دکتر محمدعلی ولایتی
پیش از این درباره اهمیت نجات میراث تاریخی ایران با نگاه ویژه به تاریخچه و شرایط حفظ و احیای یکی از آثار کم‌نظیر معماری اسلامی و ایرانی، قلعه حسینقلی خان جهانسوز میرزا امیر نویان در روستای مغان شاهرود که از مراکز مهم تاریخی و فرهنگی ایران پرافتخارمان است در شماره چهارشنبه ۲۴ اسفندماه ۱۴۰۱ یادداشتی تفصیلی نگاشتم که با یادداشتی با عنوان «صیانت واقعی اینجاست» به قلم مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان»، آقای محمدامین ایمانجانی که به‌حق از دغدغه‌مندان و دلسوزان فرهنگ و تمدن اسلام و ایران است همراه شد.
  • ۱۴۰۲-۰۱-۲۷ - ۲۳:۰۰
  • 01
دکتر محمدعلی ولایتی
در دفاع از جریان نجات‌بخش آثار ملی
در دفاع از جریان نجات‌بخش آثار ملی

پیش از این درباره اهمیت نجات میراث تاریخی ایران با نگاه ویژه به تاریخچه و شرایط حفظ و احیای یکی از آثار کم‌نظیر معماری اسلامی و ایرانی، قلعه حسینقلی خان جهانسوز میرزا امیر نویان در روستای مغان شاهرود که از مراکز مهم تاریخی و فرهنگی ایران پرافتخارمان است در شماره چهارشنبه 24 اسفندماه 1401 یادداشتی تفصیلی نگاشتم که با یادداشتی با عنوان «صیانت واقعی اینجاست» به قلم مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان»، آقای محمدامین ایمانجانی که به‌حق از دغدغه‌مندان و دلسوزان فرهنگ و تمدن اسلام و ایران است همراه شد.
چنانکه پیش‌تر و در همان مقاله یادآور شدم، حسینقلی خان جهانسوز میرزا (1318-1248ق) پسر پنجاه‌ویکم فتحعلی‌شاه و از طرف مادری نوه دختری حسینقلی خان بیگلَربِیگی ارومیه بود. از این روی حسینقلی خان جهانسوز سال‌ها حاکم ارومیه بود. همچنین وی حکومت بسطام و شاهرود را که به دلیل مرکزیت در قلمرو جغرافیایی ایران از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود در ید اختیار داشت. ناصرالدین شاه در سفرنامه اول خراسانش (ص 178) شاهرود را چنین توصیف می‌کند: «شهر شاهرود طرف دست چپ در دامنه سنگی کوه سختی واقع است. بسیار آباد و دایر است. تجار معتبر دارد. با اکثر شهرها تجارت دارد. تجار خارجه و داخله زیاد هستند. دوهزار خانوار می‌شود. باغات خوب دارد. آب خالصه مشهور به آب جلالی از کوچه‌باغ‌ها می‌گذرد. خیلی آب داشت.»
نزدیکی به استرآباد (خاستگاه قوم قاجار) هم اهمیت ویژه‌ای به شاهرود می‌داد. استرآباد از دوران صفویه از نقاط حساس و استراتژیک ایران محسوب می‌شد و به همین دلیل بیگربیگی‌ها (حاکمان) آن از رجال و شخصیت‌های برجسته کشوری یا لشکری منسوب به نسب خویشاوندی نزدیک به پادشاه ایران بودند؛ چنان‌که فریدون خان که از سرداران بزرگ صفوی، بود مدتی حاکم استرآباد بود و ذکر او در سفرنامه پیترو دلاواله، سیاح معروف ایتالیایی که در 1666م، از ایران بازدید کرده است آمده است. 
جهانسوز میرزا در 1310ق، با منصب و درجه امیر نویانی (به معنی فرمانده کل قشون ایران) که بالاترین درجه نظامی بود، به‌جای سلطان محمد میرزا سیف‌الدوله معروف به آقای داماد، حاکم همدان و رئیس قشون آنجا شد. حکومت وی در همدان زیاد طول نکشید و در 1311ق، دوباره حاکم شاهرود شد. پس از این‌که آقا وجیه امیر خان سردار ملقب به سردار معظم شد و در 1313ق، حکومت شهرهای شاهرود، بسطام، سمنان، دامغان و استرآباد را گرفت به تهران آمد. اما چون امیرخان سردار به غارت مردم و چپاول بیت‌المال مشغول شد، وی از این سمت برکنار شد و جهانسوز میرزا مجددا به حکومت شاهرود و بسطام بازگشت و به درخواست خودش تا زمان وفات (1318ق) در این شهر باقی ماند. جهانسوز میرزا فرمانده کل قشون ایران و دارای امتیاز و نشان و حمایل مخصوص‌به‌خود بود. (بامداد، ج 5، صص 55-54) 
در دارالحکومه استرآباد، باغ معروف عباسخانی وجود داشت که به دست شاه عباس صفوی ساخته شده بود و کاخ‌های متعدد، عمارت سنگی دارالعماره، عمارت سنگی دارالحکومه، دیوان‌خانه، قورخانه (اسلحه‌سازی)، عمارت کلاه‌فرنگی و بسیاری ابنیه ارزشمند دیگر در آن واقع بود. شاردن، سیاح فرانسوی که در عهد صفویان به ایران آمده بود آن را «عمارت مجلل کاخ شاهی استرآباد» خوانده و موریه انگلیسی که در سال‌های 1231ق از آن بازدید کرده بود آن را «بهتر از کاخ‌های تهران و در عالی آن را مُطَلّا» نوشته است. متاسفانه همه این ابنیه تاریخی در عصر پهلوی تخریب شد و تنها از آن، کاخی که به دستور آقامحمد خان قاجار ساخته شده بود باقی ماند که بعد از انقلاب و در سال 1383 با شماره 11288 در فهرست آثار ملی ثبت شده است. 
به‌رغم امکان استقرار جهانسوز میرزا در چنین کاخ‌هایی، وی که طبعی بسیار منیع داشت و علاقه‌مند به تجملات دربا ر نبود و همواره از حضور در کاخ‌ها و مراسم رسمی دوری می‌کرد در مدت حکمرانی بیش از آن‌که در باغ عباسخانی استرآباد یا در آق‌قَلا (آق‌قلعه) بر کنار گرگانرود یا در کاخ حکومتی بسطام شاهرود که قصر و باغی باشکوه داشت مستقر باشد در قلعه‌ای به مساحت 5000 مترمربع که از دیرباز (دست‌کم دوران مغولان) در منطقه مهم فرهنگی و تمدنی «مُغان» شاهرود معمور بود، استقرار داشت. کمتر شنیده شده جهانسوز میرزا در مراسم رسمی حضور یابد یا همچون بسیاری از رجال قاجار به طمع کسب ثروت و منصب یا خدعه و توطئه علیه دیگران در تهران حضور یابد. عزت و احترام فوق‌العاده‌ای که رجالی چون عضدالملک و جهانسوزمیرزا در عهد قاجار داشتند شاید بیش از هرچیز از همین مناعت طبع ایشان سرچشمه می‌گرفته است. نام جهانسوزمیرزا را در روزنامه خاطرات ناصرالدین فقط آنجا می‌یابیم که شخص شاه از منطقه گذر می‌کند و جهانسوزمیرزا به رسم ادب به استقبال می‌آید. ناصرالدین شاه در خاطرات روزانه‌اش هرگاه از این منطقه عبور کرده به فوج لشکریان جهانسوز میرزا و علما، فقها، دانشمندانی که همواره همراه جهانسوز میرزا بودند اشاره کرده است؛ مثلا در خاطرات ربیع‌الاول سال 1283ق (ص 177) می‌نویسد: «بعد از ناهار سوار شده راندیم. به کالسکه نشسته راندیم. قصبه شاهرود پیدا شد. جهانسوز میرزا با توپخانه و سواره و پیاده کوداری، بسطامی، شمخالچی و نردینی حاضر بودند. همه خوب بودند. علمای زیادی از شاهرودی و بسطامی [همراه او] ملاحظه شد. اسامی معارف آنها بدین تفصیل است: شیخ علی‌اکبر شاهرودی، شیخ صالح ایضا، آخوند ملا علی‌اکبر ایضا، حاجی میرزا احمد بسطامی، آقا عبدالحسین ایضا، حاجی ملا نورمحمد ایضا، ملا عباس ایضا.» مرحوم شیخ علی‌اکبر مجتهد شاهرودی از روحانیان عالی‌رتبه عهد قاجار و بانی مسجد معروفی در شاهرود است که در تاریخ 16 شهریور 1376 به شماره ثبت 1918 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
در دوره‌های تاریخی مختلف از عهد ایلخانان تا عصر حاضر، ابنیه مختلفی به فراخور نیاز، در قلعه جهانسوز میرزا در روستای مغان شاهرود ساخته شده که جز در مورد افزوده‌های سال‌های اخیر، تابع نظام معماری مشخص و سامانمند و هماهنگ یا معماری اسلامی و ایرانی، ازجمله برخورداری از جرزهای ضخیم، ستون‌های چوبی با سرستون‌های مقرنس‌کاری‌شده و تزئینات گچبری با جزئیات بی‌نظیر و مفصل بوده است. متاسفانه ساخت‌و‌سازهای بناهای فاقد هویت معماری و طبق الگوی غربی در دوره معاصر در عرصه قلعه که دل هر شخص دغدغه‌مندی را به درد می‌آورد و نیز حفاری‌های پی‌در‌پی غیرمجاز سارقانی که به طمع گنج‌های موهوم و به دنبال افسانه‌های قدیمی بی‌مبنا، پی دیوارهای تاریخی را به‌طور عمیق و محیرالعقولی می‌کنند و موجب می‌شوند که در اولین بارندگی، یک بنای تاریخی و یا دیوار عظیم که قرن‌ها استوار مانده و آثار هنر هنرمندان گمنام اما متبحر ایرانی را بر پیکره خویش حفظ کرده فروریزد این مجموعه تاریخی را در معرض نابودی قریب‌الوقوع قرار داده است. چنان‌که در مقاله قبل ذکر شد، تعداد زیادی از راه‌های ارتباطی بین اتاق‌های بنا مسدود شده و برخی طاقچه‌های نگارین با آجر و کاهگل بسته شده‌اند. آوار طبقات بالا مسیر طبقات پایین را مسدود کرده، حیاط بیرونی محل تخلیه نخاله‌های ساختمانی شده و اکثر اتاق‌ها به‌ویژه حمام بسیار زیبای آن (معروف به حمام شازده) زباله‌دانی شده است. انجام کاهگل‌های متعدد طی سالیان، روی بام، بار سقف را سنگین کرده و این امر نیز یکی از عوامل تهدیدکننده ایستایی بناست. برداشتن تیرهای سقف به طمع چوب، باعث ریزش سقف بسیاری از اتاق‌ها و تخریب گچبری‌ها شده است. اکثر درهای قلعه و درهای ارسی و گچبری‌ها ربوده شده و به خارج از کشور جهت فروش غیرمجاز منتقل شده است. درها و پنجره‌های باقی‌مانده هم در معرض خوردگی موریانه هستند. 
خوشبختانه پس از تحویل اسناد دفتری، نوشته‌ها، مکاتبات و تلگراف‌های جهانسوزمیرزا با مقامات کشور و لشکری به همت برخی بازماندگان خاندانش به سازمان اسناد و کتابخانه ملی جهت در امان ماندن از گزند ایام (به شماره آرشیو ملی 39761/999 تا 39785/999)، سازمان میراث فرهنگی کشور مراحل ثبت قلعه تاریخی در فهرست آثار ملی کشور را آغاز کرده که بنا به اطلاعات واصله در ماه‌های آینده فرایند ثبت این اثر نهایی خواهد شد. 
در این میان جمعی از علاقه‌مندان فرهنگ و تاریخ ایران به‌ویژه مالکان خصوصی قلعه به نگارنده این سطور که به‌سبب عرق ملی و میهنی کوشیده است همواره در حفظ و حراست از میراث فرهنگی کشور خدمتی به قدر بضاعت نماید و مسئولیت کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی را در طول قریب دو دهه برعهده داشته است، مراجعه کردند تا به‌نحو مقتضی از تخریب بیش از پیش این اثر تاریخی جلوگیری و اقداماتی در جهت مرمت و معرفی آن به مالکان واقعی این اثر تاریخی که همه مردم ایران عزیز هستند انجام شود.
از این روی بود که به‌حسب وظیفه ملی سطوری چند چنان‌که پیش‌تر شرح آن رفت در روزنامه «فرهیختگان» نگاشتم و مسئولان را به همیاری در نجات‌بخشی این اثر تاریخی و دیگر آثار تاریخی در معرض تخریب و نابودی دعوت کردم.
خداوند را شاکرم که نوشته این حقیر مؤثر و کارگر واقع شد و پس از انتشار این مقاله، موجی از خواست عمومی با اشتیاق مسئولان دلسوز همراه شد که ان‌شاء‌الله در روزها و ماه‌های آینده به ثمر خواهد نشست. در اندک زمانی پس از انتشار مقاله قبل، آقای سیدمحمدرضا هاشمی استاندار استان سمنان، آقای ابوطالب جلالی فرماندار ویژه شهرستان شاهرود و آقای مرتضی نظری رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان شاهرود، آقای حمیدرضا حسین‌پور رئیس اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان شاهرود و جمعی دیگر از مسئولان امر ازجمله دهیار روستای مغان (محل قلعه) آقای مهدی حاج‌محمدی با علاقه‌مندی فراوان اظهار آمادگی جهت پیگیری موضوع نمودند و از این حقیر دعوت کردند که اشراف و هدایت کارگروه‌ها را عهده‌دار شوم.
مقرر شد ضمن تلاش در جهت تسریع در فرآیند ثبت این اثر تاریخی، فرآیند انتقال ملکیت عرصه و اعیان این مجموعه با جلب رضایت مالکان خصوصی که الحق به‌جهت علقه و تعهد به حفظ مواریث فرهنگی ایران اسلامی از همان ابتدای کار در صحنه حضور داشته و کمال همکاری را نموده‌اند، تسریع گردد و سپس به نحو مقتضی و درصورت امکان با همکاری خیران دلسوز مواریث فرهنگی کشور کار مرمت این اثر تاریخی آغاز شود. 
همچنین با توجه به این اصل مهم و پذیرفته‌شده در عرصه جهانی که حفظ آثار تاریخی جز با همراهی مردم بومی محل ممکن نیست و به سرانجام مطلوب نخواهد رسید مقرر شد اطلاع‌رسانی در این حوزه به‌شکل هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده انجام شود. در این خصوص روزنامه «فرهیختگان» که همواره در چنین اموری پیشگام بوده اظهار تمایل نمود که به عنوان سهم خود در نجات‌بخشی میراث فرهنگی کشور، این مهم را در دستور کار قرار دهد. با سفر هیاتی به محل، جلسات فشرده‌ای در سطوح مدیریتی و کارشناسی در روزهای گذشته در این خصوص برگزار شده که با عنایت الهی به نتایج مهمی خواهد انجامید که از طریق همین رسانه به اطلاع عموم خواهد رسید.
در پایان بر خود فرض می‌دانم تشکر و سپاس خود را به عموم علاقه‌مندان فرهنگ و تمدن پرافتخار کشور بزرگمان ایران، به‌ویژه مسئولان و اهالی فرهنگ‌دوست شهر شاهرود تقدیم دارم؛ شهری که با قدمت دست‌کم 7500سال پیش از میلاد مسیح از قدیمی‌ترین زیستگاه‌های شناخته‌شده بشری در جهان (طبق کشفیات تپه سنگ چخماق شاهرود به شماره ثبت آثار ملی 1777) است؛ کرسی عرفایی چون بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و مدفن مجاهدانی چون امامزاده محمد بن جعفر صادق(ع) (فقیه بحرالعلوم، 1391، ص 80-76) بوده، و بر سر شاهراه بزرگ خراسان و جاده ابریشم واقع بوده است. (مقدسی، 1967، ص 353؛ یاقوت حموی، 1399ق، ج 4، ص 203؛ حمدالله مستوفی، 1362، ص 191)

منابع
بامداد، مهدی (1357). رجال عهد قاجار، تهران، زوار.
حمدالله مستوفی (1362). نزهه القلوب، به کوشش گای لسترنج، تهران، دنیای کتاب.
دلاواله، پیترو (1381). سفرنامه، ترجمه شعاع‌الدین شفا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم.
فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی (1391). هزار مزار ایران-پژوهشی در معماری و شرح حال شخصیت‌های مدفون در بناهای ثبت‌شده ایران: استان سمنان، قم، وثوق.
مقدسی، محمد بن احمد (1967). احسن التقاسیم فی معرفهًْ الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران.
ناصرالدین شاه (1397). روزنامه خاطرات به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران، انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ دوم.
یاقوت حموی (1399 ق). معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران