شروین فضعلی زاده، منتقد:روزهای عید برای مخاطب ایرانی پر از خاطرات جذاب از برنامهها و سریالهای تلویزیونی بوده و امسال این ایام با ماه مبارک رمضان تلاقی داشته است. ماهی که همیشه برنامهها و سریالهای تلویزیونی مناسبتی در آن خوش درخشیدهاند. این انتظار بود که چنین تلاقی مبارکی برای تلویزیون، تبدیل به فرصتی مهم و استثنایی شود؛ فرصتی که از دست رفت، آن هم در سالی که انتظار میرفت با توجه به رخدادهای چندماه گذشته و همچنین شاخوشانه کشیدن رسانههای آنسوی آب برای تلویزیون ایران، با حرکاتی حساب شده و چینشی دقیق ازسوی مدیران صداوسیما همراه باشد. بهنظر میرسد مدیران قاب جادو برای بازگرداندن یا بهتر بگوییم بازپسگیری مخاطبی که قهر کرده، تصمیم جدی و قاطعی ندارند و ترجیح میدهند که برای دلبری سراغ بخشی از مخاطبان وفادار خود بروند. اگر تلویزیون در تقویت یا تولید آثارش، نسبت به قاعده تنوع در تولید بیتفاوت باشد و در طراحی برنامههایش نیاز اکثریت جامعه را پوشش ندهند، بهطور قطع روزبهروز مخاطبانش را از دست خواهد داد، حتی همان مخاطبان وفادارش را. رسانه ملی با توجه به عنوان و رسالتی که برای خودش تعریف کرده باید تمامی اقشار جامعه را هدف تولیدات خود قرار دهد. عدم توجه به این موضوع میتواند علاوهبر سخت کردن نگهداشت مخاطبان، بینندگان بالقوهای برای «دیگران» پدید آورد که با مواجهه با کمتوجهی یا حتی بیتوجهی تلویزیون ایران، بهسوی آنها جذب و ناخودآگاه تریبون نظرات این «دیگران» و اهدافشان شوند. کافی است رویه مدیران سیما برای تولید و پخش در نوروز امسال را بررسی کنید و بعد قضاوت با شما که آیا سوار بر موج الگوهای امن خود فقط بهدنبال پر کردن کنداکتور بودهاند یا با توجه به نیاز مخاطب و تلویزیون، تولید برنامه کردهاند.
تحویل سال
همیشه از مهمترین و جذابترین بخشهای نوروز، ویژهبرنامههای تحویل سال نو بودهاند که به رقابتی سخت و پرچالش بین شبکههای پرمخاطب و حتی کممخاطبتر تبدیل میشد. امسال با توجه به لحظات تحویل سال که جزء ساعات پربازدید رسانه تلویزیون است و ساعات در خانه ماندن و پای تلویزیون نشستن است، انتظار میرفت که تمام شبکهها در رقابتی جدی بتوانند مانوری از قدرت تلویزیون را به نمایش بگذارند. اما واقعیت بهشکل دیگری رقم خورد و مهر عدم توفیق بر پیشانی برنامههای تحویل سال خورد. نقطه ایراد هم فقط این نیست که بدسلیقگی کنند و مجری یک برنامه در شبکه دیگری بهعنوان میهمان حضور داشته باشد یا اینکه مجری برنامه، میهمانش را نشناسد و نتواند معرفی کند. مساله این است که لحظه مهم تحویل سال نو، آن هم برای سالی که رسانههای برونمرزی برایش لحظهشماری و برنامهریزی کرده بودند در تلویزیون ایران تبدیل شده بود به معرکهای برای آزمون و خطای برنامهسازی. تلویزیون برای لحظات تحویل سال قمار سختی کرد و گویا تصمیمش را هم از خیلی قبلتر گرفته بود، او نمیخواست سراغ چهرههای مشهور و قدیمی اجرای تلویزیون برود و برای همین مخاطبش را پای برنامههایی با اجراهای مبتدی نشاند.
برنامههای مناسبتی
هرسال در ایام نوروز برنامههای جذاب و شادی برای مخاطبان تهیه میشد. سریالها و برنامهها و مسابقات مختلف برای اقشار مختلف جامعه در این ایام حتی گاهی اوقات انتخاب را نیز برای بینندگان سخت میکرد ولی امسال خبری از این برنامهها نبود. ماه رمضان هم مخاطبان را به سریالهای مناسبتی و ویژهبرنامههای این ایام عادت داده بود؛ سریالهایی که بسیار پرکشش و پرمخاطب بودند و برنامههایی که تبدیل به یک برند و عنوان و استاندارد معرفی شدند.
اما امسال بهنظر کمتحرکی در این زمینه بیش از حد بود. موقعیت تقارن نوروز و ماه رمضان اتفاقی نیست که ناگهان رخداده یا پدیدهای عادی و روتین طی سال باشد، بنابراین عدم توجه به این موقعیت ناب و جذاب برای تلویزیون و برنامهسازان آن جدا جای سوال دارد. اینکه برنامههای روتین ماه رمضانی را بهصرف گذاشتن چند گل در دکور آنها، برنامهای نوروزی بدانیم، یعنی از دست دادن موقعیتهای جذاب. در این میان شاید بتوانیم به برنامه «محفل» بهعنوان یک برنامه مناسبتی مناسب این ایام اشاره کنیم که با وجود بعضی کموکاستیها و نقدهایی که به آن وارد است، ساختار ترکیبی جذابی برای این ایام بهحساب میآید ولی در میان برنامههای دیگر کمتر میتوانیم توجه به این حرکت ترکیبی را شاهد باشیم. سالها قبل، جنگهای نوروزی تمام ایام نوروز با مخاطبان بودند ولی امسال؟! «زندگی پس از زندگی» برنامهای بود که طی یکی، دوسال اخیر در ایام ماه رمضان موفق شد در میان مخاطبان جایگاه خوبی برای خود بیابد اما برای ایام نوروز آیا این برنامه توانست برد و نفوذ سابق را داشته باشد؟ آیا بهتر نبود در زمان پخش این برنامه بازنگری صورت میگرفت یا مناسبت نوروز را نیز در آن لحاظ میکردند؟
سریالهای نوروزی هم البته دستکمی از این وضعیت نداشتند و باز هم شاهد افت برندهای خود تلویزیون بودیم، بعد از پایتخت که بهعنوان یک برند محبوب، ناگهان در هیاهویی پوچ گم شد و امسال «نون. خ» در وادی طنزهای برره قدم میزد. وقتی سعید آقاخانی متوجه شد که جایگاه شخصیت «نورالدین خانزاده» و دوستانش در همان فضای روستای کردنشین و سادگی جامعه یکدست آن جذاب است، این فرمول را ادامه داد و انصافا موفق شد تا به یک ساختار طنز نرم و دلچسب برسد ولی امسال گویا صرفا فصل جدید فقط برای خالی نبودن عریضه تولید شده است، هرچند لطافت و جذابیت رابطه بین اهالی روستا هنوز هم دلانگیز است اما اضافه شدن شخصیتی که هم جنس آنها نیست و ایجاد تقابل زرنگ و سادهلوح دیگر جذاب نیست. عجیب است داستانی که میتواند با یک مجموعه بدهوبستان دیالوگ درخصوص «جاناتان مرحوم» و جنسیت او، خنده را بر لبان مخاطبان بیاورد، چرا باید از مسابقه فوتبال بین پایینده و بالاده برای ادامه روند داستان خود استفاده کند. کاری که قبلتر در دهه 80 سریالهای «شبهای برره» و «کمربندها را ببندیم» استفاده شده بود و دیگر برای مخاطب خندهدار نیست و برای گرفتن خنده به اجبار باید ساختارهای سریال شکسته شود و حرکات احمقانه در آن جایگذاری شوند. هرچند هنوز هم با تمام این تفاسیر پیامهای قشنگ زیرپوستی داستان، آن را دوستداشتنی نگه میدارد، باید امیدوار باشیم سقوط آزادی مثل مجموعه «پایتخت» برای این اثر رخ ندهد.
سریال «آتش و باد» دیگر سریال این ایام بود که به شکل عجیبی نه با ایام نوروز همخوانی دارد و نه با ماه رمضان. گویی فقط برای پرکردن کنداکتور درحال پخش است که این موضوع هم خود دلیلی بر بدسلیقگی مدیران برای تنظیم و انتخاب برنامه برای این ایام محسوب میشود. جُنگها و مسابقات تلویزیونی «کودکشو» و «اعجوبهها» هم که اصولا برنامه ویژه نوروز نبودند و ذات ساخت دو برنامه با یک ساختار و هدف مشترک در دو شبکه پرطرفدار و البته در بهترین ساعات کنداکتور سیما، جای خالی خلاقیت و سلیقه را بیشتر به رخ میکشد و از آن سو هم «قهرمان» که رد پای «احسان علیخانی» را در آن بهوضوح میتوان دید، کپی از مسابقه مشهور «استاد نینجا» با اجرای خنثی «ایمان قیاسی» و همراهی شلوغ و مزاحمگونه «یوسف تیموری» پخش شد که نه هیجان «مردان آهنین» را دارد و نه جذابیتهای «تهمتن» را برای بیننده ایجاد میکند. بهخصوص اینکه در ترتیب مراحل مسابقه در مرحله اول شلختگی کاملا مشهود است. به هر جهت با وجود رضایت کامل خود صداوسیما از برنامههای ایام نوروز و حس سربلندی در این ایام! یکی از موقعیتهای جذاب و فوقالعاده برای قدرتنمایی و نمایش قدرت و تحول در ساختار تولیدات این سازمان و رسانه عظیم، بهراحتی از دست رفت. کمتوجهی به مخاطبان و فضای جامعه و نیازهای آنها توسط مدیران سازمان صداوسیما، مواردی هستند که باعث میشود باز هم در بزنگاههای حساس مانند آنچه سال گذشته شاهد آن بودیم، شاهد قدرتنمایی «دیگران» باشیم و این موضوع اصلا اتفاق جالبی نخواهد بود.