میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر:افشای دهها سند طبقهبندی شده ایالات متحده که گفته میشود حاوی اطلاعات بسیار محرمانه پنتاگون درباره مسائل مختلف به ویژه جنگ اوکراین است، یک رسوایی عظیم برای آمریکا به دنبال داشته است. در بین اسناد، یکصد صفحه سند افشا شده، سیاهترین بخش، جاسوسی آمریکا از متحدان واشنگتن است. بر اساس اسناد افشا شده از منابع پنتاگون، ایالات متحده در تمامی این سالها به شکلی فعال و چشمگیر از نزدیکترین متحدان خود جاسوسی کرده است. افشای سندی درمورد حمایت و همراهی موساد با روند اعتراضات در اسرائیل علیه اصلاحات قضایی نتانیاهو، اگرچه با تکذیب نخستوزیر رژیمصهیونیستی مواجه شد، اما قطعا موجبات دلآزردگی شدید وی را فراهم کرد. از سویی دیگر افشای مکالمات فوقالعاده سری وزرای خارجه و مشاور امنیت ملی کرهجنوبی -درباره ارسال گلولههای توپخانهای به اوکراین -که به گفته منابع این کشور، در شرایط بسیار امنیتی انجام گرفته بود، سوالات زیادی را در اذهان مردم این کشور در مورد تعامل با آمریکا پدید آورده است. این افشاگری نگرانیهای امنیتی را در سئول برانگیخته است و سیاستمداران مخالف این سوال را مطرح میکنند که چگونه ایالات متحده توانسته است چنین مکالمهای در سطح بالا را شنود کند؟ در کنار اینها اسنادی از ارتباط پیمانکاران نظامی روسیه و ترکیه منتشر شده که نشان از سطح بالای جاسوسی اطلاعاتی واشنگتن از یکی از اعضای ناتو دارد.
این اتفاق البته مسبوق به سابقه است. یک دهه پیش در آبان سال 1392 ( اکتبر 2013) نیز ادوارد اسنودن اسنادی را منتشر کرد که نشان میداد آمریکا تلفن همراه آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و برخی مقامات اروپایی را شنود کرده است. دامنه رسوایی شنود از مقامات و دیپلماتهای اروپایی توسط سازمان امنیت آمریکا، تا جایی ادامه پیدا کرد که باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا ناچار شد با مرکل تماس بگیرد و این اخبار را تکذیب کند. دو سال بعد از این افشاگری، روزنامه والاستریتژورنال در گزارشی نوشت، با وجود وعده باراک اوباما، رئیسجمهوری امریکا مبنی بر توقف جاسوسی از متحدانش، واشنگتن به جاسوسی از تعدادی از متحدان خود ادامه میدهد و جاسوسی از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی و کابینه وی به طور خاص از اولویتهای آژانس امنیت ملی آمریکاست.
اکنون پس از این رسواییهای اطلاعاتی، مقامات واشنگتن تلاش دارند تا با رایزنی با مقامات این کشورها از عواقب و خسارات این افشاگریها بکاهند، اما به گفته یکی از مقامات پنتاگون «بازسازی این رسوایی شرمآور و بازگشت اعتمادمان با متحدان مدتی طول خواهد کشید.» درواقع آنها شاید در ظاهر بتوانند سیاستمداران این کشورها را توجیه و یا حتی متقاعد کنند، اما همین سیاستمداران باید به مردم خود توضیح دهند که چه پاسخی برای این جاسوسی بزرگ آمریکاییها داشتهاند.
ماجرا از کجا شروع شد؟
زمانی که روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز نخستین جرقه افشاگری درمورد نشت اطلاعات سری از پنتاگون را کلید زد، شاید حتی خود تهیهکنندگان این گزارش هم تصور نمیکردند که چنین رسوایی و جنجال بزرگی در پس پرده این ماجرا وجود داشته باشد. آنگونهکه منابع نیویورکتایمز نقل کردهاند آنها از طریق ارتباط با برخی کارکنان دولت در وزارت دفاع ایالاتمتحده از ماجرای نشتی بزرگ اطلاعات در پنتاگون مطلع شده و به یکسری اسناد این وزارتخانه دست یافتند که اطلاعات بسیار حساس و طبقهبندی شدهای درمورد جنگ اوکراین را دربرگرفته و درعینحال در شبکههای اجتماعی بازنشر شده بودند. آنگونهکه روزنامه نیویورکتایمز و پس از آن دیگر آژانسهای خبری آمریکا گزارش دادهاند، این نشت اطلاعاتی ظاهرا شامل حدود 100 برگ سند است که چون اغلب به شکل اسلاید و تصویری در شبکههای اجتماعی بازنشر شدهاند، انکار صحت و سقم آنها از سوی مقامات پنتاگون تقریبا غیرممکن بهنظر میرسد.
بر همین اساس واکنش اولیه مقامات وزارت دفاع ایالاتمتحده نسبت به این موضوع بر آگاهی و اشراف داشتن بر این موضوع، کماهمیت جلوه دادن اسناد، تاکید بر قدیمی بودن اطلاعات موجود در آنها و حتی برجسته کردن برخی مخدوشسازیها در اصل اسناد متمرکز شده بود. مقامات کاخسفید نیز در ابتدا ترجیح دادند تا در این زمینه سکوت اختیار کرده و همه چیز را به مدیریت پنتاگون بسپارند. اما گذشت زمان و انتشار متن کامل بسیاری از اسناد درزیافته در شبکههای اجتماعی نشان داد ابعاد این رسوایی اطلاعاتی بسیار فراتر از آن است که پنتاگون با یک لاپوشانی ساده موفق به جمعوجور کردن آن شود. دامنه وسیع اطلاعات درز یافته که از جزئیترین اطلاعات درمورد جنگ اوکراین تا جاسوسی ایالاتمتحده از نزدیکترین متحدانش را دربرمیگرفت و همچنین الصاق برچسبهایی از محرمانه گرفته تا فوقمحرمانه و حتی برچسب تقریبا نامتعارفی چون غیرقابل انتشار برای اتباع خارجی (Noforn)؛ هیچیک مواردی نبود که مقامات اطلاعاتی و دفاعی ایالاتمتحده بتوانند بهراحتی آن را نزد سیاستمداران و افکار عمومی داخل و خارج از آمریکا توجیه کنند.
بر همین اساس بود که کمکم حساسیت ماجرا از سوی مقامات آمریکایی مورد پذیرش و تاکید قرار گرفت و رویکردها بهسوی نشان دادن جدیت در پیگیری این نشت اطلاعاتی و لزوم برآورد تبعات و خسارتهای ناشی از آن و از همه اینها مهمتر اعتماد و آرامشبخشی به مقامات داخلی و شرکای نگران خارجی متمرکز شد. ارجاع موضوع به وزارت دادگستری، تاکید سخنگوی پنتاگون بر خطرات بسیار جدی این رخداد بر امنیت ملی آمریکا و درنهایت تماس وزیر خارجه ایالاتمتحده با مقامات کشورهای مختلف و ازجمله با اوکراینیهای بهشدت شاکی و مستاصل، همگی بر درک اهمیت و حساسیت هرچه بیشتر مساله از سوی واشنگتن حکایت داشته است.
فقط با قله یک کوه یخ روبهرو هستیم؟
درمورد نخستین منبع درز اطلاعات سری پنتاگون تاکنون روایتهای متفاوتی منتشر شده است. در گزارش ابتدایی که توسط نیویورکتایمز انتشار یافته بود، از شبکههای اجتماعی همچون توییتر و تلگرام بهعنوان نخستین منابع افشای این اسناد نام برده شده است، اما در گزارشهای تکمیلی که در خبرگزاریهای دیگری همچون رویترز انتشار یافت از شبکههای اجتماعی کوچکتری چون دیسکورد (DISCORD) و 4 چن (4chan) بهعنوان منابع اولیه منتشرکننده این اسناد نام برده شده است. بر مبنای استناد این منابع خبری نخستین اسناد در ماه مارس و در شبکه اجتماعی دیسکورد بارگذاری شدهاند که شامل 10 سند بوده و ظاهرا بهمدت یکماه در این شبکه باقیماندهاند. پس از آن چند سند دیگر در یک فروم راستگرا (4 چن) بارگذاری میشود و کمی بعدتر و در ماه آوریل پنج سند دیگر در تلگرام ظاهر میشود. با این روال بهنظر میرسد تعداد اسناد بارگذاری شده محدود و نهایتا همان 100 سند ذکر شده باشند و علاوهبر این درمورد منبع اولیه درز اطلاعات هم باید به شبکههای اجتماعی کوچکی چون دیسکورد و 4 چن رجوع کرد. در همین راستا بیبیسی به نقل از یک گروه محققان غربی به نام «بلینگکت» داستان را اینگونه ساده میکند: «منبع اسناد لو رفته مشخص نیست، اما اولین مورد ثبتشده از انتشار این اطلاعات مربوط به اوایل ماه مارس است. در 4 مارس پس از بحث چند کاربر درباره جنگ اوکراین در سرویس پیامرسان دیسکورد، یکی از کاربران نوشت: «بفرمایید، چند سند لو رفته خدمت شما.» او سپس 10 سند را در این پیامرسان منتشر کرد.
نمونه دیگری از این سادهسازی را در تحلیل اخیر ارائه شده از سوی واشنگتنپست نیز میتوان مشاهده کرد؛ در جایی که این روزنامه به نقل از منابع خبری جدیدی که در دسترسش قرار گرفتهاند، یک فرد جوان، کاریزماتیک و عاشق اسلحه را منبع افشای اطلاعات محرمانه مذکور معرفی میکند. ظاهرا این فرد که واشنگتنپست او را با نام اُگ (OG) معرفی میکند، در بحبوحه کرونا شبکه دیسکورد را راهاندازی کرده و افراد همعقیده با خودش در زمینههای مختلفی چون سلاح و همهگیری کرونا را در آنجا جمع میکند. از آنجا که اُگ در یک پایگاه نظامی ایالاتمتحده مشغول بهکار بوده است، شروع به انتشار اطلاعات دریافتی از محل کارش کرده است. یک عضو این شبکه او را فردی باهوش توصیف میکند که به عواقب کار خود کاملا آگاه بوده و انتشار اطلاعات از سوی وی را بههیچوجه نمیتوان تصادفی دانست.
درحالیکه بهنظر میرسد روایتهایی مانند آنچه واشنگتنپست درمورد منبع افشای اطلاعات نقل کردهاند، در راستای کوچکسازی و کماهمیت جلوه دادن ابعاد این نشت بزرگ اطلاعاتی در پنتاگون گام برمیدارد، روزنامه انگلیسی گاردین دیدگاه کاملا متفاوتی را ارائه داده و نهتنها منابع متفاوتی را برای این رسوایی اطلاعاتی ذکر میکند، بلکه ابعاد آن را بسیار وسیعتر از آن چیزی میداند که در مطبوعات و منابع دولتی و رسانهای آمریکا ذکر شده است.
بر مبنای گزارش گاردین، نخستین افشای اطلاعات پنتاگون نه در ماه مارس، بلکه در ماه اکتبر گذشته رخ داده است و اسنادی بسیار بیشتر از آنچه تاکنون منتشر شده را شامل گردیده است. این اسناد نخستینبار در محلی مجازی با نام THUG SHAKER CENTRAL انتشار یافته و کانالی با نام «خرس در مقابل خوک» که به جنگ روسیه و اوکراین اختصاص داشته، در زیرمجموعه این فضای مجازی، اقدام به انتشار این اسناد کرده است. اما نکته بسیار مهمتر اینکه بنیانگذار و دونفر از کاربران سایت که البته اکنون حذف شدهاند، بر این نکته پافشاری دارند که فایلها و اسناد کنونی در مقایسه با اسناد بارگذاری شده در مدت فعالیت کانال، بسیار ناچیز و درواقع تنها نوک قله یک «کوه یخ عظیم» بهشمار میآیند.
بدین ترتیب و با توجه به مطالب گاردین، شاید به جرأت بتوان گفت که ایالاتمتحده اکنون با یک رسوایی اطلاعاتی بزرگ -اگر نگوییم بزرگتر از ویکیلیکس- حداقل در حد ویکیلیکس روبهرو هستند. شواهد زیادی نیز در راستای تایید چنین دیدگاهی وجود دارد. اظهارات «جان کربی»، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا که میگوید: «ما نمیدانیم آنجا چه خبر است، ما نمیدانیم چهکسی مسئول است و نمیدانیم که آیا آنها قصد انتشار مطالبی بیش از این را دارند یا خیر؟» میتواند خود گواه همین موضوع باشد. درعینحال در جایی از گزارش واشنگتنپست درمورد منبع افشای اطلاعات (اُگ) نیز ذکر شده که وی از سال 2020 تاکنون درحال انتشار اطلاعات نظامی در دسترسش بوده است. علاوهبر این گزارشهای متعددی وجود دارد که پنتاگون و مقامات اطلاعاتی آمریکا بهشدت درحال فعالیت برای حذف سایتها و اسناد انتشاریافته در اینترنت هستند و در این مسیر حتی از افرادی چون ایلان ماسک هم درخواست کمک کردهاند. درکنار همه اینها نباید این نکته مهم را هم فراموش کرد که نیویورکتایمز زمانی به اولین اسناد در رابطه با این رسوایی دست یافت که کارمندان وزارت دفاع بهشدت مشغول پاکسازی نشست اطلاعاتی بودهاند و معلوم نیست تا زمان انتشار گزارش افشاگرانه روزنامه موفق به پاکسازی چه تعداد از اسناد شدهاند.
انگیزههای پشتپرده
در شرایطی که نمیتوان درمورد منبع یا منابع افشای اطلاعات ابراز نظر دقیق و درستی بیان کرد، صحبت از انگیزه افشای این اطلاعات هم بسیار دشوار است. با این حال شاید بتوان در این زمینه به چند تئوری ممکن یا محتمل اشاره کرد:
1- نقش روسها در پسپرده نشت اطلاعاتی پنتاگون
این کاملا طبیعی است که روسها نخستین مظنون این نشتی بزرگ اطلاعات در پنتاگون لقب بگیرند. نخستین واکنشها در ایالاتمتحده و حتی در اوکراین که بیشترین اسناد منتشرشده با آن ارتباط پیدا میکرد، کاملا پیرامون این محور تمرکز یافته بود. در این راستا و در زمانی که هنوز اصالت این اسناد محل تردید بود، مشاور رئیسجمهور اوکراین ضمن غیرواقعی خواندن این اسناد، آنها را مملو از اطلاعات ساختگی دانست که روسها در پسپرده انتشار آن قرار دارند. برخی دیگر از مقامات اوکراینی هم این موضوع را کارزاری اطلاعاتی و اقدامی از جانب روسیه در راستای ایجاد شکاف میان واشنگتن و کییف ارزیابی کردند. در گزارش منتشرشده از سوی رویترز هم از چند مقام آمریکایی نقل قول شده که احتمالا روسیه یا عناصر طرفدار روسیه در پشت این ماجرا قرار دارند. «دانیل هافمن»، یکی از افسران ارشد سابق سیا نیز معتقد است که با توجه به فعالیتهای گذشته آژانسهای اطلاعاتی روسیه، به احتمال زیاد عوامل این کشور اسناد مربوط به اوکراین را بهعنوان بخش مهمی از عملیات گمراهکننده روسیه منتشر کردهاند. از نظر وی چنین عملیاتهایی بهمنظور ایجاد سردرگمی بین دشمنان روسیه، یک رویه کلاسیک سرویسهای جاسوسی روسیه است، آن هم با گنجاندن اسناد معتبری که با اطلاعات نادرست دستکاری شدهاند.
اما همه این تحلیلها با صحتسنجی بسیاری از اسناد افشاشده از سوی پنتاگون تقریبا به حاشیه رانده شد. شاید اکنون دیگر کسی جرات آن را ندارد که روسیه را بهعنوان منبع افشای این اسناد معرفی کند؛ چراکه در صورت پذیرش این موضوع، باید تبعات منفی آن یعنی میزان نفوذ روسیه در سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و پنتاگون را نیز میپذیرفتند. آیا روسیه با رخنه در پنتاگون موفق به هک حیاتیترین اطلاعات آن در مورد جنگ اوکراین و جاسوسی این کشور از متحدانش شده است؟ با توجه به سکوت روسها نمیتوان اظهارنظر دقیقی کرد، ولی احتمالی دور از ذهن هم نیست. حتی این احتمال هم وجود دارد که روسها با همکاری عناصری از درون جامعه اطلاعاتی آمریکا موفق به چنین اقدامی شده باشند.
2- نشت عامدانه اطلاعات توسط واشنگتن
نشت اطلاعاتی در پنتاگون آن هم در چنین حد وسیع و دور از انتظاری، برخی از حامیان تئوری توطئه را بر آن داشت تا این رخداد را اقدامی برنامهریزیشده از جانب ایالات متحده در راستای افشای هدفمند و غلطانداز اطلاعات برای گمراه ساختن روسها، نسبت دهند. برخی وبلاگنویسان بهویژه در روسیه، با طرفداری از چنین مواضعی به ارتش روسیه در مورد دسیسهچینی غربیها هشدار دادند. اما واقعا روشن نیست که چنین دیدگاهی تا چه حد میتواند قابل اعتنا باشد. این درست است که این اسناد میتوانند با هدف گمراه ساختن اطلاعاتی روسها در ابعاد نظامی منتشر شده باشند، اما از سوی دیگر افشای برخی از این اطلاعات را میتوان ضربه مهلکی به سیاست خارجی و دفاعی آمریکا تلقی کرد، چنانکه قطعا افشای این اسناد بر روابط ایالات متحده و شرکایش بهشدت تاثیرگذار خواهد بود. به قول معروف شاید یک سبکسنگین بسیار دقیق لازم باشد تا بفهمیم که در این تئوری نشت اطلاعاتی عامدانه، کفه سنگینی به سمت گمراهسازی نظامی میچربد یا خسارات سیاسی و اطلاعاتی که از این جهت متوجه منافع آمریکا خواهد شد.
3- پنیر سوئیسی پنتاگون
با گذشت چند روز از انتشار گزارش نیویورکتایمز در مورد نشتی اطلاعاتی در پنتاگون و بررسیهایی که در این زمینه توسط رسانهها و همچنین منابع سیاسی و امنیتی داخلی آمریکا انجام گرفته است، تقریبا این نکته روشن شده که منبع نشت اسناد را باید در جایی از داخل دولت ایالات متحده و از درون ساختارها و سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی این کشور جستوجو کرد. بر همین اساس روزنامه ایندین اکسپرس متن گفتوگویی با دو مقام دفاعی آمریکا را منتشر کرده که در این مصاحبه به برخی ضعفهای ساختاری جامعه اطلاعاتی آمریکا و بهخصوص وزارت دفاع این کشور اشاره میکنند. هردوی این افراد که بر گمنام ماندن نامشان اصرار داشتهاند، به یک آسیپپذیری بزرگ و مهم اطلاعاتی در پنتاگون اشاره دارند؛ رویهای که براساس آن برخی از حساسترین اسرار اطلاعاتی آمریکا میتواند به راحتی در میان افراد بیشماری به اشتراک گذاشته شود. بر مبنای اطلاعات این دو مقام بر مبنای روندی که در پنتاگون وجود دارد، اسناد محرمانه و حتی بالاتر از آن با افراد زیادی در درون این وزارتخانه به اشتراک گذاشته میشوند و در نتیجه دسترسی به اطلاعات حساس برای افراد بسیاری امکانپذیر میباشد؛ «پنتاگون باید دسترسی لجامگسیخته به برخی از حساسترین اطلاعات را در زمانی که برخی افراد هیچ دلیل موجهی برای داشتن آن ندارند، محدود کند.» این همان نکتهای است که در گزارش گاردین هم مورد توجه قرار گرفته است؛ «یکی از چالشهای تحقیقات درز اطلاعاتی اخیر این است که پنتاگون چنین مطالبی را بهرغم حساسیت آن بهطور گسترده منتشر میکند و هزاران کارمند و پیمانکار ایالات متحده اغلب میتوانند به مطالب فوقسری یا غیرقابل انتشار برای اتباع خارجی دسترسی پیدا کنند. وزارت دفاع بررسی پروتکلهای توزیع مواد حساس را بهعنوان بخشی از بررسی کلی و ارزیابی خسارت آغاز کرده است.»
بدین ترتیب و با روال بیانشده درمورد انتشار اطلاعات نظامی و سیاسی در پنتاگون، ساختار اطلاعاتی این وزارتخانه را میتوان به پنیری سوئیسی تشبیه کرد که با توجه به هزاران رخنه موجود، موشها کار چندان دشواری برای ورود به ساختار درونی آن نخواهند داشت.
جنگ اوکراین؛ آسیبپذیرترین حوزه نشت اطلاعاتی پنتاگون
اگرچه اسناد محرمانه منتشرشده از پنتاگون موضوعات مختلف و فراگیری را دربرمیگیرد (در برخی اسناد حتی به روابط آمریکا با چین هم اشاره شده است)، اما درنهایت جنگ در اوکراین و چگونگی مواجهه سیاسی و نظامی با این مساله در کانون توجه و نقطه تمرکز اصلی این اسناد قرار دارد. در یک جمعبندی کلی و با در نظر گرفتن اغلب مواردی که در رابطه با جنگ اوکراین در این اسناد افشا شده است، میتوان تاثیرات و درواقع هزینههای سیاسی و نظامی نشت اطلاعاتی پنتاگون را بر جنگ اوکراین در چند محور مورد توجه و بررسی قرار داد:
1- دخالت مستقیم آمریکا و ناتو در جنگ اوکراین
اگرچه این مورد در مقایسه با موارد متعدد دیگر در ظاهر چندان مهم بهنظر نمیرسد، اما از سوی دیگر با توجه به امکانپذیر ساختن گسترش وسعت و دامنه جنگ، میتواند بسیار مهم و حیاتی نیز تلقی گردد. از زمان آغاز جنگ در اوکراین روسها نسبت به مداخله مستقیم ناتو و آمریکا و احتمال گسترش وسیع آن در قالب یک جنگ بینالمللی هشدار دادهاند. بر همین اساس نیز آمریکا و دیگر اعضای ناتو تلاش کردهاند تا همراهی خود با اوکراین را در چهارچوبهایی چون مداخله غیرمستقیم نشان دهند که البته شامل ارسال کمکهای تسلیحاتی نیز میشود. با این حال اسناد اخیر افشاشده از منابع پنتاگون نشان میدهد تعداد مشخصی از مستشاران و نظامیان ناتو در اوکراین حضور داشته و مستقیما در خدمت اوکراینیها هستند. برمبنای این اسناد بریتانیا 50 نیروی ویژه، لتونی17، فرانسه15، ایالات متحده14 و هلند حداقل یک نیروی ویژه را در داخل اوکراین مستقر کردهاند. بهطور قطع افشای این موضوع میتواند در آینده دستآویز خوبی برای روسها ایجاد کند تا ناتو را به مداخله مستقیم در جنگ اوکراین متهم کنند، همان نکتهای که مورد توجه سخنگوی کرملین هم قرار گرفته است؛ «ما در مورد دخالت مستقیم یا غیرمستقیم ناتو و آمریکا در جنگ اوکراین کوچکترین تردیدی نداریم و میزان مشارکت آنها در حال افزایش است و ما فعالیتهایشان را زیر نظر داریم.»
2- ضعفهای نظامی و تجهیزاتی اوکراین
در شرایطی که بهنظر میرسد اوکراینیها خود را برای یک حمله بهاری بزرگ به روسیه مهیا میکنند، اطلاعات درزیافته از اسناد پنتاگون کاملا گویای آن است که آنها چه به لحاظ نفری و چه به لحاظ تجهیزاتی بههیچوجه مهیای چنین تهاجمی نیستند. در بارزترین وجه این موضوع، در اسناد به ضعف عمده سیستم دفاع هوایی اوکراین و خالی شدن انبارهای این کشور از موشکهای دفاعی اس 300 و بیدفاع شدن نیروهای پیشرو اوکراینی در برابر حملات هوایی روسیه اشاره میشود. علاوهبر این به کمبود تجهیزات نظامی در میان اوکراینیها در جنگ باخموت هم اشاره شده و همین عامل را در قرار گرفتن این شهر در آستانه سقوط و تضعیف روحیه سربازان کاملا موثر میداند.
3- عدم همراهی با آمریکا و جهان غرب در جنگ اوکراین
در بخشی از اسناد افشاشده به عدم همراهی برخی کشورها و حتی متحدان آمریکا برای ارائه کمک تسلیحاتی به اوکراین اشاره شده است. افشای مذاکرات میان مقامات کرهجنوبی نمونه بارز این روند است؛ چراکه در این اسناد به بحث و جدل مقامات این کشور برای چگونگی شانه خالی کردن از کمک تسلیحاتی به اوکراین اشاره و در عین حال به نگرانی شدید آنها نسبت به اعمال فشار بیشتر واشنگتن برای انجام این امر پرداخته شده است. در کنار این موضوع مهم، افشای اطلاعاتی درمورد مذاکرات روسیه با ترکیه و مصر برای خرید تجهیزات نظامی از این کشورها هم بسیار جلب توجه میکند؛ رویکردی که از ناکامی واشنگتن در همراه ساختن نزدیکترین متحدان خود برای انزوای روسیه حکایت دارد. در این رابطه واشنگتن حتی از دبیرکل سازمان ملل و نرمش او در قبال روسیه نیز شاکی به نظر میرسد.