سیدمقداد ضیاتبار، پژوهشگر:شبکه افق صداوسیما شامگاه دوشنبه چهارم اردیبهشتماه در برنامه جهانآرا میزبان موسی غنینژاد و مسعود درخشان بود. در این برنامه، دو اقتصاددان با هدف مناظره بر سر موضوع «تاملی در باب نظام اقتصادی ایران» در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. علت شکلگیری چنین بحثی را باید در مشاجره دو طیف از صاحبنظران اقتصادی دانست که یک گروه ریشه مشکلات اقتصادی کشور را در عدمتوجه به اقتصاد بازار آزاد رقابتی میدانند و گروه مخالف نیز مشکلات کشور را نشأتگرفته از اتخاذ رویکرد اقتصاد بازاری در چند دهه بعد از انقلاب معرفی میکنند. طیف اول موسوم به حامیان لیبرالیسم هستند و نگاه غنینژاد نیز نزدیک به همین رویکرد است و طیف دوم شامل تمامی افرادی است که در جبهه مخالف این نگاه قرار دارند و بعضا از آنها به حامیان اقتصاد اسلامی نیز تعبیر میشود. گرچه هردو میهمان برنامه از افراد پرسابقه و شناختهشده در فضای دانشگاهی ایران بوده و هستند، اما با این وجود گفتوگوی شکل گرفته در برنامه به استثنای لحظات محدودی، در مسیر صحیح خود به پیش نرفت و حتی در برخی دقایق بهدلیل طرح برخی مسائل شخصی و اتهامزنی، به بحثهای بیارزش کشیده شد. در چند دهه اخیر همواره این بحث مطرح بوده که نظام اقتصادی ایران و عموم سیاستهای اتخاذشده در دهههای پس از انقلاب بر پایه اصول لیبرالیستی بوده یا اینکه ما شاهد نوع دیگری از نظام اقتصادی هستیم. این ابهام با شروع دوران ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی و تداوم مشکلات اقتصادی بهویژه تورم فزاینده و ترویج هشتگهایی نظیر «نه به نئولیبرالیسم» وجهه پررنگتری به خود گرفته است. مواجهه شکلگرفته بین غنینژاد و درخشان احتمالا تلاشی برای تبیین این ابهام برای مخاطب عام بوده است، اما هرگز اتفاقات برنامه در این مسیر به پیش نرفت. صحبتهای ابتدایی غنینژاد احتمالا تنها سرنخهای قابل اعتنا درجهت موضوع برنامه بودهاند. وی با استناد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و افرادی که نقش پررنگ در تدوین فصول اقتصادی آن داشتهاند، اعتقاد دارد نظام اقتصادی ایران که نشأتگرفته از قانون اساسی آن است بر پایه اصول مارکسیستی است. به باور غنینژاد، نظام اقتصادی ایران برگرفته از اندیشه «راه رشد غیرسرمایهداری» است که مصدقیهای چپ حامیان آن بودند و نظام اقتصادی ایران را از نوع سرمایهداری دولتی، رفاقتی و مافیایی میداند و نه سرمایهداری مبتنیبر اقتصاد بازار آزاد رقابتی. در سمت مخالف، درخشان ریشه مشکلات کشور را ساختاری میداند و اعتقاد دارد این مشکلات در بستر ساختار معیوبی به نام لیبرالیسم شکل گرفت و عدمتحقق اقدامات اصلاحی در اقتصاد را بهدلیل غالب بودن تفکرات لیبرالیستی میداند و احیای روحیه انقلابی در بین مسئولان را راهحل خروج از مشکلات عنوان میکند. این گفتوگو در ادامه هیچ دستاورد مشخص و قابلقبولی نداشت. بهعبارت دیگر مخاطب عام در بخش قابلتوجهی از این گفتوگو شاهد پرسش و پاسخهای کوتاه و بیتناسب با موضوع برنامه بر سر حیات و ممات برخی از متفکران اقتصادی و تفکرات ایشان بود. درخشان با طرح سوالات نامرتبط مانع از شکلگیری یک گفتوگوی دقیق و علمی شد و غنینژاد نیز که ناچار به پاسخ و رفع ابهامات مطرحشده از سوی درخشان بود، نتوانست تبیین شفافی از نگاه خود ارائه دهد. تلاشهای مجری برنامه نیز برای خروج از مباحث کماهمیت و دعوت از میهمانان برای بحث بر سر مسائل ملموس و جاری کشور راه بهجایی نبرد و درنهایت آنچه در ذهن مخاطب باقی ماند مجادله دو میهمان برنامه بر سر مباحثی بود که دردی را دوا نمیکنند.
هدف را گم نکنیم
در فضای کنونی کشور که افراد مختلف با هرنوع عقبه علمی و بعضا غیراقتصادی دست به تحلیلهای عموما اشتباه اقتصادی میزنند و بخشی از اذهان جامعه را با خود همراه میکنند باید فرصتهایی نظیر حضور در یک برنامه تلویزیونی قدر دانسته شود. در چنین شرایطی میهمانان برنامه باید تمام سعی خود را معطوف به تبیین نگاه خود کرده و با احترام به زمانی که مخاطب صرف گوش سپردن به مباحث میکند، تلاش کنند تا در راستای موضوع برنامه گام بردارند تا در انتها تصویر شفافی از موضوع در ذهن مخاطب شکل گیرد. توسل به اتهامزنی و برچسبزدن به افرادی که همسو با ما نمیاندیشند به دور از فرهنگ دانشگاهی بوده و کمکی به حل دوگانگیهای ذهنی مخاطبان نخواهد کرد. گفتوگوی درخشان و غنینژاد (اگر بتوان اسم آن را گفتوگو گذاشت) نهتنها علمی نبود، بلکه همچنان این سوال را که «بالاخره نظام اقتصادی ایران از چه نوعی است؟» در ذهن مخاطب پررنگتر از هر زمان دیگری باقی گذاشت. این موضوع نشان میدهد رسانه ملی نیز نتوانست در تحقق هدف خود موفق عمل کند. استقبال رسانه ملی از شکلگیری چنین گفتوگوهایی بسیار باارزش و قابل ستایش است و تداوم آن نیز لازم و حیاتی؛ با این وجود باید توجه شود تا خروجیها نیز در راستای اهداف قرار گیرند.