آیا اولویت اقتصاد جهانی ربات است؟
ما در عصر فناوری زندگی می‌کنیم  یا حداقل این‌طور گفته می‌شود. ماشین‌ها حکایت از تحول در تمام جنبه‌های زندگی انسان دارند: ربات‌ها سالن‌های کارخانه‌ها را پر خواهند کرد، ماشین‌های بدون راننده بر جاده‌ها حکومت خواهند کرد و هوش‌مصنوعی بر سامانه‌های تسلیحاتی مسلط خواهد بود.
  • ۱۴۰۲-۰۲-۱۳ - ۲۳:۱۹
  • 00
آیا اولویت اقتصاد جهانی ربات است؟
انسان‌ها برتر از ربات‌ها هستند
انسان‌ها برتر  از  ربات‌ها هستند

سجاد عطازاده، مترجم:لانت پریچت، اقتصاددان سابق بانک جهانی در مقاله‌ای با عنوان «انسان‌ها برتر از ربات‌ها هستند» که در نشریه فارن‌افرز منتشر شده، به بررسی پیامدهای محدودیت‌های مهاجرتی بر کمبود نیروی کار در سراسر جهان پرداخته و معتقد است رهایی از فقر تنها با تسهیل مهاجرت کاری امکان‌پذیر است؛ این درحالی است که شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ به این دلیل که قادر به فائق آمدن بر محدودیت‌های مهاجرتی نیستند و به اختراع فناوری ‌های جایگزین انسان روی آورده‌اند. در ادامه ترجمه این مقاله را می‌خوانید. 

ما در عصر فناوری زندگی می‌کنیم  یا حداقل این‌طور گفته می‌شود. ماشین‌ها حکایت از تحول در تمام جنبه‌های زندگی انسان دارند: ربات‌ها سالن‌های کارخانه‌ها را پر خواهند کرد، ماشین‌های بدون راننده بر جاده‌ها حکومت خواهند کرد و هوش‌مصنوعی بر سامانه‌های تسلیحاتی مسلط خواهد بود. سیاستمداران و تحلیلگران از عواقب چنین پیشرفت‌هایی نگرانند و بیم دارند که صنایع و افراد در این فرآیند آسیب خواهند دید. آنها معتقدند دولت‌ها باید به مدیریت هزینه‌های این پیشرفت کمک کنند. تغییرات فناورانه در بافتارهایی از این‌ دست چیزی تلقی می‌شوند که باید خود را با آنها تطبیق داد؛ گویی این تغییرات چیزی از جنس نیروهای طبیعت هستند که به‌طور اجتناب‌پذیری با رسوم و مفروضات زندگی مدرن پیوند خورده‌اند. به‌نظر می‌رسد راهی برای مقابله با سرعت تغییر وجود ندارد. فناوری‌های جدید جوامع را از نو خواهند ساخت. تنها کاری که مردم می‌توانند انجام دهند درک چگونگی تطبیق مناسب خود با این شرایط است. 
چشم‌انداز اشاره‌شده در هیچ کجا به‌اندازه بحث خودکارسازی و تاثیر آن بر مشاغل آشکار نیست. خواربارفروشی محله من در روستایی در یوتا، بدون هیچ‌گونه کنایه‌ای، تابلویی را در بالای یک دستگاه تسویه‌حساب خودکار آویزان کرده است که حمایت خود از کارگران آمریکایی را اعلام می‌کند. درباره نحوه تهدید مشاغل کارگران دارای مهارت پایین و الزامات دولت‌ها بسیار نوشته ‌شده است، مثلا دولت‌ها می‌توانند از طرح‌های بازآموزی، اصلاح نظام آموزشی و سرمایه‌گذاری در طرح‌های بازتوزیعی حمایت کنند. درعین‌حال بسیاری از دولت‌ها امیدوارند ماشین‌ها بتوانند اقتصاد آنها را از پیامدهای کاهش جمعیت و پیری نجات دهند. خوشبینان به فناوری معتقدند ایالات‌متحده و بسیاری از کشورهای ثروتمند به خودکارسازی برای جبران کاهش جمعیتِ در سن کار و وقوع شکاف‌های احتمالی در نیروی کار نیاز دارند. آنها بر این باور هستند که پیشرفت فناوری مشکلات جمعیتی را از حیز انتفاع ساقط خواهد کرد. 
اما در این بحث‌ها و استدلال‌ها به یک نکته بسیار ساده بی‌توجهی می‌شود. تغییرات فناورانه هرقدر هم که عظیم به‌نظر برسند، یک نیروی طبیعی نیستند، بلکه محصول انسان به‌شمار می‌روند. البته، فناوری زندگی انسان‌ها را به‌طور اساسی بهبود بخشیده است: هیچ‌کس نمی‌خواهد بدون برق، توالت‌های سیفون‌دار یا (در یوتا) گرمایش مرکزی زندگی کند. بااین‌حال بیشتر جوامع به سیاست‌های جدید و نه فناوری‌های جدید نیاز دارند. 
خودکارسازی اغلب راه‌حلی برای یک مشکل است. خودکارسازی انتخابی است که افراد انجام داده‌اند و یک پدیده اجتناب‌ناپذیر یا ضروری نیست. مثلا ایالات‌متحده با کمبود رانندگان کامیون مواجه است. انجمن حمل‌ونقل آمریکا تخمین زده که در سال 2021 آمریکا با کمبود 80 هزار راننده کامیون مواجه بوده است و با توجه به سن رانندگان فعلی، بیش از یک‌میلیون راننده جدید باید در دهه آینده استخدام شوند. برای مقابله با این کسری، بسیاری از غول‌های فناوری، ازجمله جف بزوس، بنیانگذار آمازون، روی تحقیق و توسعه وسایل نقلیه خودران سرمایه‌گذاری کرده‌اند، فناوری‌ای که تقاضا برای رانندگان را کاهش خواهد داد. برای بزوس، استفاده از چنین فناوری‌ای برای شرکت‌ها منطقی است. آمازون برای پایین نگه‌داشتن قیمت‌های خود به هزینه‌های حمل‌ونقل پایین متکی اس. اما این منطق اقتصادی بزرگ تری را نادیده می‌گیرد، زیرا میلیون‌ها نفر از رانندگی کامیون در ایالات‌متحده خوشحال خواهند شد، فقط باید اجازه کار در این کشور را داشته باشند. 
در سطح جهانی هیچ کمبودی در تعداد افرادی که بخواهند در ایالات‌متحده به شغل رانندگی کامیون‌های سنگین مشغول شوند، وجود ندارد؛ جایی که متوسط دستمزد برای چنین کاری 23 دلار در ساعت است و این درحالی است که در کشورهای درحال‌توسعه، رانندگان کامیون حدود چهار دلار در ساعت درآمد دارند. با وجود این‌ به‌دلیل محدودیت‌های مهاجرت، شرکت‌های حمل‌ونقل نمی‌توانند کارگران خارج از کشور را حتی با پرداخت دستمزد بالاتر جذب کنند، بنابراین رهبران تجاری در ایالات‌متحده مجبور هستند ماشین‌ها را به‌جای مردم انتخاب کنند و مشاغل را با استفاده از فناوری از میان بردارند. اما اگر این شرکت‌ها بتوانند در سطح جهانی دست به استخدام بزنند، ‌انگیزه کمتری برای از بین بردن این مشاغل و جایگزینی افراد با ماشین‌آلات خواهند داشت. واقعیت سرسخت مرزهای ملی، کسب‌وکارها را به‌سمت سرمایه‌گذاری در فناوری سوق می‌دهد که پاسخگوی کمبودهای جهانی نیست؛ و هیچ‌کس هم واقعا به آنها نیاز ندارد. 
آنچه در حوزه رانندگی کامیون صادق است، درباره بسیاری از صنایع دیگر در دنیای صنعتی و ثروتمند که به کارگران غیرحرفه‌ای در محیط‌های کاری خاص نیاز دارند نیز صدق می‌کند. در گزارش سال 2021 شرکت خدمات مالی مرسر تخمین زده شده است که تا سال 2025، ایالات‌متحده با کمبود 660 هزار نفر در مشاغل دستیار بهداشتی خانگی، تکنسین‌های آزمایشگاهی و دستیاران پرستاری مواجه خواهد شد. 
موانع مهاجرتی باعث هدایت بسیار نادرست منابع می‌شوند. در مولدترین اقتصادهای جهان، سرمایه و انرژی رهبران کسب‌وکارها (و البته زمان و استعداد دانشمندان و مهندسان دارای تحصیلات عالی) صرف توسعه فناوری‌هایی می‌شود که استفاده از یکی از فراوان‌ترین منابع روی کره زمین را به حداقل می‌رساند: نیروی کار. نیروی کار خام مهم‌ترین (و اغلب تنها) دارایی افراد کم‌درآمد درسراسر جهان است. تلاش برای ساخت ماشین‌هایی که نقش‌هایی را ایفا می‌کنند که به‌راحتی می‌توانند توسط افراد انجام شوند، نه‌تنها سبب هدررفت پول می‌شود، بلکه باعث فقیر نگه‌داشتن فقیرترین افراد نیز می‌شودد. 
مطمئنا برخی نگرانی‌های اجتماعی و سیاسی در رابطه با حرکت بین ملی مهاجران اقتصادی، ازجمله نگرانی‌های مربوط به نحوه مدیریت این جریان‌ها، تاثیر آنها بر کارگران داخلی و ایجاد تنش‌های اجتماعی مشروع است. همچنین مدافعان حقوق مهاجران حق‌دارند نگران باشند که چگونه کارگران مهاجر دربرابر استثمار محافظت خواهند شد. از منظر شرکت‌ها و صنایع، فهمیدن چگونگی دستیابی به هوش‌مصنوعی برای رانندگی کامیون آسان‌تر از کاهش موانع دیوان‌سالارانه پیش‌روی محدودیت‌های مهاجرتی است. 
اما ترجیح ماشین‌آلات به افراد اشتباه است. این امر باعث می‌شود جهان از دستاوردهای واقعی اقتصادی و بشردوستانه ناشی از آزادی جابه‌جایی افراد محروم شود و به‌صورت غیرضرور مشغول اختراع ماشین‌آلاتی شود که می‌توانند جانشین انسان شوند. امتناع از اجازه دادن به افراد برای عبور از مرزهای ملی به‌عنوان مهاجران اقتصادی، به‌ویژه برای کار در مشاغلی که فقط به مهارت‌های اصلی کاری نیاز دارند، به‌طور گسترده‌ای مسیر تغییرات فناورانه را به‌گونه‌ای مخدوش می‌کند که نتیجه وخامت اوضاع همه، به‌ویژه فقرا، خواهد بود.

 ظهور ماشین‌آلات
یک دیدگاه رایج در غرب بر این مبناست که دولت‌های جوامع ثروتمند نیازی به وارد کردن کارگران بیشتری به کشورهای خود ندارند؛ به همین دلیل آنها می‌توانند به‌راحت موانعی در مسیر مهاجرت ایجاد کنند، زیرا پیشرفت فناوری مشاغل به‌اصطلاح کم مهارت را از بین می‌برد. اما این همه ماجرا نیست. 
برخی تغییرات فناورانه ناشی از پیشرفت در علوم پایه است. غالبا در بحث درباره آینده نیروی کار فرض می‌شود که مسیر و الگوی تغییرات فناورانه از قبل مشخص شده و تاثیرات آنها بر مشاغل و کارگران تنها پیامدهای طبیعی پیشرفت اجتناب‌ناپذیر علم به‌شمار می‌رود. اما اقتصاددانان درک دقیق و فزاینده‌ای از اینکه چگونه تغییرات فناورانه بازارهای کار و دستمزدها را تغییر داده و اینکه چگونه نوآوری پیامد - نه‌فقط علت - هزینه‌هایی است که شرکت‌ها با آن مواجه هستند، ایجاد کرده‌اند. 
برای دهه‌ها، بحث‌های اقتصادی و سیاستگذارانه درباره بازار کار و فناوری بر این مساله تمرکز داشت که چگونه تغییر در دستمزدها انعکاسی از مهارت‌های کارگران است؛ «مهارت» هم مترادف با «مهارت شناختی» تلقی می‌شد و سطح تحصیلات رسمی کارگران نیز نماینده تقریبی مهارت‌های شناختی دانسته می‌شد. تجزیه‌وتحلیل استاندارد این بود که پیشرفت در فناوری اطلاعات و ارتباطات به افزایش درآمد کارگران با تحصیلات عالی و کاهش درآمد همه کارگران کم‌سواد و کم‌مهارت کمک کرده است. اما این چیزی نیست که اتفاق افتاده است: اگرچه دستمزد افراد بسیار ماهر در ایالات‌متحده از سال 1979 در مقایسه با افرادی که در سطح متوسط درآمد هستند افزایش یافته است، اما دستمزد مشاغل سنتیِ با دستمزد پایین نیز افزایشی بیشتر از مشاغل متوسط داشته و حتی بعضا افزایشی برابر با مشاغل سطح بالا را نیز تجربه کرده است. 
پژوهشی که توسط اقتصاددانانی مانند دیوید آتور، دیوید دورن و چند نفر دیگر انجام شده است، نشان می‌دهد تقاضا برای مشاغل مختلف با حضور فناوری رابطه خطی ساده‌ای با مهارت کارکنان پیدا نمی‌کند، بلکه به ماهیت وظایفی بستگی دارد که کارگران باید انجام دهند. مشاغل خدماتی مانند تهیه غذا، نظافت و سرایداری، تعمیر و نگهداری، ارائه حضوری کمک‌های بهداشتی و امنیت، شامل کارهای دستی و غیرروتین است و خودکار کردن یا برون‌سپاری آنها بسیار دشوار است، زیرا به حضور فیزیکی مستقیم کارگر نیاز دارند، بنابراین این مشاغل همچنان مورد تقاضا هستند و دستمزد آنها حتی درپی پیشرفت‌های فناورانه همچنان کلان باقی مانده است. 
بدون‌شک تغییراتی واقعا انقلابی در نحوه برقراری ارتباط، جست‌وجوی اطلاعات، سازمان‌دهی و پردازش داده‌ها و سرگرمی افراد رخ‌داده است. اما این تصور که تغییرات سریع فناورانه در برخی بخش‌های اقتصاد در دهه‌های اخیر، دگرگونی کل اقتصاد را سرعت بخشیده، کاملا دور از ذهن است. درواقع رشد بهره‌وری اقتصادی در کشورهای صنعتی با معیار استاندارد رشد «بهره‌وری کل عوامل» (که بهره‌وری را با تقسیم کل تولید یا برون‌داد بر هزینه‌ها یا نهاده‌های آن ارزیابی می‌کند) در دهه‌های اخیر بسیار کندتر از اوایل قرن بیستم و 1970 بوده است. تقریبا تمامی کشورهای توسعه‌یافته از سال 1980 کاهش قابل‌توجهی را در رشد بهره‌وری تجربه کرده‌اند. 
در همین حال به لطف کاهش چشمگیر باروری و افزایش سطح تحصیلات، تعداد کارگران آماده برای کارهای دستی و غیرروتین به‌طور قابل‌توجهی در کشورهای صنعتی ثروتمند کاهش یافته است. تعداد مشاغل آزاد به‌طور فزاینده‌ای با تعداد داوطلبان داخلی موجود برای پر کردن این مشاغل هماهنگ نیست. دفترچه راهنمای چشم‌انداز شغلی دفتر آمار کار ایالات‌متحده پیش‌بینی کرده است که بین سال‌های 2021 تا 2031، گروه‌های شغلی‌ای که کمتر از مدرک دانشگاهی نیاز دارند و میانگین درآمد آنها هم پایین‌تر از 40 هزار دلار است، با افزایش پنج میلیونی روبه‌رو خواهد شد؛ از این افزایش 924 هزار به دستیاران بهداشت و مراقبت شخصی در منزل و 419 هزار به آشپزها تعلق دارد. اما براساس پیش‌بینی‌های جمعیتی سازمان ملل، تعداد افراد بین 20 تا 40 سال در ایالات‌متحده (بدون درنظر گرفتن هیچ‌گونه مهاجرت) بیش از سه‌میلیون نفر در همان دوره کاهش خواهد یافت. آینده میان‌مدت جمعیتی بومی‌های متولدشده در دنیای غنی صنعتی از قبل مشخص است: تا دهه 2040، تعداد افراد بومی متولدشده در کشورهای توسعه‌یافته که بتوانند تمام امور ضروری، غیرروتین و دستی ضروری در اقتصاد را انجام دهند، میلیون‌ها نفر پایین‌تر از میزان موردنیاز خواهد بود. 
افزایش بیش از تریلیون برابری قدرت محاسباتی در قرن گذشته، مشاغلی را که در آن افراد کارهای روتین و تکراری انجام می‌دادند، به‌شدت تغییر داده است. زنان آفریقایی-آمریکایی که فرود در ماه را ممکن کردند (و در فیلم ارقام پنهان به شهرت رسیدند) برای ناسا به‌عنوان «رایانه» کار می‌کردند و مشغول انجام محاسبات متعددی بودند که اکنون ماشین‌ها می‌توانند در یک لحظه انجام دهند. دیگر هیچ رایانه انسانی‌ای وجود ندارد و ماشین‌هایی که رایانه نامیده می‌شوند به‌طور قابل‌توجهی در محاسبات موثرتر از انسان هستند. اما برای بسیاری از وظایف، هیچ افزایشی در قدرت محاسباتی سبب مطلوب‌تر شدن ماشین‌ها نمی‌شود؛ کمااینکه ماشین‌ها در انجام مراقبت شخصی بهتر نیستند، آشپزهای بهتری به‌شمار نمی‌روند و لزوما در رانندگی نیز بهتر از رانندگان کامیون نخواهند بود. 
اگر درنهایت کامیون‌های خودران در جاده‌های آمریکا زیاد شوند، شاهدی بر حرکت بی‌امان پیشرفت علمی نخواهد بود. در عوض استفاده از آنها نشان‌دهنده چیز دیگری خواهد بود: پیامدهای موانع موجود بر سر حرکت نیروی کار که ‌انگیزه‌های مالی خصوصی عظیمی ایجاد می‌کند که به‌نوبه خود، افراد و شرکت‌های قدرتمند را به انجام سرمایه‌گذاری‌های عظیم با استفاده از منابع انسانی کمیاب در نوآوری‌های فناورانه سوق می‌دهد. شرکت‌های آمریکایی از این ‌رو خودکارسازی را انتخاب می‌کنند که حل مشکلات فنی بسیار سخت- حتی مشکلاتی که ماشین‌های تسویه‌حساب خودکار و کامیون‌های بدون راننده آنها را حل می‌کنند- دشوارتر از غلبه بر موانع اجتماعی و سیاسی است که سد صدور مجوز لازم برای انجام این امور ازسوی اتباع خارجی می‌شود. 

 شرف مکان
مسائل قراردادی تولد، ملیت و شهروندی عمیقا بر زندگی مردم تاثیر می‌گذارد. جایی که مردم متولد می‌شوند و جایی که می‌توانند حرکت کنند، میزان درآمدی را که آنها می‌توانند درطول زندگی خود به‌دست بیاورند اساسا تعیین می‌کند. محدود کردن رفت‌وآمد مردم به آن‌سوی مرزها، تفاوت قیمتی عظیمی را بین کارگرانی که به همان اندازه مولد هستند، ایجاد می‌کند. 
در تحقیقاتی که با نویسندگان همکار خود انجام دادم، درآمد کارگران متولد و تحصیلکرده در 42 کشور مختلف را زیر ذره‌بین بردیم. ما درآمد کسانی را که در کشور خود مانده بودند با کسانی که در ایالات‌متحده کار می‌کردند، مقایسه کردیم. این درآمدها را با توجه به تفاوت قیمت کالاها و خدمات بین کشورها تنظیم کردیم تا اختلافات در قدرت خرید هم درنظر گرفته شوند. تفاوت دستمزد کارگران دارای بهره‌وری یکسان در 42 کشور مورد مطالعه ما و ایالات‌متحده آشکار شد: دستمزد کارکنان ساکن در آمریکا دو تا 10 برابر و به‌طور میانگین چهار برابر کشورهای دیگر بود. چنین نسبت‌هایی در میان مشاغل (ازجمله پیشخدمت‌ها و رانندگان کامیون)، تحصیلات و مهارت‌ها مشهود است. 
این شکاف در دستمزد افراد دارای بهره‌وری یکسان در کشورهای مختلف، بزرگ‌ترین تحریف قیمت ناشی از سیاست در جهان امروز (و احتمالا در تمام تاریخ بشر) است. موانع مهاجرت باعث کمبود مصنوعی نیروی کار می‌شود. بسیاری از صنایع در ایالات‌متحده برای یافتن کارگرانی که بتوانند از عهده پرداخت دستمزدهایشان برآیند، تلاش می‌کنند. این کسری شرکت‌ها را به جست‌وجوی یافتن راه‌حل‌هایی از طریق خودکارسازی و سایر فناوری‌هایی که در حقیقت غیرضروری و ناکارآمد هستند تشویق می‌کند. 
تجربه نشان می‌دهد که اجازه ورود کارگران به یک کشور درواقع الگوهای نوآوری را تغییر می‌دهد. ایالات‌متحده قبلا این آزمایش را البته به‌صورت برعکس انجام داده است. در اواسط قرن بیستم، ایالات‌متحده اجازه مهاجرت فصلی کارگران مهمان کشاورزی از مکزیک را تحت عنوان برنامه براسورو داده بود. دولت آمریکا درنهایت سرعت این برنامه را کند کرد و درنهایت در سال 1964 این برنامه را به‌طور کامل متوقف کرد. محققان الگوهای اشتغال و تولید را بین ایالت‌هایی که کارگران براسورو را از دست دادند و ایالت‌هایی که هرگز از آنها استفاده نمی‌کردند، مقایسه کردند. آنها دریافتند که حذف این کارگران به‌هیچ‌وجه باعث افزایش اشتغال کارگران بومی در بخش کشاورزی نمی‌شود بلکه کشاورزان با تکیه بیشتر بر ماشین‌آلات و پیشرفت‌های فناورانه به کمبود تازه ایجاد‌شده کارگران پاسخ دادند. مثلا آنها به کاشت محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی که می‌توان آنها را با ماشین‌آلات برداشت کرد، مانند گوجه‌فرنگی‌های با پوست ضخیم، روی آوردند و از محصولاتی مانند مارچوبه و توت‌فرنگی که استفاده از ماشین‌آلات مکانیزه برای آنها محدود است، دوری کردند. 
ضرورت ممکن است مادر اختراع باشد، اما ضرورت کاذب مادر اختراعات گنگ است. در اوایل قرن بیستم، واردات، تولید، حمل‌ونقل و فروش مشروبات الکلی در ایالات‌متحده ممنوع شد. این محدودیت‌ها برای تقطیرکنندگان غیرقانونی مشروبات که با انفجار تقاضا روبه‌رو شدند، نعمت بزرگی بود. البته محصول آنها باید برای مشروب‌خواران تشنه ارسال می‌شد اما پنهان کردن فلاسک‌ها در چکمه‌ها کافی نبود. آنها برای این هدف وسایل نقلیه‌ای مخصوص‌‌‌ ساختند که می‌توانستند به‌سرعت محموله‌های سنگین را بدون جلب‌توجه حمل کنند. ساخت این وسیله نقلیه به هوش و نوآوری در فناوری نیاز داشت، اما آنها یک اختراع احمقانه به شمار می‌رفتند. ممنوعیت یک معامله اقتصادی کاملا معمولی، خرید الکل، به کامیون‌های بهتر حمل مشروبات الکلی ختم نشد بلکه منجر به‌‌‌ نوآوری در ساخت کامیون مشروبات الکلی مشابه وسایل نقلیه معمولی بود که اتلاف وقت محض و استعداد به شمار می‌رفت. 

 مسیر دارای کمترین میزان مقاومت
طرفداران موانع مهاجرتی اصرار دارند که این موانع برای حفاظت از دستمزد فعلی اتباع داخلی ضروری است، اما این ادعا درست نیست. در قرن گذشته مواقعی وجود داشته است که دولت‌ها نگران بوده‌اند که کشورشان نمی‌تواند شغل کافی برای شهروندان‌شان فراهم کند، اما تغییرات جمعیتی جهان صنعتی غنی این نگرانی را به‌طورکلی مرتفع کرده است. درحقیقت در آینده قابل پیش‌بینی، چالشی که با آن مواجه خواهیم بود، یافتن کارگران کافی برای پر کردن مشاغل موردنیاز خواهد بود. حتی کشورهایی که به‌طور سنتی از مهاجران استقبال نمی‌کردند، مانند ژاپن، اکنون به‌شدت کارگران خارجی را جذب می‌کنند. آنها می‌توانند با آگاهی از اینکه مهاجران لزوما به دستمزد اتباع داخلی لطمه‌ای وارد نمی‌کنند، این کار را راحت‌تر انجام دهند. بررسی آکادمی ملی علوم در سال 2017 نشان داده است که تاثیر خالص مهاجرت بر میانگین دستمزد کارگران خانگی در ایالات‌متحده صفر یا به‌احتمال‌زیاد کمی مثبت است. از نظر اقتصادی، مهاجران جایگزین کارگران معمولی آمریکایی نیستند، بلکه مکمل آنها به شمار می‌روند؛ به‌طوری‌که تعداد بیشتری از مهاجران درواقع میانگین دستمزد شهروندان را افزایش می‌دهند. مثلا‌ داشتن دستیاران بیشتر، دستمزد کارکنان ماهر‌ مانند پرستاران را کاهش نمی‌دهد، بلکه با آزاد کردن زمان آنها برای انجام کارهایی که نیاز به مهارت‌های منحصربه‌فردشان احساس می‌شود، درآمد آنها را بالا می‌برد. البته، برخی از کارگران به‌ویژه محروم ایالات‌متحده ممکن است مستقیما برای دستیابی به مشاغل با مهاجران رقابت کنند اما محدودیت‌های مهاجرتی روشی موثر و کارآمد برای کمک به این کارگران بومی نیست. برنامه‌هایی مانند «معافیت مالیاتی بر درآمد کسب‌شده»، ابزاری بسیار مقرون به‌صرفه‌تر برای تقویت دستمزد کارگران داخلی به شمار می‌رود. من محاسباتی انجام داده‌ام تا نشان دهم که حتی ذیل فرضیات بدبینانه‌تر مبنی‌بر تاثیر منفی مهاجران بر دستمزد کارگران بومی محروم، تنها یک افزایش اندک در برنامه « معافیت مالیاتی بر درآمد کسب‌شده» برای جبران کامل این ضررها کافی است؛ افزایشی که تنها معادل بخش کوچکی از ضررهای اقتصادی ناشی از اعمال محدودیت‌های مهاجرتی خواهد بود. 
بازنده‌ اصلی اقتصادی ناشی از محدودیت‌هایی که کشورهای ثروتمند بر تحرک نیروی کار اعمال می‌کنند، فقرای جهان هستند. دهه‌ها برنامه توسعه با نیت خوب و ابتکارات کمکی نمی‌تواند با مزیت اجازه دادن به یک فردِ اهل یک کشور فقیر برای کار در کشوری ثروتمندتر و پربارتر برابری کنند. شهروندان کشورهای ثروتمند اگر می‌خواهند به فقرای جهان کمک کنند باید درک کنند که همه پروژه‌های توسعه‌ای ارزشمند، برنامه‌های ضد فقر و کمک‌های خارجی به کشورهای فقیر، در مقایسه با مزایای صرفا اجازه دادن به افراد برای مهاجرت به کشورهای ثروتمند و کار کردن براساس دستمزدی که بر مبنای بهره‌وری آنها افزایش می‌یابد، تاثیر ناچیزی دارند. 
مثلا یک مقاله پراستناد که در سال 2015 در نشریه ساینس منتشر شده است، تاثیرات یک برنامه ضد فقر را که در آن با هدف افزایش درآمد خانوارهای فقیر به شش کشور‌ تعدادی دام منتقل شد، بررسی کرده است. این برنامه در دو سال اول 4545 دلار برای هر خانواده هزینه کرد. در سال سوم، مصرف سالانه خانوارها به‌طور متوسط فقط 344 دلار در پنج کشور از شش کشوری که این برنامه در آنها انجام شده بود، نتایج مثبتی ایجاد کرد؛ اتیوپی، غنا، هند، پاکستان و پرو (در هندوراس، تقریبا تمام دام‌ها تلف شدند.) با توجه به اینکه بسیاری از تلاش‌ها از طریق پروژه‌های مشابه برای افزایش درآمد فقرا شکست‌خورده بود، این سود متوسط 344 دلاری در مصرف سالانه خانوار با صرف 4545 دلار توسط نویسندگان به‌عنوان یک موفقیت بزرگ در نظر گرفته شد. 
این در حالی است که تحقیقات من نشان می‌دهد که کارگران فاقد مدرک دبیرستانی در ایالات‌متحده آمریکا به‌طور متوسط سالانه 13119 دلار بیشتر از همتایان خود در پنج کشور مورد مطالعه درآمد خواهند داشت. حتی اگر 10 درصد تفاوت دستمزد صرف هزینه‌های رفت‌وبرگشت شود، اجازه دادن به همان کارگران دارای مهارت پایین برای استخدام در ایالات‌متحده به‌جای فرستادن آنها به کشورشان، باعث افزایش درآمد 35 برابری آنها در مقایسه با برنامه کاهش فقر فوق‌الذکر خواهد شد. 
پدیده فقر جهانی امروز مربوط به «افراد فقیر» نیست، بلکه مربوط به افرادی است که در «سرزمین‌های فقیر» به دام افتاده‌اند و به دلیل موانعی که حرکت آنها را محدود می‌کند، قادر به ترک آن نیستند. گفته می‌شود افراد به این دلیل دچار فقر هستند که فاقد «سرمایه انسانی» هستند، اما واقعیت این است که گسترش آموزش در کشورهای درحال‌توسعه از دهه 1950 به این معنی است که متوسط بزرگسالان در هائیتی امروزی تحصیلات بیشتری نسبت به فرانسوی‌های دهه 70 میلادی دارند. اما هائیتی مکانی پر هرج‌ومرج و دچار قلت بهره‌وری برای استفاده از هر نوع سرمایه از جمله سرمایه انسانی است. از این ‌رو، اکثر مردم هائیتی که از فقر رهایی یافته‌اند، این کار را با ترک کشور خود انجام داده‌اند. برخی ممکن است درباره «فرار مغزها» نگران باشند؛ این تصور ساختگی که یک کشور فقیر با از دست دادن بهترین و درخشان‌ترین اعضای خود بیشتر دچار بدبختی خواهد شد. به نظر می‌رسد جذابیت اصلی مباحث مربوط به «فرار مغزها» هم‌قافیه بودن دو جزء آن [در زبان انگلیسی] است، زیرا هرگز شواهدی مبنی‌بر اینکه مهاجرت به چشم‌انداز یک کشور آسیب زده است وجود نداشته است. شایان ذکر است بسیاری از ثروتمندترین کشورهای جهان امروز ازجمله دانمارک، ایتالیا، نروژ، اسپانیا و سوئد، بالاترین نرخ مهاجرت را در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم داشتند. 
تفاوت دستمزدها میل عمیقی برای مهاجرت ایجاد می‌کند. بین سال‌های 2015 تا 2017، گالوپ نظرسنجی‌ای را برگزار کرد و از افرادی از سراسر جهان پرسید که آیا در صورت امکان تمایل به مهاجرت به کشورهای دیگر دارند یا نه و اگر جواب آنها مثبت بود، از آنها می‌پرسیدند به کدام کشور مهاجرت خواهند کرد؟ براساس این نمونه‌ها، می‌توان تخمین زد که حدود 750 میلیون نفر درصورت امکان کشور خود را برای همیشه ترک خواهند کرد (و حتی افراد بیشتری تمایل به مهاجرت به‌طور موقت دارند). براساس این نظرسنجی، 158 میلیون مهاجر می‌خواهند به ایالات‌متحده مهاجرت کنند و هرکدام از کشورهای استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان و بریتانیا پذیرای حدود 30 میلیون مهاجر خواهند بود. این بدان معنا نیست که این کشورها باید یا می‌خواهند این همه مهاجر را در خود جای دهند، اما نشان می‌دهد هیچ کمبودی برای افراد آماده برای آمدن و کار در کشورهای ثروتمند وجود ندارد. 
محدودیت‌های تحرک که باعث کمبود نیروی کار در کشورهای ثروتمند می‌شود، فقر را برای میلیون‌ها نفر که مایل و قادر به کار مولد هستند اما از انجام این کار منع شده‌اند، تداوم می‌بخشد. این کمبود، کسب‌وکارها را به سرمایه‌گذاری بیهوده و مسرفانه در فناوری‌هایی که نیازی به آنها وجود ندارد، سوق می‌دهد. به‌عبارت‌دیگر، خودکارسازی اجتناب‌ناپذیر نیست، بلکه ناشی از کمبود مصنوعی نیروی کار است. شرکت‌ها ‌انگیزه‌ای مالی برای انتخاب ماشین‌ها به‌جای مردم دارند و بدون چنین ‌انگیزه‌ای، مشاغل و خانوارها انتخاب‌های متفاوتی خواهند داشت. وال‌مارت به این دلیل که گمان می‌کند شما همیشه مشتاق کار برای این شرکت بوده‌اید شما را وادار نمی‌کند که خریدهای خود را از طریق دستگاه‌های خودپرداخت انجام دهید؛ بلکه به دلیل عدم یافتن کارکنانی که با دستمزد قابل‌قبول این وظیفه را انجام دهند، چاره دیگری ندارد. خانواده‌ها نیز می‌توانند تصمیمات متفاوتی بگیرند که به نفع همه افراد دخیل باشد. تحقیقات انجام‌شده در سنگاپور نشان می‌دهد که احتمال اشتغال زنان بسیار ماهر زمانی که کارکنان مراقبتی برای انجام وظایف در خانه در دسترس هستند، بسیار بیشتر است. 
درک این موضوع که چگونه کشورها می‌توانند از پتانسیل نیروی کار موجود در جهان استفاده کنند، چیز کمی نیست. سازوکارهای اصلی همکاری جهانی، موسساتی که عمدتا پس از جنگ جهانی دوم ظهور کردند مانند سازمان ملل، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، جهانی شدن بازارهای کالا و سرمایه را ایجاد کردند اما هیچ زیرساخت معناداری برای حمایت و ترویج حرکت نیروی کار تاسیس نکردند. پول و کانتینرهای حمل‌ونقل آزادانه از مرزها عبور می‌کردند اما نیروی کار قادر به انجام این مهم نیست. 
امروزه هر کشوری به‌صورت یکجانبه هر محدودیتی را که بخواهد برای ورود اتباع خارجی تعیین می‌کند. همه کشورهای ثروتمند مرزهای خود را به صخره‌ها تبدیل کرده‌اند که آستانه ورود قانونی بالا و اغلب غیرقابل‌دسترس است. برخلاف ادعاهای راست‌گرایانه و ساده‌اندیشانه‌ای مانند اینکه ایالات‌متحده «مرزهای بازی» دارد یا ادعاهای مشکوک مشابهی که جهان «صاف و مسطح» است، همه کشورهای ثروتمند مرزهای خود را به صخره تبدیل کرده‌اند که آستانه ورود قانونی بالا و اغلب کاملا دست‌نیافتنی دارند. کشورها با هزینه‌های هنگفت و با نتایج متفاوت، این محدودیت‌ها را اجرا می‌کنند. مثلا در سال 2022، ایالات‌متحده 26 میلیارد دلار برای نظارت انتظامی بر مرزها اختصاص داد که بیش از آن چیزی است که در بیشتر سال‌ها به آژانس توسعه بین‌المللی خود اختصاص داده است. 
دولت‌ها باید به‌جای سرازیر نمودن منابع خود برای نیل به هدف خیال‌بافانه فناوری‌های قاتل مشاغل، باید در عرصه تحرک نیروی کار دست به همکاری بین‌المللی بزنند. دستاوردهای بالقوه مهاجرت برای کشورهایی که مردم از آنها مهاجرت می‌کنند، خود مهاجران و کشورهایی که مهاجران را میزبانی می‌کنند، بسیار زیاد است. کشورهای ثروتمند باید به افراد بیشتری اجازه دهند که در کشورهایشان زندگی و کار کنند. البته این کار نه از روی نوع‌دوستی، بلکه با در نظر گرفتن نیازهای جمعیتی فزاینده انجام می‌شود. 
راه‌حل پیش‌رو، ایجاد یک سازوکار جهانی برای تحرک نیروی کار است. این سازوکار باید کارگران را به‌طور منصفانه و بدون هزینه‌های گزاف استخدام کند و براساس اطلاعات و قراردادهای موثق، آنها را در مشاغلی قرار دهد که متناسب با توانایی‌هایشان باشد، از آنها در برابر سوءاستفاده محافظت کند و با توافقنامه‌های تحدید زمانی تحرک، بازگشت به‌موقع آنها به کشور خود را تسهیل کند. جریان‌ بزرگ مهاجران اقتصادی به یک صنعت نیاز دارد تا وظایف کلیدی مانند استخدام، آموزش، استقرار، حفاظت و بازگشت را انجام دهد. از صنعت حمل‌ونقل، صنعت مراقبت‌های بهداشتی و صنعت هتلداری نمی‌توان انتظار داشت که حرکت بین‌المللی نیروی کار را برای رفع نیازهای خود مدیریت کنند. در عوض، وظیفه جابه‌جایی افراد باید توسط گروهی از سازمان‌ها و افراد مرتبط و شبکه‌ای جهانی انجام شود. البته‌ چنین صنعتی باید به‌دقت تنظیم شده و مورد نظارت قرار گیرد، زیرا خطرات سوءاستفاده بسیار زیاد است. اما یک صنعت جهانی دارای عملکرد خوب و اخلاقی که کارگران را به حرکت درآورد، می‌تواند با تطبیق افرادی که خواهان شغل هستند با شرکت‌هایی که به آنها نیاز دارند، نیروی عظیمی برای خیر عمومی باشد. 
انجمن‌های جهانی در حال حاضر هم با صنایع و دولت‌ها همکاری می‌کنند تا بتوانند نتایج مثبتی در جابه‌جایی افراد و کالاها ایجاد کنند. فقط کافی است سر خود را از صفحه این نشریه بالا بیاورید، بلافاصله کالاهایی را خواهید دید که به‌عنوان بخشی از 11 میلیارد تن حمل‌ونقل دریایی که هر سال در سراسر جهان جابه‌جا می‌شوند، به شمار می‌روند؛ یا اگر به‌صورت آنلاین مطالعه می‌کنید، اصلا نیازی به بالا آوردن سر خود هم ندارید زیرا دستگاه شما احتمالا یکی از همین موارد است. به‌علاوه، بیش از 4.5 میلیارد نفر در سال 2019 با استفاده از خطوط هوایی در سراسر جهان سفر کرده‌اند و تنها 283 مورد مرگ در این سفرها گزارش شده است‌ (در سال 2022، ‌ایالت کم‌جمعیت یوتا که من در آن زندگی می‌کنم، 320 مورد مرگ ناشی از تصادف داشته است.) سفرهای ایمن در سراسر جهان با استفاده از خطوط هوایی از سوی دولت‌ها، انجمن‌های بین‌المللی و گروه‌های صنعتی ایجاد و حمایت شده است. به‌طور مشابه هم 1.4 میلیارد گردشگر در سال 2018 در سطح بین‌المللی سفر کردند، سفرهایی که با حمایت طیف گسترده‌ای از صنایع و انجمن‌های صنعتی که چنین جابه‌جایی عظیمی را به‌صورت ایمن و قابل‌اطمینان تسهیل می‌کنند، انجام شد. 
موانع سیاسی بر سر راه حرکت منظم فرامرزی افراد برای دستیابی به کار قرار دارند. کشورها در وضعیت تبصره 22 گیر کرده‌اند. سیاستمداران تا زمانی که ثابت نشده است که برنامه‌های تحرک نیروی کار ایمن، موثر و سودمند نیستند، به تنظیم قوانین، سیاست‌ها و مقرراتی که به برنامه‌های تحرک نیروی کار اجازه نشو و نما می‌دهد، تمایلی ندارند. اما تفاوت دستمزدهای موجود بین کشورهای ثروتمند و فقیر و همچنین تقاضای غیرقابل‌انکار برای کارگران به این معنا است که حرکت افراد انجام می‌شود، اما بدون مجوز قانونی و با همدستی کارفرمایان. همیشه، چنین حرکاتی ناایمن است؛ زیرا مهاجران مورد استثمار و سوءاستفاده قرار می‌گیرند و نمی‌توانند به‌راحتی به خانه خود بازگردند. در نتیجه، خود ایده تحرک نیروی کار مخدوش است. 
ممکن است متناقض به نظر برسد، اما مشکلات تحرک نیروی کار در حال حاضر دلایلی برای تسهیل جابه‌جایی بیشتر، البته تنها از طریق مجاری قانونی و به‌خوبی طراحی شده، خواهد بود. مزایای اجازه دادن به افراد برای جابه‌جایی به‌ جایی که به نیروی کار آنها نیاز است برای همه طرف‌ها بسیار زیاد است. جوامع ثروتمند و دموکراتیک باید از پیگیری کورکورانه پیشرفت‌های فناوری‌ای که سبب صرفه‌جویی در یکی از منابع کثیر جهان می‌گردد، خودداری کنند. کشورهای ثروتمند‌ انگیزه‌های قوی برای شرکت‌ها و مبتکران خود ایجاد کرده‌اند تا ماشین‌ها را به‌جای افراد انتخاب کنند. زمان آن فرارسیده است که روی آینده‌ای که توسط و برای مردم ساخته شده است، تلاش کنیم. 
 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰