محمد محمدی، منتقد:32 سال پیش درست مانند امسال ماه مبارک رمضان و عید نوروز درحالی تقارن پیدا کرده بودند که تلویزیون برای نخستینبار دست به تولید یک مجموعه مناسبتی با عنوان «مهمان» به کارگردانی خسرو ملکان زد؛ ابتکاری که در سهسال پایانی 13 سال ریاست محمد هاشمی بر سیما رقم خورد تا در سال 70 شاهد آغاز یک جریان در حوزه تولیدات نمایشی با محوریت مناسبتها باشیم. وی در گفتوگو با یکی از رسانههای رسمی کشور گفته بود بهدلیل رعایت حرمت ماه رمضان بهتمامی مجریان -که غالبا گویندگان خبر بودند- ابلاغ شده تا پایان این ماه به محاسن خود دست نزنند و اصطلاحا اصلاح نکنند و در رادیو هم دستور داده بود تا در ماه رمضان از پخش هرگونه موسیقی خودداری شود. در چنین شرایطی ملکان بهعنوان اولین کارگردان مناسبتی دست به تولید سریال مهمان زد؛ سریالی که زمینهساز قصهگویی ویژه مناسبتها شد. این سریال بهقدری مورد اقبال مخاطبان قرار گرفت که او در سال 71 -که همچنان ماه رمضان و عید نوروز در تقارن بودند- دومین سریال مناسبتی را با عنوان «تعطیلات نوروزی» ساخت که در آن هم از شخصیتهای مجموعه «مهمان» بهره برد. دومین سریال مناسبتی تلویزیون بهمراتب از سریال مهمان پربینندهتر شد. نکته حائز اهمیت سریال تعطیلات نوروزی علیرغم وجود شخصیتهای کمیک و داستان طنزش، موسیقی و فضای حاکم بر سریال از تم غمناک و غمانگیز برخوردار بود که نشان از ادامه همان سیاستهای سختگیرانه دهه 60 در رادیو و تلوزیون داشت. در سال 72 حسن فتحی بهعنوان دومین کارگردان مناسبتی سریال «همسایهها» را کارگردانی کرد؛ سریالی که پس از دو تجربه موفق در تولیدات مناسبتی صرفا مجموعهای برای پخش در ایام ماه مبارک رمضان بود و عملا نشانی از این ماه در این مجموعه دیده نمیشد. سال 73 با تغییر مدیریت در سازمان صداوسیما و تاسیس معاونتی با عنوان معاونت سیما با جایگاه قائممقامی و بالادستی در چارت جدید رادیو و تلویزیون نشان از اهتمام ویژه مدیریت جدید سازمان در تولیدات نمایشی داشت و به همین تناسب تولیدات مناسبتی همچنان ادامه یافت و مدیران تازهوارد آن سالها تاکید بسیاری بر همخوانی سریالها برای مناسبتها داشتند.
بیتردید حضور سیدمحسن مهاجرانی از نیمه دوم دهه 70 در پست معاونت سیما این معاونت را به بازویی قوی و موثر در رادیو و تلویزیون بدل کرد و اغراق نیست اگر بگوییم تمام موفقیتهای سیما مرهون تلاشها و اقداماتی است که این مدیر در دوران هشتسالهاش بر معاونت سیما داشته است.
«نیمه پنهان ماه» به کارگردانی مجید جعفری، «بهاران در بهار» به کارگردانی غلامرضا رمضانی، «گردنبند» به کارگردانی هاشم میرطالبی، «جزیرهای در خشکی» به کارگردانی حسین قاسمی جامی و «ارمغان بهشت» به کارگردانی محمدرضا فریسآبادی گوشهای از تولیدات سیما در دهه 70 برای مناسبتهای مختلف است. البته ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که در آن سالها بیشتر تولیدات مناسبتی معطوف به ماه مبارک رمضان بودند و سایر مناسبتها چون عید نوروز از برنامههای ترکیبی بهره میبردند مگر در مواردی محدود.
با پایان دهه 70، بازار تولیدات نمایشی مناسبتی داغ شد و پخش مجموعههای مناسبتی به گل سرسبد تلویزیون بدل شدند تا با اتخاذ سیاستها و اهتمام ویژه معاونت وقت سیما در دهه 80، نهتنها اوج اینگونه تولیدات که بیتردید طلاییترین دوران در تولیدات مناسبتی لقب بگیرد. «گمگشته» به کارگردانی رامبد جوان، «یادداشتهای کودکی» و «پشتکنکوریها» به کارگردانی پریسا بخت آور، «رانتخوار کوچک» به کارگردانی حسین سهیلیزاده، «خانهبهدوش»، «متهم گریخت» و «بزنگاه» به کارگردانی رضا عطاران، «صاحبدلان» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «زیرزمین» به کارگردانی علیرضا افخمی، «اغما» به کارگردانی سیروس مقدم، «میوه ممنوعه» و «شب دهم» به کارگردانی حسن فتحی، «ملکوت» به کارگردانی محمدرضا آهنج، «قرارگاه مسکونی» به کارگردانی جواد رضویان تنها بخشی از مهمترین تولیدات مناسبتی در دهه 80 بودند. با وجود اینکه این آثار در تناسب با مقطع زمانی پخش خود طراحی و تولید شده بودند اما در بازپخش، همچنان با استقبال مخاطبان روبهرو میشوند. صدالبته که علیرغم عدم انتشار آمار و ارقام این آثار از سوی سازمان صداوسیما از کموکیف مخاطبانشان اطلاعی در دست نیست اما با نگاهی ساده وگذار به قاطعیت باید اذعان کرد که پرمخاطبترین آثار نمایشی در تلویزیون به سریالهای مناسبتی مربوط است و از این حیث اینگونه از سریالسازی را درطول سهدهه باید مهمترین و موثرترین تولیدات صداوسیما برشمرد، اما همانطور که دهه 80 دوران طلایی سریالهای مناسبتی بهشمار میرود، هرچه از این دهه فاصله گرفته شد با تغییرات مداوم و متعدد مدیریتی در صداوسیما و عدم اهتمام ویژه مدیریت سیما پس از رفتن سید محسن مهاجرانی از ساختمان 13 طبقه سیما شاهد کاهش و بیربط شدن آثار در مناسبات مختلف شدیم تا جایی که از اواسط دهه 90 عملا سریالها نه مربوط به مناسبت خاصی هستند و نه نامونشانی از ایامی چون عید نوروز، محرم و ماه رمضان دارند، بهگونهای که این مجموعهها در هر زمان و هر مناسبتی قابل پخش هستند. البته علاقه مدیران سیما به این مدل تولیدات را میتوان ناشی از موارد مختلفی دانست که اگر به هر دلیلی سریال برفرض مثال در ماه رمضان پخش نشود میتوان آن را در عید نوروز پخش کرد و بهنوعی تبدیل به آسانترین راهکار و سیاست برای مدیران سالهای اخیر تلویزیون شده است. فراموش نکنیم که علیرغم فشارها و سختگیریهای مدیریت دهه شصتی سیما اولین سریال مناسبتی که پیشتر از آن سخن گفته شد، درحالی سال 69 تولید شد که پس از بازبینیهای مکرر و مداوم در نوروز سال 70 پخش شد. یکسال صبر شد تا سریال در مناسبت خودش پخش شود نه همچون امروز که پخش سریال تلویزیونی بدون ملاحظه در زمان پخش، روی آنتن میرود.
از یک جایی به بعد، مدیران تلویزیون آنقدر که به فکر برنامهریزی برای ساخت برنامههای ترکیبی بودند، چاره و تدبیری برای تولید و عرضه آثار نمایشی نداشتند. این درحالی است که برنامههای ترکیبی همچون یک سریال، نمیتوانند کارکردی مادام در پخش داشته باشند. اینگونه از تولیدات اساسا متن اصلی تلویزیون نیستند و آنچه میتواند گنجینهای دائمی برای یک رسانه تصویری باشد، تولید و پمپاژ قصه در قاب جادو است. درطول چهاردهه گذشته، صداوسیما بیشمار برنامههای ترکیبی با محوریت مناسبتها تولید کرده است؛ از جُنگهای نوروزی دهه 70 گرفته تا برنامه جشن رمضان در دهه 80! اخیرا هم برنامه محفل را تولید کرد که بسیار باکیفیت و در سطح عالی خودش را نشان داد اما همه این برنامهها با تمام درجهبندیهای درخشان و عالیشان جزء متن اصلی و ماندگار تلویزیون نخواهند بود. آثاری همچون «مختارنامه» و «یوسفپیامبر» و مجموعههایی مثل «پایتخت» همچنان بازپخش میشوند و برای مخاطبانش جذاب هستند. در سال 81 صداوسیما عملا در تقارن محرم با نوروز جز سریال شب دهم، برنامه خاص و ماندگاری ارائه نکرد اما بهقدری این سریال موردتوجه و استقبال قرار گرفت که در آن سالها حتی منتقدان سرسخت تلویزیون در مقابل عملکرد صداوسیما لب به تقدیر و تشکر گشودند.
ظرفیتی که در حوزه تولیدات نمایشی شکل از اواسط دهه 70 شکل گرفت و برای جذب مخاطبانشان هزینه، زمان و نیرو صرف شد تا در دهه 80 به تکامل و نتیجه برسد، در 10 سال گذشته با بیتدبیری یا بیتجربگی مدیران مربوطه در پرتگاه نابودی قرار گرفت. اما سوال اینجاست که چگونه این ظرفیت مهم در سالهای اخیر سالبهسال رو به افول رفته است؟ شاید یکی از ابتداییترین پاسخها این باشد که سیاست توسعه محوری شبکههای سیما بدون درنظر گرفتن تولید محتوا منجر به این وضعیت شده است. ضمن اینکه در 10 سال گذشته، مدیران سازمان تمرکز ویژهبر تولید برنامههای ترکیبی داشتند و تولید مجموعههای نمایشی از اولویت خارج شد. در دو دوره پنجساله مرتضی میرباقری بر معاونت سیما این مساله قوت گرفت و بعد از آن بیتجربگی و همچنین عدم اهتمام محسن برمهانی در تولیدات نمایشی باعث شد که تلویزیون از دوران طلایی ساخت سریال فاصله بگیرد.
ناگفته پیداست که امسال وضعیت تولیدات نمایشی، بهمراتب از سالهای گذشته بدتر بود و تنها دو سریال تلویزیونی، تمام خروجی رسانه ملی برای ماه رمضان و عید نوروز بود. از موضوع، محتوا و بیربط بودن این آثار که بگذریم حتی این دو سریال علیرغم مخالفت تهیهکننده یکی از سریالها، بهصورت ویژه در کنداکتور سیما قرار نگرفتند. کافی است به مدل بدقواره و بینظم در پخش این سریالها نگاه کنید که تا متوجه بیاهمیتی سریال در این روزهای تلویزیون شوید. تاسفبارتر مصاحبه رئیس سازمان صداوسیماست که بهصراحت از این رویه دفاع کرده و وعده داده است سالهای آینده نیز با همین دستفرمان پیش خواهند رفت و این جمله بیش از آنکه نشانی از عملکرد موفق باشد، ناشی از عدم شناخت ظرفیتها و از بین رفتن موقعیتها بینظیر و خاص در آن سازمان است.
درهرصورت هرچه بود و هرچه شد، کارنامه معاونت سیما برای نوروز امسال، کیفیت مطلوبی نداشت و امیدواریم درحالی که تا دوسال دیگر شاهد تقارن ماه مبارک رمضان و عید نوروز هستیم، معاونت سیما این رویه منفعلانه را پایان بخشیده و در مناسبتهای پیش رو شاهد تولیدات نمایشی با محوریت و موضوع همان مناسبت باشیم.