محمد دلگشایی فر،پژوهشگر :سیری در جوامع توسعهنیافته موید این ادعا خواهد بود که سیاستگذاریهای غلط توسط سیاستمداران، همواره امضای بخشی از بدنه علمی آن جامعه را با خود به همراه داشته است. یعنی نمیتوان شاهد انواع و اقسام سیاستگذاریهای ضد پیشرفت، ناعادلانه، تورمزا و... بود اما نهاد علم را مبرا از این اتهامات دانست. شب دوشنبه نیز مناظرهای در شبکه افق و در برنامه جهانآرا برگزار شد که موید ادعای مذکور بود که فهم غلط اقتصاددانان ما در فهم غلط سیاستمداران و سیاستگذاران اثر گذاشته است. مرحوم حائریشیرازی در کتاب تفکر خود اینگونه جوامع استعمارزده را توصیف میکند: «استعمار یعنی تعطیلی فکر نه به آن معنا که اجازه ندهند شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که فرصت ندهند شما فکر کنید... استعمار نو استعمار رسیدن به جواب قبل از رسیدن به سوال است.» با این نگاه استعمار فکر ریشه تمام عقبافتادگیهای امروز ماست. جایی که جوامع استعمارزده فرسنگها دور از مرزهای دانش، در حال تکرار جدل بر سر نامسالههای روز خود هستند؛ جایی که جوامع مبتلابه بلای استعمار و مانوس با توسعهنیافتگی، بر سر تکرار بیراهههایی که هیچ عایدی برای جامعه ندارد اصرار میورزند.
مناظرهای بر سر هیچ!
شخصا نفس گفتوگو را به هر نحوی تقدیر کرده و آن را موجب رشد فکری جامعه میدانم. گفتوگو اگر بر سر مسائل اصلی جامعه باشد حتما به بالندگی و پختهتر شدن هرچه بیشتر نزاعها و اختلافات علمی کمک خواهد کرد. اما حتی گفتوگو بر سر نامسالههای جامعه نیز میتواند به روشن شدن مسالههای جامعه کمک کند. به باور نگارنده، مناظره دوشنبه شب از نوع دوم بود، جایی که موضوع «نظام اقتصادی ایران» به محلی برای برچسبزنیهای متعدد و غیراخلاقی از سوی طرفین مناظره بدل شده بود. این مناظره به عموم جامعه نشان داد که طرفین به دلیل نوع نگاه سیاستزده خود قادر به ارائه تحلیلی نظاممند از شرایط اقتصادی جامعه نبوده و تنها نزاع؛ همین امر خود به خود میتواند به حاشیه رفتن هر چه زودتر این افراد و افکار آنها و تولد افکار جدید و متناسب با نظام مسائل روز کشور را منجر شود. از این حیث میتوان نفس مناظره فوق را مثمرثمر خواند.
تکرار نزاعهای شخصی سالهای دور
همین مناظره تقریبا با همین رویکرد، در سال 87 نیز برگزار شده بود. اما آن زمان مناظره به دلیل ترک سالن توسط دکتر غنینژاد نیمهکاره ماند. نگاهی کوتاه به آن مناظره نیمهتمام مخاطب را به این نتیجه خواهد رساند که مناظره دیشب در واقع ادامه مناظره نیمهتمام سال 87 بود. مناظرهای که سرتاسر آن به جای مباحث علمی، به چسباندن برچسب لیبرال و کمونیست توسط طرفین گذشت. این نزاع تئوریک را میتوان فرسنگها دورتر از مسائل اقتصادی ایران دانست که تنها به دغدغههای شخصی این دو استاد محترم برمیگردد.
جای اقتصاد اتریشی در موزهها است
موسی غنینژاد از مدافعان تمامعیار اقتصاد اتریشی محسوب میشود. این مکتب که با عنوان نئولیبرالیسم در ایران شناخته شده، حامی کمینهسازی نقش دولت در تمامی ساحتهای حکمرانی و سپردن امور به نظم خودجوش بازار است. این دیدگاه که توسط اقتصاددانانی نظیر میزس و فون هایک در سالهای ابتدایی قرن 20 ترویج یافته بود ادعاهایی نظیر خنثی بودن پول توسط جریان نئوکلاسیکها را زیر سوال برده و مداخلات دولتی مدنظر کینز را مخرب نظام اقتصادی میدانست. این جریان به تدریج با پیشرفتهای بهوجودآمده در علم اقتصاد جایگاه گذشته خود بهعنوان یک مکتب قابل توجه را از دست داده است. بهطوریکه امروزه در تمامی ژورنالهای معتبر بینالمللی اقتصادی، از نقش دولتها در بهبود امر توسعه بهعنوان نقشی کلیدی، غیرقابل کتمان و متعارف یاد میشود. اقتصاد اتریشی که امثال غنینژاد به دنبال احیای آن در جامعه هستند را امروز تنها در کتابهای ابتدای قرن بیستم، یا در کتب تاریخ عقاید اقتصادی میتوان یافت و جایی در علم اقتصاد متعارف روز ندارد.
نقدی بر رویکرد مسعود درخشان
کلاس درس تاریخ مکاتب اقتصادی مسعود درخشان همواره یکی از پرمراجعهترین کلاسهای این دوره برای دانشجویان اقتصادی است. ما ایشان را علاوهبر سواد بالا در حوزه مکاتب اقتصادی، به اخلاق میشناسیم. با این حال ارائهای که ایشان داشتند به هیچ عنوان از کیفیت لازم برخوردار نبود و مدام با تکرار اسم امامین انقلاب و بردن انگشت اتهام ضدانقلابی به غنینژاد، تلاش بر جبران برخی از کاستیهای خود در طول مناظره را داشت که امری مذموم، ناپسند و به دور از منش قبلی درخشان بود. متاسفانه او در طول مناظره نتوانست تعریفی مشخص از اقتصاد اسلامی ارائه دهد و آن را به کلیات فرمایشات امامین انقلاب نسبت داد. درحالیکه درستتر این بود که در یک محیط علمی، از رویکردهای نقلی و هزینه کردن از امامین انقلاب برای اثبات مدعای خود پرهیز کند.
نقدی بر رویکرد فرمیک اجرای مناظره
نقد مناظره فوق بدون نقد نحوه اجرای برنامه توسط مجری محترم ممکن نیست. در یک مناظره علمی، لاجرم مجری برنامه باید حائز سطحی از تخصص در موضوع برنامه باشد تا توان کنترل و هدایت برنامه را داشته باشد. متاسفانه رویکرد انفعالی مجری برنامه باعث به حاشیه رفتن مبحث اصلی برنامه یعنی «نظام اقتصادی ایران» شد. انفعال و اهل فن نبودن مجری برنامه منجر به پینگپنگی شدن بحث طرفین مناظره و روانه شدن سیل اتهامات و برچسبزنیهایی شد که نتیجهای متناسب با موضوع برنامه برای مخاطبین برنامه حاصل نمیکرد. به نظر میرسد این قبیل مناظرات باید حتما با حضور مجریانی متناسب، اهل فن و با رعایت اصل بیطرفی برگزار شود تا رسالت اصلی رسانه تحت شعاع مسائل حاشیهای قرار نگیرد.
نزاعهای مفید و آیندهساز اقتصاد ایران
حرکت رسانههای عمومی، علیالخصوص رسانه ملی، از نزاعهای قدیمی و تاریخمصرفگذشته چپ-راست، کمونیسم-لیبرالیسم و اصلاحطلب-اصولگرا به سمت ایدهها و نزاعهای جدید، همچنین متناسب با مسائل اقتصاد ایران از مهمترین لوازم پیشرفت و توسعه همهجانبه اقتصادی کشور است. در حال حاضر در اقتصاد ایران هیچکدام از تحلیلهای تاریخمصرفگذشته مطرحشده در مناظره مذکور کارکردی ندارد؛ چراکه برای هر ناظر عاقل بیرونی قابل تشخیص است که نظام اقتصادی ایران شباهتی به هیچکدام از نظامهای اقتصادی لیبرال یا کمونیست ندارد. با نگاه تکبعدی اقتصاد ایران از جهت حجم بالای بنگاههای زیانده دولتی مانند یک نظام کمونیست و از جهت یله و رها بودن بسیاری از بازارهای مالی، نظیر بازار ارز و طلا مانند یک نظام نئولیبرال میباشد. همه اینها در کنار مولفههایی نظیر اقتصاد نفتی، تحریم بودن اقتصاد و... شرایطی خاص را برای اقتصاد ایران رقم زدهاند که حل معضلات آن ابتدا به ساکن نیازمند شناخت صحیح این اقتصاد است. خوشبختانه در سالهای اخیر شاهد اقتصاددانان جوان و تحصیلکردهای هستیم که فارغ از اختلافات و تفاوت رویکردها درک خوبی از «چشم اسفندیار اقتصاد ایران» پیدا کردهاند. امثال حسین درودیان، سیدعلی مدنیزاده، مجید شاکری، عباس دادجوتوکلی و... هرکدام علیرغم اختلافات خود، نسبت به اختلالات کارکردی نظام اقتصادی ایران درک خوبی پیدا کرده و در حال ارائه راهکار برای توسعه اقتصادی کشور هستند. از این حیث عموم رسانهها و مخصوصا رسانههای تخصصی اقتصادی باید در راستای تغییر نزاعهای قدیمی و تاریخ گذشته، به نزاعهای نو و متناسب با مسائل اقتصادی ایران تلاش کرده و از هر گونه بازگشت به عقب و تکرار بیراهههای تکراری خودداری کنند.