آن طرف دنیا، کنار پنجره نشسته، فارغ از هیاهوی ایران و مشکلاتی که مردم با آنها دستوپنجه نرم میکنند. تلفن همراهش را برمیدارد و چیزی را علیه سیستم حکمرانی کشور منتشر میکند. از دوستان قدیمی است و حجب و حیایی بین ماست. باادب از علت این مساله میپرسم و جویای چرایی انتشار آن پست و محتوام، باادب جوابی را میدهد که با تلورانس کمی، کپی محتوای بسیاری از شبکهها و کانالهای مجازی معاندان و در بهترین حالت چهرهها و بهاصطلاح سلبریتیهای فضای مجازی است. بیشتر که میپرسم، عصبانی و دلخور، موضعش را تندتر میکند و وسط همان گفتوگو، چیز دیگری را هم منتشر میکند، بهمراتب نادانستهتر از قبلی و خیلی تندتر از آن! سکوت میکنم و از خیر گفتوگو میگذرم. اما اینها یکی، دو نفر نیستند. حداقل در دایره افرادی که من میشناسم، از دوستان و حتی همکاران قدیمی، خیلیها در دام چنین احوالی گرفتارند. احوالی که شاید آن موقع نه، اما الان میتوانم منباب تحلیل و تفسیر آن، چند خطی بنویسم. اما برای شیرفهم شدن، نیاز به مصداقی بود و این روزها چه مصداقی بهتر از مجرمان ماجرای خانه اصفهان، همان سهنفری که اعدام شدند و هم، آن دوست آنور آبی و هم خیلیهای دیگر، همان الگوی ذکرشده را دوباره تکرار کردند و در پیش گرفتند. همان موضع تند بیمنطق بیاطلاع، اما پرهزینه برای سیستم و در بسیاری از مواقع دستگاه قضایی کشور .
ماجرای خانه اصفهان چه بود؟
براساس آنچه در رسانهها آمده، 25 آبانماه بود که بر اثر یک حمله مسلحانه تروریستی در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان، سهمدافع امنیت به نامهای اسماعیل چراغی، محسن حمیدی و محمد کریمی به شهادت رسیدند. عوامل این حمله، با هماهنگی قبلی که با یکدیگر داشتند دست به اقدامات تروریستی زدند و با کشیدن سلاح به قصد جان مردم و ماموران اقدام به تیراندازی کردند....
برای مشاهده متن کامل به اینجا مراجعه نمایید.