مجتبی اردشیری، خبرنگار:فیلمسینمایی «غریب» که یکی از برجستهترین آثار جشنواره فیلم فجر امسال بود، تا ساعاتی دیگر در سراسر کشور به روی پرده میرود تا تکلیف یکی از مهمترین پروژههای بیوگرافی امسال سینمای ایران مشخص شود. البته که آخرین ساخته محمدحسین لطیفی، بهمانند معدود آثار سینمای پرتره، ابعاد مختلف زندگی یک قهرمان را در برنمیگیرد و دایرمدار چند روز حساس از زندگی یک کاراکتر مهم تاریخ کشورمان است. چند روز مهمی که سبب شد تا نام آن کاراکتر، برای همیشه در تاریخ کشور ثبت شود. آنچه اما مهم نشان میدهد تصمیم و اتفاقی است که در این چند روز رخ داد. در این چند روز چه اتفاقی حادث شد که نام محمد بروجردی، در تاریخ یک کشور به ثبت رسیده است؟ اینکه شکل اسنادی و حقیقی قضیه چه چیزی بوده، یک طرف بحث است و چیزی که از دوربین و قلم محمدحسین لطیفی و حامد عنقا بیرون آمده، یک چیز دیگر. به عبارت دیگر، آیا این دو سند، مقارنه یکدیگر هستند و فیلم توانسته وفاداری خود را به وجوه مستند داستان نشان دهد؟ فیلم، داستان چند روز از زندگی محمد بروجردی در جبهه غرب کشور است که طی آن، ماموریت بروجردی، ایجاد اتحاد و همبستگی تعریف شده است. فیلم در این زمینه، طرح سوال خوبی دارد و در تصویرگری از یک شرایط بغرنج و متشنج، بسیار هوشمندانه عمل میکند اما محمد بروجردی، به مهرهای میماند که تنها در دل این غائله حضور دارد و ابتکارعمل چندانی از وی شاهد نیستیم. درحالی که عموما، تم غالب آثاری که با محوریت چند روز از زندگی یک انسان مهم ساخته میشوند، فائق آمدن ابتکارعمل آن فرد در یک شرایط بحرانی است و همین ابتکارعمل است که از آن فرد، یک چهره موثر و مهم میآفریند.
این جوهره، در غریب، چندان قوام پیدا نکرد و مخاطب، بیش از آنکه شاهد کنشمندی محمد بروجردی باشد، در جریان آشفتگیهایی قرار میگیرد که در غرب کشور رخ داده و دوئلی که کاراکترهای مکمل با یکدیگر به راه انداخته بودند تا فیلم بهنوعی، عرصه انتقامگیری آنها از یکدیگر باشد. با تمام احوال، برخی فیلمها در سینمای ایران و جهان، به قهرمانانشان که عموما جنبهای ملی و حتی بینالمللی دارند، از این زاویه نگریستهاند که آنها در چند ساعت یا چند روز سرنوشتساز توانستهاند یک مسیری را تغییر دهند. همین برهه فشرده، خود بهشدت کنجکاویبرانگیز است تا مخاطب به یک شناخت کلی از یک کاراکتر خاص برسد. همچنانکه موضوعیت آن اتفاق نیز دیگر مورد وسوسهانگیزی است که میتواند هر نویسنده، کارگردان و تهیهکنندهای را مجاب کند تا به آن اتفاق بپردازد. در ادامه، به 6 فیلمی خواهیم پرداخت که با این فرمول، داستانگویی کردند و البته توانستند نام خود را در تاریخ سینمای کشور خود و حتی فراتر از مرزها، ماندگار کنند.
تاریکترین لحظات
جو رایت، 6 سال پیش در تاریکترین لحظات، روزهای سرنوشتساز تاریخ انگلستان در زمان حکومت چرچیل را به تصویر میکشد. داستان فیلم به روزهای نخست جنگ جهانی دوم میپردازد که طی آن، سرنوشت اروپای غربی به تصمیمات نخستوزیر تازهکار بریتانیا، یعنی وینستون چرچیل وابسته است. او بر سر دو راهی نبرد با آدولف هیتلر یا مذاکره با او قرار دارد و تصمیم او میتواند بر کل قاره سبز تاثیر بگذارد. آنچه امروز ما از چرچیل بهعنوان سیاستمداری زبده و مرموز سراغ داریم، درنتیجه فعلیت او در این چند روز است. فیلم بهخوبی توانسته رگههای تمامیتخواهی یک رهبر جوان را در حساسترین تصمیم زندگی او به تصویر بکشد. تصمیمی که میتواند وضعیت حال و آینده انگلستان و تمام اروپا را تحتتاثیر خود قرار دهد. درواقع آن چرچیلی که ما در فیلم میبینیم، همان چرچیلی است که بدون روتوش دراماتیک به تصویر کشیده میشود. ملغمهای از درایت، محافظهکاری و تمامیتخواهی که سبب میشود تا نام این حاکم، برای همیشه، در تاریخ جهان ماندگار شود. آن ماندگاری، قطعا درنتیجه تصمیمات او در این لحظات تاریکی است که فیلم، بر مبنای آن ساخته شده است.
سقوط
سقوط، 19 سال پیش ساخته شد و طی آن، 12 روز پایانی زندگی هیتلر جلوی دوربین رفت. پرهزینهترین فیلم تاریخ آلمان، از نوامبر سال 1942 تا 8 مه 1945را روایت میکند که در آن، تراودل یونگه، آخرین منشی و ماشیننویس آدولف هیتلر، داستان روزهای آخر زندگی پیشوای آلمان را تعریف میکند که در پناهگاهی در برلین میگذرد. این فیلم در سنگر زیرزمینی فرماندهی هیتلر به تصویر کشیده شده است. در این مرحله، فیلم از فروریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان پرده برمیدارد. درواقع فیلم، یکی از مهمترین برهههای زندگی یکی از بزرگترین حاکمان تاریخ را به تصور میکشد که طی آن، آخرین تصمیمگیریهای حیاتی هیتلر در کنار هیجانات واقعی او از خطر سقوط، ترکیب جالب و منحصری از وی را به نمایش میگذارد. این چند روز، مهمترین مقطع حاکمیتی هیتلر است؛ حاکمی که معادلات گواه از سقوط او دارند اما وی تمام تلاش خو درا به عمل میآورد تا جایگاه امپراتوریگونه خود را حفظ کرده و این ناباوری از سقوط و شکست خود را به مخاطب هم انتقال میدهد.
مرگ استالین
گروتسک مرگ استالین، 6 سال پیش ساخته شد و طی آن، آخرین روزهای دیکتاتور شوروی به نمایش گذاشته شد. این جریان اما به دوران پس از مرگ این حاکم و آشفتگی رژیم شوروی نیز کشیده شد.
درواقع این فیلم، سنگ بزرگی را برمیدارد و راوی یکی از حساسترین و ملتهبترین دوران تاریخ شوروی است. در این روایتگری، اضمحلال مدیریتی استالین به خوبی به نمایش گذاشته میشود و تاثیری که وجود این حاکم بر مناسبات حاکم بر شوروی دارد، به خوبی برای مخاطب احساس میشود.
همچنین فیلم، در یک نگاه فرمالیستی، به آینده پس از استالین نیز چشم دوخته و در همان چند روز باقیمانده از عمر وی نشان میدهد که چه آینده تاسفباری در نتیجه آشفتگی اوضاع سیاسی و اجتماعی این کشور، در انتظار مردم شوروی قرار دارد. برخلاف ساختار روایی قصه، این تعلیق به خوبی برای مخاطب محسوس است و نشان میدهد که دلواپسان آینده شوروی در واپسین روزهای حیات استالین، چه لحظات سخت و نفسگیری را پشت سر گذاشتند.
همین چند روز سبب شد تا نام استالین، به نامی آشنا برای تمام مردم جهان تبدیل شود که اگر این آشفتگی و بلبشوی سراسری در این دوران مهم از حیات استالین رقم نمیخورد، قطعا نام وی به این اندازه، برای مردم جهان پررنگ نبود.
سیزده روز
ساخته راجر دونالدسون که 23 سال پیش جلوی دوربین رفت، ماجرای جاناف کندی را روایت میکند که باید طی چند هفته ملتهب و پرتنش با بحران کلاهکهای هستهای شوروی در کوبا روبهرو شود. بروس گرینوود نقش یک جان اف کندی پیچیده و مرموز و محتاط که در تصمیمگیریهایش مردد و نامطمئن است را بازی کرده، ولی فیلم در واقع از زاویه نگاه مشاور امین و قابل اطمینان کندی یعنی کنث او دانل (با بازی کوین کاستنر) روایت میشود.
این چند هفته، مهمترین دوران حاکمیتی سیوپنجمین رئیسجمهور آمریکاست که طی آن تکلیف یکی از سختترین تصمیمات سیاسی تاریخ آمریکا در برابر رقیب دیرینه مشخص میشود. آنچه امروز از نام کندی برای مردم خصوصا آمریکا باقی مانده درنتیجه عملکردی است که وی در طول این چند هفته از خود نشان داده است.
به همین دلیل «سیزده روز» در تمام لحظات خود، شمههایی از امید و ناامیدی را به مخاطب منتقل کرده و تصویرگر درستی از رئیسجمهوری است که در یک بنبست تصمیمگیری گرفتار شده است. او حالا باید انتخاب کند که در کدام سمت تاریخ بایستد و فیلم، به درستی این میزان تعلیق و استیصال در تصمیمگیری را به تصویر میکشد.