چرا مساله مدارس دولتی از منظر حکمرانی مهم است؟
صحبت‌های دیدار روز گذشته رهبر انقلاب با معلمان هم به‌وضوح از چند محور اصلی تشکیل شده بود که جزئیات آن محورهای اصلی هم بیش از هرچیز دیگری به عدالت آموزشی ربط پیدا می‌کرد. 
  • ۱۴۰۲-۰۲-۱۲ - ۲۳:۱۶
  • 00
چرا مساله مدارس دولتی از منظر حکمرانی مهم است؟
ترمیم شاخص عدالت از تیم‌های پایه
ترمیم شاخص عدالت از تیم‌های پایه

اگر تابه‌حال بعد از دیدارهای رهبر انقلاب، وبسایت Khamenei.ir را بالا پایین کرده باشید حتما با روال همیشگی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای در انتخاب تیتر یک جدید سایت بلافاصله بعد از آن دیدار یا سخنرانی خاص آشنایید. معمولا بعد از پایان دیدار، تیتر یک سایت، دربرگیرنده عباراتی‌ است که به مهم‌ترین محورهای مطرح‌شده در آن سخنرانی رهبر انقلاب اشاره دارد. گزارش خبری دیدار روز گذشته رهبر انقلاب با معلمان به مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله مطهری و روز معلم هم از این قاعده مستثنی نبود اما نکته‌ای که درباره گزارش خبری دیدار روز معلمی رهبر انقلاب و آموزگاران در وبسایت Khamenei.ir جلب توجه می‌کرد، اضافه شدن تیتر دو به گزارش خبری این جلسه بود. یعنی علاوه‌بر عنوان اصلی که «معلم معمار هویت آینده ایران» باشد، به ترتیب این سه جمله از بیانات روز گذشته، تحت عنوان «تیتر دو» در معرض دید مخاطبان پایگاه اینترنتی قرار گرفته بودند: «ضعف مدارس دولتی بی‌عدالتی محض است» «تعلیم‌وتربیت شأن دستگاه حاکم است و قابل واگذاری نیست» «از ابتکارات جالب مدارس غیردولتی باید استفاده کرد»؛ اتفاقی که کمتر در گزارش خبری‌ دیدارهای رهبر انقلاب نمونه آن را دیده‌ایم. اضافه شدن تیتر دو با این مضامینی که به آن اشاره کردیم بیش از هر چیز نشان‌دهنده اهمیت بالای مسائل مرتبط با «عدالت آموزشی» نسبت به دیگر مسائل طرح‌شده در این جلسه است‌‌. مساله‌ای که البته تاکیدهای مکرر آیت‌الله خامنه‌ای بر آن را می‌توان با مرور متن سخنرانی‌های ایشان طی چند سال اخیر به‌خصوص سال‌های پایانی دهه 90، به‌روشنی دید. همان‌طور که در بالا مورد اشاره قرار گرفت صحبت‌های دیدار روز گذشته رهبر انقلاب با معلمان هم به‌وضوح از چند محور اصلی تشکیل شده بود که جزئیات آن محورهای اصلی هم بیش از هرچیز دیگری به عدالت آموزشی ربط پیدا می‌کرد. 
اگر قرار باشد باتوجه به مشروح بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در دیدارشان با معلمان و مسئولان آموزش‌وپرورش، به دو محور اساسی در سخنان ایشان برسیم که سایر نکات مورد تاکید ایشان را هم می‌توان ذیل این دو محور مورد بحث و بررسی قرار داد، شاید «لزوم ایجاد ثبات بر مدیریت آموزش‌وپرورش» و «لزوم تقویت مدارس دولتی» آن دو مساله اصلی باشند که دیگر موارد مطرح‌شده در این دیدار را هم می‌شود به‌نحوی با آن مرتبط ارزیابی کرد. البته رهبر انقلاب به مسائل مهم دیگری مثل «سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش» هم اشاره داشتند که بحث تقویت مدارس دولتی را می‌توان یکی از مصادیق آن تحول بنیادینی دانست که برای آن سند تدوین شده؛ سندی که البته مفاد آن هم در فضای تحت رصد فعالان حوزه عدالت آموزشی کم حاشیه درست نکرده است. آیت‌الله خامنه‌ای درباره این سند تحول بنیادین پنج توصیه خطاب به مسئولان داشتند که از این قرار بود: «اول، سند تحول به‌صورت مستمر تکمیل و به‌روزرسانی شود. دوم، از سند تحول حمایت قاطع و به اجرای آن کمک شود. سوم، برای سند تحول که سندی متقن و خوب است بدیل و رقیبی درست نشود. چهارم، نقشه راه دقیق اجرای سند تحول از ستاد تا مدارس تهیه و در دولت و مجلس از آن حمایت شود و پنجم، در نقشه راه شاخص‌های قابل اندازه‌گیری معین شود که براساس آنها پیشرفت اجرای سند دائما رصد شود.» پنج توصیه‌ای که نسبتش تقریبا با دو محور مورد اشاره در بالا هم شفاف است. 
بهانه گزارش امروز هم بررسی بیشتر این دو محور و کیفیت مواجهه دولت‌های مختلف اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا با این مسائل اساسی ا‌ست. چالش‌هایی که رهبر انقلاب درباره بخش نخستش، با انتقاد از بی‌ثباتی در مدیریت آموزش‌وپرورش گفتند: «دستگاه به این عظمت با تغییر مداوم وزیر، ضربه می‌خورد؛ به‌خصوص اینکه تغییر وزیر گاهی تغییر معاونان، مدیران میانی و حتی مدیران مدارس را هم درپی‌ می‌آورد.» ایشان البته در جایی دیگر از سخنان‌شان این‌طور به بی‌ثباتی این وزارتخانه اشاره کردند: «در 10 سال اخیر، 5 وزیر و 4 سرپرست در آموزش‌وپرورش آمدند، این‌همه بی‌ثباتی در مدیریت عجیب است.»
درباره محور دیگر یعنی لزوم تقویت مدارس دولتی هم لازم است به این قسمت از سخنان روز گذشته رهبر انقلاب اشاره کرد: «نباید جوری باشد در کشور که وقتی گفته می‌شود مدرسه دولتی اولین چیزی که مقابل انسان نقش می‌بندد، ضعف مدرسه است.» دو مساله جدی و اساسی که در ادامه، ضمن اشاره به رفت‌وآمد دولت‌های مختلف با گرایشات متفاوت اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا بیشتر به این وجه از آن می‌پردازیم که عدالت آموزشی در این دهه‌ها، بدون شک یکی از بزرگ‌ترین قربانیان بی‌ثباتی‌های به‌وجودآمده در مدیریت آموزش‌وپرورش طی سال‌های اخیر بوده است. مساله مهمی که مورد غفلت قرار گرفتنش، خودبه‌خود موجب تضعیف روزافزون مدارس دولتی هم شد. 

رویکرد تحولی داشتن با قلع‌وقمع کردن فرق دارد

همان‌طور که پیش‌تر هم مورد اشاره قرار دادیم، «لزوم ایجاد ثبات بر مدیریت آموزش‌وپرورش» و «لزوم تقویت مدارس دولتی» از جدی‌ترین محورهای مطرح‌شده ازسوی رهبر انقلاب در دیدار روز گذشته ایشان با جمعی از معلمان بود. درباره این دو محور، در سال‌های نه‌چندان دور هم گزارش‌هایی نوشته بودیم. پیش‌تر در شماره 12 شهریور 99 «فرهیختگان» و در گزارشی تحلیلی با عنوان «رنجنامه مدارس دولتی»، لزوم تقویت آموزش و پرورش را به روایت اعداد و ارقام مورد بررسی قرار داده بودیم. در آن گزارش هم از «سهم ناچیز دانش‌آموزان مدارس دولتی از رتبه‌های برتر کنکور» نوشتیم و به تحلیل پیامدهای منفی این مساله پرداختیم که «30 درصد مدارس کشور ناایمن هستند و 62 درصد کلاس‌ها با تراکم بالای 26 نفرند!»، از این گفتیم که «مدارس دولتی نباید طوری باشد که خانواده‌ها تصور کنند فرزندان‌شان را به یک جای بی‌پناه می‌فرستند» و در پایان گزارش، «مسیر انحرافی تربیت معلم» را از دیگر چالش‌های آموزش‌وپرورش بی‌ثبات برشمردیم. همچنین «رشد روزافزون مدارس لاکچری و سقوط مدارس دولتی» را مورد بررسی قرار دادیم و از این نوشتیم که «مردم ایران برای اینکه فرزندان‌شان آموزش ببینند حدود 40 هزار میلیارد تومان پول پرداخت کرده‌اند» شاید یکی دیگر از چالش‌های پیش‌روی آموزش‌وپرورش بی‌ثبات این است که مدیران، مرز باریک بین اصلاح و قلع‌وقمع را چندان که باید رعایت نکرده‌اند و تحول را به عزل و اخراج و استعفا محدود کرده‌اند. 

راهکار ترویج حس کارآمدی و عدم‌تبعیض به جامعه

زمانی که فردی در وضعیت استضعاف قرار گرفته و وضعیت اقتصادی خود را با سایرین مقایسه می‌کند طبعا نسبت به وضع موجود نیز معترض می‌شود آنچه اما باعث می‌شود که این اعتراض به شورش اجتماعی مبدل نشود این است که فرد مستضعف امیدی به آینده و تغییر وضعیت موجود خود داشته باشد. از آنجایی که امکان بهره‌مندی از فرصت‌های آینده تا حد زیادی به کسب آموزش بستگی دارد کسب مهارت و آموزش تنها راه مشروعی است که چنین افرادی برای رسیدن به وضع مطلوب به آن امید بسته‌اند. چنین وضعیتی در کشور ایران که فرصت‌های اشتغال تا حد زیادی به مدارک تحصیلی الصاق شده است بیشتر مصداق پیدا می‌کند. از این جهت اگر برخورداری از فرصت‌های تحصیلی نیز وابسته به میزان افراد باشد آن بخشی از جامعه که به‌لحاظ اقتصادی تضعیف شده به‌لحاظ تحصیلی نیز تضعیف‌شده باقی مانده و از فرصت‌های آتی محروم می‌ماند. خروجی چنین رویکردی حس تبعیض را در جامعه ترویج داده و به رفتارهای رادیکال می‌انجامد. تبدیل کردن نظام آموزشی به صحنه رقابت کاذب و سپردن برگ برنده پیروزی به‌دست موسسات آموزشی خصوصی باعث شده تا نظام آموزش‌و‌پرورش به‌جای کمک به پیشرفت کشور به دالانی برای آینده‌فروشی تبدیل شود. اصلاح نظام آموزش‌و‌پرورش و سلب ید کاسبان آینده باعث می‌شود تا حس عدم‌تبعیض در جامعه گسترش یابد. از سوی دیگر عمومیت داشتن فضای آموزش‌و‌پرورش باعث می‌شود تا هرگونه بی‌عدالتی در آن تصویر ناکارآمدی از عملکرد حکمرانی به‌طور شایع در جامعه گسترش دهد و اگر دستگاه حکمرانی بنا دارد تصویری رایج از کارآمدی خود ارائه دهد، باید اصلاح ساختاری را از نهادهایی همچون آموزش‌و‌پرورش شروع کند. نهادی که تمام مردم به‌طور روزمره با آن تعامل داشته و برای آینده‌ای روشن‌تر به آن امید بسته‌اند.

چالشی که در دولت‌های مختلف تکرار شده

نکته‌ای که شاید دیگر درباره کیفیت مواجهه دولت‌ها طی سال‌ها و دهه‌های قبل با مساله عدالت آموزشی بدیهی به نظر برسد، ناکافی بودن توجه‌‌ها و دور ماندن از برنامه‌ریزی‌ها و سندهای چشم‌انداز است. نکته دیگر آنکه می‌دانیم دغدغه بهبود شرایط کیفیت آموزش‌و‌پرورش در کشور مساله‌ای نیست که به‌تازگی ذهن دلسوزان و دغدغه‌مندان این حوزه را به خود مشغول کرده باشد. در دهه‌های گذشته نیز بارها شاهد تاکیدات مکرر مسئولان بر اهمیت بالا و اولویت داشتن مقوله تربیت و آموزش بوده‌ایم. اما بررسی اقدامات عملی صورت‌گرفته در راستای اصلاح و ارتقای نظام آموزش کشور از فاصله‌ای معنادار بین هدف‌گذاری‌های صورت‌گرفته و شرایط کنونی این حوزه حکایت می‌کند. حدود 11 سال از تصویب سند تحول آموزش و پرورش توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌گذرد؛ سندی که قرار بود با نظام بخشیدن به طرح‌ها و ایده‌های مختلف جهت بهبود کیفیت نظام آموزشی کشور، سند بالادستی وزارتخانه جهت تدوین برنامه جامع اجرایی برای دستیابی به اهداف تعیین‌شده باشد. اما با گذشت حدود یک دهه، وزارت آموزش‌و‌پرورش در میزان پیشبرد و تحقق اهداف تنظیم‌شده نمره قابل‌قبولی کسب نمی‌کند. یکی از اصلی‌ترین دلایل این مساله آشفتگی مدیریتی در سطوح بالای این وزارتخانه است. همان‌طور که رهبر انقلاب هم در دیدار روز گذشته خود با جمعی از معلمان و مسئولان آموزش‌و‌پرورش اشاره کردند، یکی از شواهد این آشفتگی این است که در 10 سال گذشته پنج وزیر و چهار سرپرست بر مسند هدایت این وزارتخانه قرار گرفتند. از بین این پنج وزیر دوره مسئولیت تنها یک نفر بیشتر از دو سال به طول انجامیده است. طبیعی است که در چنین شرایطی فرصت برنامه‌ریزی اجرایی برای ایجاد تغییر و تحولات بنیادین باقی نمی‌ماند. خصوصا اینکه این وزارتخانه به خودی خود یکی از بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین نهادهای کشوری به حساب می‌آید و اداره روزمره این وزارتخانه خود بخش بزرگی از توان مدیریتی آن را به خود مشغول می‌کند. اما دلیل اصلی این بی‌نظمی و آشفتگی و به تبع آن، روند کند پیشبرد تحولات را باید در جای دیگری جستجو کرد؛ مساله آموزش در کشور فارغ از دیدگاه‌ها و جناح‌های مختلف سیاسی در اغلب اوقات اولویت دست‌چندم دولت‌ها و مجلس‌های مختلف بوده است. مقوله عدالت آموزشی نیز که یکی از محورهای اساسی برنامه تحول نظام آموزشی(و حتی شاید اساسی‌ترین آنها) به حساب می‌آید از این قاعده مستثنی نبوده است. به طور مثال پیش‌تر، در گزارشی که با عنوان «دولت احمدی‌نژاد و روحانی بزرگ‌ترین حامیان مدارس پولی» در شماره 12 آبان‌ماه 98 روزنامه «فرهیختگان» به چاپ رسید، نشان داده شد که این دو دولت، باوجود اینکه در خیلی از دیدگاه‌های سیاسی با هم تفاوت‌های جدی‌ای داشته‌اند، در زمینه توسعه و گسترش مدارس غیرانتفاعی عملکرد تقریبا یکسانی را از خود به جای گذاشته‌اند. عملکردی که شاید بزرگ‌ترین قربانی آن، مدارس دولتی بوده‌اند که زیر سایه بی‌توجهی‌های دولت و متصدیان آموزش‌و‌پرورش، روز‌به‌روز در افت کیفیت و دور ماندن از چرخه رقابت با مدارس غیردولتی بیشتر از قبل خود را رها شده و بی‌دفاع می‌دیدند.

آموزش مفید مهم‌ترین قدم در تحقق عدالت آموزشی

یکی از مواردی که معمولا در بحث‌ها پیرامون عدالت آموزشی مورد غفلت واقع می‌شود، این است که اساسا محتوایی که اکنون در نظام آموزشی ما درحال ارائه است تا اندازه‌ای کاربردی است. آیا ارزش حاصل از سیستم آموزشی فعلی نسبت به هزینه‌ای که برای آن می‌شود و بار روانی که برای محصلان درپی دارد به‌صرفه و منطقی است یا خیر. رقم بزرگ فارغ‌التحصیلان بیکار تا حد زیادی پاسخ منفی به این سوال را مشخص می‌کند. یکی از ایرادهایی که همواره به نظام آموزشی وارد می‌شود، این است که رقم بزرگی از تحصیلکردگان یا مشغول به کار نیستند یا در شغلی غیر مرتبط با آنچه تحصیل کردند کار می‌کنند. برای پاسخ به چرایی این نتیجه نا مطلوب می‌توان دو علت را برشمرد. یادگیری آموزش‌های غیرکاربردی یا پذیرش دانشجو بدون نیاز‌سنجی را می‌توان دو علت اصلی این نتیجه دانست؛ دو علتی که رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان و نیز دیدار با معلمان آن را مورد اشاره قرار دادند. ایشان در دیدار روز گذشته با معلمان تبدیل شدن آموزش‌وپرورش به مسیری برای ورود به دانشگاه را غیرضروری دانستند و در این باره بیان داشتند: «مسیر کنونی آموزش‌وپرورش مسیری است به‌سمت دانشگاه؛ یعنی اینکه الان است دالانی است از دبستان و دبیرستان به‌سمت دانشگاه. آیا این ضروری است؟ واقعا باید همه همین‌طور بیایند عبور کنند و بروند به‌سمت دانشگاه؟ این ضروری است؟ این اصلا بهره‌دِه است برای کشور؟ من چند روز قبل از این در دیدار کارگران گفتم که ما یک تعداد زیادی دیپلمه را تبدیل می‌کنیم به کارشناس‌ها و کارشناس‌های ارشد بیکار و ناراضی و معترض که حق هم دارد. این همه درس خوانده، کار مناسب درسش وجود ندارد، یعنی روی اینها باید فکر کرد، واقعا اینها را باید ملاحظه کرد.» نگاه غیرکاربردی به آموزش‌وپرورش باعث شده علی‌رغم صرف هزینه‌های بسیار این نهاد عریض و طویل در کشور خروجی مطلوبی ارائه ندهد و با تبدیل شدن به عرصه رقابت برای ورود به دانشگاه بار روانی سنگینی را نیز به محصلان تحمیل کنند. حال آنکه ارائه آموزش‌های مهارتی به دانش‌آموزان می‌توانست بسیاری از آنها را نسبت به رقابت کاذب بی‌رغبت کرده و به‌سمت مهارت‌افزایی سوق دهد. مسیری که هم استرس رقابت را از بین می‌برد و هم حس مفید بودن را به بخش عظیمی از محصلان تزریق کرده و آنها را از ادامه تحصیل بی‌هدف در مقاطع عالی بازمی‌دارد. خروجی این امر باعث صرفه‌جویی حجم عظیمی از سرمایه ملی می‌شود که اکنون در نظام آموزش عالی هدر می‌رود. هزینه‌ای که با تزریق آن به نظام آموزش‌وپرورش مهارت‌محور می‌توان مانع از تضیع عمر محصلان و ظلم به آنها نیز شد. این اثر را شاید بتوان مهم‌ترین تعریف از عدالت آموزشی توصیف کرد. عدالت آموزشی که این بار از مفاهیم برابری امکانات آموزشی فراتر رفته و نسبت جایگاه کارکردی آن را با عدالت مورد قضاوت قرار می‌دهد. جلوگیری از هدررفت ثروت‌های ملی در نظام آموزش و عالی و تزریق آن به آموزش‌وپرورش از آنجا که کیفیت این مدارس را افزایش می‌دهد جذابیت کاذب مدارس غیرانتفاعی را نیز از بین برده و بسط ید دولت در عرصه آموزش را گسترش می‌دهد. بسط یدی که هم عدالت آموزشی را گسترش داده و تاثیر ثروت را بر آموزش کاهش می‌دهد و هم فرصت تربیت نسل را در اختیار دستگاه آموزش‌وپرورش قرار می‌دهد. فرصتی که هزینه کردن در آن را به چشم یک سرمایه‌گذاری نگریست. رهبر انقلاب نیز این نوع نگاه را در دیدار با معلمان رد کرده و بیان داشتند: «چون حرف‌هایی را از خود افراد شنیده‌ام. به‌صورت یک مجموعه‌ مصرفی نگاه می‌کردند و به بنده می‌گفتند که مثلا فرض کنید فلان‌قدر از بودجه‌ کشور صرف آموزش‌وپرورش می‌شود. دنباله‌اش چیست؟ دنباله‌اش برون‌سپاری است، یعنی به چشم یک مزاحم به آموزش‌وپرورش نگاه می‌کردند.» آموزش غیر کاربردی نقیصه‌ای است که صرفا به فضای آموزش‌وپرورش محدود نمانده و به تحصیلات تکمیلی نیز تعمیم پیدا می‌کند. درنتیجه هرساله بر حجم فارغ‌التحصیلانی که یا مهارتی برای حضور در بازار کار ندارند یا در رشته‌ای غیرمرتبط با نیاز‌های جامعه تحصیل کرده‌اند، افزوده می‌شود. این نقیصه نیز بارها در بیانات رهبر انقلاب مورد اشاره قرار گرفته است. ایشان در بیانات خود در دیدار رمضانی با دانشجویان کمبود نقشه جامع علمی را عامل این نقص دانسته و بیان می‌کنند: «کمبود نقشه‌ واقعا جامع علمی، امروز نقیصه‌ بزرگ دانشگاه ماست. ما نمی‌دانیم توزیع دانشجو بر حسب رشته‌های علمی بر چه اساسی صورت می‌گیرد. این رشته‌های علمی باید مورد نیاز کشور باشد، باید به درد کشور بخورد. چه تعداد دانشجو در فلان رشته لازم داریم؟ اینها باید فکر بشود، باید کار بشود. اینها را من از وزیر محترم علوم می‌خواهم که دنبال کنند و این یکی از مهم‌ترین کارهای شماست که باید انجام بگیرد. بعضی از رشته‌های علمی در ایران است که موردنیاز نیست، شغلش هم وجود ندارد؛ خب‌ چه فایده‌ای دارد؟ بعضی از کارهای دانشگاهی و رشته‌های دانشگاهی هستند که اصلا وجودش [ضرورتی ندارد]. ما الان شاید چند صدهزار دیپلمه آماده‌ به کار داریم که می‌توانند در بخش‌های مختلف مشغول به کار بشوند؛ اینها را می‌آوریم داخل دانشگاه، بعد از مدتی چندصد هزار کارشناس یا کارشناس ارشد بیکار متوقع عصبانی تحویل کشور می‌دهیم! فکر کنیم ببینیم چه چیزی لازم داریم، بر حسب نیازمان حرکت بکنیم. اگر ما فارغ‌التحصیلی داریم که شغل ندارد، باید بدانید نظام تعلیم‌و‌تربیت ما اشکال دارد. اگر کسی برای فایده‌ کشور تحصیل می‌کند، باید شغلش آماده باشد. اگر فارغ‌التحصیل داریم اما شغل ندارد، پیداست که این دانشجو گرفتن با نظام و با محاسبه‌ درست انجام نگرفته.» توجه به رشته‌های مهارتی در آموزش‌وپرورش و پرهیز از ارائه آموزش‌های غیرضرور نیز امری است که رهبر انقلاب بارها آن را مورد اشاره قرار داده‌اند. ایشان دی سال 70 در جمع مسئولان و کارشناسان هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای کشور خطاب به آنها می‌گویند: «آنچنان برنامه‌ریزی کنید مجموع کسانی که در آینده وارد کارهای دبیرستانی می‌شوند درصد کمتر متعلق به دبیرستان‌ها و درصد بیشتر متعلق به هنرستان‌های فنی‌وحرفه‌ای باشند.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱