پیام مرادی، فعال سابق دانشجویی:همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی سابقهای طولانی دارد. البته متاسفانه این همکاری بهدلیل سیاسیکاری قدرتهای غربی عموما رنگوبوی فنی خود را از دست داده و شکلوشمایل رسانهای و سیاسی بهخود گرفته است. اگرچه آژانس ماموریت بینالمللی دارد و باید مستقل و حرفهای عمل کند اما کافی است به صدور بیانیههای سیاسی در شورای حکام آژانس و ترکیب رایدهندگان نگاهی بیندازید تا مشخص شود تا چه اندازه لابیهای سیاسی در تصمیمگیری جمعی آژانس موثر هستند. این واقعیت بیتردید بر موضع جمهوری اسلامی ایران درخصوص همکاری با آژانس موثر خواهد بود و نخستین عامل حساسیت ایران نسبت به آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. نکته دوم تمرکز غیرمعقول و بیش از اندازه آژانس بر فعالیتهای اتمی ایران است. براساس آمار منتشرشده بخش بسیار بزرگی از نظارتهای صورتگرفته ازسوی آژانس در ایران انجام شده است. این تمرکز بیدلیل شائبه تاثیرپذیری سیاسی آژانس از دولتهای غربی را تقویت میکند و دومین عامل ایجاد حساسیت نسبت به این نهاد در میان ایرانیان تلقی میشود. نکته سوم همکاری و نشست و برخاست دبیرکل آژانس با مقامات اسرائیل است. درحالیکه ایران داوطلبانه عضو انپیتی است اما درمقابل این رژیم عضو انپیتی نیست و با زرادخانه اتمی خود امنیت منطقه را تهدید میکند. طبیعی است که دبیرکل آژانس چنانکه خود بیان کرده باید طرفدار عضویت تمامی کشورها در معاهده باشد اما این حرفی است که شما از گروسی در ایران میشنوید و در تلآویو خیر! درنهایت باید گفت ایران در دهه گذشته قربانی تروریسم ضدتاسیسات و دانشمندان هستهای بوده است. نقش آژانس در بروز این تهدید از طریق درز اطلاعات محرمانه سایتهای هستهای کشورمان، همواره یکی از گزارههای پرتکرار در اظهارات مقامات سیاسی است و آن را میتوان چهارمین دلیل حساسیت ایرانیها نسبت به عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی نامید.
با وجود این دیوار بلند بیاعتمادی میان طرفین بیتردید سفر گروسی به ایران نمیتواند حلال تمامی مشکلات باشد. اما اگر به موقعیت زمانی این سفر توجه کنیم، چند نکته قابلتوجه است:
1- مذاکرات وین کمی پیش از آغاز آشوبهای خیابانی در ایران پایان یافته بود، پس از آن مقامات غربی در یک تقسیمکار احتمالی یکی به میخ و یکی به نعل میزدند، درنتیجه در ماههای اخیر سهگونه موضعگیری درخصوص مذاکرات هستهای ایران از مقامات غربی وجود داشته است. اولا یکسو رابرت مالی یا سخنگوی کاخ سفید تاکید دارند که برجام در دستور کار نیست و تمرکز دولت آمریکا بر حمایت از اغتشاشات است. گروه دوم شامل برخی مقامات اروپایی است که سکوت کردهاند و درنهایت گروه سوم همچون جوزف بورل اگرچه بااحتیاط اما همچنان بر ضرورت احیای برجام تاکید داشتند. درمقابل جمهوری اسلامی ایران ضمن ابراز رسمی تمایل خود برای ازسرگیری مذاکرات رفع تحریمها، طرفهای غربی را به ریاکاری متهم کرده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان آخرینبار در نشست خبری مشترک با مقامات عمانی بیان داشت که آمریکا از کانالهای مختلف درحال ارسال پیام به ایران است و خواهان آغاز مذاکره بوده اما در رسانهها بهگونهای متفاوت اظهارنظر میکند. اگرچه آمریکا این اظهارات را تکذیب میکرد اما رفتوآمد هیاتهای عمانی و عراقی که از دیرباز نقشی پررنگ در انتقال پیامهای دوطرفه داشتهاند، نشان میداد غرب همچنان متمایل به ازسرگیری مذاکرات رفع تحریمهاست. سفر روز گذشته رافائل گروسی به تهران سیگنال دیگری بهتمامی طرفهای مذاکره ارسال میکند و مهر تاییدی بر اظهارنظر وزیر امور خارجه کشورمان است و دیگر نمیتوان تمایل یا احتمالا نیاز غرب به آغاز مذاکرات با ایران را رد کرد.
2- بیتردید در چندماه گذشته یکی از پیچیدهترین پروژههای عملیات روانی و جنگ ترکیبی علیه کشورمان اجرا شده است. آنچه زمینهساز اجرای این سناریوی رسانهای- امنیتی شد اعتراضات و آشوبهای پس از فوت خانم مهسا امینی بود. اما متاسفانه دامنه خشونتها آنقدر گسترده شد که بخشهای کوچکی از جامعه بعد از دیدن گزارشهای هیجانانگیز رسانههای لندننشین تصور میکرد نظام سیاسی در ایران در آستانه سقوط است و مقامات جمهوری اسلامی درحال فرار به ونزوئلا هستند! توهمی در حد و اندازه صدور اماننامه برای حامیان نظام. همراهی هیجانزده برخی سلبریتیها با موج رسانهای ایجادشده نیز به ضریب گرفتن اقدامات ضدامنیتی انجامید و باعث شد ضدانقلاب فرصت بیشتری برای اجرای پروژههای قدیمی خود پیدا کند. تاجاییکه برخی سکانسهای طنز فیلمها واقعیت پیدا کرد و برخی با این ادعا که خانواده بازیکنان تیم ملی فوتبال ازسوی حکومت گروگان گرفته شدهاند، تصمیم گرفتند در جامجهانی تیم ملی فوتبال انگلیس را تشویق کنند. سفر رافائل گروسی و تمایل آشکار غرب برای گشودن کانالهای رسمی گفتوگو با تهران کمی پس از راهپیمایی میلیونی 22 بهمن در پایتخت و دیگر شهرها و روستاها نشان میدهد ایده براندازی نهفقط در جامعه ایرانی، بلکه در ذهن و تحلیل دولتهای غربی نیز بیارزش و دور از ذهن است. واقعیتی که کمی پیش از سفر گروسی، بهصراحت و پشت میکروفن از زبان امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه (که سوژه موردعلاقه براندازان برای عکاسی و سلفی گرفتن است) بیان شد. درواقع در نظر همه طرفها نهفقط پروژه براندازی، بلکه ایده براندازی شکستخورده و فاقد ارزش سیاسی است.
3- هرگونه تلاش برای تضعیف موقعیت دولت جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات با طرفهای غربی بهضرر عموم مردم است. به بیان دیگر فرقی نمیکند شما موافق و حامی کلیت جمهوری اسلامی ایران هستید یا حتی منتقد و مخالف جدی آن، درهرصورت تلاش برای تضعیف موقعیت نظام سیاسی به فشار بیشتر بر عموم مردم و بههمریختگی جدیتر اقتصاد کشور خواهد انجامید. کمپین بیرون کشیدن پول از بانکها و خرید دلار، تحریم جشنواره و جامجهانی و انتخابات و حتی روشن کردن شعلههای گاز آشپزخانه در اوج مصرف زمستان دردی را دوا نمیکند و صرفا بر پیچیدگی اوضاع خواهد افزود. باتوجه به واقعیتهای اجتماعی و بینالمللی و شکست قطعی ایده براندازی، راهکاری جز درک متقابل اجتماعی، کنترل هیجانات و دور شدن از رادیکالیسم کور وجود ندارد. واقعیتی که بیش از عموم مردم باید مدنظر نخبگان سیاسی قرار گیرد.