علی اوجبی، پژوهشگر و مصحح متون فلسفی:سابقه آشناییام با زندهیاد علامه سید عبدالله انوار به سال 1374 باز میگردد. از سوی جناب آقای دکتر ایرانی، ریاست محترم موسسه پژوهشی میراث مکتوب از من دعوت شده بود تا کتاب الملخص امام فخر رازی را تصحیح کنم، اما گویا این کار منوط به تایید توانایی از سوی این استاد فرزانه بود. چشم به در دوخته بودم تا اینکه استاد انوار را از نزدیک برای اولینبار ببینم. درست در زمانی که وعده کرده بودند وارد شدند. رشته من در دبیرستان ریاضی بود و بارها در این حوزه جوایزی کسب کرده بودم و همچنین در حوزه نیز سالها دانشهای عقلی را از اساتید فن آموخته بودم.
استاد چندین پرسش در حوزه ریاضی و منطق را طرح کردند و پس از شنیدن پاسخهای این کمترین، نخست صلاحیت تصحیح اثر یادشده را تایید کردند آنگاه بر اهمیت این متن و برجستگیهای آن پای فشردند. در همان صحبتهای کوتاه اما جدی، شیفته چیرگی ایشان بر دانشهای عقلی شدم، چون به هیچ وجه به مخیلهام خطور نمیکرد که جز معدود فیلسوفان نامی حوزوی در تهران کسی در این ساحت حرفی برای گفتن داشته باشد. نیکبختانه این سرآغازی شد برای دوستیها، گفتوگوها، دیدارهای پیاپی با این نادره دوران که بیش از چند دهه به طول انجامید و برایم اندوختههای گرانبهای بسیاری را به همراه داشت.
1. هوشمندی: استاد انوار در پذیرش مخاطبان خاصش بسیار هوشمندانه رفتار میکرد. از این رو دایره دوستان نزدیک او به اندیشمندان و فرهیختگان دوران معاصر اختصاص داشت و وقت خود را هیچگاه بیهوده هدر نمیداد. موضوع اصلی تمامی گفتوگوهایش مباحث علمی و آرا و اندیشهها و آثار دانشمندان پیشین بود و بس نه سخنان روزمره عامیانه.
2. فروتنی: هرکس که از او درخواست برگزاری کلاسی را داشت بیهیچ ادعایی میپذیرفت. برایش مهم نبود که موضوع درس متنی ابتدایی در زبان عربی باشد یا موسیقی فارابی یا شفای بوعلی. بارها شده بود وقتی برای دیدار و گفتوگوهای علمی به منزل ایشان رفتم متوجه شدم گروهی در منزل مشغول فراگیری متنی در ادبیات عرب هستند... نیز هرگاه برای برگزاری جلسهای دعوت میکردم خودشان تشریف میآوردند و بارها شده بود که با مترو به منزل باز میگشتند. هیچگاه درخواستهای نگارنده برای نگارش مقاله را بیپاسخ نگذاشتند و از این رو این افتخار نصیبم شد که برخی از یادداشتهای ایشان را منتشر کنم.
3. احاطه بر زبانهای گوناگون: او افزون بر زبان عربی که به دستور پدر از اساتید برجسته دوران خویش آموخته بود، به دو زبان انگلیسی و فرانسوی نیز احاطه داشت. به همین دلیل او بر منابع دانشهای اسلامی که عموما به زبان عربی نگاشته شده است، چیره بود و بهدلیل استعداد بالایی که داشت شماری را با مطالعه و پژوهشهای پیدرپی خود آموخته بود بیآنکه نیاز به استادی داشته باشد. همچنین آثاری چون جستارهای فلسفی ویتگنشتاین را از زبانهای دیگر به فارسی برگردانده بود.
4. جامعیت: به جرأت میتوان گفت در دوران معاصر کسی را به جامعیت ایشان نمیتوان یافت. او شماری از دانشهای نقلی را از محضر اساتید بهنام حوزوی آموخته بود. افزون بر آن بر دانشهای عقلی (منطق، و فلسفه اسلامی) احاطه داشت و از محضر اندیشورانی چون استاد مرتضی مطهری بهره برده بود. برخی از مهمترین متون فلسفی را به فارسی برگردان کرده و بر شماری تعلیقه و حواشی بسیاری نوشته بود. با فلسفه غرب معاصر بهویژه فیلسوفانی چون ویتگنشتاین، کانت، دکارت و اسپینوزا آشنایی کامل داشت. در موسیقی نظری و ریاضیات، مانند نداشت. هماره افسوس میخوردم که ایکاش از دانش ایشان در این حوزهها نیز بهره برده میشد و شاگردانی را تربیت میکردند. در تاریخ معاصر و تهرانشناسی هم صاحبنظر بود.
5. فهرست نویس یگانه: او سالها با دانشمندان بینظیری چون زندهیاد ایرج افشار، دکتر مهدی محقق، مرحوم عبدالحسین حائری و... نشست و برخاست و دوستی نزدیک داشت. از این رو وقتی مسئولیت بخش نسخ خطی کتابخانه ملی را پذیرفت به پیشنهاد کتابشناس فرهیخته زندهیاد ایرج افشار نخستین کاربرگه فهرستنویسی نسخ خطی را آماده ساخت و این نخستین گام برای تسهیل در آموزش و نگارش فهرستهای نسخ خطی در ساختاری قاعدهمند بود. آشنایان با نسخ خطی بهخوبی میدانند فهرستنویسی افزون بر اینکه مهارتها و دانشهای بسیاری را میطلبد تا دوران ایشان بهصورت خودجوش و تلاشهای فردی آموخته میشد و نه از مسیر آموزشهای روشمند و ساختارمند.
بعدها زندهیاد انوار نخستین فهرستهای نسخ خطی کتابخانه ملی را خود نوشت و به زیور طبع آراست. این فهرستها با توجه به احاطه علمی ایشان برساحتهای گوناگون معرفتی (دانشهای نظری و کاربردی، زبانهای مختلف، علوم نقلی و عقلی) از یکسو و کمبود منابع کتابشناسی و فهارس منتشر شده از سوی دیگر و نبود منابع الکترونیک، در شمار شاخصترین آثار حوزه فهرستنویسی بهشمار میآید.
6. احاطه بر تاریخ ایران معاصر: پدرش سیدیعقوب انوار شیرازی از مجتهدان و فعالان مشروطهخواه و نماینده مجلس بود. از این رو طبیعی است کسی که در دوران یادشده و در چنین خانوادهای و زیرنظر چنین پدری رشد کرده باشد، اطلاعات ارزشمندی را از زبان پدر و کنشهای او و نیز دیدارهای خصوصی و عمومی پدر در سینه به یادگار داشته باشد و به چشم خویش دیده باشد.
7. یکی از ویژگیهای برجسته استاد انوار بهرهمندی او از اساتید بنام دوران خویش است: اساتیدی چون دکتر هشترودی، استاد مرتضی مطهری و دکتر شهابی از مهمترین آنها بهشمار میآیند.
جا دارد این یادداشت شتابزده را که در بستر بیماری به درخواست دوست دانشی آقای سیدحسین امامی نوشتم، با این خاطره به پایان رسانم. هیچگاه از ذهنم بیرون نمیرود در سال 1398 هنگامی که تصمیم بر ویرایش و تصحیح چاپ نوشتههای منطقی پروفسور شهابی را داشتم؛ به دیدار ایشان شتافتم و ایشان ضمن نقل خاطراتی از زندهیاد شهابی مرا به انتشار آثار نامبرده ترغیب کرده و در کمال شگفتی اظهار داشتند کتاب رهبر خرد نیز تاکنون در سیمایی شایسته منتشر نشده است. از این رو جا دارد این کتاب بینظیر نیز در کنار خردسنج، دانشزا و منطق مقدماتی بازچاپ شود. در ادامه یادداشتی نیز مرحمت کردند تا به یاری خدا زینتبخش چاپ جدید آن باشد. در آن یادداشت همانند زندهیاد شهابی بر نقش ایرانیان در رشد و توسعه معارف بشری بسیار پای فشردهاند. روحشان شاد.