کمال جوانمرد، جامعه شناس و استاد دانشگاه:بارها در کلام رهبر انقلاب یا حتی در کلام قهرمان ملی مان شهید سردار سلیمانی شنیدهایم که اینها فرزندان ما هستند. منظورشان هم همینهایی است که بهشان می گویند شل حجاب یا ضعیفالحجاب. اگر در این بچهها مشکلی وجود دارد به ما برمیگردد. من این را میپذیرم که بخشی از مشکلات ناشی از عدم کار فرهنگی است. طی دو دهه گذشته، رهبری موضوع مدیریت فرهنگی را مطرح کردند و تاکید داشتند که مدیریت نداشتیم. بویژه کرونا موجب شد جامعه هدف ما که جوانان و دانشآموزان بودند بدون هیچ پشتوانه زیرساختی در اختیار فضای مجازی بگذاریم و برنامهای هم نداشته باشیم.
مردم ایران اعتقادات خاص خود را دارند و این اعتقادات در سابقه تمدنی و فرهنگ آنها تنیده شده است. بنابراین آنچه را با اطمینان می توان گفت این است که مردم از دین و اسلام خسته و ناراضی نیستند، اتفاقا مردم ناراحت هستند که چرا احکام اسلام اجرا نمیشود.
ملت ما ملت دینداری است، گلهمندی مردم از این است که چرا تمام اجزا و حدود دین اجرا نمیشود و به دنبال پیاده سازی برخی از اجزای آن هستند. وگرنه مردم نه از دین خسته هستند و نه با دین مشکل دارند. بحث این است که برخیها از دین سواستفاده میکنند و دین و شأن آن را پایین میآورند، مردم از کسانی گلهمند هستند که داعیه دین دارند اما قوانین دینی را اجرا نمیکنند.
به عنوان یک جامعهشناس این موضوع را می گویم که ریشه اصلی همین است و در باطن ما مردم معتقدی داریم و گلایهمندی آنها از اجرا نشدن دین و احکام آن است.
اگر تمام حدود دین رعایت شود و تعالیم آن که نقشه زندگی است، عملی شود، جامعه ایدهآل اسلامی را خواهیم داشت. دین در رگ و پی مردم است، دین در شیرازه مردم است و با دین بزرگ شدند و با آن نفس کشیدند. اتفاقا گلایهمندی مردم این است که چرا تعالیم دین انجام نمیشود.
موضوع مهم دیگر این که اگر ما برنامه نداشته باشیم، برای جامعه و مردم ما برنامه خواهند داشت. معاندین نشستهاند نه اینکه به قدرت خود اعتقاد دارند، بلکه بیشتر به نقاط ضعف ما ایمان دارند و همیشه سعی میکنند نقاط ضعف ما را بگیرند و بر+ای همان برنامهریزی کنند.
باید اذعان کنیم آموزش و پرورش ما و سیستم تربیتی و آموزشی ما نتوانسته دانشآموزان را در تراز انقلاب اسلامی تربیت کند. به قول مرحوم شریعتی در اینجا باید رجوع به خویشتن خویش داشته باشیم و ببینیم اشکال کار کجا بود و چطور می توان مسائل را حل کرد. تعارض نسلی نشاندهنده این است که فرهنگ و گفتمانی غالب شده که ضد فرهنگ است و فرهنگ ما را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر ارزشهای ما برای نسل بعدی فراموش شود، ضدارزشها ارزش میشود و هنجارها برای این نسل ضدهنجار میشود.
اگر بحث تضاد و پارادوکس و تقابل فرهنگی است که اگر حل نشود جامعه را دچار بحران میکند. نکته مهم دیگر این است که اختلاف نسلیای که وجود دارد را نتوانستیم در کوتاهمدت مدیریت کنیم، برنامهای که میتوانیم برای نسل بعدی داشته باشیم شناخت آنها و نیازهایشان است. مهم این است که این مرحله گذار را به سلامت طی کنیم و حواس ما به نسل بعدی باشد که تعارضات فرهنگی و اجتماعی، بیشتر از اینها دامن جامعه را نگیرد.