متن پیش رو مشروح سخنرانی حجت‌الاسلام رضا غلامی، رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مراسم افتتاح شبکه اینترنتی دانشگاه ایرانی است که در ادامه از نظر می‌گذرانید. 
  • ۱۴۰۲-۰۱-۲۹ - ۲۳:۲۳
  • 00
مزیت‌ها، ثمرات و الزامات گسترش گفت‌وگوهای علمی

متن پیش رو مشروح سخنرانی حجت‌الاسلام رضا غلامی، رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مراسم افتتاح شبکه اینترنتی دانشگاه ایرانی است که در ادامه از نظر می‌گذرانید. 

امروز افتخار داریم شبکه اینترنتی دانشگاه ایرانی را در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم افتتاح کنیم. با گسترش فضای مجازی و غلبه صوت و تصویر بر نوشتار و کتابت در عرصه‌های آموزشی و فکری-فرهنگی، لازم بود موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برای آماده‌سازی و عرضه مناسب و جذاب محصولات فکری خودش در قالب‌های صوتی و تصویری، تدبیری را اتخاذ کند که الحمدلله با همت همکارانم شبکه اینترنتی دانشگاه ایرانی راه‌اندازی شد.  من قصد دارم به مناسبت افتتاح این شبکه و در این فرصت کوتاه چنددقیقه‌ای درباره اهمیت و آثار منحصربه‌فرد گفت‌وگو و دیالوگ در ساحت علمی خدمت‌تان عرایضی را داشته باشم.  به‌نظر می‌رسد باید گفت‌وگو و دیالوگ را جزء لاینفک و عنصری حیات‌بخش در محیط‌های آکادمیک برشمرد. اگر قصد داشته باشم به اختصار به مهم‌ترین فواید گفت‌وگوی علمی چهره‌به‌چهره بپردازم، به 9 فایده اشاره خواهم کرد و سپس به برخی از مهم‌ترین الزامات گفت‌وگوی علمی نیز خواهم پرداخت. 

  مزیت‌ها و ثمرات گفت‌وگوی علمی
 یکم؛ گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره باعث شکل‌گیری و گسترش ارتباطات علمی می‌شود. به‌بیان واضح‌تر، هرچه بیشتر با اهل علم گفت‌وگو کنید، بیشتر، بهتر و عمیق‌تر به هم پیوند می‌خورید، حتی باید گفت در روابط اجتماعی، به‌ویژه در ساحت علم و اندیشه، گفت‌وگو، رگ حیات روابط است و بدون گفت‌وگو، روابط بدون شک خواهد مُرد. 
 دوم؛ زمانی‌که دیالوگ حضوری و چهره‌به‌چهره تعطیل است، حدس‌ها و گمان‌ها و پیش‌فرض‌هایی شکل می‌گیرد که ممکن است تدریجا جای واقعیت را بگیرد. در اینجا، حتی نوشتار هم به‌اندازه گفت‌وگوی حضوری کارساز نیست و حتی ممکن است در مواردی، به پیش‌فرض‌های نادرست دامن بزند. ما معصوم‌ که نیستیم و نمی‌توانیم همیشه آگاهی‌های کامل و درستی از نظرات همدیگر داشته باشیم و این واقعیت را گفت‌وگو به ما یادآوری می‌کند. 
سوم؛ گفت‌وگوهای علمی سوءتفاهمات و خصومت‌های کاذب را که در میان اهالی علم کم نیست، برطرف می‌کند. روابط به‌هم‌خورده را ترمیم می‌کند. وقتی آسیبی وارد رابطه علمی می‌شود، گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره در نقطه مورد اختلاف، ما را در مسیر بهبود روابط قرار می‌دهد. 
چهارم؛ گفت‌وگو، فرصت به اشتراک‌گذاری آگاهی‌هاست، یعنی ابزاری مفید و منحصربه‌فرد برای یافتن اطلاعات و آگاهی‌های جدید است. به قول جان استوارت میل، با گشودن خود برای بحث درباره ایده‌ها و نظرات جدید - حتی آن نظراتی که با آنها مخالفیم - درک عمیق‌تری از موضوعاتی پیدا می‌کنیم که پیش از آن ممکن بود بدیهی تلقی کنیم. با این وصف، گفت‌وگو به رشد علمی ما کمک می‌کند، یعنی با قرار گرفتن در معرض طیف گسترده‌ای از ایده‌ها و تجربیات، گفت‌وگو به ما فرصتی می‌دهد تا به چیزی فراتر از خودمان تبدیل شویم، حتی اطلاعاتی که از طریق گفت‌وگو به اشتراک گذاشته می‌شود، می‌تواند یا دیدگاه ما را تغییر دهد یا موضع علمی ما را تایید کند. 
 پنجم؛ دیالوگ، ایده‌های نو را جرقه می‌زند و برای به ثمر نشستن آن، فرصت هم‌افزایی را فراهم می‌کند که از طریق دیگر به‌سادگی اتفاق نمی‌افتد. درواقع گفت‌وگوها همچون کاسه‌هایی هستند که ایده‌های عالی به‌وسیله آنها از جریانی که گفت‌وگو خلق می‌کند، بیرون کشیده می‌شوند. درحقیقت گفت‌وگو، الهام‌بخش و برانگیزاننده است، یعنی دیالوگ با اندیشمندی که ایده‌های خود را برای ما باز می‌کند به شکوفایی فکری انسان منجر می‌شود. 
ششم؛ گفت‌وگو ما را مجبور می‌کند که بیان کنیم. ممکن است ایده‌ها یا نظراتی در ذهن‌مان وجود داشته باشد، اما با به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران مجبورمان می‌کند تا افکارمان را مفصل‌بندی کنیم. تازه با انجام این کار است که که خودمان را از جهت علمی کشف می‌کنیم و به نظرات پراکنده‌مان بافت تئوریک می‌دهیم. حتی می‌توان گفت که گفت‌وگو به انسان دانشمند و متفکر هویت می‌بخشد و مشخصه‌ها و امتیازات فکری او را معلوم‌ می‌کند. 
هفتم؛ یکی از عرصه‌های گفت‌وگو که به نظر من حلقه گمشده ما در رابطه دانشگاه و جامعه محسوب می‌شود، دیالوگ و گفت‌وگو اصحاب علم با حکمرانان است. کمترین خاصیت این جنس گفت‌وگوها برای ما دانشگاهیان، مساله‌شناسی و درگیر شدن با مسائل ملموس میدانی است و متقابلا کمترین خاصیت این نوع گفت‌وگوها برای حکمرانان، علمی شدن حکمرانی و خروج از سطحی‌نگری است. ما در این زمینه وضع خوبی نداریم. نه حکمرانان ما به دیالوگ غیرتشریفاتی بها می‌دهند و نه ما بر شکل‌گیری این گفت‌وگوها به اندازه کافی اصرار می‌کنیم. 
هشتم؛ دیالوگ علمی ما را به چالش می‌کشد. در حقیقت گفت‌وگو ما را در معرض نظرات مختلفی قرار می‌دهد که در حالت عادی این اتفاق مهم نمی‌افتد. گاهی اوقات نیاز به دفاع از آن نظرات، به ما کمک می‌کند تا آن نظرات را در دستگاه هاضمه ذهن خودمان هضم کنیم و به نظریه تبدیل کنیم، یا آنها را به‌کلی کنار بگذاریم، یعنی گفت‌وگو فرصت تایید یا رد دیدگاه‌های ما را به وجود می‌آورد، ضمن اینکه اگر دیدگاهی تایید شود، در دل آن تشویق و ترغیب نیز نهفته است و ما را به جلو پرتاب می‌کند. 
 نهم؛ گفت‌وگوها معمولا شخصیت افراد را به نمایش می‌گذارند. آن میزانی که یک گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره در به نمایش گذاشتن شخصیت افراد موثر است، در نوشتار چنین تاثیری به چشم نمی‌خورد. 

  الزامات گفت‌وگوی علمی در آکادمی 
علاوه‌بر آنچه عرض شد، علاقه‌مندم تحذیراتی را یا الزاماتی را نیز درباره گفت‌وگو با شما عزیزان در میان بگذارم: 
نخست اینکه؛ گفت‌وگوی علمی حتی در جایی که هدف آن نقد است، مساوی‌ جنگیدن‌ نیست. کسی قرار نیست کس دیگر را در گفت‌وگو مغلوب و منکوب کند و اگر چنین نیتی در کار باشد، گفت‌وگو از همان ابتدا ابتر و بی‌حاصل است. گفت‌وگوی علمی در هر حالتی باید با هدف تقرب به حقیقت صورت گیرد. 
دوم اینکه گفت‌وگو نباید با تحقیر و بی‌حرمتی توأم باشد. گفت‌وگو زمانی پا می‌گیرد و ثمربخش می‌شود که اخلاق بر روح و ساختار آن کاملا احاطه داشته باشد، حتی ادبیات گفت‌وگوی علمی هم باید با ادبیات گفت‌وگو در محیط‌های دیگر متفاوت باشد. برخلاف تصور بعضی، جدیت، صراحت و قاطعیت به‌منزله نادیده گرفتن ادبیات درست و فاخر در گفت‌وگوی علمی نیست. 
سوم اینکه؛ گفت‌وگوی علمی اگر بخواهد نتیجه‌بخش باشد، باید همراه با طراحی باشد. منظم و قاعده‌مند باشد و خود را از هرج‌ومرج و پراکنده‌گویی برهاند. من قصد ندارم بداهه‌گویی و ثمرات آن را نادیده بگیرم لکن همه گفت‌وگو نباید به بداهه‌گویی تبدیل شود. 
چهارم اینکه؛ گفت‌وگو، نه‌تنها در بستر سعه‌صدر شکل می‌گیرد، بلکه گفت‌وگو با سعه صدر است که دوام پیدا می‌کند و اثرات خود را بیشتر و بیشتر می‌کند. اصولا آرامش، یکی از لوازم شکل‌گیری گفت‌وگوی سازنده است، لذا توصیه می‌شود انسان در هنگام خشم یا التهاب روحی وارد گفت‌وگوی علمی نشود.  
پنجم اینکه؛ گفت‌وگو باید خود را از آفت تشریفاتی شدن و تزئینی شدن نجات بدهد. اگر می‌خواهیم گفت‌وگو برایمان مفید باشد، باید گفت‌وگو را واقعی و جدی تلقی کنیم. در همین جهت عرض می‌کنم که در گفت‌وگو باید به صحبت طرف مقابل خوب و عمیق گوش داد. در گفت‌وگوی تشریفاتی حرف‌ها از قبل به‌صورت کلیشه‌ای آماده می‌شود و طرف گفت‌وگو اساسا خود را نیازمند شنیدن نمی‌داند، بلکه می‌خواهد فقط حرف‌های کلیشه‌ای را که از پیش آماده کرده است، بیان کند. 
ششم اینکه گفت‌وگوی علمی برخلاف گفت‌وگوهای سیاسی یا به‌تعبیر درست‌تر، سیاست‌زده، باید به‌جد از مغالطه و سفسطه به دور باشد. شما حتما کتاب «هنر همیشه بر حق بودن» شوپنهاور را ملاحظه کرده‌اید. ایشان در این کتاب به 38 تکنیک برای غلبه بر حریف در بحث و گفت‌وگو می‌پردازد. البته معلوم نیست که شوپنهاور این تکنیک‌ها را قبول دارد یا دارد دست به افشاگری درباره این تکنیک‌ها می‌زند؟ من این کتاب را اخیرا مطالعه می‌کردم، دیدم متاسفانه ما خواسته یا ناخواسته در گفت‌وگوهای علمی از بعضی از این تکنیک‌ها استفاده می‌کنیم و این خیلی بد است. گفت‌وگو اگر برای تقرب به حقیقت باشد نه دور شدن از حقیقت، باید به‌شدت سفسطه و مغلطه را کنار بگذارد. نه اینکه تصور کنید در حوزه سیاسی سفسطه و مغلطه اشکالی ندارد، خیر در هیچ گفت‌وگویی فریب و نیرنگ قابل‌قبول نیست. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۴