در شرایطی که در اواخر قرن بیستم اندیشه لیبرال‌دموکراسی و به‌تبع آن نظام‌های دموکراتیک در چنان نقطه اوجی قرار داشتند که نظریه‌پردازان غربی همچون فرانسیس فوکویاما از پایان تاریخ بشریت و رسیدن آن به هدف و غایت نهایی و مطلوب صحبت به‌میان می‌آوردند؛ شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که در کمتر از سه‌دهه پس از آن، با چنین شتابی شاهد زوال اندیشه‌های سیاسی لیبرال و از آن مهم‌تر نظام‌های سیاسی دموکراتیک در جهان باشیم.
  • ۱۴۰۲-۰۱-۳۰ - ۲۳:۲۹
  • 00
مودی و حزبش چه بر سر دموکراسی و تاریخ هند آورده‌اند؟

میراحمدرضا مشرف، خبرنگار:در شرایطی که در اواخر قرن بیستم اندیشه لیبرال‌دموکراسی و به‌تبع آن نظام‌های دموکراتیک در چنان نقطه اوجی قرار داشتند که نظریه‌پردازان غربی همچون فرانسیس فوکویاما از پایان تاریخ بشریت و رسیدن آن به هدف و غایت نهایی و مطلوب صحبت به‌میان می‌آوردند؛ شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که در کمتر از سه‌دهه پس از آن، با چنین شتابی شاهد زوال اندیشه‌های سیاسی لیبرال و از آن مهم‌تر نظام‌های سیاسی دموکراتیک در جهان باشیم. پیشرفت و ترقی «جمهوری خلق چین» به‌عنوان یک ابرقدرت نوین جهانی؛ آن هم در چهارچوبی کاملا متفاوت از اندیشه‌ها و مدل حکومت‌های غربی، وقوع چالش‌های بنیادین و خطرناک در نظام سیاسی «ایالات‌متحده» در جایگاه پیشگام اصلی نظام‌های لیبرال دموکراسی، شکل‌گیری نظام‌هایی به‌ظاهر دموکراتیک، اما با ماهیتی تقریبا اقتدارگرایانه در قلب اروپا (مانند مجارستان )، ناکامی حرکت‌ها و انقلاب‌های سیاسی در کشورهای عربی که به بهار عربی موسوم شده بودند و سرانجام شکست نظام جمهوریت مورد حمایت آمریکا و جهان غرب در افغانستان و روی کار آمدن مجدد طالبان؛ همگی می‌توانند نشانه‌های شاخصی از افول سریع و چشمگیر اندیشه‌های لیبرال و نظام‌های سیاسی مبتنی‌بر دموکراسی تلقی شوند. اما در این میان به‌نظر می‌رسد که روند زوال همچنان تداوم داشته و مانند یک اپیدمی به سایر دموکراسی‌های جهان نیز درحال سرایت است. در همین راستا شاید بتوان وضعیت کنونی سرزمین و مردم هند را که زمانی الگوی برتر دموکراسی جهان تلقی می‌شد، مورد یاد‌آوری قرار داد.
   روزهای بد دموکراسی هند
اگر دو دهه پیش درمورد الگوی موفق نظام‌های سیاسی در جهان پرسشی مطرح می‌شد، به‌طور قطع هند یکی از مهم‌ترین گزینه‌های پاسخ به این پرسش به‌شمار می‌آمد. برخورداری از یک نظام سیاسی با ثبات و درعین‌حال مردمی و نهادینه شدن فرهنگ مدارا و مشارکت همگانی در سرزمینی که به‌خاطر تنوعات قومی و فرهنگی به کشور 72 ملت معروف شده بود، مهم‌ترین شاخصه‌هایی بودند که هند را در جایگاه برترین نظام‌های سیاسی جهان جای می‌داد. بااین‌حال از یک‌دهه پیش و از زمان روی کارآمدن حزب افراط گرای«بی‌جی‌پی» به رهبری نارندرا مودی، اوضاع سیاسی و اجتماعی این کشور به‌نحو چشمگیری دگرگون شده، چنانکه دموکراسی در مفهوم بسیط آن، جای خود را به استبداد اکثریت داده و خشونت و نفرت جایگزینی برای فرهنگ مدارا و تساهل قومی و مذهبی شده است. در اینجا به دو رخداد، یکی سیاسی و دیگری فرهنگی و تاریخی اشاره می‌کنیم که می‌تواند به‌عنوان شاخصی مهم برای درک این دگرگونی‌ها مدنظر قرار گیرد. 
  محکومیت گاندی و تعلیق عضویت وی در پارلمان
«چطور همه این دزدها نام‌خانوادگی مودی را دارند؟» این همان جمله دردسر‌سازی است که رائول گاندی سه‌سال پیش و درحین تبلیغات انتخابات پارلمانی بیان کرد و اکنون به جنجالی بزرگ برای او و حزب کنگره تبدیل شده است. اگرچه همه می‌پذیرند رائول گاندی در بیان کلمات و جملات بی‌پروا و بی‌ملاحظه عمل می‌کند و در این مورد خاص نیز کاملا بی‌احتیاطی به خرج داده، اما واضح است حکم سنگین دوسال حبس- که بنابر قانون تعلیق از عضویت در پارلمان را نیز درپی دارد- هیچ تناسبی با جرم واقع‌شده از سوی وی ندارد. محکومیت گاندی براساس قوانینی در زمینه افترا انجام گرفت که از دوران استعمار در هند باقی مانده بودند و احتمالا در عصر هندوستان جدید، او نخستین مورد مهم استناد به این قانون به‌شمار می‌آید. دقیقا بر همین اساس بود که بسیاری این محکومیت رائول گاندی را به تلاش‌های مستمر مودی و حزبش برای حذف رقبا و مخالفان سیاسی در زمان نزدیک شدن به انتخابات سراسری سال آینده میلادی مرتبط دانستند. البته درمورد گاندی این تلاش‌ها از مدتی پیش و از زمانی که وی در یک سفر اروپایی نسبت به خطرات پیش‌روی دموکراسی در هند سخنان هشدارآمیزی بیان کرده بود، آغاز شد. در آن هنگام اعضای حزب حاکم در پارلمان به‌شدت به‌دنبال این بودند که گاندی را به‌دلیل اظهارات ضدملی در میان خارجی‌ها سلب‌صلاحیت کنند. از آنجا که چنین تحلیلی برای زمینه‌سازی لغو عضویت رئیس برجسته‌ترین حزب مخالف دولت (حزب کنگره) بسیار سست به‌نظر می‌رسید، محکومیت دوساله گاندی می‌توانست به‌خودی‌خود شرایط لغو عضویت از پارلمان را مهیا سازد. اما محکومیت گاندی بازتاب گسترده‌ای در هند داشت؛ چراکه بسیاری آن را به‌نوعی خط‌ونشان کشیدن و سرکوب مخالفان سیاسی توسط نخست‌وزیر و حزبش تلقی کردند. روزنامه «ایندین اکسپرس» در این زمینه می‌نویسد: «این محکومیت آزادی‌بیان را دچار تزلزل خواهد کرد. قوانین افترا در هند یادگاری از عصر استعمار است که نه به‌اندازه کافی از آزادی‌بیان محافظت می‌کند و نه شهرت یک فرد واقعا آسیب‌دیده را ترمیم می‌کند. درعوض حزب بی‌جی‌پی از این قوانین برای ساکت کردن روزنامه‌نگاران و سیاستمداران مخالف بهره می‌برد. اکنون به‌نظر می‌رسد که بسیاری از هندی‌ها به یک درک شهودی از خطرات بیان نظرات خود رسیده‌اند... .» در تحلیلی دیگر روزنامه «خط تجارت هندو» تاکید می‌کند که شاید این محکومیت به نام قانون توجیه شود، اما این کار رنگ‌وبوی‌ انگیزه‌های سیاسی دارد. تحقیقات درمورد افترای احتمالی سال‌ها پیش کنار گذاشته شد و تنها در فوریه دوباره از سر گرفته شد؛ درست در زمانی که گاندی انتقاد از روابط نزدیک مودی با غول بی‌آبرو «گوتام آدانی» را آغاز کرده بود. یکی دیگر از روزنامه‌های هندی نیز در تحلیل خود به حاشیه راندن گاندی را تنها بخشی از استراتژی مودی و حزبش برای بیرون راندن یک‌به‌یک رهبران مخالف قبل از انتخابات 2024 ارزیابی می‌کند: «با زندانی کردن گاندی «بی‌جی‌پی» به جهان ثابت کرد که هرچه او درمورد افول دموکراسی در هند بیان کرده بود، واقعیت داشته است.» 

  دولت مودی و باز‌نویسی تاریخ هند
اما ضربه دولت مودی و حزب افراط‌گرای بی‌جی‌پی تنها به دموکراسی و ساختار نظام سیاسی هند محدود نمی‌شود. مودی و حزبش اخیرا اقداماتی را آغاز کرده‌اند که به‌شکلی آشکار تاریخ و فرهنگ چندصدساله هندوستان را هدف تهاجم قرار داده است. در همین راستا نشریه اکونومیست در شماره اخیر خود به نکات هشدار‌دهنده درمورد بازنویسی و تحریف تاریخ توسط دولت مودی اشاره داشته است. براساس اطلاعات منتشرشده از سوی اکونومیست، دانش‌آموزان ده‌ها هزار مدرسه در هند در روزهای اخیر درحالی سال‌تحصیلی خود را شروع کردند که کتاب‌های درسی آنها در حوزه تاریخ و سیاست به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای دچار دگرگونی شده بود. حذف یا تلخیص فصول مربوط به دوران امپراتوری مغول در هندوستان یکی از این تغییرات مهم به‌شمار می‌آمد. آن‌گونه که تحلیلگران اکونومیست یادآوری می‌کنند این نکته‌ای بدیهی است که درک داستان هند بدون قدردانی از نقش عظیم امپراتوران مغول غیرممکن است. این سلسله‌های مسلمان از قرن 16 تا 18 بر بیشتر هند حکومت کردند که اگرچه گاهی با تعصباتی توام بوده، اما غالبا دوران درخشانی را برای هند رقم زده‌اند. میراث کنونی هند از این امپراتوری‌ها برجای مانده است، تاج محل و آرامگاه همایون در دهلی‌نو بخشی از همین میراث درخشان هستند. علاوه‌بر این نباید این نکته را فراموش کرد که دولت‌های مسلمان مغول، از گماردن هندوها در عالی‌ترین مناصب سیاسی ابایی نداشتند. با‌این‌حال در کتاب‌های درسی جدید این فصول تاریخی کوتاه یا حذف شده‌اند. این تغییر بازتاب‌دهنده دیدگاه سخت بومی‌گرایی، معروف به هندوتواست که توسط حزب حاکم بی‌جی‌پی و رهبر آن نارندار مودی ترویج می‌شود؛ در چهارچوب حقیر‌سازی واقعیت و اینکه هند را سرزمینی کاملا هندو تصور می‌کند. 
اما آن‌گونه که اکونومیست به نقل از روزنامه هندی «ایندین اکسپرس» بیان می‌کند، دامنه تغییرات و در تعبیری دیگر تحریفات تاریخی دولت مودی به دوران هند جدید هم کشیده شده است. موضوع ترور گاندی، رهبر هند را می‌توان به‌عنوان یکی از همین موارد برشمرد. در کتاب‌های درسی قدیمی این‌گونه آموزش داده می‌شد که «پیگیری مستمر گاندی برای اتحاد مسلمانان و هندوها، فراط‌گرایان هندو را چنان برانگیخت که چندین تلاش برای ترور وی انجام دادند.» این همان عبارتی است که اکنون از کتاب‌های درسی حذف شده و البته درکنار آن واقعیت‌های دیگری همچون نام طبقه اجتماعی قاتل گاندی (برهمن‌ها که هم‌اکنون از متحدان نزدیک دولت حاکم به‌شمار می‌آیند) و ممنوعیت فعالیت آر.اس.‌اس(شاخه نظامی هندوتوا) پس از قتل گاندی، نیز حذف شده‌اند. اما این تحریف‌ها حتی به تاریخ معاصر هند هم تسری پیدا کرده است؛ در جایی که به وقایع خشونت‌بار گجرات در سال 2002 و در زمانی که مودی سر وزیر ایالت بود، اشاره می‌شود. در کتاب‌های درسی قدیم به محصلان آموزش داده می‌شد که «نمونه‌هایی مانند گجرات ما را درمورد خطرات ناشی از استفاده از احساسات مذهبی برای اهداف سیاسی آگاه می‌کند. این یک تهدید برای سیاست دموکراتیک است.» این عبارات نیز از نسخه‌های جدید کتاب‌های درسی حذف شده‌اند. 

  خیزش نئونازیسم هندو از بستر دموکراسی هند
نظام‌های دموکراتیک به‌رغم همه محاسنی که برای آنها بیان می‌شود، آن‌قدر رخنه و آسیب‌پذیری داشته‌اند که در گذشته از بستر آنها نظام‌هایی چون فاشیسم و نازیسم سر برآورده‌اند. به‌نظر می‌رسد که دموکراسی هند نیز اکنون دقیقا با چنین تهدیدی مواجه شده است. بر این اساس مهم نیست که رئیس شورای تعلیم‌وتربیت هند چگونه تغییرات را با عباراتی همچون ساده‌سازی یا کاهش محتوا برای دانش‌آموزان تحلیل می‌کند؛ مهم دیدگاه آن طرفدار پروپا قرص بی‌جی‌پی است که مفتخرانه از اعمال این تغییرات با عنوان سپردن امپراتوری مغول به زباله‌دان یاد می‌کند. درواقع مهم دیدگاه خود نخست‌وزیر هند است که هرگونه تنوع و کثرت‌پذیری در هندوستان را مردود شمرده و شواهد بیان‌شده درمورد مهاجرت از ایران و جاهای دیگر در برهه‌های کلیدی تاریخ هند را به‌عنوان چرندیات تاریخی تلقی می‌کند. با چنین نگرشی است که وقتی وی دستور تشکیل کمیته بازنویسی تاریخ هند باستان را صادر می‌کند، هیچ مسلمان، مسیحی یا زنی را در این کمیته شامل نمی‌کند. درواقع آن‌گونه که اعضای کمیته نقل کرده‌اند هدف از تشکیل این کمیته صرفا اثبات این موضوع است که «هندوها نوادگان مستقیم اولین ساکنان هند هستند.»
این که آیا گاندی می‌تواند از این مهلکه- که مودی و حزبش برای او به‌وجود آورده‌اند- با موفقیت گذر کند یا سر از زندان در خواهد آورد؛ فی‌نفسه نمی‌تواند موضوع مهمی باشد. مادربزرگ او نیز تجربه زندان را سپری کرده و البته در سایه همین تجربه، سه‌سال بعد با قدرت پا به دفتر نخست‌وزیری گذاشت. شاید این اتفاق برای رائول گاندی هم تکرار شود، اما این تنها درصورتی ممکن خواهد شد که دموکراسی هند همان ویژگی‌های سنتی و قدیمی خود را همچنان پابرجا نگه دارد. اما اگر این چنین اتفاقی رخ ندهد باید همان تصویری را مجسم کنیم که «موکول کساوان» تاریخ‌نگار و نویسنده مشهور هندی برای آینده ترسیم می‌کند: «ممکن است تصویری که مدت‌ها توسط لیبرال‌های هند از افسران آر.اس.اس با یونیفرم‌های خاکی با شورت کوتاه (مانند پیش‌آهنگ‌های بیش از حد رشد کرده مدرسه‌ای) به‌ذهن آمده است، مضحک به‌نظر برسد، اما موضوع این است که جنبش‌هایی مانند آر.اس.اس که از جنبش‌های فاشیستی اروپا در اوایل قرن بیستم الهام گرفته بود، بسیار خطرناک هستند... هندوتوا بیش از هرچیز مستلزم نفرت وحشیانه از دیگری است.» در سایه چنین نگاهی است که تحلیل اکونومیست از اوضاع فعلی هند هم با چنین جملاتی به پایان می‌رسد: «مایه تاسف است که میلیون‌ها دانش‌آموز یاد نخواهند گرفت که هند را به‌عنوان داستان بزرگ و الهام‌بخش تنوع، رقابت و سازش درونی درک کنند.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰