روایت سیاسی فرانسویها در «حکایت شمرون»
حمیدرضا مرادی، خبرنگار: فیلمبرداری «حکایت شمرون» به تهیه کنندگی علی مصفا و کارگردانی عماد آل ابراهیم دهکردی که پیش تر با نام «شوالیه سیاه» شناخته می شد پیش از اتفاقات رخ داده در شهریور ماه امسال به پایان رسید تا یکی دیگر از فیلم هایی که سوژه محوری خود را مانند «عنکبوت سیاه» جامعه زن ستیز قرار داده، اماده شود. فیلمی که دو کشور آلمان و فرانسه برای آن نیم میلوین یورو سرمایه گذاری کرده اند تا بتوانند از این طریق به اهداف سیاسی شان برسند. جدیدترین ساخته مصفا در مقام تهیه کننده، آبان ماه امسال تونست ستاره طلایی فستیوال مراکش را آن خود کند و باید بعد از این منتظر نمایش آن در دیگر فستیوال ها و رویدادهای سینمایی دنیا باشیم.
طبیعتا انتخاب علی مصفا در قامت تهیه کننده برای آن بود که سرمایه گذاران این اثر بتوانند، دوربین فیلمبرداری شان را در خیابان های ایران بگذارند، چرا که با انتخاب یک تهیه کننده ایرانی، عملا امکان فیلمبرداری در ایران از سوی وزارت ارشاد فراهم و مجوز ساخت آن صادر شده است. البته این بدان معنی نیست که دیگر سرمایه گذاران کاری به نحوه فیلمبرداری و سکانس های ضبط شده، نداشته اند؛ بلکه راش های فیلم از طریق اینترنت رای آنها ارسال و سفارش دهندگان هم نکات خود را به کارگردان یادآوری می کردند. مسائلی که همگی در راستای تولید فیلمی بود که بتواند یک جامعه شکست خورده و منزوی و زن ستیز را از ایران به مخاطب منتقل کند؛
برای درک بهتر هدف از ساخت «حکایت شمرون» کافی است نگاهی داشته باشیم به اظهارات کارگردان این اثر که در پروپوزال فیلم آمده است. «هدف من نشان دادن مشکلات جوانان در ایران است. این فیلم زندگی جوانانی را نشان میدهد که به دلیل اختلاف با خانواده از منزل طرد شدهاند و با واقعیتها و خشونتهای جامعه مواجه میشوند. فشار و محدودیتهای نامرئی، تلاشهای سیستم و تاثیر تحریمهای بینالمللی بر جوانان است که مرا به ساخت این اثر تحریک میکند. داستان تنها یک هفته از زندگی دو برادر را به نمایش گذاشته ولی نشانگر تمام سالهای پشتسرگذاشته جوانان در ایران است.» این بخشی از متنی بود که بعد از 5 بار دست به دست شدن بین کارگردان و تهیه کننده فرانسوی فیلم مصوب شده است. متنی که نشان می دهد سازندگان این اثر می خواهند تصویر ناامیدکننده ای از داخل کشور به دنیا مخابره کنند، البته این همه داستان نیست، چرا که با نگاهی به دیگر بندهای این متن، می توان به راحتی متوجه شد این اثر، ارزش هایی مانند حجاب را هم هدف قرار داده است. به عبارت دیگر در بخشی دیگری از این متن آمده: «داستان شوالیه سیاه به من این فرصت را میدهد که مسائل امروزی دختران جوان در ایران که یک مساله کاملا سیاسی است را نشان دهم. تصاویر(فیلم) و دخترهای جوان، آینههایی از جامعه و احساساتشان هستند که تلاش برای پنهان کردن احساساتشان باعث جذابیت داستان میشود. شخصیت هانا(دختر جوان موطلایی در فیلم) کلیشههایی را با هدف اجبار برای پوشش روسری در ایران ایجاد میکند. هانا فردی آزاد و موردپسند سیاوش و امیر(دوستپسرش) است. او برای رفتوآمد به هر جای دنیا آزاد بوده ولی بهدلیل محدودیتهایی که جامعه به او تحمیل کرده، حس آزادی ندارد.»
البته باید به این مسئله هم توجه شود که این تنها اثر ساخته شده درباره ایران است، اما سوال اصلی این است که کشورهایی مانند آلمان و فرانسه هم اجازه می دهند که یکی از فعالین سینمایی شان با همکاری کارگردان و تهیه کنندگانی از کشورمان، به راحتی بتوانند مجوز فیلمبرداری فیلمی را در این کشور بگیرند که بر علیه اهداف و باورهای آنها بوده و نگاه سیاسی به این کشورها دارد؟
مطالب پیشنهادی











