سیدرضا صائمی، منتقد:این جای خوشحالی دارد که صنعت انیمیشنسازی یا پویانمایی ما رشد خلاقانهای را طی میکند. حالا میتوان به جرات گفت که انیمیشنهای ایرانی صرفا نقاشی متحرک ساده نیست. هم از حیث فنی و زیباییشناسی تکنیکی رشد کرده و هم در خلق مضامین و محتوای متناسب با این ساختار و روایت سینمایی. یکی از نمونههای قابل تامل در این زمینه انیمیشن «چل پله زیر زمین» نخستین سریال پویانمایی مرکز انیمیشن سوره، به نویسندگی نسیم خراشادیزاده و کارگردانی علیرضا طاهری است که در ۲۶ قسمت تولید شده و از شبکه کودک (نهال) درحال پخش است. خود اینکه یک مجموعه پویانمایی که در شهرستان تولید شده است بتواند به شبکه سراسری راه پیدا کند نشان موفقیت آن است و اینکه حالا توان و ظرفیت انیمیشنسازی محدود به پایتخت و تمرکز امکانات نیست، بلکه حاصل ایدههای خلاقانه و همتی است که پتانسیل و بستر پردازش و پرورش آن در خارج از تهران هم بسط و گسترش یافته است.
«چل پله زیر زمین» قصه کودکی به اسم «کوشا» است که دستیار «دکتر تور» میشود تا در مکانی محرمانه جانوران منقرضشده را از طریق نسخه ژنتیکیشان به زندگی برگرداند. «کوشا» به این جانوران عجیب و غریب بامزه کمک میکند تا مهارتهای زندگی را برای بقای بیاموزند. از حیث فرمی باید گفت این انیمیشن با تکنیک دوبعدی رایانهای ساخته شده و به لحاظ ژانری نیز در یک وضعیت بینامتنی فانتزی و کمدی صورتبندی شده است. اما از حیث مضمونی و لحن و کارکرد محتوایی میتوان «چل پله زیر زمین» را واجد دو مولفه اصلی دانست. یکی سویه ماجراجویانه قصه که با مکاشفه و کنجکاوی و رمزگشایی پیوند میخورد که این با ویژگیهای مخاطب کودک و نوجوانی که آن را تماشا میکند، انطباق روانشناختی دارد و دیگری سویه آموزشی ماجراست که تلاش میکند در یک معنای کلی، مهارت زندگی را به مخاطب خود بیاموزد. «چل پله زیر زمین» هشت شخصیت محوری دارد که هر کدام با ماجراهایی که دارند بخشی از قصه را پیش میبرند. «کوشا»، «دکتر تور»، «گردوله»، «بادکنک»، «خُرخُف»، «زیپی»، «کُلَنجَک» و «ویزی» نام این شخصیت است که هرکدام خصلتها و ویژگیهای رفتاری خود را دارد که میتوان آن را نوعی گونهشناسی شخصیت کودکان در قالب کاراکترها دانست. مثلا «کوشا» که شخصیت محوری و در واقع قهرمان قصه است، همیشه برای هر مشکلی راهحلی دارد یا به راهحلی میاندیشد. او علاقه و شوق زیادی به آموختن دارد، به جزئیات توجه میکند و دقت بالایی دارد و از روحیه دستگیری و کمک به دیگران برخوردار است. درواقع «کوشا» واجد ویژگیهای رهبری و مدیریتی است و به همین دلیل هم رهبری تیم به عهده اوست. «دکتر تور» با اینکه دانشمند است اما فاقد اخلاق علمی که بیشتر درگیر جاهطلبی و بینظمی و آشفتگی است که کوشا میکوشد افکار و رفتار او را مدیریت کند. «گِردوله» وسواس ذهنی دارد و هیچ ایدهای را به پایان نمیرساند. کوشا به او هم کمک میکند تا بر وسواس ذهنیاش غلبه کرده و مهارت مواجهه با چالشهای زندگی را یاد بگیرد. «بادکنک» او هم از سبک بودنش (به لحاظ وزنی) رنج میبرد و هم ثبات رای ندارد و مدام نظرش عوض میشود. «کوشا» به او کمک میکند تا چطور به ثبات خلقی دست پیدا کند. «خُرخُف» اما لجوج است و برعکس «بادکنک» نظرش به سختی عوض میشود، او سنگینوزن و جثهای خرسوار با بالهای سنجاقکمانند دارد. «کوشا» به او کمک میکند تا به تعادل در این وضعیت برسد. «زیپی» به نوعی موجودی دوزیسته است. نیمی گیاه و نیمی جانور. او به علت هویت گیاهیاش هر زمان احساساتی میشود بالای سر یا روی بینیاش گل میدهد و زمانی که مایوس میشود برگهایش میریزد. این ویژگی موجب شده تا انگار نوعی اختلال دوقطبی در او شکل بگیرد. «کوشا» به او کمک میکند تا حقیقت وجودیاش را بپذیرد و با آن کنار بیاید. «کُلَنجَک» دو بال دارد اما قادر به استفاده همزمان از آنها نیست و تعادلش را از دست میدهد. دیدن را هم بلد نیست و مدام از هر چیزی عکس میگیرد. همین موجب اضطراب و ترس در وجود او شده است. «کوشا» میکوشد تا بر استرس و ترسش غلبه کند و اعتمادبهنفس داشته باشد. «ویزی» حشرهای عجیب و غریب و شبیه به کرم شبتاب است. شخصیتی موذی و فرصتطلب که مدام به دیگران میچسبد و البته خودشیفته است. «کوشا» به او میآموزد چطور با دیگران همزیستی مسالمتآمیز داشته باشد. همانطوری که میبینم رد پای «کوشا» در قصه همه شخصیتها پیداست. در واقع «چل پله زیر زمین» قصه «کوشا» است که با داستانکهایی که کاراکترهای فرعی دارند، تنیده شده و روی خط اصلی قصه پیش میرود. قصه اما این است که «کوشا» در باغ موزهای محرمانه در مرکز یکی از کویرهای ایران توسط دانشمندی به نام «دکتر تور» استخدام میشود تا از موجوداتی عجیب و غریب نگهداری کند؛ این موجودات قرنها قبل روی زمین زندگی میکردند اما به علت ضعفهایشان از بین رفتهاند. اکنون آنها بعد از قرنها در آزمایشگاه «دکتر تور» دوباره به زندگی برگشتهاند و «کوشا» باید برای زندگی آنها روی زمین، راهحل پیدا کند و به آنها بیاموزد که چگونه ضعفهایشان را برطرف کنند. تلاش «کوشا» برای مراقبت از آنها و کمک به «دکتر تور» ماجراهای بامزهای را در اپیزودهای این سریال رقم میزند. به همین دلیل «چل پله زیر زمین» بیش از هر چیز با مفهوم «شخصیت» گره میخورد. هم شخصیتمحورانه است هم شخصتشناسانه. ما با طیفهای مختلفی از شخصیتها با ویژگیهای فردی مواجه هستیم که تعمیمپذیر است. از این رو هر کس میتواند برخی از خصلتهای شخصیتی خود را در آنها ببینید و از بیرون به تحلیل آن بپردازد. از این منظر این انیمیشن را میتوان فراسنی دانست که هر کس میتواند در آینه آن به خود بنگرد و با نمونه شخصیتی شبیه و همسنخ با خود آشنا شده و به میانجی آن با نقاط ضعف و قوت خود آشنا شود. هم کودک و هم والدین آنها میتوانند از طریق تماشای این اثر ضمن سرگرم شدن به خودآگاهی درباره شخصیت خود هم دست پیدا کنند. گرچه این کاراکترها تخیلیاند اما ریشه در واقعیت داشته و مابهازای بیرونی دارند. درنهایت باید گفت «چل پله زیر زمین» هم انیمیشنی آموزشی است و هم انگیزشی که در بستر یک قصه درهم تنیده و ماجراجویانه، شیوه بهتر زیستن را به نمایش گذاشته و روایت میکند. شخصیت «کوشا» قهرمان این قصه است. به نماد این بهتر زیستن تبدیل میشود تا راز کوشا بودن بهمثابه شیوه بهتر زیستن رمزگشایی شود.