سیدسعید لواسانی، استاد دانشگاه:امیرالمومنین سلام الله علیه میفرمایند: «اَلا وَ آن الشَّیْطانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَه، وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَه وَ رَجِلَه» [نهجالبلاغه؛ خ 10؛ ص: 54]. «آگاه باشید شیطان حزب خود را جمع کرده و سواره و پیادههاى لشکرش را گرد آورده است. » کلام مولا، سخنی جامع است که همواره نقشه نبرد حق و باطل و جنگ فقر و غنی (به تعبیر دقیق امام خمینی حکیم) را نشان میدهد. «حزب» اشاره به جمعیت هماهنگى است که اهداف مشخص دارند، شیطان حزب خود یعنی جماعت هماهنگ با اهداف شیطانی خود را هماهنگ و جمع کرده است، و برای تحقق اهدافش، «خَیل» یعنی «سواره نظام» و «رَجِل» یعنی «پیادهنظام» خود را فراهم آورده و همه توان و نیروهای خود را به میدان مبارزه با حق آورده است. این وضع امروز ماست، شیطان بزرگ حزب خود و همه امکانات خود را به میدان مبارزه علیه حق آورده و همه لشکریان اعم از سوارهنظام و پیادهنظام خود را به نبرد فراخوانده است و آنان نیز شیطان را ملاک اندیشه و کار و مالک امر خود گرفتهاند و او نیز آنان را شریک خود و دامهایی در نبرد علیه حق کرده است [نهجالبلاغه؛ خ: 7؛ ص: 53] ما در زمان و موقعیتی قرار داریم که مصاف حق و باطل به مرحله حساسی رسیده است، اگر در اهداف خود موفق شود، شکست سختی به جبهه حق وارد میشود، چنانچه تاریخ صدر اسلام نشان میدهد که چگونه اسلام به دلیل نیرنگ و فریب دشمنِ شامی و سادگی و خستگی اصحاب، شکست خورد و تا قرنها حق سر بالا نیاورد. اما اگر حق در این نبرد سخت و نابرابر پیروز شود، جبهه شیطان بزرگ شکست سختی میخورد که شاید بهسادگی بلند نشود و تاریخ صدر اسلام و مدینه نبوی صلیالله علیه و آله و سلم نشان آن است. بنابراین نباید نبرد حق با باطل را ساده گرفت و از کنار آن بهسادگی گذشت. امیرالمومنین سلام الله علیه راه چاره را بصیرت میدانند: «وَ ان مَعى لَبَصیرَتى: ما لَبَّسْتُ عَلى نَفْسى، وَ لا لُبِّسَ عَلَىَّ» [همان] «اما مرا بصیرتی است که نه حق را بر خود پوشاندهام و نه حق بر من پوشانده شد.» این کلام درس بزرگی برای ما و موقعیت ماست.
شیطان با تبلیغات خود، باطل را بر حق میپوشاند و حق را باطل جلوه و باطل را حق نشان میدهد و زشت را زینت میکند و دیدگان را به خطا وامیدارد. این کاری است که شیطان بزرگ و دنبالههای آن انجام میدهند و موجب میشوند، ما ـ چهبسا ناخودآگاه ـ آن را در اندیشه و باور خود شریک کنیم، در این صورت ما با دیدگان دشمن مینگریم و تصورسازی میکنیم و با زبان دشمن سخن میگوییم. هدف شیطان بزرگ یک چیز بیشتر نیست؛ حق را از کار بیندازد و جریان باطل ـ حزب خود ـ را به پایگاه پیشین خود بازگرداند و حاکمیت خود را مجدد در منطقه غرب آسیا بسط دهد.
اینجاست که موقعیتشناسی و بصیرت به کمک ما میآید. سخن در این نیست که در کشور مشکل نداریم، حتما داریم. ضعفها و مشکلات کشور ما اعم از فکری و ساختاری و مدیریتی باید بهجدیت شناسایی و برطرف شود و این نیازمند بصیرت و تبیین و روشنگری و وحدت و همدلی است و وقتی از قدرت و اقتدار سخن میگوییم بخشی از آن به همین شناسایی و برطرفکردن مسائل و مشکلات داخلی برمیگردد.
اما سخن آن است که لازم است دو مقام را از هم تفکیک کرد. مقام نخست، حقیقتِ نورانی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در جهان معاصر است، حقیقتی که یک چشم به بعثت نبوی صلی الله علیه و آله و سلم و اهداف فطریِ انسانی ـ الهی آن چون تحقق توحید و عدالت و کرامت انسانی در فضای زیست انسانی دارد. درحقیقت ریشه انقلاب و نظام اسلامی، در بعثت است و اهداف و مقاصد آن را دنبال میکند و سوی دیگر نگاه به ظهور حق در جهان آینده دارد و خود را زمینهساز ظهور میداند. این اصلیترین نقطه قوت ماست که دشمن نیز با همان مصاف دارد و از هر روشی برای براندازی آن استفاده میکند و ما نباید فریب خدعههای شیطانی آن را بخوریم و موقعیت خود را بشناسیم و در نبرد حق و باطل، یاور حق باشیم و در مقابل باطل بایستیم.
مقام دوم، واقعیت جهان معاصر و حضور ما در امر سیاسی و اجتماعی است. ما در جهانی میزییم که دوران آخرالزمان است، آکنده از ستم و بیعدالتی و فساد است و فضای جاهلیت بهمراتب خشنتر و ناعادلانهتر از جاهلیتهای پیشین بر آن حاکم است، بالطبع با هر حقی مقابله خشن میکند و حزب خود را برای نابودی جبهه حق جمع میکند. از سوی دیگر «ما» کسانی هستیم که بنا داریم حق را تحقق ببخشیم، با همه ضعفها، کمبودها، کاستیها، خطاها، اشتباهات، و مشکلاتی که پیشروی ماست، افتانوخیزان حرکت میکنیم، بسیاری از «ما» در مسیر، جا میمانیم، خسته و دلزده و پشیمان میشویم و فضای غالب جهان مدرن بر «ما» غلبه و سلطه پیدا میکند، برخی از «ما» نابلد هستیم و تدبیر سیاسی و مدیریتی نداریم یا ولنگار شدهایم. بنابراین جریان حق در جهان و اجتماع و سیاست ایران بهکندی و با چالش پیش میرود و پیشروندگی و پیشبرندگی حق، با موانع بیرونی ـ جهان جاهلیت مدرن، و ضعفها و کاستیهای ما ـ روبهرو میشود.
در چنین موقعیتی باید دقت کنیم، در مقام نخست، رخنهها و ضعفها را برجسته نکنیم، ـ نه اینکه انکار کنیم، بلکه اشاعه ندهیم ـ و جبهه حق را تضعیف نکنیم، بلکه فکر و اندیشه ما در تقویت جبهه حق و تضعیف جبهه باطل باشد. زیرا در مقام نخست موقعیت حق، موقعیت سختی است که تنها با حضور مستمر و کارساز و وحدتگرایانه «ما» در جبهه حق، به پیش میرود. اما در مقام دوم، نباید چشم خود را بر واقعیات اجتماعی و سیاسی ببندیم و راهکارهای رفع مشکلات و مسائل را مشفقانه بیان کنیم. در این فضا اگر انتقاد سازنده نکنیم خیانت کردهایم. باید بدانیم که ما «ما» هستیم، نه «من» و «دیگری». دولت و ملت و اقوام و اقشار یک ملت و یک هویت و یک «ما» هستیم، باید مراقب خود باشیم و اشتباهات را گوشزد کنیم تا برطرف شود، بپرسیم که چرا این مشکلات در حوزههای فرهنگ، اقتصاد، سیاست، اجتماع وجود دارد و برطرف نمیشود، دولتمردان هم باید پاسخگو باشند و از اشتباهات خود عذرخواهی کنند، هم به زبان و هم با عمل درست و شجاعانه و عاقلانه خود. اما شرط آن حضور قدرتمندانه، فعالانه، شجاعانه، عاقلانه، عالمانه و مدبرانه مردم در نبرد حق و باطل و جنگ فقر و غنی و در مسائل و مشکلات داخلی است. راهکار آن هم مشارکت مردم در فرآیند دولتسازی است که بحث مستقل میخواهد. نظام ما، نظامی ولایی است که بر پایه مردم بنا شده است و هم جمهوریت و هم اسلامیت آن با مشارکت مردم تحقق مییابد.
بنابراین نباید دچار غفلت شویم و نیرنگ شیطان بزرگ را ساده بگیریم، نظام دیکتاتوری و یکجانبهنگر غربی جز شکست و بردگی مجدد «ما» را تحمل نمیکند و «ما» دشمن مشترکی داریم که اگر غلبه یابد هیچ نشانی از اسلام و ایران و هویت ایرانی نخواهد گذاشت. به این دلیل بصیرت و علم به مواضع حق و اتحاد و عمل بهموقع «ما» ضروری است درعین حالی که نباید از ضعفها و کمبودها چشمپوشی کرد.