محمدرضا حاجی عبدالرزاق، خبرنگار:استقلال از آسیا حذف شده اما آقایان در تلویزیون به هم حمله میکنند. دل هوادار خون است و تیم را کشتهاند اما قاتلانش به پر و پای هم میپیچند تا مقصر را معرفی کنند، با این تفاوت که یکی خونسردانه حرف میزند تا همه، حق را به او بدهند و دیگری عصبی میشود و همراه با شریکش لکنت میگیرند تا یکشبه نسخه خود را بپیچند. جالبتر از همه اینها بستری است که پهن شده تا معرکهگیری به راه بیندازد. همین تلویزیونی که بیشترین مخاطب را به واسطه فوتبال به خود اختصاص میدهد و راضی نمیشود یک ریال از آن را به باشگاهها بدهد محلی میشود برای معرکهگیری اساتیدی که کاری جز توجیه و بهانهگیری و جنگ اعصاب برای هواداران کار دیگری بلد نیستند.
بامداد سهشنبهشب یکی از سیاهترین شبهای تاریخ باشگاه استقلال بود. شاید بهترین عبارت همانی بود که یکی از طرفین واژه بیدر و پیکر را برای توصیف باشگاه استقلال به کار برد اما اگر این آدمها نبودند باز هم وضعیت تیمی که بدون شکست قهرمان شده و امروز هم زیباترین فوتبال را ارائه میدهد همین میشد؟
حالا اما سوالهای زیادی در ذهن هواداران عاشق اما مغموم استقلال به وجود آمده که چرا کار این تیم به اینجا رسیده؟ واقعا مقصر چه کسی است؟ مدیران عامل سابق و فعلی این تیم؟ سازمان خصوصیسازی؟ چرخه غلط تیمداری و مدیرانی که در یک دایره برای جایگزینی یکدیگر صف کشیدهاند؟ چرخه غلط اقتصادی؟ یا بستری بیمارتر از همه اینها به نام تلویزیون که حاضر نیست حق پخش که یکی از اصول اولیه درآمدزایی در هر باشگاه حرفهای است را به باشگاهها پرداخت کند و از طرفی با چنین برنامههایی آتشبیار معرکه هم میشود؟
برای سومین بار مقدمات حذف استقلال از آسیا را فراهم کردهاند اما یک عذرخواهی بلد نیستند و در مقابل مطابق معمول در برنامهای تلویزیونی دادگاه صحرایی برگزار میکنند تا به خیال خودشان مقصر را معرفی کنند. اما نمیدانند عامل اصلی همه این اتفاقات خودشان هستند و اگر نگوییم همه تقصیرها بلکه بیشتر تقصیرها را به گردن دارند.
ورودی 167 میلیاردی استقلال در دوره فتحاللهزاده
در این برنامه ادعاهای زیادی مطرح شد از برداشت دو باره پول نقد به جای چکهای فتحاللهزاده از محل باشگاه تا اعدادی که مدیرعامل باشگاه استقلال از آنها بهعنوان درآمدزایی یاد میکرد. قبل از بررسی ابهامات موجود و سوالات بیشمار بهتر است برخی از این ادعاها بررسی شود.
باشگاه استقلال در دوره مدیریت علی فتحاللهزاده از 25 مهر تا اواسط فروردین هرچند درآمد قابل توجهی نداشته اما موفق به نقد کردن بخشی از طلبهای قبلی این مجموعه شده است. شاخصترین درآمد دوره 7 ماهه مدیریت فتحاللهزاده یک قرارداد اسپانسری پنج میلیارد تومانی است که به پرداخت چکهای جنجالی مورد بحث در برنامه فوتبال برتر اختصاص یافت و سایر هزینههای باشگاه از مبالغ باقیمانده در حساب باشگاه یا مطالبات قبلی پرداخت شده است.
فتحاللهزاده در این دوره 93 میلیارد تومان اندوخته باشگاه استقلال در حساب بانک شهر را برداشت کرده است، اندوختهای که در روز 25 مهر، پایان کار آجورلو و ورود فتحاللهزاده 123 میلیارد تومان بوده و بعد از چند ماه به مبلغ 93 میلیارد تومان رسیده است. البته براساس گفتههای قربانزاده، مابهالتفاوت این مبلغ به دلیل سررسید پرداخت اقساط وامی که در دوران آجورلو به باشگاه استقلال اختصاص پیدا کرده بود کسر شده تا درنهایت 93 میلیارد تومان به مدیریت جدید برسد.
در واقع آجورلو مبلغ 123 میلیارد را در حساب حفظ کرد تا سود پول بخشی از اقساط وام 150 میلیاردی دریافت شده را پرداخت کند، در عین حال همین مبلغ ضمانت بازپرداخت اقساط وام نیز به شمار میرفت اما از زمان انجام تغییرات مدیریتی در استقلال هیچ قسطی پرداخت نمیشود و بانک مستقیما از اندوخته باقیمانده، اقساط معوق را برداشت میکند و بعد از چند ماه مبلغ باقیمانده که 93 میلیارد تومان است را علی فتحاللهزاده با موافقت سازمان خصوصیسازی و هیاتمدیره باشگاه استقلال برداشت میکند.
درآمد بعدی فتحاللهزاده دریافت 13 میلیارد تومان از شرکت همراه اول بود. طلب باقیمانده از قرارداد فصل قبل استقلال که در زمان آجورلو به مبلغ 90 میلیارد تومان به امضا رسیده بود و فتحاللهزاده 13 میلیارد طلب باقیمانده از قرارداد فصل قبل را نیز در این دوره دریافت کرد. همچنین در ابتدای فصل، مدیرعامل قبلی باشگاه استقلال قراردادی با بانک شهر درخصوص کارتهای هواداری به امضا رساند که اولین درآمد حاصل از این قرارداد نیز در دوره مدیریت فتحاللهزاده به مبلغ 20 میلیارد تومان به باشگاه استقلال پرداخت شد.
دریافت 250 هزار دلار از محل انتقال اللهیار صیادمنش و 250 هزار دلار از فروش امیرحسین حسینزاده هم از دیگر دریافتیهای این دوره بوده است. علاوهبر اسپانسرهای جزئی و محدود جذب شده، و استقراض از برخی افراد و اشخاص که یکی از روشهای متداول فتحاللهزاده است، مجموعا در طول این دوره 7 ماهه مبلغی در حدود 167 میلیارد تومان در باشگاه استقلال هزینه شده که البته به پرداخت بدهیهای خارجی خصوصا طلب استراماچونی اختصاص پیدا نکرده است.
درواقع به نظر میرسد مشکل اصلی استقلال در این دوره 7 ماه نبود درآمدزایی مناسب بود که در غیر این صورت با مطالبات دریافتی و اندوخته موجود در حساب امکان پرداخت تمامی بدهیها به همراه قرارداد بازیکنان و کادرفنی باشگاه وجود داشت.
سرمان دارد سوت میکشد
از دو دو تا چهارتاهای مدیریتی و ادعاهایی که مطرح شده عبور کنیم. حالا که کار از کار گذشته و استقلال به احتمال زیاد از آسیا حذف شده است، ذهن پرسشگر و مطالبهگر هوادار و قشری که برایش موفقیت تیم محبوبش بیشتر از هر مناظره و جنجالی اهمیت دارد بعد از افتضاح دوشنبه شب روشنتر شده و برخی ابهامات را مطرح میکند. پرسشهایی که در این چند ساعت بعد از اظهارات مطرحشده در برنامه فوتبال برتر بیشتر از هر زمان دیگری اذهان را درگیر خود کرده و اگر پاسخی برای آنها پیدا نشود مطمئنا باعث خواهد شد تا در آینده نیز در روی همین پاشنه بچرخد.
سوال اول که مهمترین سوال است به این موضوع برمیگردد که آیا نمیشد به هر طریقی این پول را برای بستن پرونده استراماچونی و پادوانی به حساب این باشگاه واریز کرد و سپس همین سازمان خصوصسازی در دادگاهی مدیران مقصر را به صلابه بکشد؟ مگر قرار نیست بقیه سهام استقلال به صورت بلوکی واگذار شود. واریز مبلغی به اندازه و معادل یک بلوک 5 درصدی هم کار استقلال را برای حضور در آسیا راه میانداخت. این باشگاه نیز همین رقم را از فیفا و afc طلبکار است. نمیشد به طریقی با یک آیندهنگری و شاید فداکاری این رقم را قرض داد و بعدا دوباره پس گرفت؟ مدیرعامل استقلال از گفتن همین یک جمله هم عاجز ماند. قربانزاده اگرچه با خونسردی و انداختن توپ در زمین مدیران آبی سعی کرد وضعیتی سفید از خود ارائه بدهد اما اگر چنین تدبیری را به کار میبست مطمئنا امروز بالاتر از هر فرد دیگری بهعنوان قهرمان در بین استقلالیها مطرح میشد. اینکه فوتبال موجب شور و شعف اجتماعی میشود صرفا یک شعار است یا اینکه مسئولان امر هم به آن اعتقاد دارند؟ اگر اعتقاد راسخی به آن وجود دارد چطور وقتی پای احساسات نیمی از مخاطبان فوتبالدوست کشور به میان میآید خبری از عملگرایی و تحقق به شعارها نیست؟ سوال بعدی اینکه چه کسی احیانا دبل قهرمانی و بستن تیمی قدرتمند با هزینههای بالا را فدای حضور در آسیا کرد؟ شاید اگر استقلال امسال مقام قهرمانی را برای حضور در آسیا فدا میکرد این پروندهها زودتر از اینها بسته شده بود و امروز به این شکل نبود که هواداران استقلالی نومیدتر از همیشه اخبار حذف تیم محبوب خود را دنبال کنند. حضور این استقلال در آسیا اگر حتی بهمنظور دلخوشی هوادارانش هم نبود میتوانست آوردههای مالی خوبی را برای این باشگاه ایجاد کند.
در وهله بعدی درست است که بازیکنان در ایام جامجهانی دست به اعتصاب زده و گفته بودند تا پول خود را دریافت نکنند از تمرین خبری نیست، اما آیا در همان ایام فتحاللهزاده نمیتوانست از بازیکنان به هر شکلی زمان بخرد؟ مردی که همیشه به رابطه صمیمانه با بازیکنان شهره است، چطور در این سالها آنچنان شکافی بین او و قشر بازیکنانش به وجود آمده که دیگر حرفش را نمیخوانند و برایش تره هم خرد نمیکنند؟ واقعا نمیشد در آن برهه زمانی که زودتر از نیمفصل بود مبلغ کمتری را به حساب بازیکنان واریز کرد تا اینطور نشود که کفگیر به ته دیگ برسد. چرا در این برهه زمانی به قول مدیرعامل به 10 بازیکن، باشگاه میانگین 70 درصد پرداختی داشته است؟
عدد و رقمها با هم نمیخوانند. در این بین بازیکنان نمیتوانستند با کمی خویشتنداری باعث شوند تا پرونده طلب قدیمی استراماچونی بسته شود و بعد دست به اعتصاب بزنند؟
از همه جالبتر اینکه استراماچونی هنوز هم باشگاه استقلال را در اینستاگرام فالو دارد. این یعنی هنوز هم به این تیم فکر میکند و به آن علاقه دارد. شاید کمترین تقصیر امروز به گردن استرا باشد که سه سال است پشت خط مانده اما واقعا نمیشد با توافقی یک ماهه، استراماچونی خودش را به بت هواداران تبدیل کند؟
شاید اگر هرکسی به وظیفه محول شده خودش بهتر عمل میکرد، امروز هم استقلال خصوصی شده بود تا این مطالبات در مقابل ارزش کلی باشگاه، پول خرد هم نباشد و هم مدیرانی روی صندلی این تیم مینشستند که سرشان به تنشان بیارزد.
امروز سر همه هواداران استقلال از این همه بیتدبیری، بیلیاقتی و جنگ داخلی به درد آمده و سوت میکشد. از روز اول هم مدام هشدار میدادیم تنها از درون باشگاه با حاشیهسازی میتوانند جلوی دبل قهرمانی را بگیرند. البته نمیتوان پیشداوری کرد اما در حساسترین مقطع و در حالی که فقط 6 هفته تا پایان مانده، این بلاها سر استقلال آمده و تاریخ استقلال پر است از هفتههای حساس پایانی که با دعوا و جار و جنجال و جنگ داخلی و البته حاشیههای وارداتی قهرمانی را از این تیم گرفته است.
در آخر هم این سوال پیش میآید که تلویزیون به چه حقی دایه مهربانتر از مادر میشود؟ در همین «فرهیختگان» در گزارشی به سود 20 هزار میلیاردی تلویزیون فقط از بازیهای استقلال و پرسپولیس اشاره کردیم اما قربانزاده میگوید فقط صد میلیارد از آن به سازمان برنامه و بودجه رسیده که از آن هم 7 میلیاردش به باشگاهها تعلق پیدا کرده است!
با این وضعیت چطور دوستان از ایجاد چنین مناظرههایی خجالت نمیکشند و لگد به نعشی (فوتبال) میزنند که بیشترین درآمد را از آن به خود اختصاص میدهند اما موقع تقسیم غنایم هیچ سهمی را برای کسی قائل نمیشوند.