فاطمه محمدی، جامعه شناس:در این چند ماهی که گذراندیم آنقدر سرعت اتفاقات بالا بود که هر چقدر بخواهیم از منظر اجتماعی نگاه بکنیم باید اتفاقات قبل و بعد را هم در نظر بگیریم ، در حوزه حجاب هم همین موارد باید در نظر گرفته شود و به سال های قبل برگردیم .
قبل ازاین که به این بحث حجاب برسم، باید ابتدا این را مشخص کنیم که در همین اتفاقات اخیر، بسیار شنیدیم که کسانی که در خیابان هستند به هیچ چیز اعتقاد ندارند، اما من این موضوع را درست نمیدانم. اسلام دین کاملی است که برای ارضای ابعاد مختلف نیازهای انسان بسته کاملی را معرفی کرده است که حجاب یکی از محورهای این بسته است، لذا زمانی که در اجتماعی تمام نیازهای انسان تامین نشود و تنها بر گروهی از این نیازها مانند حجاب اجبار و تأکید صورت بگیرد، این عامل سبب ایجاد ناهنجاریها و دینزدگی در افراد میشود. در حالی که اگر اصل موضوع را بخواهیم بدانیم، بسیاری از کسانی که در خیابان بودند اعتقاد به دین و خدا را دارند اما اتفاق هایی می افتد که فرد خودش، آینده اش را در حاکمیت نمیبیند و اعتراض می کند.
عوامل اقبال و ادبار نسبت به امر حجاب از سه رکن فرد، خانواده و جامعه و سه جنبه شناختی، گرایشی و رفتاری نشأت میگیرد؛ بنابراین عللیابی ریشههای بدحجابی نیازمند بررسی ذهنیت، زمینهها و تجربه افراد از پدیده حجاب است. پس نمیتوانیم سریع به این گزاره برسیم که خالی از اعتقاد هستند. ایرانیان قبل از پذیرش دین اسلام هم دارای حجاب بودهاند با این تفاوت که محدوده آن در افراد متفاوت بود؛ لذا با اجرای مدیریت اقناعی و پرورش درست ذهن مخاطبان در حوزه حجاب میتوان گامی را در راستای بهبود حلقه شناختی نسبت به پدیدهها برداشت. تا شما حرف افراد را ندانید، شناخت نداشته باشید نمیتوانید برایشان برنامه ریزی کنید، بنابراین حذف کردن راحت ترین کار ممکن است.
آثار مثبت و منفی فرهنگ به گونهای است که در سطح یک جامعه با فاصله و تاخیر نمایان میشود و این عامل سبب درمان معضلات فرهنگی با راهحلهای اقتصادی و سیاسی است؛ به قول یکی از دوستان، برای اجرای کار فرهنگی در جامعه نیازمند الگو قراردهی حضرت نوح (ع) هستیم تا با حوصله و صبر فراوان مسائل فرهنگی را پیش ببریم و در این راه نباید منافع ملی را نادیده بگیریم. فرهنگسازی حجاب وابسته به سه عنصر فرد، خانواده و اجتماع است و باید جنبههای شناختی، گرایشی و رفتاری افراد نسبت به پدیده حجاب با استدلال و الگوسازی تقویت شود. همچنین در این مسیر نباید هر کدام از عناصر نقشهای خود را به یکدیگر واگذار کنند، بلکه خانواده در کنار نقش نهادهای آموزشی حاکمیت باید فرزندش را متناسب با اوضاع روز تربیت کند و او را در مقابل رفتارهای ناهنجار واکسینه کند.
در انتهای صحبتهایم میخواهم بگویم یکی از راههای برون رفت اجتماعی از این شرایط، این است که ابتدا بدانیم کسانی که در خیابان آمدند و اعتراض داشتند، حرف شان چیست و بعد برنامه ریزی کنیم. تحلیل و ورود به مسائل، بدون شناخت آنها، باعث پیچیده شدن اوضاع می شود.