در سال ۱۴۰۱ نزدیک به ۷۰ درصد آثار کودک ترجمه‌ای بوده‌اند، تیراژ آثار پرطرفدار تالیفی بعضا یک‌دهم دوران اوج است
در این گزارش نگاهی داشتیم به وضعیت انتشار کتاب‌های کودک و نوجوان تا بدانیم در این حوزه چه اتفاق‌هایی در دوسال اخیر افتاده است و درکنار آن با چند کارشناس گفت‌وگو کردیم تا برایمان از مهم بودن این حوزه و ازدیاد ترجمه‌ها این حوزه بگوید.
  • ۱۴۰۲-۰۲-۲۸ - ۰۰:۰۱
  • 00
در سال ۱۴۰۱ نزدیک به ۷۰ درصد آثار کودک ترجمه‌ای بوده‌اند، تیراژ آثار پرطرفدار تالیفی بعضا یک‌دهم دوران اوج است
مرگ مولف در تولید کتاب کودک
مرگ مولف در تولید کتاب کودک

کتاب‌های کودک مطمئنا یکی از بخش‌های حیاتی و مهم نشر هستند، کتاب‌هایی که در همین نمایشگاه هم مورد استقبال قرار می‌گیرند و مخاطبان زیادی دارند، رهبر انقلاب در بازدید از سی‌وچهارمین نمایشگاه کتاب تهران به لزوم تولید در حوزه کودک و نوجوان تاکید کردند و گفتند: «بنده بر کتاب کودک و نوجوان هم تاکید دارم؛ خوشبختانه دیدم در چندین غرفه بر این مساله کار شده و باز تاکید می‌کنم برای کودکان و نوجوانان هرچه می‌توانند کتاب تهیه کرده و ما را از کتاب‌های بیگانه بی‌نیاز کنند که بتوانیم کتاب‌هایی با فرهنگ و جهت‌گیری‌های خودمان را در اختیار نوجوانان‌مان بگذاریم.»
در این گزارش نگاهی داشتیم به وضعیت انتشار کتاب‌های کودک و نوجوان تا بدانیم در این حوزه چه اتفاق‌هایی در دوسال اخیر افتاده است و درکنار آن با چند کارشناس گفت‌وگو کردیم تا برایمان از مهم بودن این حوزه و ازدیاد ترجمه‌ها این حوزه بگوید.
 
   شاخصه‌های متفاوت برای چاپ کتاب کودک
«سهم عمده‌ای از کتاب‌های حوزه ادبیات کودک و نوجوان که این روزها در بازار به فروش می‌رسند کیفیت لازم را ندارند و اگر کودکان و نوجوانان در نخستین تجربه‌ کتاب‌خوانی با این آثار مواجه شوند، ممکن است نسبت به مطالعه بی‌رغبت شوند و دیگر سراغ کتاب نروند. در مبحث کتاب‌های ترجمه نیز ناشران برای سوددهی بیشتر به ترجمه روی ‌آورند و کتاب‌های بی‌کیفیت را با ترجمه‌های نازل به چاپ برسانند.»
این صحبت‌های محمد نیازی است که سال‌هاست در حوزه ادبیات کودک فعالیت می‌کند و به گفته خودش می‌تواند کیفیت کتاب کودک را از 10 فرسخی تشخیص دهد. او در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «برای چاپ کتاب کودک باید شاخصه‌های انتشار متفاوت باشد، چون کتاب کودک اقتضای متفاوتی دارد و به‌علت اینکه کودک در مسیر رشد قرار دارد باید کتابی که منتشر می‌شود از همه نظر روح کودک را در نظر بگیریم. برخی ترجمه‌هایی که منتشر می‌شوند بسیار نازل هستند و حتی یک بار خواندن این کتاب هم برای هر کودکی مضر است.» 
مصطفی رحماندوست، نویسنده کودک در تشریح بزرگ‌ترین مشکل حوزه ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگویی می‌گوید: «الان خانواده‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی بچه‌ها دارند. آنها باید از هر موسسه، نهاد و سازمانی چشم بپوشند و به یاد بیاورند این بچه‌ها به دعوت آنها به این دنیا آمده‌اند. باید زحمت بکشند، وقت بگذارند، خوراک خوب و لازم را از میان آثار منتشرشده پیدا کنند، با بچه‌های خود بخوانند و درباره آنچه خوانده‌اند حرف بزنند تا بچه‌ها علاقه‌مند شوند. مشکل اصلی ما این است که سطح مطالعه در کشور بسیار پایین است و سطح توجه به ادبیات بومی هم همین‌طور.» 

   نیازمند بسترهای جدید در حوزه کودک و نوجوان
علی کاشفی‌خوانساری، نویسنده کودک و نوجوان در گفت‌وگویی که با مهر دارد، در مورد مشکلات نشر کودک می‌گوید: «صنعت نشر یک چرخه پیچیده و به هم پیوسته است و عناصر مختلف باید کار کنند تا برآیند این فرآیند، قابل‌قبول باشد. طبیعی است بخشی از آن به پیش زمینه‌ها و تمهیدات تولید آثار، همچون حمایت از مباحث نظری، رونق گرفتن نقد، برپایی همایش‌ها، جشنواره‌ها و حمایت از نشریه‌ها بازمی‌گردد. بخشی به حمایت از سیستم تولید باز می‌گردد که می‌شود با سیاست‌هایی ‌انگیزه بیشتری بین آنها ایجاد کرد. حمایت از ناشران که در این مدت به علت افزایش بی‌رویه قیمت کاغذ آسیب زیادی دیدند می‌تواند راهکار مناسبی برای حل مشکلات باشد. رفع مشکلاتی همچون تعطیلی‌های مکرر کتابفروشی‌ها کار دشواری نیست و می‌توان با اقدامات ساده دغدغه‌ها را رفع کرد. ‏‬مشکلات توزیع از جمله نقاط فروش ناکافی خصوصا در حوزه کودک و نوجوان قابل‌توجه است، زیرا کتاب کودک توان رقابتی کمتری به نسبت سایر کتب دارد. کتابفروشان به‌علت قیمت پایین‌تر کتب کودک تمایل کمتری به عرضه این کتاب‌ها دارند، لذا به‌صورت کلی عرضه کتاب کودک و نوجوان سخت‌تر است. 
غلبه به برخی موانع قدیمی و بی‌دلیل ازجمله عدم امکان عرضه کتب کودک و نوجوان در مدارس می‌تواند راهگشا باشد؛ حمایت از بسترهای جدید برای فروش آنلاین کتب، ایجاد تشکل‌های مردمی کتاب‌محور، پیش‌بینی برنامه‌های مرتبط با کتاب در مهد کودک، مساجد، مراکز تفریحی و… می‌تواند به صنعت نشر کتاب کودک کمک کند. به‌صورت کلی نباید فکر کنیم با اصلاح یک چرخ دنده، این چرخه به‌صورت کامل اصلاح می‌شود.
 
   چطور با کتاب ذهن کودک را تحت‌تاثیر قرار دهیم؟
موضوعی که در این یکی، ‌دوسال اهمیت بیشتری یافته، تولید محتوا برای کودک‌ونوجوان امروزی است. اصلا کودکانی که درگیر فضای رسانه‌ای و محتوایی جدیدی هستند و از دل دنیای کرونازده به پیرامون خود نگاه می‌کنند، چه کتابی نیاز دارند؟
به‌ نظر می‌رسد کودکان امروز نسبت ‌به گرافیک و فرم کتاب‌ها سخت‌پسندتر شده‌اند. مهدی کاموس، نویسنده و پژوهشگر درمورد اینکه کودکان امروز چه چیزی احتیاج دارند، برایمان نوشته است: «کودکان امروز را دو عامل مهم جهانی شدن و فناوری‌های نو تحت‌تاثیر خود قرار داده است. این تاثیر تا حدی جدی است که باید بگویم وقتی از کودک امروز حرف می‌زنیم، نه با کودک سال 1402 که با کودک سال 2023 مواجه هستیم و این یعنی روبه‌رو شدن با کودکی که آینده و هویتی چندگانه و متغیر دارد. درحال تغییر مداوم است و به همین دلایل هم خلق اثری ادبی که بتواند او را جذب یا درگیر خود کند، کار بسیار دشواری است. آن ‌هم برای ما که در انسان‌شناسی کودک امروز ضعف جدی در ارائه نظریه فرهنگی و آینده‌نگاری داشته و هیچ سناریویی برای نسلی -که با این نظام جهانی رشد می‌کند- نداریم. نمی‌دانیم چگونه و با چه ویژگی‌هایی بتوانیم او را سازگار و همراه با فرهنگ ملی و مذهبی‌مان بار بیاوریم و متاسفانه نه‌تنها فکری به حال این نیازها نکرده‌ایم که هیچ حرفی هم از آنها نمی‌زنیم. وضعیت کلی کتاب کودک در ایران دو ملاحظه جدی دارد که ذهن و زبان کودکان را تحت‌تاثیر خود قرار داده است. هرکدام از این دو مبحث را هم باید جداگانه بررسی کرد تا از شرایطی که با آن مواجهیم، به تصویر درستی برسیم. 
ارتباط روزمره نویسنده با کودکان قطع شده و اغلب کتاب‌هایی که منتشر می‌شوند براساس فانتزی‌های نویسندگان پشت میزنشین یا براساس خاطرات کودکی و زندگینامه‌ای نوشته می‌شوند. این شرایط ما را به مسیر خوبی نمی‌رساند، پس باید راهکارهایی برای غلبه بر آن بیندیشیم. نوشتن و گفتن از این راهکارها مفصل است، اما در اینجا به دو مورد اشاره می‌کنم؛ اول اینکه در حوزه سیاستگذاری فرهنگی و اقتصادی در حوزه کودک و نوجوان توجه‌مان را به ادبیات تالیفی معطوف کنیم، نه‌فقط تالیف کتاب‌های شعر و داستان که تولیدات‌مان را در حوزه‌های بینارشته‌ای هم بالا ببریم تا مجموعه کتاب‌هایی داشته باشیم برای درک بهتر نویسنده و رفع ضعف‌هایش در مواجهه با کودک، از جامعه‌شناسی تا انسان‌شناسی و روانشناسی کودک را مدنظر قرار دهیم و حواس‌مان باشد که در حوزه مباحث دانشگاهی نسبت به کودکان خیلی ضعیف عمل کرده‌ایم. در این شرایط نویسنده ما هم ضعیف عمل خواهد کرد و اقتصاد نشر به سمت کتاب‌های ترجمه خواهد رفت، اتفاقی که این سال‌ها شاهدش بوده‌ایم. راهکار دوم را هم در ارتباط مستمر نویسندگان کودک و نوجوان با مخاطبان اصلی‌شان می‌دانم. اینکه از پشت‌میزها خارج شوند و با بچه‌ها باشند و از طریق شناخت درست و نزدیک برایشان بنویسند. از طرف دیگر این نکته هم مهم است که نویسنده کودک باید منزلت اجتماعی داشته باشد. در آموزش‌وپرورش و صداوسیما معرفی شود و مردم اهمیت وجود او را درک کنند.»

   حمایت از نویسنده ایرانی
کتاب‌های ترجمه به یک موضوع مهم در بازار نشر کودک تبدیل شده‌اند و تقریبا توانسته است سهم زیادی در کتاب‌های این حوزه داشته باشند. ممکن است برخی کتاب‌های ترجمه خوب باشد، اما گاهی می‌بینیم که کتاب‌هایی بی‌کیفیت در محتوا، به بازار آمده‌اند و تقریبا بدون اینکه نظارتی باشد، همین‌طور جلو می‌روند و ترجمه‌ها را در بازار پخش می‌کنند. تصاویر بی‌کیفیت را هم به این ترجمه‌ها اضافه کنیم و نتیجه حتما تاثیرگذار نخواهد بود و کسانی که ضرر می‌کنند، حتما کودکان هستند که در این بازار به‌دنبال کتاب‌های خوب می‌گردند. 
محمدرضا شرفی‌خبوشان، نویسنده افزایش بی‌سابقه ترجمه‌ها در بازار کتاب کودک و نوجوان را یک دغدغه بسیار مهم می‌داند و می‌گوید: «نباید بگوییم که رشد ترجمه‌ها چه تاثیری می‌گذارد، بلکه باید بگوییم چه تاثیری گذاشته است. نسل نوجوان ما به‌واسطه خواندن رمان‌های ترجمه شده و دیگر محصولات خارجی مانند سریال‌ها، فیلم‌ها و... در معرض تولیداتی قرار می‌گیرد که دست‌پرورده نویسنده و هنرمند ایرانی نیست. این پدیده به حد بحران رسیده و باید چاره‌اندیشی کنیم. وقتی می‌بینید بیشتر اوقات نوجوان ما صرف استفاده از محصولاتی می‌شود که دیگران تولید کرده‌اند، یعنی انتشار این دست از آثار تاثیر خود را گذاشته است؛ آثار دیگرانی که در برخی از مواقع خیلی از نظریات، رفتارها، مواضع فرهنگی و فکری آنها را قبول نداریم. در سیستم آموزشی ما فرهنگ و نگرش دیگری وجود دارد، اما در بحث تولیدات، از محصولات افرادی استفاده می‌کنیم که نگرش آنها را نقد می‌کنیم. 
هیچ‌کس با ترجمه مخالف نیست، اما باید توجه ما به سمت حمایت از نویسنده ایرانی باشد. اگر همپای محصولاتی که از بیرون وارد می‌شود، به تولیدکنندگان محصولات ادبی هم بها دهیم و به کیفیت آثار آنان کمک کنیم، چه‌بسا خواننده ایرانی بیاید سراغ کتاب‌هایی که هموطن و همزبانش نوشته؛ چراکه محیط اثرش محیط خواننده است و دغدغه او را دارد. اما ما در این سال‌‌ها این شرایط را مهیا نکردیم، کاری نکردیم که نوشتن تبدیل به حرفه و شغل ارزشمند شود. وقتی نوشتن جایگاه خوبی نداشته باشد، چگونه انتظار دارید که خواننده ایرانی محصولات او را نیز بخواند. ما به‌سمت کسی می‌‌رویم که او را قبول داریم، برایش ارزش قائلیم، اما اکنون به جایی رسیده‌ایم که در انظار می‌گوییم که نویسندگی شغل نیست. این نظر یکی دو نفر نیست، برآمده از فرهنگ ماست. وقتی کسی این را عنوان می‌کند، نشان از این دارد که عمومیت این را می‌داند و به این باور دارد. نویسندگی شغل حساب نمی‌شود، چون درآمد کافی ندارد. چرا؟ چون در سازوکارهای نظام اقتصادی وارد نکردیم و برایش جایگاهی درنظر نگرفته‌ایم. اندیشه نکردیم که چطور بستری ایجاد کنیم که نوشتن درآمدزا شود، سازوکار آن را تعریف نکردیم. مجموع اینها سبب می‌‌شود که میدان خالی شود و به دست کسانی بیفتد که از نشر تولیدات ترجمه سود می‌‌برند. وضعیت به این‌ گونه می‌‌شود که قلم نویسنده ایرانی یا ضعیف است یا اصلا وجود ندارد.»

   آماری که از ازدیاد ترجمه‌ها می‌گوید
حوزه‌ کودک و نوجوان، همواره به‌عنوان یکی از ظرفیت‌های نشر ایران برای حضور در بازارهای بین‌المللی کتاب مطرح بوده است و تاکنون توانسته، موفقیت‌های قابل‌تأملی را هم کسب کند. 
کتاب کودک که در دهه 60 و اوایل دهه 70 با شمارگان 20 هزار نسخه منتشر می‌شد، در این سال‌ها در خوشبینانه‌‌ترین حالت بر مدار دوهزار نسخه می‌چرخد. افزایش قیمت کتاب از یک‌سو، تغییر سبک زندگی کودکان امروز و علاقه‌مند و وابسته شدن به ابزارهای جدید اطلاع‌رسانی مانند گوشی‌های همراه سبب شده است کتاب بیشتر از هر زمان دیگری از سبد خانواده‌ها خارج شود. 
رشد روزافزون ترجمه‌ها در بازار کتاب کودک و نوجوان و کاهش کیفیت کتاب‌های تالیفی به‌دلیل شرایط نامناسب اقتصادی ناشران موجب شده است ما در سال‌های پایانی دهه 90 فاصله معناداری از دوران رشد دهه‌های 70 و 80 داشته باشیم، این مهم در ادبیات نوجوان بیشتر خود را نشان می‌دهد. اگرچه این کاهش‌ در تعداد عناوین خود را نشان نمی‌دهد و ما هر سال شاهد افزایش تعداد عناوین هستیم، اما به‌باور نویسندگان و کارشناسان این حوزه در کمیت بسیار خود را نشان داده است. 
اگر با کارشناسان حوزه کتاب صحبت کنید حتما کتاب‌های کودک و نوجوان را جزء مهم‌ترین بخش نشر کتاب عنوان می‌کنند. اهمیت این حوزه هم بر‌ کسی پوشیده نیست و بارها درموردش صحبت کرده‌ایم که باید برنامه داشته باشیم تا این رده سنی با توجه به استقبالی که از حوزه کتاب دارند، کتاب‌های مورد‌علاقه‌شان را پیدا کنند. کارشناسان این حوزه معتقدند کتاب کودک و نوجوان در دهه‌های اخیر همواره به‌عنوان یکی از حوزه‌های درخشان چه به‌‌لحاظ کیفی و چه از نظر کمی در حوزه فرهنگ مطرح بوده است.
معرفی نویسندگان و شاعران جوان و مولفانی که حرفی برای گفتن دارند، سبب شد حوزه ادبیات کودک و نوجوان در ایران پس از انقلاب رشد زیادی داشته باشد اما این حوزه نشر در سال‌های اخیر به‌ تبع اوضاع نابسامان صنعت نشر از روزهای طلایی و رشد خود فاصله گرفته و امروز با مشکلات خرد و کلان متعددی روبه‌رو شده است. آمار نشر در این حوزه در مقایسه سال‌های 1400 و 1401 نشان می‌دهد چاپ این کتاب‌ها حدود 4 درصد کاهش داشته است. مخاطبان حوزه کودک و نوجوان بسیارند و از دست دادن‌ آنها حتما خسارت‌های جبران‌ناپذیری به صنعت نشر خواهد زد. براساس آمارهای موجود در خانه کتاب و ادبیات ایران در سال 1400، 16 هزار و 846 عنوان کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است که از این میان 10 هزار و 171 عنوان تالیف و 6 هزار و 675 عنوان ترجمه بوده است.  در سال 1401 در کل 15، 618 کتاب در این حوزه منتشر شده است که از این میان 9 هزار و 971 سهم ترجمه و 5 هزار و 647 عنوان سهم تالیف است. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰