از سال‌ها قبل لیبرال‌های وطنی به اردوغان می‌گویند او دیکتاتور است و اخیرا هم به جهت بحران شدید مالی در ترکیه او را یک مانع بر سر راه توسعه ترکیه می‌دانند.
  • ۱۴۰۲-۰۳-۰۹ - ۰۷:۰۶
  • 00
انتخابات ترکیه؛ فاصله واقعیت و تحلیل

سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:از سال‌ها قبل لیبرال‌های وطنی به اردوغان می‌گویند او دیکتاتور است و اخیرا هم به جهت بحران شدید مالی در ترکیه او را یک مانع بر سر راه توسعه ترکیه می‌دانند. از طرفی جریان چپ در داخل کشور هم با چاپ کتاب و مقالاتی در سایت‌های خود قصد دارند بگویند اردوغان رهبر یک گروهک‌ الیگارشی است که منطق او سرمایه‌داری است و هیچ خروجی‌ای به جز نابرابری و فقر رقم نخواهد زد. همه‌چیز آماده بود که جامعه ترکیه به یک دیکتاتور طرفدار سرمایه‌داری افراطی نه بگوید و این فتح بابی شود برای نشان دادن قدرت دموکراسی و شعور توسعه‌یافتگی اما به‌یکباره همه‌چیز فرو ریخت. 

*درباره تصویری که در داخل شکل گرفته است راجع‌به جامعه ترکیه بحث کنیم‌. ظاهرا تصویری که در داخل شکل گرفته پیش از آنکه تحلیل باشد نوعی دوست داشتن است، یا به تعبیری نوعی آنچه دوست داریم است تا تحلیل صحنه واقعی که به آن توجه شود. در اینجا به چند پاسخ می‌توان توجه کرد.

1. اگر واقعا تحلیل‌های داخل درست است، درنتیجه جامعه ترکیه فهمی ندارد و دارد به اشتباه تن به یک استبداد از طریق صندوق‌های رای می‌دهد؛ به نوعی دارد خودش می‌گوید ما نابرابری و کاهش ارزش ملی پول را تقاضا می‌کنیم، این وضعیت صندوق رای و اصل دموکراسی و حتی حقوق شهروندی و دولت سکولار را زیر سوال می‌برد؛ چراکه گویی نوعی پوپولیسم می‌تواند سال‌ها در قدرت باشد با افت در حکمرانی و ضعف‌های گسترده! 

2. پاسخ دیگری که می‌توان لحاظ کرد این بحث است؛ شاید عملا این نکاتی که چپ و راست داخل می‌گویند نوعی بازی زبانی و پوچ شده است و دیگر منطق جوامع ازجمله جوامعی که در خاورمیانه حضور دارند پیچیده‌تر از سبک بحث‌ها است که مردم یک جامعه با علم به آنکه می‌دانند فردی مثل اردوغان به‌گونه‌ای عمل کرده‌اند که خوب نبوده اما باز هم حاضر هستند ۵ سال دیگر او را در کرسی قدرت حفظ کنند. این لحظه به نوعی لحظه جدیدی است که شاید باید از وضعیت تازه‌ای حرف زده شود؛ لحظه‌ای که کرسی ریاست نباید متر و معیار‌های آرمانی را که بسیاری از اهل فن به آن معتقد هستند داشته باشد و موارد دیگری مثل ثبات سیاسی، کاریزما‌ و حتی امیدواری و خوش‌بینی به فردی که سال‌های زیادی در قدرت بوده است اولویت دارد و این لحظه به نظرم لحظه‌ای جدید از سیاست است که ظاهرا در داخل توسط چپ و راست خیلی درک نشده است. 

برای درک بهتر از پاسخ دوم و لحظه جدیدی که خلق شده است باید به یک نکته کلیدی توجه کرد؛ آن هم صورتی که جوامع در دنیا دارند و به‌شدت سیال است و انسان و سوژه‌هایی که از طریق حکمرانی قصد دارند افق زندگی خود را نظم دهند به بیش از دیکتاتوری و حامی الیگارشی سرمایه فکر می‌کنند و آن هم منطق درکی جدید از سیاست است که سیاست به تعبیری نوعی انتخاب است که خیلی دیگر حقیقت‌جویانه یا منطقی نیست بلکه وضعیتی سیال است که در هر مقطعی قابل تغییر است. این شرایط مانع از درک بسیاری در داخل شده است که تصور می‌کنند ضامن پیروزی و برتری بازگشت به افق‌های کلیشه‌ای گذشته‌اند.

*آنچه برای ما اهمیت دارد درک این وضعیت جدید و خطرناک است؛ چراکه متد و روش گذشته نوعی ساده‌انگارانه باید فرض شود. 

متن کامل را اینجا بخوانید.

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰