وقتی بلیت اینترنتی یک مسابقه فوتبال را تهیه میکنی، توقع داری درست مثل سالن سینما یا تئاتر، چند دقیقه قبل از شروع خودت را برسانی، روی یک صندلی راحت و تمیز بنشینی، از یک نمایش سطح بالا لذت ببری، هیجانت را تخلیه کنی و در آخر در کمال آرامش از ورزشگاه خارج شوی. تجربه رفتن به استادیوم اما برای بیشتر هوادارها، آنقدر خستهکننده و زجرآور است که دیگر نایی برای تشویق کردن تیم باقی نمیگذارد. این وسط بعضی هوادارها هم هستند که ظاهرا استادیوم را با جای دیگری اشتباه گرفتهاند و اساسا هرکاری که بههیچوجه نباید در یک محیط ورزشی انجام شود را بدون کوچکترین مزاحمتی انجام میدهند و فرصت تماشای بازی در یک شرایط سالم را از دیگران میگیرند.
این گیتهای شلوغ
بینظمی اولین کلمهای است که وقت قدم گذاشتن در استادیوم آزادی به ذهن میرسد. تعجبی ندارد که سازمان لیگ همیشه میخواهد بازیها را در ورزشگاههای خلوت یا بدون تماشاگر برگزار کند؛ چراکه وقتی پای تماشاگر وسط باشد، نیاز به برقراری انضباط هم هست و تجربه نشان میدهد سازمان لیگ و مسئولان وزارت ورزش و... بهجز پاک کردن صورت مساله، کار دیگری در این قبال انجام نداده است. اگر مسئولان فوتبال و ورزش ایران یک بار از صندلیهای نرم و راحت CIP ورزشگاه بلند شوند و خودشان را به پشت گیت هوادارها برسانند، میتوانیم نشانشان دهیم که وضعیت ورود تماشاگرها چقدر عجیبوغریب است. گاهی افرادی که در گیتها مسئول چک کردن بلیتها هستند، خودشان چندین و چند نفر را بدون بلیت به درون ورزشگاه میفرستند. گاهی هم افراد با ازدحام جمعیت بهراحتی از گیتها رد میشوند و بدون تهیه بلیت، بازیها را از نزدیک میبینند. مگر بلیتفروشی اینترنتی ایجاد نشد تا جلوی این مسائل را بگیرد و هوادار دیگر مجبور نباشد ساعتها قبل از شروع بازی خودش را به استادیوم برساند؟ پس چرا هنوز در گیتها، ازدحام سرسامآور جمعیت دیده میشود؟ اگر با 10 یا 20 هزار تماشاگر چنین بلبشویی رخ میدهد، پس با بازگشت 80 هزار نفر به آزادی چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ اگر فقط یک بار از این گیتها عبور کرده باشید، متوجه خواهید شد که همه چیز بهشدت غیراستاندارد است و شرایط اصلا در حد و اندازههای لیگ برتر نیست.
سطل زباله کجاست؟
تماشاگران ژاپنی را با جمع کردن زبالهها در انتهای هر بازی میشناسند اما سطل زباله آنقدر در آزادی نایاب است که اگر تماشاگرها تصمیم به جمعآوری زباله هم بگیرند، آخرش باید همه چیز را روی زمین رها کنند و بروند. واقعا قرار دادن تعدادی سطل زباله روی سکوها یا در راهروها آنقدر دشوار است؟ نبود سطل زباله عملا این پیام را به هوادار میرساند که باید زباله را روی زمین بریزد. به همین خاطر است که راهروها و صندلیهای استادیوم هر روز کثیف و کثیفتر میشوند. طوریکه هوادار مجبور میشود با لباسهای کهنهاش به دیدن بازی تیم محبوب برود!
گلزنی روی سکوها!
در جریان بازیهای لیگ برتر، گلهای کمی میبینیم اما روی سکو تا دلتان بخواهد گل رد و بدل میشود! ورود دخانیات به آزادی، فقط در شعار ممنوع است و محال بهنظر میرسد که در زمان ترک ورزشگاه، لباستان بوی دود نگیرد. اینکه چرا برای سالها با چنین پدیدهای در ورزشگاه برخورد قاطع نشده، جای سوال دارد اما آیا خود آن تماشاچی، خجالت نمیکشد که چنین کاری را در یک محیط ورزشی انجام میدهد؟ شما برای تماشای یک رقابت ورزشی آمدهاید اما دقیقا درحال انجام دادن کاری هستید که با روح ورزش در تعارض است. اصلا میدانید این کار چه تاثیری روی آن نوجوان کمسنوسالی دارد که برای دیدن بازی تیم محبوبش به استادیوم آمده است؟ اگر میخواهید به ریه و مغزتان آسیب بزنید، مشکلی نیست اما کاش این کار را در یک محیط عمومی انجام ندهید.
آقایان! سری به سکوها بزنید و نفس بکشید!
ماجرای استعمال مواد مخدر در ورزشگاهها داستانی نیست که الان ما برای اولینبار درحال پرداختن به آن هستیم. متاسفانه مدتهاست که این بحران وجود دارد و تا به امروز راهحل درستی برای رسیدگی به آن پیدا نشده است. نتیجهاش هم این بوده که میزان مصرف مواد مخدر ازجمله گل و حشیش در استادیومها بهویژه آزادی به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است. فقط کافی است همین بازیهای هفته بیستونهم دوستان مسئول به خودشان زحمت بدهند و سری به سکوهای ورزشگاه آزادی بزنند. آنها قطعا بعد از ترک ورزشگاه، بعد از اینکه حال خراب و منگی را پشتسر گذاشتند، باید یک تصمیم جدی برای جلوگیری از بزرگتر شدن این فاجعه بگیرند. بوی بد مواد مخدر یک سیاهی مطلق بر پیکره جامعه و ورزش و فوتبال است.
مسالهای به اسم مسئولیت
از این وضعیت گفتیم. حالا از این بگوییم که این وضعیت چطور درست میشود؟ با یک کلمه: مسئولیتپذیری. اگر سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال، مسئولیت خود را بپذیرند، اگر شرکت مسئول بلیتفروشی تخلفات و حتی اشتباهات خود را تصحیح کند و به وضعیت بلیتفروشی و گیتها سروسامان بدهد، اگر شرکت توسعه و تجهیز اماکن ورزشی که سال به سال اجاره آزادی را بالاتر میبرد، حداقل چند دوربین برای مانیتور کردن رفتار همه تماشاگرها داشته باشد و مثل همه جای دنیا با تماشاگران خاطی برخورد کند و البته اگر آن تماشاگر هم رفتار عاقلانهتر و مسئولانهتری داشته باشند و مواد مخدرها را توی فوتبالها نریزد، شرایط ورزشگاهها نیز بهتر خواهد شد. این بحرانی است که خودمان ساختهایم و راهحلش هم آنقدر دستنیافتنی بهنظر نمیرسد.
وضعیت ورزشگاه مثل مدیریت ورزش
شأن مردم ایران ورزشگاهی با این حجم از ایراد و بوی بد مواد مخدر نیست. وضعیت آبخوری و سرویسهای بهداشتی بهمعنای واقعی افتضاح است. هیچ بهداشتی در آن دیده نمیشود که بخشی از آن مربوط به رفتار غیرحرفهای تماشاگران است. محل ورود و خروج تماشاگران تمیز نیست. خیلی از صندلیها ایراد دارند و تماشاگران هم در حفظ و نگهداری آن هیچ دلسوزی خاصی ندارند. در کل شکل ظاهری و باطنی استادیوم پیر تهران خیلی بد است.
تعریف رک و پوستکندهاش این میشود که وضعیت ورزشگاهها نتیجه خروجی مدیریت اشتباه ورزش و فوتبالمان است.