چهارشنبهسوری که آخرین سهشنبه سال باشد هم گذشت و وارد آخرین چهارشنبه 1401 شدیم. همان سالی که در رویای براندازان قرار بود نظام، باران و برفش را نبیند اما حالا بعد از پشتسر گذاشتن فراخوان چهارشنبهسوری براندازان (که مثل فراخوانهای قبلی توجه مردم را هم جلب نکرد چه برسد به همراهی) درحال آماده شدن برای جشن گرفتن سال جدید است. اما دلیل مهم شدن چهارشنبهسوری امسال برای دنبالکنندگان اخبار اپوزیسیون ترحمبرانگیز خارج از کشور، به آب و آتش زدنهایشان برای روشن کردن دوباره آتش التهابات داخلی ایران است. بعد از آنکه در تمام روزهای زمستان، در سراسر اروپا از پارلمانی به پارلمان دیگر رفتند و در دفاع از افزایش تحریم و فشارها علیه ایران سخنرانی کردند و فراخوان تجمع در شهرهای آن کشورها صادر کردند و بازهم موفق نشدند مردم داخل ایران را با خودشان همراه کنند، چهارشنبهسوری را آخرین امیدشان برای بههم ریختن دوباره جو اجتماعی ایران در آستانه نوروز میدیدند.
درباره روششان برای ناامن کردن شهرهای کشور هم کافی است کمی تحولات پاییز را با هم مرور کنیم؛ روزهای اوج ناآرامیهای خیابانی که براندازان توییتری برای اعلام آمار قربانیان التهابات شهرهای کشور به فوتیهای تصادفات جادهای هم رحم نمیکردند و آسیبدیدگان سوانح و تصادفات را در فهرست معترضانی جا میزدند که از طرف نیروهای انتظامی مورد هدف گلوله(!) قرار گرفتهاند؛ چیزی که تحت عنوان کشتهسازی در فضای عمومی کشور شناخته شد. به این معنا که طی یک روند برنامهریزیشده، اگر در هدف قرار دادن مردم برای سوءاستفاده از خون آنها موفق نشدند، حداقل آنهایی که جان خودشان را در این مدت ناآرامیها به هر دلیلی از دست دادهاند را کشتهشده التهابات خیابانی معرفی کنند. بهطور خلاصه یکی از مهمترین دغدغههای اپوزیسیون ترحمبرانگیز طی هفتههای اخیر، تلاش برای بنزین ریختن بر آتشی بود که در خیابانهای شهرهای ایران دیگر اثری از آن دیده نمیشد؛ دغدغهای که بعد از شکست پروژه براندازی در پاییز 1401 به آن متوسل شده بودند. در روزهایی که ایران با توسعه روابط بینالمللی مثل آنچه در نتایج سفر مدیرکل آژانس و توافق تهران-ریاض شاهد بودیم شکست حداکثری پروژه «منزوی شدن جمهوری اسلامی در جهان» که رویای بزرگ براندازان بود را نشان داد، جریانات اپوزیسیون تنها امیدشان را در بسیج کردن تمام ظرفیتهایشان برای به خیابان کشاندن مردم ایران در شب چهارشنبهسوری میدیدند.
براندازان بعد از شکست پروژه آشوب، برای آنکه تصویر یک ایران پرالتهاب را برای ارائه به مقامات دولتهای غربی و فاکتور کردن مبارزات انقلابیشان(!) همچنان به قوت پاییز 1401 حفظ کنند، تلاش میکردند در سه ماه زمستان با همه ظرفیتهایشان، حتی شده با تهدید کسبه، مغازهها را به اعتصاب اجباری بکشانند تا شرایط به قول خودشان عادیسازی نشود! پروژههایی مثل حمله به نمادهایی مانند تیمملی فوتبال هم دیگر طرحی بود که قرار بود موازی با پروژه خیالی اعتصابات سراسریشان پیگیری شود. پروژه جدید مسمومیتهای سریالی مدارس دخترانه هم از دیگر مواردی بود که قرار بود از عادی بهنظر رسیدن شرایط ایران برای افکار عمومی جلوگیری کند.
این موارد همگی نشان میدهد براندازان برای حفظ حمایتهای رسانهای و مالی دولتهای ایرانستیز حاضرند دست به هرکاری بزنند؛ از بههم ریختن آرامش عمومی جامعه تا تهدید کسبه و ترساندن کودکان.
حالا اما همانطورکه اشاره کردیم، به آب و آتش میزنند تا بتوانند از چهارشنبهسوری به آخرین امیدشان برای التهابآفرینی در کوچه و خیابان شهرها استفاده کنند تا در دیدارهایشان با مقامات دیگر کشورها بگویند چیزی که به آن خیزش مردمی میگفتند، هنوز تمام نشده!
شازده پهلوی بدون آنکه خندهاش بگیرد، نوشت: «چهارشنبهسوری امسال، فرصتی است تا نشان دهیم انقلاب بزرگ ملت ایران زنده است.» توییتی که مثل کنشهای قبلی او بیشتر بهعنوان سوژه طنز بین مردم دستبهدست شد. به همین دلیل هم بود که کاربران ایرانی فراخوان بعدی شازده را حضور در جادهها و شلوغ کردن چالوس و هراز پیشبینی کرده بودند. دیگر لیدرهای براندازان مثل علی کریمی و حمید فرخنژاد هم رسما در استوریهایشان ماموران امنیتی را تهدید کرده و از مخاطبانشان خواسته بودند با بمب دستی و نارنجک و مواد آتشزا مراکز دولتی را هدف قرار بدهند. در گزارش امروز، به آب و آتش زدنهای ترحمبرانگیز براندازان برای روشن نگه داشتن آتشی که دیگر اثری از آن در خیابانهای ایران دیده نمیشود را بررسی کردهایم.
سوری برای ترور
چند ماه پیش بود که جریان اپوزیسیون با کلیدواژه خرابکاری شرافتمندانه امنیت ملی کشور را هدف قرار داده بود. هفته پیش صوتی از عضو سابق شورای شهر شیراز به بیرون درز کرد. مهدی حاجتی که اکنون نقش اپوزیسیون به خود گرفته و در خارج از کشور علیه ایران فعالیت میکند در این صوت به تقبیح خرابکاری پرداخته و میگوید: «هر چیزی را که دارد درست کار میکند در سیستم جمهوری اسلامی خرابش کنید، از این واژه ما باید تابوزدایی کنیم. ما باید از واژه خرابکاری شرافتمندانه بهجد دفاع کنیم، تابوزدایی کنیم. فراگیرش کنیم در سرتاسر ایران که حتی اگر یک روزیروزگاری ما ضرورتی دیدیم برای از کار انداختن سیستمی در یک نقطه دورافتادهای از ایران، یک آدم روستایی هم این کار را بکند. این عنوانش خرابکاری شرافتمندانه است ولی این واژه را ما باید تا منتهیالیه ایران برسانیم. اینها همهاش عنوانش خرابکاری شرافتمندانه است.» آنچه درمورد خرابکاری شرافتمندانه بیان میشد همان آواری بود که ماه بعد بر سر دانشآموزان کشور قرار بود فرود بیاید. جریان اپوزیسیون که تلاشهای خود برای به تعطیلی کشاندن مراکز آموزش عالی را شکستخورده دیده بود، عصبانیت خود از این شکست را بنا داشت بر سر دانشآموزان خالی کند تا بلکه بتواند با ایجاد هراس در دل خانوادهها مدارس را تعطیل کرده و انتقام شکست از مردم را از کودکانشان بگیرد. حال همین پروژه خرابکاری قرار بود به پروژه چهارشنبهسوری تعمیم پیدا کرده و شادی ایرانیان را به عزا تبدیل کند. در همین راستا فراخوانی 3 روزه برای آشوب در روزهای 22 تا 24 اسفند منتشر شده است. فراخوانی که مشابه شکستخورده و مضحک آن را بارها در چندماه اخیر تکرار کردهاند و با وجود این شکستها همچنان قصد پوستر منتشر کردن دارند. بههرحال شاید از این پوسترها آتش روشن نشود اما گویا نان پروژهبگیران خارجنشین را تامین میکند. علاوهبر سلبریتیهای رسانهای خارجنشین همچون علی کریمی و حمید فرخنژاد و افرادی چون مریم رجوی و رضا پهلوی که بهظاهر با یکدیگر بر سر رهبری اپوزیسیون به چالش خورده بودند، هردو پروژه آدمکشی در چهارشنبه آخر سال را مورد حمایت قرار دادهاند. در همین راستا رهبر منافقین در توییتر خود آتش #چهارشنبه_سوری، را شعلهور از عزم قیامآفرینان و زنان و جوانان شورشگر سرخفام توصیف کرده، رضا پهلوی نیز با هدف فاکتور کردن یک جشن هرساله به نام خود چهارشنبهسوری را فرصتی برای نشان دادن آتشی توصیف کرده است که هرگز نمیمیرد. برافروخته نگهداشتن این آتش پروژهای است که اگرچه محقق نخواهد شد، اما باعث ساختهشدن تصاویری میشود که برای کاسبان براندازی تبدیل به نان شده؛ نانی که سرویسهای اطلاعاتی غربی آن را تامین کرده و اپوزیسیون نیز قبل از خوردن آن را به خون جوانان و کودکان مظلوم میهن میکشانند.
ادای حالبدا رو درنیارید
از ابتدای ماجرای التهابات، اپوزیسیون در رفتاری مضحک به سمت شکل دادن فضایی رفت که در آن هرگونه رفتاری که نمایانگر زندگی عادی باشد باید تقبیح میشد و این دامنه رفتارهای موسوم به عادیسازی حتی لبخند زدن و رستوران رفتن را هم شامل میشد. نکته جالب این بود که چهرههای برانداز و سلبریتیهایی همچون برزو ارجمند و احسان کرمی که به گعده براندازان خارجنشین پیوسته و قواعد رفتاری را تعیین میکردند خود به آن پایبند نمانده، به مجلس عروسی رفته و رقاصیشان را میکردند. در رفتاری مشابه محمود شهریاری، مجری سابق تلویزیون نیز که آموزش ساخت کوکتل مولوتف در منزل را در پیج خود منتشر کرده بود اخیرا در یک فروشگاه زنجیرهای به رقص و آواز پرداخت تا این پیام را بدهد که سلبریتیهای برانداز بدون اینکه هزینهای بدهند صرفا با هدف تبدیل خون دیگران به منفعت شخصی علم براندازی در دست گرفته و کاسبی میکنند. ناراحتی اجباری مردم هدفی دیکتاتورمآبانه است که اپوزیسیون بعد از ناکامی در رسیدن به آن از مسیر جوسازی رسانهای این بار تصمیم دارد از مسیر تبدیل کردن شادی ملی چهارشنبهسوری به عزا به آن دست یابد.
هویت ضدملی براندازان
برای اینکه ثابت کنیم هویت جبهه براندازی تا چه حد با ملیت ایرانی ضدیت دارد شاید تنها اشاره به تصاویر راهپیماییهایی که دهها پرچم تجزیهطلبی در آن برافراشته شده است کفایت کند. ضمن اینکه حضور عبدالله مهتدی در بین امضاکنندگان بیانیهها و منشورهای اپوزیسیون نیز این هویت ضدملی را رسمیت میبخشد اما تجزیهطلبی تنها عناد اپوزیسیون با ملت ایران نیست. آنها هر چیزی که بویی از ملیت داشته باشد را هدف قرار میدهند تا بتوانند از دل ایجاد شکاف امکان همبستگی ظاهری کاسبان براندازی را فراهم آورند. برای همین هم است که تیم ملی هدف جوسازی رسانهای قرار میگیرد صرفا به این دلیل که بازیکنان آن بابت پیروزی خوشحالی کردهاند. جدیدترین چیزی که آماج حملات این گروههای ضدملی قرار گرفته است نیز جشن چهارشنبهسوری ایرانیان است. جشنی که نمادی از شادی ملت ایران است اما اپوزیسیون با تلاش برای تبدیل این جشن به عزا قصد داشتند کارکرد آن در ایجاد شادی و نشاط ملی را از بین برده و پروژه ایجاد گسست در جامعه ایرانی را با شدت بیشتری اجرایی کنند.