سیدشایان ابهری، خبرنگار:معمولا حاشیهنگاری جلسات و نشستهای مهم را از چند مرحله قبلتر از رسیدن به محل برگزاری آن جلسه روایت میکنند. از صبح آن روزی که قرار است به نشست یا دیدار بروند تکتک اتفاقاتی که میبینند را توصیف میکنند و تلاششان این است که مخاطب را تا دم در جلسهای که قرار بوده آن را حاشیهنگاری کنند با خود همراه کرده باشند. هدف دیگرشان از پروار کردن توصیف اتفاقات ریز و درشت قبل از ورود به جلسه هم احتمالا این است که اگر کسی حاشیهنگاری آن نشست را میخواند از طریق این توصیفات به قدری با نویسنده همراه شود و در بعضی اتفاقات با آقا یا خانم حاشیهنویس همذاتپنداری کند که همزمان با مطالعه بندبند متن، حس کند خود او هم در نشستی که توصیفاتش را میخواند حضور داشته و تکتک اتفاقات روایت شده در متن را هم تجربه کرده است. در بین این قواعد مرسوم حاشیهنگاری اما یکسری استثنائات وجود دارد. مثلا ماجرای حاشیهنگاری دیدارهای رمضانی هرساله رهبری با دانشجویان کمی تا قسمتی با روال بقیه حاشیهنویسیها تفاوت دارد؛ از این جهت که مخاطب حاشیهنویسیهای این دیدار خاص، دقیقا مثل همان مخاطبان خاصی که چندساعت در صف ورودی خیابان فلسطین ایستادن را به جان میخرند تا به حسینیه امام خمینی برسند، در مواجهه با هرچه مربوط به قبل از دیدارشان با میزبان حسینیه باشد کمطاقتند. یعنی فارغ از اینکه نقطه شروع یک حاشیهنگاری اصولی دقیقا باید چه مختصاتی داشته باشد، این مخاطب پیگیر حواشی دیدار است که شما را ناچار میکند مستقیما از اصل مطلب روایت کنید. «اصل مطلب» در دیدارهای دانشجویان با رهبر انقلاب هم معمولا یعنی روایت هرآنچه بعد از رسیدن به ورودیهای مجموعه بیت رهبری اتفاق میافتد.
از دیدار اول خرداد 98 تا امسال که سال 1402 باشد، دیدارهای دانشجویان بهجهت رعایت شیوهنامههای بهداشتی یا بهصورت مجازی برگزار میشد یا مثل پارسال، با حضور حدود یکپنجم جمعیتی که هرسال میآمدند. نکته جالب توجه برای دانشجویان و افکار عمومی در اوج روزهای کرونایی سالهای 99 و 1400 هم همین اصرار رهبر انقلاب برای تعطیل نشدن این جلسات صریح و بدون رودربایستی هرساله بود. اما جمعیتی که امسال خودشان را به حسینیه امامخمینی(ره) رسانده بودند دوباره یادم انداخت دیدار دانشجوییهای قبل از همهگیری کرونا، چقدر شلوغ و پرشور بود. از دوشنبه، یعنی یک روز قبل از دیدار که کارت ورودها بهدست تشکلها و دانشجویان رسید، اولین سوالی که همه بعد از دریافت کارتها میپرسیدند، ساعت باز شدن ورودیها بود. البته در اینجا اشتباه برداشت نشود. این سوال را نمیپرسند که سر ساعت آنجا باشند، میپرسیدند که با دوستانشان تنظیم کنند از دو ساعت قبل آنجا باشند. همین هم باعث شد منی که حدود 13:30، یعنی یک ساعت قبل از باز شدن درها به انتهای خیابان فلسطین رسیده بودم، حدود صد و خردهای، دویست نفر را جلوی خودم ببینم. البته نمیدانم چند نفر بودند اما همینقدر بگویم که بعد از ورود به حسینیه با این صحنه مواجه شدم که نیمه نزدیکتر به جایگاه، برای یک نفر هم جای خالی نداشت. همانطورکه گفتم این صف پرجمعیت یادم انداخت دیدارهای قبل از کرونا چقدر پرشور و پرجمعیتتر بود و در همین انتظار یکی دو ساعته برای ورود به حسینیه چقدر رفقای قدیمی را میدیدیم و با چه رفقای جدید و نخبهای که از دانشگاههای برتر کشور آمده بودند، آشنا میشدیم و شماره رد و بدل میکردیم تا بعد از دیدار هم ارتباطمان را حفظ کنیم. خلاصه این جمعیتی که در صف منتظر باز شدن ورودیها و ملاقات با رهبری بودند بهقدری شور و انرژی داشتند که آدم علاوهبر فراموش کردن سختی روزهداری در ساعتهای منتهی به اذان، یادش میرفت حدود یک ساعت یا بیشتر از آن، در صف روی پا بوده است.
ورود به حسینیه و تمرین شعارها؛ از «منتظر شماییم» تا «تولدت مبارک»!
یکی دیگر از موارد جالب دیدار سهشنبه، همزمانیاش با تولد آیتالله خامنهای بود. مورد جالبی که البته شاید اگر با دیداری غیر از دیدار دانشجویان همزمان شده بود آنچنانکه قرار شود میهمانان شعاری بسازند که بخش دوم آن «تولدت مبارک» باشد مورد توجه قرار نمیگرفت! بعد از ورود به حسینیه، با سالن نسبتا پری مواجه شدم که پر از همهمه و هیجان بود. هیجانش را میشد در سروصداها و شعارهای جسته و گریخته دانشجویان دید. چند دقیقه یک بار جمعی از گوشه و کنار حسینیه برای رساندن پیام اشتیاقشان به رهبری شعارهایی میدادند و دوباره آرام میشدند. شعارها هم از «ای پسر فاطمه، منتظر شماییم» و «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده» بود، تا شعارهای خلاقانهای مثل «صلی علی محمد، تولدت مبارک» که البته قافیهاش نشان میداد دانشجویان در لحظه آن را ساختهاند تا نسبت به همزمانی دیدار با روز تولد آقا بیتفاوت نباشند.
مصاحبه با خبرنگار صداوسیما به امید تکرار ماجرای «ارتباط چشمی» و «انگشتر»
ماجرای مصاحبه پارسال خبرنگار صداوسیما با یکی از دانشجویانی که برنامه داشت با برقراری ارتباط چشمی با آقا از ایشان انگشتر بگیرد هم بهنوع خودش جالب بود و یکی از دلایل شلوغتر شدن دور و بر آقای خبرنگار هم همین قضیه و امیدواری دانشجویان دیدار امسال به تکرار تجربه سال قبل بود. تجربهای که درنهایت دانشجوی زرنگ دیدار پارسال را به انگشتری که میخواست رساند.
آغاز رسمی جلسه، قرائت دانشجوی دانشگاه تهرانی
یکی دو دقیقه مانده به 16:30 بود که رهبر انقلاب وارد سالن شدند، ورود رهبری همانا و به نقطه اوج رسیدن هیجان دانشجویانی که از ظهر منتظر این لحظه بودند همان. تصویر کردن هیجان دانشجویان سخت و مکتوب کردن این تصویر سختتر است، اما شاید با یک مثال بشود تصور کرد بعد از حدود سه سال دوری دانشجویان از دیدارهای حضوری همیشگی با این ابعاد، پسران و دختران مشتاق با ورود آقا، چه واکنشی نشان دادهاند. همین قدر بگویم جای نشستن دانشجویان، قبل و بعد از ورود رهبر انقلاب به حسینیه، یعنی زمانی که برای استقبال از ایشان از جای خود بلند شدند و بعد از شعار دادنها خواستند دوباره بنشینند، حدود 15-10 متری جابهجا شده بود. بعد از نشستن دانشجویان و برقراری دوباره آرامش در فضای سالن بود که قاری جوان شروع به قرائت کرد. دانشجویان هیجانزده از ملاقات آقا هم انگار از اول تا آخر قرائت نمیخواستند دانشجو و پرشور بودنشان زیر سوال برود؛ از ب بسماللهالرحمنالرحیم تا میم صدقاللهالعلیالعظیم قرائتش را «الله الله» گفتند.
یاد سخنان سال قبل رهبر انقلاب در محفل قرآن افتادم که میگفتند وقتی مخاطب همینطوری بعد از هر آیه الله الله میگوید قاری چه حسابی روی آنها باز میکند و داشتم تصور میکردم الان آقای خامنهای در دل خود دارند چه میگویند و نسبت به این شور و هیجان دانشجویان چه برداشتی دارند.
اعلام برنامه از سوی خانم مجری که هم مدالآور المپیاد و معلم بود و هم مادر
بلافاصله بعد از تمام شدن قرائت دانشجوی قاری بود که خانم مجری، فائزه فداکار پشت تریبون آمد و با اعلام اینکه آقای قاری خود دانشجوی علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران است از او تشکر کرد. بعد از آنکه خود را فارغالتحصیل زبان و ادبیات فارسی و دانشجوی دانشگاه فرهنگیان، معلم و مادر یک فرزند معرفی کرد، از نماینده جامعه اسلامی خواست تا برای شروع سخنرانی به جایگاه بیاید. خانم مجری البته از اشاره به نخبه و مدالآور المپیاد بودن خودش هم فاکتور گرفت و نگفت سال 1400 بهعنوان نماینده معلمان و دانشجومعلمان در دیدار رهبری با «استعدادهای برتر علمی کشور» سخنرانی کرده است.
80 دقیقه پرهیجان با حرفهای صریح 8 نماینده تشکلها و گروههای دانشجویی
با شروع برنامه، 8 نماینده تشکلها و گروههای دانشجویی هریک حدود 10 دقیقه فرصت داشتند تا دیدگاههایشان را مطرح کنند. امیرمحمد کولانی دانشجوی مطالعات منطقهای دانشگاه علامه طباطبایی و دبیرکل «اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان» به نمایندگی از این تشکل دانشجویی، صالح ترکمان دانشجوی سیاستگذاری دانشگاه شاهد و دبیر «اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی» به نمایندگی از این اتحادیه، زهرا وفاداران دانشجوی علوم تربیتی دانشگاه الزهرا و مسئول بسیج دانشجویی این دانشگاه به نمایندگی از «شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی»، مرتضی خواجوی دانشجوی مهندسی برق دانشگاه شهید چمران به نمایندگی از «گروههای جهادی دانشجویی»، معین رضیئی دانشجوی حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی و دبیر «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل» به نمایندگی از این اتحادیه، مریم محمدی دانشجوی مهندسی متالوژی دانشگاه صنعتی شریف و مدیرمسئول نشریه دانشجویی ریحانه در همین دانشگاه به نمایندگی از «نشریات دانشجویی»، امیررضا بخشیپور دانشجوی دیپلماسی و سازمانهای بینالمللی دانشکده وزارت امور خارجه و دبیر «اتحادیه تحکیم وحدت» به نمایندگی از این اتحادیه و محمدمهدی نوینیفرد دانشجوی بیوتکنولوژی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز و دبیرکل «اتحادیه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی» به نمایندگی از این اتحادیه به ترتیب 8 دانشجویی بودند که در دیدار روز سهشنبه سخنرانی کردند. سخنرانیهایی که مکتوب هرکدام بهطور کامل در رسانههای این هشت مجموعه دانشجویی قابل دسترسی است و در شماره دیروز «فرهیختگان» هم به چاپ رسیده است. سخنرانیهایی که آقا بهطورکلی آن را «سخنان متقن با ادبیات خوب» عنوان کردند و گفتند «انتظار من هم از این جلسه همین بود». ویژگی مشترک قریببهاتفاقشان هم لحن اعتراضی خطاب به مسئولان حاکمیتی و دولتی در یک نیمه و ارائه راهکار و پیشنهادها در نیمه دیگر متن بود. یک نکته نسبتا بانمک درباره سازوکار ارزیابی متنهایی که هر سال از سوی نمایندگان در دیدار رهبری قرائت میشود هم آنکه دانشجویان وقتی میخواهند بعد از جلسه، بهروز بودن و سطح کیفی متنی را مورد نقد و بررسی قرار دهند، تعداد «احسنت»هایی که از حضار گرفته را هم حساب میکنند. چیزی که در اخبار و رسانهها در دسترس نیست و فقط باید در سالن بوده باشی یا دستکم حاشیهنگاری کسی که در سالن بوده و به آن اشاره کرده باشد را بخوانی تا متوجهاش شوی! از این جهت میتوانم بگویم «پراحسنتترین» موضوعاتی که دانشجویان در متنهایشان به آن اشاره کرده بودند را به ترتیب مواردی مثل «دعوت مسئولان دولت قبل به سکوت بابت عملکرد غیرقابل دفاعشان»، «اشاره به وضعیت غیرقابل قبول معیشت مردم»، «نقد کیفیت خودروهای داخلی» و «نقد تفاوت سطح زندگی برخی مسئولان با عموم مردم» بود. اشاره به بعضی کلیدواژههای جالب هم توجه و تحسین دانشجویان را به خود جلب میکرد. مثلا یکی از دانشجویان با کنایه زدن به مسئولان دستگاههای اقتصادی، خطاب به رهبری گفت برخی مقامات کشور منظور شما از شعار سال را برعکس برداشت کردهاند و تصورشان این است که شعار سال، «مهار تولید و رشد تورم» اعلام شده، نه «رشد تولید و مهار تورم». سخنانی که مشابهش در متن بقیه نمایندگان هم دیده میشد و به گفته خود دانشجویان، از سر دلسوزی برای سرمایه اجتماعی نظام برای آنها به دغدغه تبدیل شده است.
بازار داغ درخواست هدیهها
حاشیه دیگری که در متن سخنرانیها و احتمالا گزارش تصویریهای درحال انتشار از دیدار رد کمی از آن خواهید دید، چند کلمهای است که هر نماینده بعد از تمام شدن متنش با آقا مطرح میکرد. چند کلمهای با ادبیات صمیمی که پای ثابت همه دیدار دانشجوییهاست، یکی از این فرصت استفاده میکند و با چاشنی خجالت برای خود صرفا طلب دعا میکند، یکی هم که زرنگتر است علاوهبر دعا، از آقا چفیه یا انگشتر هم میخواهد. دیگر از اینجا به بعدش ارتباط مستقیمی با میزان رودربایستی شخص درخواستکننده با رهبر مملکت دارد. تجربه نشان داده اگر روی خوبی داشته باشند، تا عبا و جانماز شخصی آقا را هم بهعنوان یادبود از ایشان میخواهند. در جلسه سهشنبه اینطور که یادم مانده هم درخواست خواندن خطبه عقد داشتیم و هم درخواست انگشتر، جانماز و عبا. نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل و نماینده شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی هم در ابتکاری بهترتیب، به نمایندگی از خانوادههای شهدا و تعدادی از دانشجویان به رهبر پرچم گنبد حرم حضرت زینب(س) و انگشتر هدیه دادند؛ هدیهای که آقا بعد از تشکر، مزاحی هم با آن کردند. در این فضا که بابت این مساله که برعکس دیگران به جای هدیه خواستن به ایشان هدیه میدهند از آنها تشکر کردند.
فعلا نیازتان داریم، در پیری شهید شوید
رهبر انقلاب از 55 دقیقهای که تا اذان فرصت باقی مانده بود، 10 دقیقهاش را به صحبت درباره اصلیترین نکات مطرحشده از طرف دانشجویان اختصاص دادند و عملا حدود 45 دقیقه برای صحبتهای خودشان خطاب به دانشجویان باقی ماند. متن و گزارش تصویری کامل سخنرانی 55 دقیقهای رهبر انقلاب در سایتهای خبری در دسترس است اما آنچه کمتر میشود به آن دسترسی پیدا کرد، واکنشهای لحظهای دانشجویان به بعضی قسمتهای سخنان ایشان است؛ واکنشهایی که یکی از جالبترین آنها همهمهای بود که بعد از این جمله آیتالله خامنهای در حسینیه به وجود آمد: «خدا کند شهید نشوید.» بهنظرم دانشجویان اول برایشان سوءتفاهم پیش آمد و آقا هم که از همهمهها متوجه این سوءتفاهم شده بودند سخنانشان را اینطور تکمیل کردند: «در پیری اشکال ندارد، 70، 80 سالتان شد آنوقت شهید شوید اما تا جوانید کارتان داریم، شهید نشوید. اما مثل شهیدان زندگی کنید، مثل اینها حرکت کنید.» از این نکات که بگذریم، اصولیاش آن است که پایانبندی متن، روایت افطاری و شام ساده دیدار رهبریهای هرسال بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء به امامت آیتالله خامنهای باشد اما ترجیح میدهم دو جمله پایانی رهبر انقلاب خطاب به دانشجویان بعد از اشاره ایشان به تمام شدن وقت و باقی ماندن خیلی حرفها را بهعنوان حسن ختام انتخاب کنم؛ «شما را خیلی دوست داریم، براتون دعا میکنیم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.»