روند انتخاب سرمربی تیم ملی چیزی شبیه بالا رفتن یک دیوار از یک خشت کج بود. وقتی روند تا این اندازه اشتباه باشد بدیهی است که نتیجه نهایی نیز خوب از کار در نمیآید. حقیقت آن است که در هیچ لحظهای از این پروسه نشانی از درایت و منطق یافت نشد. فدراسیون فوتبال نام چند مربی را بدون کوچکترین سنخیتی در یک فهرست مشترک قرار داد و درنهایت کسی که زودتر از همه از قبول هدایت تیم ملی انصراف داده بود، بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی انتخاب شد. ظاهرا شرط حضور روی نیمکت تیم ملی، انصراف از این لیست بوده است! موضوعی که نشان میدهد چطور یک مربی مثل امیر قلعهنویی برای اعتماد عمومی جامعه و اظهارنظرهای خودش در فضای فوتبال ایران ارزش قائل نیست و فدراسیون چقدر به شان تیم ملی اهمیت میدهد.
توقع قهرمانی در آسیا
این فقدان شجاعت است که از انتخاب تازه فدراسیون فوتبال برای نیمکت تیم ملی میبارد. فدراسیونی که سرانجام تسلیم فشارها شد و مصلحت تیم ملی را نیز در این راه فدا کرد. مهدی تاج و همکاران او از یک سو شهامت کافی را برای انتخاب یک مربی موقت و ادامه مذاکره با چهرههای خارجی نداشتند و از سوی دیگر نشان دادند که بر خلاف شعارهای اولیه در زمان برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال در تامین منابع مورد نیاز برای تیم ملی نیز با مشکل روبهرو هستند. شاید اگر مهدی تاج قرارداد ویلموتس را از جیبش بیرون بیاورد آنوقت جا برای مسائل دیگری نیز فراهم شود، با این حال او فعلا رئیس فدراسیونی است که نتوانسته اعتبار کافی برای امضا با یک مربی بزرگ را در حساب فدراسیون قرار بدهد و این یک شکست بزرگ در کارنامهاش خواهد بود.
فقط یک انتظار از تیم ملی وجود دارد و آن قهرمانی در جام ملتهای آسیا خواهد بود. هر نتیجهای جز این ناکامی دیگری را به کارنامه سرشار از شکست مدیران فعلی فدراسیون اضافه میکند. آن روز دیگر نه پشیمانی از سوی مدیران فدراسیون پذیرفته میشود و نه بهانهای برای قبول ناکامی احتمالی وجود دارد. فدراسیون مسئول مستقیم نتایج تیم ملی است و با این انتخاب چنین مسئولیتی حتی جدیتر نیز خواهد شد. مهدی تاج دیگر نمیتواند ادعا کند که شخصا به دنبال جذب یک مربی خارجی بوده و این انتخاب از سوی دیگران به تیم ملی تحمیل شده است. مساله مهم خروجی ماجراست که براساس آن امیر قلعهنویی روی نیمکت ایران نشسته و مهدی تاج بهعنوان مرد اول فدراسیون فوتبال پای میز امضای قرارداد با او حضور خواهد داشت، هرچند روندی که فدراسیون برای این انتخاب در پیش گرفته آنقدر مبتدی و عجیب بوده که دوران حضور امیر قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی نیز بدون تردید با انتقادهای زیادی همراه خواهد شد. از زاویه خود ژنرال هم این یک خطر جدی است. اگر او باز هم مثل تجربه قبلی در جام ملتها شکست بخورد، آخرین بلیتش را هم در فوتبال ایران سوزانده و لطمه بزرگی به اعتبار خودش زده است.
با وجود اینکه همچنان با انتخاب قلعهنویی مخالفیم اما به این انتخاب احترام میگذاریم. حتی اگر باور داشته باشیم که این یک اشتباه بزرگ است. حتی اگر فهمیده باشیم که برنامههایی مثل تغییر نسل، نسلسازی و یک اصلاح اساسی در تیم ملی هرگز جایی در بین اولویتهای فدراسیون فوتبال با این انتخاب ندارند. به این انتخاب احترام میگذاریم اما فدراسیون که تصمیم گرفته به نظرات دلسوزانه و کارشناسانه پشت کند و راه خودش را برود، در آینده باید پاسخگوی مسائل بسیار زیادی باشد. درست مثل همیشه آرزوی قلبی همه هواداران تیم ملی نتیجه گرفتن این تیم است. تفاوتی هم نمیکند چه کسی روی نیمکت نشسته باشد. ما همیشه بلندترین فریاد را برای بردهای تیم ملی خواهیم زد. فدراسیوننشینان اما از یاد نبرند که برای این انتخاب چه هشدارهایی را نادیده گرفتند و چه مسیری برای تیم ملی ایران ساختند. تا امروز امیدوار بودیم تغییر در رویکردهای مدیران فدراسیون تنها یک شعار محض نباشد اما این انتخاب به همه ثابت کرد که فاصله محسوسی بین شعار و عمل وجود دارد.