محمد حسین سبحانی:ظاهرا حتی حذف شدن باشگاهی مثل استقلال از لیگ قهرمانان آسیا هم به ضرر صداوسیما نیست. در چنین شرایطی، آنها یک برنامه جنجالی ترتیب میدهند، سازمان خصوصیسازی را در مقابل مدیران باشگاه میگذارند، بین آنها چالش به وجود میآورند و مخاطبان زیادی را نیز به خود مشغول میکنند. جالب اینکه وسط همه این بحثها، یک نفر هم بلند نمیشود تا از حق پخش تلویزیونی حرف بزند. از مدیران استقلال که انتظاری نیست. اگر آنها تصمیم داشتند حق باشگاهشان را بگیرند، باید خیلی زودتر از اینها اقدام میکردند. قربانزاده هم اما با وجود ادعای حرفهایگری، نمیپرسد که آیا اگر حق پخش واقعی استقلال به این تیم پرداخت شده بود، آیا باشگاه باز هم ناچار بود برای پرداخت مطالبات استراماچونی جلوی صغیر و کبیر دست دراز کند؟ چطور ممکن است موضوعی با این سطح از اهمیت، جایی در مناظره تعیین وضعیت باشگاهی مثل استقلال نداشته باشد؟ باشگاههای فوتبال ایران که سهلاند، اگر همین حالا حق پخش تلویزیونی را از لیگهای انگلیس و اسپانیا هم حذف کنیم، یک مشت تیم ورشکسته با انبوهی از مشکلات مالی تحویل خواهیم گرفت. اینجا اما نه تنها به نقش مهم رسانه ملی برای حل این بحران بزرگ پرداخته نمیشود، بلکه خود تلویزیون در نقش شاکی قرار میگیرد و مدیران باشگاه را به شدیدترین شکل ممکن در مظان نقد قرار میدهد. هر نوع تلاشی برای نزدیک شدن به ساختارهای حرفهای فوتبال بدون صحبت از حق پخش تلویزیونی، محکوم به شکست است. تیمهای باشگاهی فوتبال ایران هم تا وقتی که از حق طبیعی برخوردار نشدهاند، همیشه درگیر مشکلات مالی هستند و هیچوقت از آرامش در حسابهای بانکی برخوردار نخواهند شد. تلویزیون اما نه تنها از پخش بازیهای فوتبال با آگهیهای گرانبها تولید ثروت میکند، بلکه حتی از مسائلی مثل حذف یک تیم از آسیا هم چالش بیرون میکشد و برای خودش مخاطب میخرد. بازنده این بازی تا ابد، تیمهای پرطرفدار فوتبال ایران هستند. تیمهایی که باید دهها میلیارد تومان در هر فصل از تلویزیون بگیرند اما آنچه گیرشان میآید، فقط سرزنش است و بس!