کیانا تصدیق مقدم، خبرنگار:اولین بار در دهه ۹۰ میلادی گروههای موسیقی کیپاپ تولید موسیقی را شروع کردند. در آن زمان افراد زیادی با فرهنگ کره و حتی این گروه آشنا نبودند. در آن سالها دولت کره با این هدف که بتواند در بازار جهانی جایی پیدا کند، صدها گروه را آموزش داد. سرمایهگذاری روسای کره روی کیپاپ بهگونهای بود که در دهه ۸۰ میلادی علاوهبر کشورهای همسایه، کشورهای غربی هم با این گروهها آشنا و طرفدار آن شدند. محبوبیت این گروهها بهمرور به جایی رسید که دیگر رقیبی در کشورهای دیگر نداشتند و مانند رهبری شده بودند که یک ارتش دنبالکننده داشتند.
در بین طرفداران این موسیقی یک سری واژگان مصطلح شده است مثلا به خوانندگان گروههای کیپاپ، آیدل میگویند که به معنی رهبر است و به دنبالکنندگان آن آرمی یعنی ارتش یا سرباز گفته میشود. سربازان این ارتش موسیقی در فضای مجازی با یکدیگر در ارتباط هستند و آیدلهای مورد علاقهشان را حمایت ویژه میکنند. طرفداران این جنس موسیقی که از طریق فضای مجازی با یکدیگر آشنا میشوند، خودشان را یک خانواده میدانند که یک هدف مشترک دارند و آن هم دوست داشتن هنرمندان گروههای موسیقیشان است. یکی از کارهایی که لشکر مجازی علاقهمند به کیپاپ انجام میدهند این است که متن ترانههای این گروهها را در اینترنت به زبانهای مختلف ترجمه کنند و به دنبال آن هستند که میزان محبوبیت این گروه را در دنیا بیشتر کنند. طرفداران این جنس موسیقی باور دارند که آیدلها افرادی موثر در اتفاقات خوب زندگیشان هستند و معتقدند بهواسطه این گروهها امید به زندگی میگیرند و برای پیشرفتشان تلاش میکنند.
در گزارش قبلی که در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۱ درباره گروههای کیپاپ نوشتیم بررسی کردیم که این گروه چگونه به ایران رسید و دلیل محبوبیتش چه بود. برای این پرونده با احسان شاهقاسمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران هم گفتوگو کردیم. او معتقد بود کیپاپ بهخصوص بیتیاس چند راهبرد جدی و چند راهبرد غیرجدی دارد که اینها در کنار هم باعث میشود محتواهایی که این گروه میسازد جذاب شوند. راهبردشان این است که مخاطبانشان را در یک فضای فکری قرار میدهند که در آن آزاد باشند یا اینکه تصور کنند آزاد هستند اما در واقعیت راهی جز پرستیدن بیتیاس ندارند.
شاهقاسمی میگوید فضاهای دینی هم اینطور هستند. وقتی افراد وارد فضاهای دینی میشوند تحت تاثیر جو قرار میگیرند؛ ممکن است تغییر دین بدهند و مسلمان شوند، ممکن است تغییر دین بدهند و مسیحی شوند. بیتیاس هم مخاطبانش را به جهان درون خودش دعوت میکند و مثل یک قیف است که دنبالکنندهاش از سر گشاد قیف وارد میشود اما اگر بخواهد جلو برود فقط یک راه دارد آن هم این است که از سر تنگ قیف خارج شود؛ مسیرهای زیادی ندارد گرچه اول که میخواهد وارد قیف شود به نظر میرسد که وارد یک فضای بزرگ شده است.
شاهقاسمی مخالف دنبال کردن این گروه توسط نوجوانها است و در همان مصاحبه گفت تاثیرات مخرب این گروههای موسیقی بیشتر از ویژگیهای مثبت آنهاست. اظهارات این استاد دانشگاهی درحالی است که محمدجواد بادینفکر، پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگ و رسانه درباره این گروه نظر دیگری دارد و در این باره گفت: «معتقدم بخش زیادی از احساس خطری که نسبت به این گروهها وجود دارد به دلیل عدم شناخت صحیح فرهنگ کره و فرهنگ ایران است. من از واژه خطر پرهیز میکنم چون هر چیزی ممکن است خطرناک باشد و هر چیزی در عین خطرناک بودن میتواند فرصت و سودآور باشد. شاید بهتر باشد در ابتدا این سوال را مطرح کنم که چرا کیپاپ در ایران جواب میدهد؟ پاسخ این است که ما باید فضای اجتماعی ایران را مورد بررسی قرار دهیم، جامعه ایران برای نوجوانان و جوانان شبیه یک فضای بسته و ناامیدانه و تا حدودی سیاه است که در آن امید به آینده ندارد یا حداقل اینکه آینده برای او مبهم است.»
بادینفکر همچنین درباره مصاحبهای که درباره طرفداران کیپاپ داشته بیان کرده بود: «طبق مصاحبههایی که داشتم عده زیادی از طرفداران کیپاپ آن رهایی را که میخواهد در ایران ببیند در کره میبیند؛ یعنی کره میتواند نقطه رهایی را در ذهن او بسازد. زمانی که هندزفری در گوش خود میگذارد یا ویدئوکلیپ را نگاه میکند و برای یک ساعت یا دقایقی یا چند ساعت همه فضای ایران و فیزیک و جغرافیای ایران را زیرپا میگذارد. او این فضا را ترک میکند و وارد فضای ذهنی دیگری میشود که آن فضا را در کره برایش ساختند، فضایی که میتواند در آن بجنگد و به موفقیت برسد و عشق داشته باشد و...»
او معتقد بود نباید نوجوانان را مواخذه کنیم که چرا پاپ سنتی یا رپ ایرانی را گوش نمیدهید. او در این باره گفت: «بین اینها تمایزاتی وجود دارد. به نظر من این نوجوان در هیچ یک از این فرمهایی که در ایران است رهایی را نمیبیند. اگر بخواهید به عشق برسید با پاپ ایرانی نهایتا شکست عشقی میخورید. اگر میخواهید به موفقیت در زندگی برسید با کدام یک از موسیقیهای پاپ ایرانی میتوانید به موفقیت برسید؟ چه کسی میتواند ادعا کند من به موفقیت رسیدم چون هر روز سیروان خسروی گوش کردم؟ ولی طرفداران موسیقی کیپاپ میتوانند چنین ادعایی کنند که با گوش کردن کیپاپ توانستم در درس خود و در سختیهای کار موفق شوم. عدهای از اساتید با انتقاد از این موسیقی میگویند این مخدری برای ذهن نوجوانان است؛ به نظر من این تحلیل کافی و کامل نیست.»
درنهایت عدهای معتقدند گروههای کیپاپ برای نوجوانان و جوانان مفید است و به آنها انگیزه و روحیهای برای زندگی بهتر میدهد و عدهای دیگر میگویند عامل تخریب و فاصله گرفتن افراد از فرهنگ ایرانی است.
در ادامه اظهارات کیمیا سبزهعلی، یکی از بلاگرهایی که در کشور کره مشغول به تحصیل است را با هم میخوانیم. صحبتهای او کمی متفاوت از اظهارات کارشناسان رسانه است. او از نوجوانی دنبالکننده گروههای کیپاپ بوده است. او بدون واسطه با طرفداران این گروههای موسیقی ارتباط داشته و دارد و حرفهای جالبی برای گفتن دارد.
کیپاپ برای مخاطبان یک فضای امن ایجاد میکند
کیمیا سبزهعلی درباره نحوه آشنایش با این گروه گفت: «آشنایی من با گروه کیپاپ به دوران راهنماییام برمیگردد. در آن زمان از طریق اینترنت که سرعت بالایی هم نداشت این گروه را دنبال میکردم. اگر بخواهم گروههای کیپاپ را معرفی کنم، آنها موسیقی بهشدت متفاوتی دارند و یکی از ویژگیهایشان این است که متن آهنگهایی که میخوانند برخلاف موسیقیهایی که در همان زمان منتشر میشد، درباره ارتباطات جنسی نیست و خوانندگانش از الفاظ نادرست استفاده نمیکردند. گروههای کیپاپ موسیقیهای بهشدت شادی داشتند که با رقص همراه بود و حس خوبی را به مخاطب میداد. در این موسیقیها گفته میشد که اگر با هم همراه باشیم قدرتمندتر هستیم. حتی درباره درس خواندن هم صحبت میکردند. یک گروه رنگارنگ بودند که درباره عشق و جذابیتهای جنسی صحبت نمیکردند و یک فضای امن را ایجاد میکردند.»
خانوادهها با شنیدن این موسیقی مخالف بودند
این بلاگر در پاسخ به اینکه واکنش خانوادههای ایرانی به گوش دادن موسیقی کیپاپ چه بود، گفت: «خانوادهها معمولا با شنیدن این موسیقی مخالف بودند و دلیلش هم صورت و زبان متفاوت آنها بود. اما وقتی برایشان توضیح میدادیم و میدیدند نحوه پوشش و رفتار و احترامی که میگذاشتند چگونه است، دیدگاهشان تغییر میکرد و نسبت به این گروهها نرم میشدند. یکی از موضوعاتی که در گروههای کیپاپ دیده میشود این است که مثلا آنهایی که به سن قانونی نرسیدند اجازه ندارند بعضی از رقصها را انجام دهند یا بعضی از قسمتهای موسیقی را بخوانند. خیلی جذاب است که یک نفر که تفاوت سنی زیادی با من ندارد سختی کشیده تا در سطح جهانی دیده شود و این دیده شدن فقط به خاطر چهره جذاب و صدای قشنگش نبوده است. این موضوع انگیزهای را در آدم ایجاد میکند که اگر من هم تلاش کنم، میتوانم به جایی که میخواهم برسم.»
کره ایها از تاثیرات کیپاپ روی کشورشان آگاهند
سبزهعلی همچنین درباره جایگاه گروههای کیپاپ در بین مردم کره گفت: «اگر ۱۰ سال پیش درباره جایگاه کیپاپ در کره میپرسیدید، میگفتم مردم کره خیلی متوجه تغییرات عظیمی که کیپاپ در کشورشان به وجود آورده نیستند. اما الان تقریبا تمام مردم کره گروههای سرشناس جهانی را میشناسند و میدانند این حجم از خارجی که برای یاد گرفتن زبان و برای دیدن یک کنسرت به کشورشان آمدند فقط و فقط به خاطر این موسیقی جهانی و تمام برنامههای سرگرمی است که در این سالها ساخته شده است. آنها از این تاثیری که گروههای کیپاپ روی کشورشان گذاشته کاملا آگاه هستند و میدانند به خاطر این موضوع است که کشورشان بیشتر از گذشته شناخته شده است.»
گروههای کیپاپ از داشتن امید حرف میزنند
این بلاگر درباره مولفههایی که گروههای کیپاپ دارند گفت: «گروههای کیپاپ از گذشته تاکنون یکسری مولفههایی داشتند که بقیه گروهها از سایر کشورها این مولفهها را رعایت نمیکردند. برای مثال اگر موسیقی ساخته شده توسط گروههای سنی نوجوان و جوان بود قاعدتا در کنار مسائل عشقی درباره درس خواندن و شاد بودن و امید به آینده داشتن صحبت میشد، که شاید کمتر خوانندهای در این سن درباره این مسائل صحبت بکند. درواقع برای گروههای کیپاپ مسائلی مهمتر از عشق و دوست داشتن وجود دارد. جدا از این آنها در کنار موسیقی با مردم صحبت میکردند و تاثیرات مثبتی برای مخاطبانشان داشتند. تشویق میکردند به زندگی بهتر و امید داشتن. اینها همگی مولفههایی هستند که در گروههای موسیقی دیگر یا دیده نمیشود یا کمتر دیده میشود.»
وی ادامه داد: «یکی از ویژگیهای دیگری که گروههای موسیقی کی پاپ دارند، این است که درباره امید و دوست داشتن به خوبی صحبت میکند. آنها میگویند تو باید خودت را دوست داشته باشی تا بتوانی بقیه را هم دوست بداری و باید به خودت علاقه داشته باشی تا بتوانی آدم بهتری از خودت بسازی. موضوع دیگر این است که وقتی یک موضوعی ترند میشود، مثلا خودکشی، آدمهای زیادی راجعبه آن صحبت میکنند. اما کیپاپ زمانی درباره این مسائل صحبت میکرد که برای همه بیاهمیت بود و خوانندگان دیگر فقط به فکر فروش بیشتر آلبومهایشان بودند.»
خوانندگان کیپاپ دست روی نقاط ضعف آموزشی گذاشتند
سبزهعلی همچنین درباره آموزشی که گروههای کیپاپ به مخاطبانشان میدهند گفت: «خوانندگان کیپاپ دست گذاشتند روی نقاط ضعف آموزشی خیلی از کشورها و مسائلی را به ما یاد دادند که در سیستم آموزشی نداشتیم. جدا از موسیقی جذاب و فضای زیبایی که کیپاپ دارد، آموزشی که میدهد باعث میشود مخاطبانش بیشتر با او همراه شوند. البته این را هم بگویم، قاعدتا هیچ چیزی در دنیا آنقدر خوب نیست که بگوییم وجه منفی ندارد و فقط مثبت است. در سراسر دنیا میبینید که درباره تاثیرت منفی این گروهها صحبت میکنند که به نظر من خیلی بسته به کیپاپ نیست. بستگی به شخصیت خود آدم هم دارد که با اعتیاد دنبالکننده چیزی باشد یا نه و این موضوع را بدانند که در چه حدی موسیقی در زندگی نقش داشته باشد. من هیچوقت کیپاپ را اعتیادگونه دنبال نکردم. اما هستند کسانی که اعتیاد دارند به این گروه. یکی از نکات منفی گروههای کیپاپ هم همین اعتیاد طرفدارانش است.»
جذب گردشگر با گروههای کیپاپ
سبزهعلی در پاسخ به این سوال که هدف کره از سرمایهگذاری روی این گروهها چه بود گفت: «من از دیدگاه کسی نگاه میکنم که به علم تجارت و گردشگری علاقه دارد. کره در دهه ۹۰ میلادی یک کشور با جمعیت پایین بوده و تلاش میکرد در دنیای اقتصاد دیده شود. علیرغم اینکه مکانهای توریستی زیادی داشته اما نسبت به کشورهای همسایهاش مثل ژاپن و چین بازدیدکننده زیادی نداشته است. در نتیجه تصمیم میگیرند علاوه بر سیستم آموزش روی سیستم سرگرمیشان هم سرمایهگذاری کنند. این سیستم اول برای این ساخته شد که بتواند در کشورهای اطراف یک بازار قابل قبولی به دست بیاورند. به دلیل اینکه چهره کرهایها شاید برای ژاپن و چین جدید نبود، تصمیم گرفتند این سبک از موسیقی را آنقدر خوب پرورش دهند که نه تنها به کشورهای اطرافشان بلکه به جهان صادر کنند. قدم اولیهای که در این بازار برداشتند این بود که فقط محصولات مرتبط با سرگرمی را صادر کنند. پس صدها گروه موسیقی را تربیت کردند و در کنارش فیلمها و سریالهایی هم تولید کردند که در سطح جهانی به مرور خودش را معروف کرد. قاعدتا این اتفاق در طول یکسال نیفتاد.»
وی افزود: «اولین نسل کیپاپ که به عنوان پدر کیپاپ هم معرفی شد در سال ۱۹۹۰ در بازار آمد. از سال ۲۰۰۵ به بعد هم نسل دوم کیپاپ آمد و در انتهای همین نسل این گروهها به شهرت زیادی رسیدند. از آنجا به بعد وقتی تب و تاب بالا رفت دیگر فقط فروختن محصول مهم نبود. از آنجا میخواستند تب و تابی ایجاد کنند که کسانی که مخاطب این موسیقی هستند بخواهند به کره سفر کنند. یعنی میخواستند گردشگر خارجی داشته باشند. این گردشگری وقتی راه افتاد مردم نه فقط به خاطر دیدن کره بلکه برای یادگیری زبان این کشور به آنجا سفر کردند.»