3 حمله به سوریه در کمتر از یک هفته. منابع رسمی، رژیمصهیونیستی را عامل این حملات هوایی اعلام میکنند. از بامداد پنجشنبه تا بامداد روز یکشنبه، سوریه 3 بار هدف حملات هوایی قرار گرفته است. اولین حمله بامداد پنجشنبه دهم فروردین از جولان اشغالی به نقاطی در اطراف دمشق، دومین حمله کمتر از 24 ساعت بعد به نقاطی در حومه دمشق و سومین حمله بامداد یکشنبه به حمص و حومه آن صورت گرفته است. در جریان حملات بامداد جمعه، دو مستشار نظامی ایران به نامهای میلاد حیدری و مقداد مهقانی به شهادت رسیدند. براساس ادعای سایت عبری «خدشوت سکوبیم» با حمله بامداد یکشنبه که با نقض حریم هوایی لبنان از شمال این کشور صورت گرفته است، ۴ فرودگاه الضبعه، t4، الشعیرات و فرودگاهی نظامی که بنا بر این ادعا مورد استفاده حزبالله بوده است و همچنین یک پایگاه نظامی هدف قرار گفته است. روز گذشته بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی پیش از آغاز جلسه کابینه گفت که تلآویو به حملاتش علیه سوریه ادامه خواهد داد. در واکنش به این رجزخوانیها، ایران اعلام کرده است که «علاوهبر پیگیری سیاسی و حقوقی اینگونه اقدامات متجاوزانه و جنایتکارانه، حق خود را در پاسخ به تروریسم دولتی رژیم جعلی اسرائیل در زمان و مکان مقتضی محفوظ میداند.»
با توجه به رفتار ایران در اینگونه موارد، بهطور حتم شهادت این دو مستشار ایرانی بدون پاسخ نخواهد ماند. این را میتوان از اعلام رسمی، سریع و گسترده خبر شهادت این مستشاران ایرانی دریافت. بهطور حتم اگر ایران قصدی برای پاسخ به این حملات را نداشت، در این سطح آن را رسانهای نمیکرد. با این حال مشخص نیست تهران به این ماجراجوییها در چه سطحی پاسخ خواهد داد اما مشخص است اینبار پاسخی کوبنده در انتظار طرفهایی است که در منطقه به دنبال ماجراجویی هستند. برخلاف سالهای گذشته که تهدید گروهکهای تروریستی باقی بود و حکومت سوریه روابط چندانی با کشورهای عربی نداشت، اکنون دمشق با هیچ تهدید امنیتی مواجه نیست و قطاری از مقامات عربی برای ازسرگیری روابط، راهی دمشق شدهاند. در چنین شرایطی دست تهران برای پاسخهای متنوع به دشمن صهیونیستی بازتر از گذشته است. اقدامات تهران روی زمین سوریه، هم موید رویکرد جدید جبهه مقاومت است. با گسترش روابط سوریه با کشورهای عربی و تثبیت حکومت بشار اسد، هفته گذشته و پس از حملات آمریکا در دیرالزور، وزارت خارجه سوریه در بیانیهای صراحتا عنوان کرده بود به دنبال «پایان دادن به اشغالگری آمریکا و گسترش کنترل دولت سوریه بر تمام اراضی کشور و توقف حمایت آمریکا از شبهنظامیان جداییطلب» است. دمشق برای پایان دادن به حضور غیرقانونی آمریکا در خاکش، روی حمایت ایران و روسیه که به دعوت رسمی دمشق در این کشور حضور دارند، حساب باز کرده است. گزارشهای غیررسمی حکایت از آن دارند که جبهه مقاومت به دنبال تسلط بر شرق سوریه است. گروه موسوم به دیدهبان حقوق بشر سوریه در 30 مارس گزارش داده که گروههایی از جبهه مقاومت تقریبا در 30 کیلومتری منطقه التنف که پایگاه ایالات متحده در استان حمص را احاطه کرده است، مستقر شدند. این اقدامات نشان از آن دارد که متحدان سوریه در تلاش برای کاستن از نقش بازیگران غیرقانونی حاضر در سوریه هستند تا از این طریق، آخرین گامها برای بازگشت آرامش به سوریه نیز برداشته شود. تحلیلگران غربی معتقدند با این حملات، احتمالا جبهه مقاومت در روزهای آینده به نیروهای آمریکایی مستقر در شرق سوریه حمله خواهند کرد. شاید یکی از دلایل رفتارهای تهاجمیتر علیه آمریکا در سوریه، به اخباری بازگردد که اسفند ماه سال گذشته منتشر شد. براساس این خبرها، بالگردهای آمریکا شماری از تروریستهای داعش را از زندانی در شهر الحسکه به سمت پایگاه خود در التنف در استان حمص منتقل کردند تا از آنها در چهارچوب بیثباتسازی و حمله به مناطق مسکونی و زیرساخت و پایگاههای ارتش سوریه استفاده کنند. بخشی از انگیزه رژیمصهیونیستی برای حملات اخیر به سوریه را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. پاسخ ایران به اقدامات آمریکا و رژیمصهیونیستی، تا حدودی میتواند سرعت روندهای پیشرو را تعیین کند. تهران برای تسریع در روند بازگشت سوریه به شرایط پیش از بحران، میبایست پاسخی بازدارنده به طرف صهیونیستی و آمریکا بدهد. در غیر این صورت، روند پیشرو با کندی پیش خواهد رفت.
هدف چیست؟
تعداد نقاط هدف قرار گرفته، تعدد مرتبه حملات که تاکنون به سه نوبت رسیده و همچنین شدت تنشزایی که در حمله به مواضع ایران، شهادت دو تن از مستشاران ایرانی و همچنین هدف قرار گرفتن نقاط استقرار نیروهای مقاومت لبنان آشکار است و نشان میدهد رژیمصهیونیستی جدای از سیاست شکستخورده طولانیمدت جلوگیری از استقرار نظامی ایران در سوریه که طی سالهای اخیر با شدت و ضعف درحال پیگیری بوده، اهداف دیگری دارد که نه وابسته به روندها و اهداف طولانیمدت، بلکه بهطور جدی مرتبط با تحولات رخداده در ماههای اخیر هستند. در ادامه تلاش شده این اهداف مورد شناسایی و تشریح قرار گیرند.
1- اصلاح وضعیت داخلی
برگزاری 5 انتخابات در 4 سال، نتوانسته رژیمصهیونیستی را از گردنه بیثباتی سیاسی عبور دهد. با وجود تشکیل دولت در تلآویو، برای هفتههاست که طرح اصلاحات قضایی بنیامین نتانیاهو، شنبههای داغی را در سرزمینهای اشغالی رقم زده است. در روز شنبه برای چندمین هفته، بیش از 175 هزار نفر در تلآویو به خیابانها آمدند. پیش از تظاهرات اخیر صهیونیستها، بنیامین نتانیاهو با عقبنشینی از طرح جنجالی خود، از توقف طرح تغییرات در سیستم قضایی سخن گفت. او به ناچار از بحرانی گفت که پیشتر نیز مقامات سابق صهیونیستی نسبت به آن هشدار میدادند. نتانیاهو از «گروه اندکی» گفت که «آماده استفاده از خشونت و برافروختن آتش» بوده و خواستار «عدمحضور نظامیان در ارتش میشود». او هشدار داد که «اسرائیل بدون ارتش استوار نخواهد ماند». در چنین وضعیتی که رژیمصهیونیستی درگیر تظاهرات پیدرپی خیابانی است و سربازان حاضر به حضور در ارتش نیستند، نتانیاهو با آتشافروزی بهدنبال رهایی از فشارهای سنگین داخلی است. او با این ماجراجوییها تلاش دارد خود را شخصیتی شجاع، جسور و قاطع در داخل جامعه صهیونیستها تصویر کند. البته او همزمان بهدنبال صدور این هشدار به صهیونیستهاست که دشمن بهشدت به این رژیم نزدیک است.
2- واکنش به نفوذ محور مقاومت
جبهه داخلی رژیم به شکل مداومی درحال تضعیف است. با افزایش تنش با فلسطینیها 60 درصد ارتش رژیم تنها در کرانه باختری مستقر شده و همزمان دیگر نقاط مانند سرزمینهای 1948 و غزه نیز ملتهب هستند. در ادامه روند تضعیف، موج استعفاها در ارتش و سرویسهای امنیتی بهدلیل اختلافات سیاسی فراگیر شده است.
این روند بهترین فرصت برای محور مقاومت برای وارد آوردن آسیبهای امنیتی و نظامی به صهیونیستها بهویژه در جبهه شمالی شامل لبنان و جولان سوریه است. در همین راستا صهیونیستها مدعیاند در یکی از این تلاشها، فردی وابسته به مقاومت لبنان با ورود به سرزمینهای اشغالی در روز دوشنبه 15 اسفند 1401 (6 مارس 2023) اقدام به بمبگذاری در مگیدو کرده بود که واقعه امنیتی مهمی در رژیم بهحساب میآید. در این بمبگذاری که در تقاطع مهم اتصال شمال به جنوب رژیم صورت گرفت، یک خودرو منفجر شده و سرنشین صهیونیست آن زخمی شد.
صهیونیستها میکوشند با دست زدن به اقدامات نظامی مانع از مشتعل شدن این جبههها علیه خود شوند. بااینحال تردیدهایی درباره نتایج این حملات وجود دارد؛ اینکه آنها به بازدارندگی میانجامد یا برخلاف هدف، عاملی برای تشدید تنشها خواهند شد.
3- فشار مستقیم به ایران برای کاهش فعالیت گروههای مقاومت
دومین موج از حملات رژیم طی چند روز اخیر، باعث به شهادت رسیدن دوتن از مستشاران نظامی ایران در سوریه شد. این حمله که بهصورت عامدانه به یکی از نقاط استقرار مستشاران نظامی ایرانی در دمشق آسیب رساند، با این هدف انجام شد که به تهران تاکید کند که خود هزینه اقدامات جدید گروههای مقاومت علیه رژیم در داخل سرزمینهای اشغالی را خواهد پرداخت. تلآویو امید دارد این اقدام باعث تصمیم تهران برای کاهش فعالیتهای جدید آنها شود.
این دیدگاه، نظر قدیمی صهیونیستهاست که بهدلیل مطرح شدن پررنگ آن در زمانی که نفتالی بنت، وزیر جنگ و سپس نخستوزیر رژیم بود، بیشتر با اسم وی قرین است.
4- اقدام نیابتی صهیونیستها در انتقام حملات به پایگاههای آمریکا
منابع غربی مدعی هستند که سوم فروردین (23 مارس) یک پهپاد رژیمصهیونیستی یک نیروی سپاه پاسداران و یک نیروی حزبالله لبنان را در نزدیکی بوکمال به شهادت رسانده است. تهران به ادعای شهادت یک عضو سپاه پاسداران در این حمله واکنشی نشان نداده اما بهنظر میرسد آسیب حمله صهیونیستها در 3 فروردین شامل اعضای گروههای مقاومت شده و نه مستشاران ایرانی. به نوشته موسسه آمریکن اینترپرایز 12 یا 18 ساعت بعد از این حمله، به پایگاه آمریکا در استان حسکه سوریه حمله پهپادی صورت گرفت. پس از این حمله آمریکا اعلام کرد یک نظامی این کشور کشته و شش نفر دیگر زخمی شدهاند. واشنگتن در پاسخ به این حمله، روز چهارم فروردین برخی از نقاط استقرار گروههای مقاومت در اطراف دیرالزور در شرق سوریه را بمباران کرد. این گروهها نیز بلافاصله در چند نوبت به پایگاههای آمریکا حمله کردند. در پی واکنش محور مقاومت و موضع کمسابقه شورای عالی امنیت ملی ایران مبنیبر اینکه «هرگونه بهانهگیری برای حمله به پایگاههایی که با درخواست دولت سوریه برای مقابله با تروریسم و عوامل داعش در خاک این کشور ایجاد شده بدون درنگ با پاسخ متقابل روبهرو خواهد شد»، واشنگتن از ادامه درگیریها صرفنظر کرد. بهنظر میرسد واکنشهای گروههای مقاومت به آمریکا و هشدار تهران به واشنگتن درباره پاسخ متقابل، آمریکا را به این نتیجه رسانده که بار دیگر در سوریه بهسمت جنگ نیابتی پیش برود تا از آسیب مستقیم به نیروهای خود جلوگیری کند. البته ایران صراحتا آمریکا را مسئول ماجراجوییهای رژیمصهیونیستی در سوریه میداند و بر همین اساس نیز محور مقاومت پاسخ حملات صهیونیستها را روانه نقاط استقرار آمریکاییها کرده است. از این رو احتمال دارد برخلاف هدف واشنگتن، پاسخهای انتقامی محور مقاومت بار دیگر روانه پایگاههای آمریکایی شود.
5- هراس از تغییر در مناسبات منطقه
در ماههای اخیر درحالیکه صهیونیستها درحال تبلیغ درباره ادامه روند عادیسازی روابط با کشورهای اسلامی و عربی بودند، سران کشورهای عربی بهجای تلآویو، راهی دمشق شدند و با توافق ایران-عربستان در چین نیز توافق صلح ابراهیم که یکی از اهدافش ایجاد جبههای منطقهای علیه تهران بود، به محاق رفت. این پیشرفتها به اندازهای است که علیرغم فشارها و مخالفتهای سنگین آمریکا با عادیسازی روابط کشورهای منطقه با سوریه، بشار اسد رئیسجمهور سوریه در هفتههای اخیر به عمان و امارات سفر کرده و خبرهایی درباره احتمال سفر وی به مصر نیز درحال انتشار است. همزمان با این تحولات قرار است در نشستی چهارجانبه در مسکو با حضور روسیه و ایران، ترکیه و سوریه نیز فرآیند عادیسازی روابط را آغاز کنند. صهیونیستها از این وقایع نیز خشمگینند و با به بنبست رسیدن مجرای سیاسی و دیپلماتیک، چارهای جز توسل به ابزار نظامی برای واکنش به پویاییهای منطقه ندارند.
6 -تزریق روحیه به دولت باکو
آمریکا و رژیمصهیونیستی بهدنبال کشاندن آذربایجان به درگیری نظامی با ایران هستند، اما بهنظر میرسد مقامات باکو، علیرغم رجزخوانی ضد منافع ایران، تهدیدهای تهران را جدی گرفتهاند و از همینرو حملهای سنگین به جنوب ارمنستان نداشتهاند. تلآویو با حملات به مواضع محور مقاومت در سوریه، به شهادت رساندن مستشاران نظامی ایران و سپس حمله شبانه به اهداف متعدد در سراسر سوریه، قصد دارد قوت قلبی به باکو بدهد که درصورت مواجهه نظامی تهران در قفقاز، درصورت افزایش فشار نظامی ایران، صهیونیستها و حتی آمریکاییها به کمک آذربایجان خواهند شتافت. واشنگتن و تلآویو میخواهند به باکو نشان دهند درصورت بروز تنگنا در جنگ، آنها مواضع نظامی تهران در منطقه را بهصورت پرتعداد و پرشدت هدف قرار خواهند داد تا ضمن کاهش فشار نظامی، ایران بهسمت گزینه صلح و آتشبس با آذربایجان حرکت کند.
چرا باز هم سوریه؟صهیونیستها برای حمله به محور مقاومت چهار کشور ایران، عراق، سوریه و لبنان را پیشروی خود دارند. حمله مستقیم به داخل خاک ایران آنگونه که از حمله ناموفق شامگاه ۸ بهمن 1401 (28 ژانویه 2023) به تاسیسات وزارت دفاع در اصفهان برمیآید، به دلیل دشواری و احتمال پاسخ شدید تهران، از روی میز کنار رفته است. در لبنان نیز خطوط قرمز پررنگی وجود دارد که حمله را غیرممکن میکند. نیروهای مقاومت لبنان در تابستان سال گذشته آماده آغاز جنگ علیه رژیم بودند. در سوی دیگر پس از حملات پهپادی علیه مواضع حشدالشعبی عراق در زمان بروز ناآرامیهای این کشور در دوره نخستوزیری عادل عبدالمهدی، با کاهش التهابات اجتماعی، روی کارآمدن دولتی با حمایتهای همهجانبه و فضای بینالمللی مطلوب، این کشور نیز دیگر منطقهای مناسب برای حمله نیست زیرا واکنشهای جدی را در فضای منطقهای و بینالمللی برمیانگیزد و میتواند منجر به پایهگذاری حملات پهپادی از عراق به سرزمینهای اشغالی شود. به همین دلیل بار دیگر سوریه برای حملات انتخاب شده است. این کشور طی سالیان گذشته همواره مورد حمله واقع شده و پاسخی نیز از سوی دمشق نسبت به تلآویو وجود نداشته است. بهطور دقیقتر آنچه رژیم با آن مواجه است احتمال طراحی عملیاتهای نفوذ از جبهه شمالی شامل لبنان و جولان سوریه به داخل سرزمینهای اشغالی است. این عملیاتها میتواند زندگی صهیونیستهای ساکن در این سرزمینها را با دشواری روبهرو ساخته و با تشدید تنشها زمینه درگیری میان ساکنان فلسطینی با صهیونیستها را فراهم آورد. باید در نظر داشت اکثریت جمعیت ساکنان شمال فلسطین، فلسطینیان هستند. صهیونیستها مدعیاند در حملات به دمشق افراد مسئول در جنگهای طیفی را هدف گرفتهاند که مسئولیت عملیات در داخل سرزمینهای اشغالی را برعهده داشتهاند.
پاسخهای محور مقاومت
با توجه به موجی بودن حملات صهیونیستها به سوریه که شامل اهداف پراکنده و متنوعی میشود، پاسخهای محور مقاومت نیز احتمالا دارای تعدد خواهند بود.
1- آمریکا هدف اصلی
به احتمال زیاد پاسخهای محور مقاومت بار دیگر آمریکا را درگیر خواهد کرد. این تنشها احتمال کشیده شدن به پایگاههای واشنگتن در دیگر کشورهای منطقه از جمله اردن و کویت را دارد. حملات به آمریکا، واشنگتن را ناچار به کشیدن افسار صهیونیستها خواهد کرد. تهران بارها تاکید کرده هرگونه تحرک تلآویو را به دستور و اجازه واشنگتن میداند.
2- اقدامات امنیتی در محیط رژیم
پاسخ به رژیمصهیونیستی احتمالا تشدید تلاشها برای نفوذ و ایجاد بحران امنیتی در سرزمینهای اشغالی بهویژه سرزمینهای 1948 با تمرکز بر شمال آن خواهد بود.
3 -کرانه باختری هدفی اساسی
کرانه باختری رود اردن حتی مطابق با نظر متحدان و حامیان غربی رژیم، منطقهای اشغالی به حساب میآید. این منطقه که کانونی بحرانی برای رژیم در مجاورت مراکز جمعیتی و تاسیسات آنهاست، میتواند نقطهای مناسب برای وارد آوردن آسیب از طریق حملات خارجی به استقرار نظامی صهیونیستها باشد.
با این وجود و علیرغم امتحان نفوذ به آسمان کرانه باختری، محور مقاومت تاکنون از آغاز حملات پهپادی علیه مواضع صهیونیستها در این منطقه خودداری کرده است؛ گرچه فرارسیدن زمان برای چنین شروعی نمیتواند طولانی باشد.