مهدی اشجع، پژوهشگر:بیش از 40 روز از آغاز سال 1402 میگذرد. در سال جاری که شعار آن، مهار تورم و رشد تولید بوده به نظر میرسد فرصت مناسبی است برای تحلیل آنچه گذشت و آنچه در پیشرو خواهیم داشت. در این خصوص شاید بخش اعظم تحلیل مربوط شود به آنچه که خود شعار سال در خود بهصورت مستتر و آشکار دارا است. اول اینکه در برخورد با تورم خاصه اگر از نوع تورم انتظاری باشد، اصل اساسی و مهم القای مبارزه با تورم و پرهیز از هرگونه اقدام در رابطه با رشد قیمتها است. به بیان دیگر به دلیل آنکه تورم ذاتا پدیدهای پولی-اجتماعی است، مستقیم و غیرمستقیم از چگونگی انتظارات توده مردم متاثر است. این رابطه تا جایی است که حتی در ثبات شاخصهای بنیادین اقتصادی نیز باور مردم به جهتگیری تورم و نظام اقتصادی تعیین میکند که در آینده، تورم داریم یا خیر و اینکه مثبت است یا منفی. بنابراین منطقی است اگر بگوییم در باب مبارزه با تورم ، قطعا اولین گام همان احیای انتظارات ضد تورمی و در عین حال مقابله با انتظارات تورمی رو به ازدیاد و بدون توقف جامعه اقتصادی است. در این باب اگرچه این مورد در انتخاب شعار سال به صورت هوشمندانهای مستتر است، اما آنچه اهمیت دارد آن است که القای مهار تورم به افکار عمومی اصولا اولین مهره یک دومینوی اقتصادی است و چهبسا اگر اقدامات بعدی مسئولان اقتصادی نسبت به آن تحریک اولیه مثبت انتظارات ضدتورمی حالتی بیتفاوتگرایانه یا چهبسا در عمل و زبان کاملا متضاد داشته باشد، عملا نهتنها نتیجه مطلوب رخ نخواهد داد بلکه اولین جرقه لازم برای فروریختن دیوار روبهرشد قیمتها نیز بیاثر میشود و مردم نسبت به انواع سیاستگذاریها در حیطه حکمرانی اقتصادی مقاوم یا منفعل شده و در شرایطی حتی عکسالعمل خواهند داشت کمااینکه مثالهای مشابه بسیارند. این رابطه شاید ظریفترین و حساسترین بخش حکمرانی اقتصادی بوده و میتواند اعتبار اجتماعی دولت را ترمیم کند که نیاز اساسی این روزهای اقتصاد ایران است.
بحث مستتر دیگر در شعار سال قطعا مبارزه با باوری است که رشد تورم را لازمه یا عنصر همراه با رشد تولید میدانند. اگر بپذیریم بنابر ظواهر و ترتیبات موجود در شعار سال هم مهار تورم بر رشد تولید اولویت دارد (با ارجاعات علمی به واقعیتهایی که رشد تورمی به هیچ وجه در بلندمدت مطلوب نیست)، هنوز هم با این همه تجارب تلخ آزمون و باخت در اقتصاد کشور که محصول نسخههای قدیمی منجمله توسعه بیپروا و بدهکارانه یا آزادسازیهای قیمتی است تا به قول معروف تولید رشد پیدا کند، هنوز باورهای غلط مدیران اقتصادی اندک تغییری در خصوص کنار گذاشتن راههای غلط رفته نداشته است تا جایی که شاید مهار تورم را از طریق ایجاد رکود در اقتصاد میدانند. علیایحال آنچه در این یکماه گذشته از عملکرد برخی مسئولان شاهد بودیم برخلاف آن چیزی است که با مطالب بالا و شعار سال همسویی دارد. اگرچه پذیرش آنچه واقعیت اقتصادی است و اصلاح آن زمانبر بوده نکار است، اما باید به یاد داشت اگر با فرمان قبلی قرار بود به مقصد برسیم، شعار سال قاعده قبلی را به چالش نمیکشید. بر این اساس شاید عمده ضعف اساسی حتی رد یا قبول اصل این گزارهها نباشد، بلکه نداشتن اجماع علمی حول شیوه مواجهه با تورم مهمترین مساله است. اجماع علمی حول هدف مهار تورم و رشد تولید دومین مهره دومینوی تحقق این هدف است و نمیشود بیش از این معطل باور مسئولان ماند و شاید القای این وحدت رویه حکمرانانه مهمتر از تحقق شعار سال باشد و این مهم مستلزم جابهجایی مدیران میانی بر اساس باور عملی به مرّ شعار سال است و نه حفظ ایشان براساس آمار رشدهای تورمدار. نکته اینجاست که تاکتیکها بازیکنان فوتبال را مشخص میکنند و نه بالعکس.