هر زمان که موسم انتخابات فرا میرسد بازار انبوهی از شعارها و انتقادهای درست و غلط نیز داغ میشود. بازاری که بخش زیادی از آن به جای استدلال، بر پایه منافع سیاسی استوار است. با نزدیک شدن به موسم انتخابات مجلس چنین اتفاقی برای فضای انتخابات 1402 نیز امری بدیهی است و باید منتظر بود که گروههای سیاسی یک به یک سر برآورده و دست به دامان الفاظی شوند که در فضای کشور ضریب پیدا کند. حسن روحانی و جریان سیاسی منتسب به او که 8 سال سکان مدیریتی کشور را در دست داشتند نیز احتمالا از این قاعده مستثنی نخواهند بود. ورود روحانی به عرصه فعالیت سیاسی و رسانه بعد از یک دوره رخوت چند ماهه این گزاره را پررنگ کرده که در چند ماه منتهی به اسفند باید منتظر پویایی بیشتری از وی بود. این شائبه البته مدت زیادی است که درمورد روحانی به وجود آمده و رسانههای مختلف نیز حضور تیم او در انتخابات را به عنوان گزاره قطعی مطرح کردهاند. این تقابل زودهنگام با کارزار سیاسی روحانی، زنگ خطر به انفعال کشیده شدن اعتدالگرایان و شکست احتمالی در انتخابات را برای روحانی به صدا درآورده و طبعا او را وادار به واکنش خواهد کرد. اظهارات چند روز اخیر روحانی درمورد لزوم برگزاری همهپرسی برای مسائل مهم کشور را میتوان به نوعی واکنش به همین تقابل توصیف کرد. روحانی در جلسهای که تصاویر آن نشان میدهد جمع زیادی از کارگزاران دولتش نیز حضور داشتهاند، خواهان برگزاری همهپرسی شده و در اینباره میگوید: «تحولی که مردم میخواهند باید ملموس باشد. اساس جمهوری اسلامی بر رضایت مردم و خدا استوار است. اگر مردم راضی نباشند باید با ایجاد یک تحول مشکل را حل کرد. اگر دنبال تحول هستیم اصل ۵۹ قانون اساسی را اجرا کنیم که تصریح دارد در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میشود از راه همهپرسی به آرای عمومی مراجعه کرد. آنچه خواست مردم است شاید دهها سوال باشد اما در یک همهپرسی میتوان از مردم خواست به سه پرسش اساسی در زمینه سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصاد پاسخ دهند.» اظهارات حسن روحانی درمورد برگزاری رفراندوم امری است که در جلسه روز گذشته رهبر انقلاب با دانشجویان نیز مورد اشاره قرار گرفته و ایشان در اینباره بیان داشتند: مسائل گوناگون کشور مگر قابل رفراندوم است؟ کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر همه مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند امکان تحلیل آن مساله را دارند؟ این چه حرفی است؟» این اظهارات روحانی که البته منطق آن توسط رهبر انقلاب نیز محل انتقاد قرار گرفت از دو جنبه برای روحانی میتواند کارکرد سیاسی داشته باشد. روحانی که به چندین دلیل ازجمله سن بالا احتمالا امیدی به احراز صلاحیت شدنش در انتخابات مجلس نداشته و احتمال رای آوردنش نیز با توجه به سابقه عملکردی 8 ساله زیاد نیست، ترجیح میدهد به جای سوزاندن اعتبار سیاسی خود در یک دور باطل اظهاراتی را مطرح کند که اولا شخص وی را از داشتن نیت سیاسی مبرا کند و ثانیا با قطببندی فضای اجتماعی امکان رایآوری لیست مورد حمایت خود را میسر سازد. تحقق چنین اهدافی البته با توجه به سابقه اجرایی ضعیف دولت 8 ساله وی که مدت زیادی نیز از آن نگذشته و خاطراتش در حافظه مردم باقی است، کار بسیار دشواری است که اظهارات نسنجیده و رادیکال چهبسا این کار دشوار را به امری محال مبدل کند.
آقای روحانی، شما که رئیسجمهور مریخ نبودید
در برابر تصمیماتی که در یک نهاد اجرایی اتخاذ میشود گروههای بسیاری میتوانند ایراد گرفته و آن را نقد کنند. اگر کسی خارج از سیستم بوده و اثرات تصمیمات را نقد کند میتوان بدون پیشداوری صفت یک منتقد دلسوز را داد. اما کسانی که خود زمانی درون سیستم حضور داشته و فرصت اصلاح رویه نیز به آنها داده شده با پایان دوران مسئولیت نمیتوانند بلافاصله در پشت میز منتقدان بنشینند بلکه باید نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشد. فارغ از اینکه اظهارات روحانی در مورد رایگیری از مردم در مسائل تخصصی تا چه حد قابلیت اجرایی داشته و منطقی به نظر برسد در مورد شخص وی بهعنوان فرد مطرحکننده انتقاد ایرادات زیادی میتوان مطرح کرد. فردی که اکنون مطالبه برگزاری همهپرسی را دارد 8 سال سکان مهمترین کرسی اجرایی کشور را در اختیار داشته و باید پاسخ دهد که چرا خود چنین اقدامی را انجام نداده است. چنین مواجههای باعث میشود تا این تلقی به وجود بیاید که روحانی بدون آنکه دغدغهای نسبت به نظر مردم داشته باشد بنا دارد این گزاره را به اهرم فشاری علیه رقبای سیاسی خود بدل کند که اگر چنین نیست باید نسبت به این سوالات نیز بیشتر بیندیشد که براساس نظر کدام مردم تصمیم به 3 برابر کردن یکشبه قیمت بنزین گرفته و خود را به بیاطلاعی زده است. براساس نظر کدام مردم سند غربی 2030 را برای آموزش و تربیت فرزندانشان به کار گرفت؟ براساس نظر کدام مردم 8 سال معیشت مردم را به مذاکره گره زده و مذاکره را نیز به کاخ سفید محدود کرده است؟ براساس نظر کدام مردم منافع اقتصادی کشور در منطقه نادیده گرفته شده است؟ براساس نظر کدام مردم دلار را روی 4200 سرکوب کرده و برای آینده اقتصادی کشور شک اقتصادی تجویز کرده است؟ این ابهامات نشان میدهد یا تعریف روحانی از نظر مردم تعریف غلطی است یا تاکید بر نظر مردم برای او صرفا زمانی کاربرد دارد که منفعت سیاسی نیز در پی داشته باشد.
راهبرد انتخاباتی شیخ
روحانی بهدلایل مختلف ازجمله شرایط سنی امکان دارد توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت نشده و عمر فعالیت سیاسیاش پایانیافته ارزیابی شود. در کنار این امر عدماقبال عمومی به وی بهدلیل سابقه اجرایی ناامیدکننده به یادگار مانده از او باعث شد تا حتی اگر وی بتواند از غربال ناظران انتخاباتی نیز عبور کند امیدی به پیروزی سیاسی نداشته باشد. همین امر نیز باعث شده تا وی با فراغ خاطر و بدون لکنت مسالهای را مطرح کند که در فضای اجتماعی و سیاسی جنجال به پا کرده و قدرت دوقطبیسازی داشته باشد. مسائلی که وی تا پیش از این و زمانی که خود مجری قانون بود از طرح آن اجتناب میورزید. حال اما در شرایطی که بسیاری رسانهها با قاطعیت از آغاز فعالیت سیاسی او برای انتخابات 1402 صحبت به میان آورده و تیغ نقد را علیهاش تیز کردهاند، روحانی با دو هدف بهسمت ایجاد چنین دوقطبیهایی رفته است. او با تشدید فضای نزاع سیاسی این پالس را به رقبا میدهد که قصدی برای حضور در انتخابات نداشته و از ردصلاحیت نیز هراسی ندارد. البته این مواجهه بدونهراس با توجه به اینکه سن وی حداکثر قانونی را نیز رد کرده عملا نذر امامزاده کردن روغن ریخته محسوب میشود. این مواجهه همچنین باعث میشود تا روحانی از موضع تدافعی خارج شده و دست او را برای تهاجم به طیفهای سیاسی مقابل پر کند. تهاجمی که شاید برای شخص وی موضوعیتی نداشته باشد اما برای لیست انتخاباتی که وی احتمالا از آن حمایت خواهد کرد، منفعت دارد. روحانی اگرچه ممکن است خود نتواند بهعنوان کاندیدا در انتخابات شرکت کند اما عدممشارکت به این معنی نیست که وی کنش سیاسی را نیز در انتخابات کنار گذاشته و با عدمحمایت از لیستهای انتخاباتی، خود را به وادی انفعال بیندازد. انفعالی که حداقل از روحیه سیاسی پرشور وی توقع نمیرود که اگر غیر از این بود دیگر تشکیل منظم جلسات سیاسی با همکاران هیاتدولتی موضوعیتی نمییافت.
حمایتی که بیشتر باعث ریزش رای است
این گمان که ایجاد دوقطبی و تشدید تنش سیاسی ممکن است به رایآوری در انتخابات منجر شود درمورد هرکس که صادق باشد درمورد شخص روحانی با کارنامهای مملو از ناکارآمدی آنهم به فاصله تنها دو سال از پایان دولتش خیلی گزاره صادقی نیست و افرادی که سودای ورود به بهارستان را دارند بهتر است روی سرمایه سیاسی سوخته روحانی حساب ویژهای باز نکنند؛ چرا که 8 سال رشد اقتصادی صفر درصد، صعود 700 درصدی دلار، دراختیار داشتن رکورد 10ساله شکاف طبقاتی، عدم اصلاح ساختار مالیاتی، افزایش یکشبه قیمت بنزین، ذوب کردن سرمایه مردم در بورس، کاهش تسهیلات تولید، افزایش چندبرابری قیمت مسکن و روزانه 700 فوتی ناشی از عدم واکسیناسیون کرونا چیزی نیست که به این راحتی از خاطر مردم قابل پاک شدن باشد. بیرون گود نشستن و امر به لنگ کردن حریف همیشه راحتتر از حضور در میدان است، همانطور که انتقاد کردن نسبت به سوءعملکردها همیشه راحتتر از ورود به میدان برای رفع آنهاست. هرکسی هم که بلندتر و کنایهآمیزتر انتقاد میکند، جمعیت بیشتری را گرد معرکه جمع میکند. وضعیت نامساعد اقتصادی و اجتماعی کنونی بستر مناسبی را بهوجود آورده که چهرههای زیادی در پوشش منتقد برای خود تریبونی فراهم کنند و بازار ادعافروشی بسازند. در این بین اما افرادی که خود در وضعیت بهوجودآمده مقصرند، کار سختتری برای جلب توجه مردم دارند و حسن روحانی بهعنوان رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم که در دوره وی مردم 10برابر شدن قیمت دلار و آمار 700نفره فوتیها را تجربه کردند، شاخصترین این افراد است. او که از زمان پایان دولتش کمتر از دوسال میگذرد باید توجه کند که مردم دیکته پرغلطش را در دوران تصدی میز ریاستجمهوری به این زودیها از یاد نخواهند برد. بهویژه که کلیدواژههایی همچون «دلار جهانگیری» و «فهمیدن صبحجمعهای» نیز بهقدر کافی قدرت یادآوری خاطرات منفی دوران مدیریتش را دارند. روحانی برای احیای وجهه سیاسی خود باید به دو نکته توجه کند؛ اولا حافظه سیاسی مردم را خیلی دستکم نگیرد و برای دیده شدن عجله نکند و ثانیا کمی از تخت تفاخر فاصله بگیرد و بهجای صحبت با اطرافیان برخلاف دوران ریاستجمهوری کمی هم با مردم ارتباط برقرار کند؛ ارتباطی که البته برای فردی که حتی به وزرای خود نیز بهسختی وقت ملاقات میداد، کار دشواری بهنظر میرسد.
مسائل تخصصی با آگاهی حل میشود
شاید اگر برای رفتن به پیکنیک با همسفرانتان بر سر مقصد به اختلاف بخورید، درنهایت یا کوتاه بیایید و یا اینکه با رایگیری غائله را فیصله دهید. اما اگر بخواهید برای مهاجرت یا شغل نیز به دنبال مقصد بگردید آیا با همین منطق به انتخاب خواهید پرداخت؟ واضح است هرچقدر مسائل از سطح اتفاقات روزمره و پیشپاافتاده فراتر رفته و جنبه تخصصیتری به خود بگیرد، افراد نیز با پیچیدگی بیشتری به آن نگریسته و نظرات و مشورتهای تخصصیتر را در انتخاب خود مبنی قرار میدهند. حال فردی که 8 سال سکان ریاستجمهوری کشور را در دست داشته و هر روز با انبوهی از مسائل پیچیده دست به گریبان بوده است توصیه میکند به جای نظرات تخصصی در مسائل مهم، آرای مردم مد نظر قرار گیرد. اینکه روحانی بدون ذکر شرایط رایگیری آن را در مورد مسائل مهم نیز تجویز میکند، بیایدهبودن وی برای پاسخ به امور تخصصی کشور را تا حد زیادی نشان میدهد. این زاویه دید سادهانگارانه و چهبسا مغرضانه فردی که 8 سال سکان مدیریت کشور را در دست داشته پاسخ خوبی است به چرایی به وجود آمدن وضعیت اقتصادی نامطلوبی که سالهاست همه شئون زندگی مردم را درگیر کرده و انبوهی از چالشهای سیاسی و اجتماعی را به وجود آورده است.