• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۱۲-۱۳ - ۰۰:۰۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

خانه اژدهایان بدون بال

اگر بازی تاج و تخت، داستان سریر خونی است که برای نشستن روی آن، باید بیشتر از دیگران کشته باشی، خانه اژدها، داستان اژدهایان بدون بالی است که باید بیشتر از یکدیگر پرواز کنند. پرواز به سمت بالا که صد البته می‌تواند به سنگین‌ترین سقوط هم بینجامد درست مثل آنچه در دوئل یکطرفه و ناخواسته دو اژدهاسوار قسمت آخر دیدیم. 

خانه اژدهایان بدون بال

هومن جعفری، خبرنگار:خون... . اگر بازی تاج و تخت، داستان سریر خونی است که برای نشستن روی آن، باید بیشتر از دیگران کشته باشی، خانه اژدها، داستان اژدهایان بدون بالی است که باید بیشتر از یکدیگر پرواز کنند. پرواز به سمت بالا که صد البته می‌تواند به سنگین‌ترین سقوط هم بینجامد درست مثل آنچه در دوئل یکطرفه و ناخواسته دو اژدهاسوار قسمت آخر دیدیم. 
خانه اژدها، پاسخی بود به نیاز صدها میلیون هوادار سریال بازی تاج و تخت که هم از پایان یافتن سریال محبوب خود و هم از افتضاح بودن فصل آخرش به‌شدت دلزده و ناراحت بودند. اچ‌بی‌او خیلی زود اعلام کرد که سریال جدیدی ساخته می‌شود که آن هم حکم یک اسپین‌آف پر‌سر‌وصدا را خواهد داشت. سریالی که قطعا چندین فصل طول می‌کشد. اچ‌بی‌او مرغ تخم طلایش را در یکی دو فصل سر نخواهد برید کما‌اینکه برنامه اسپین‌آف‌های بعدی عین گزینه‌هایی که سیاستمداران می‌گویند، هنوز روی میز است! اسپین‌آفی از زندگی جان اسنو در ایام تبعیدش، اسپین‌آفی از زندگی آریا استارک بعد از آنکه وعده داد قصد دارد به مناطق نامسکونی برود که کسی از آن زنده بازنگشته! حتی اسپین‌آفی از دوران صلح بعد از مرگ مادر اژدهایان و حکمرانی توام با صلح و آرامش. هر کدام از این اسپین‌آف‌ها که ساخته شوند، برای مخاطبان بازی تاج و تخت جذابند. 
با این همه کسی نمی‌داند خانه اژدها یا حتی خاندان اژدهایان، چقدر می‌تواند مخاطبان را با خود همراه کند و در فصل‌های بعد چقدر قصه‌اش را جذابتر خواهد کرد؟
کمی در موردش صحبت کنیم.
 خانه یا خاندان، هر دو می‌سوزند!
اسم فیلم هاوس آف دراگون است که دو معنا دارد. یک معنایش خانه اژدهاست و معنای دیگرش خاندان اژدها. هاوس قبیله و خاندان هم ترجمه می‌شود. از یک‌سو تارگرین‌ها تنها خاندان دارنده اژدها در بین خاندان‌های هفت‌گانه هستند و از سوی دیگر، ما افول آنها را از پیش در مجموعه بازی تاج و تخت دیده‌ایم. نتیجه اینکه از الان می‌دانیم خانه اژدها، باید به حذف کامل اژدهایان و زوال سنگین و کمرشکن تارگرین‌ها منجر شود. زوالی که درنهایت با قتل ایریس تارگین توسط جیمی لنیستر محافظ مخصوصش رقم می‌خورد و آنها تاج و تخت شاهی را به رابرت براتیون می‌بازند و برای مدتی از تنازعات سیاسی محو می‌شوند. این اما داستان آینده است. آینده‌ای که ما دیده‌ایم اما حالا باید سیصد سال به عقب برگردیم و آغاز زوال را از نزدیک ببینیم. 
در حقیقت فرقی ندارد که شما سریال را از منظر کاخ‌هایی ببینید که تارگرین‌ها در آن زندگی می‌کنند یا اژدهایانی که سوار می‌شوند یا شکوه و نفوذ سیاسی‌شان! قرار است همه آنها با هم سوخته شوند!

خانه اژدها و شخصیت‌ها
خانه اژدها، داستان شخصیت‌های ناآرام و بی‌ثباتی است که حتی در اوج قدرت هم ضعف دارند یا احساس ضعف می‌کنند. شاه بیمار خردمند، می‌کوشد تا عادلانه حکومت کند اما نمی‌تواند. از یک‌سو او ولیعهد مستحق به پادشاهی نبوده و تنها به این دلیل شاه شده که دیگر وارث تاج و تخت دختر‌عمویش بوده و قانون رای را به سلطنت مردان داده. درست است که او روی تخت شاهی می‌نشیند اما خیلی‌ها او را شایسته این عنوان نمی‌دانند. از سوی دیگر برادر کوچکش ولیعهد اوست که خام و آتشین‌مزاج است و دوست دارد پادشاه شود. گستاخی و جاه‌طلبی او، باعث می‌شود تا مقام ولیعهدی‌اش را از او بگیرند و دختر شاه ولیعهد شود. پرنسس رینیرا ولیعهد می‌شود و می‌کوشد تا عموی جوان و تند و تیزش را کنترل کند اما رابطه آن دو، سبب می‌شود تا جایگاه ولیعهدی‌اش به خطر بیفتد. در نتیجه داشتن ارتباط با او را تکذیب می‌کند و با دروغ گفتن، به دشمن مشاور اعظم و دخترش که حالا ملکه است، تبدیل می‌شود. آتش اختلافات این دو بعدا قرار است یک مملکت را بسوزاند. 
مرگ زودهنگام همسر شاه، مشکل دوم را ایجاد می‌کند و باعث می‌شود تا او طبق سنت مجبور به ازدواج دوم شود. ازدواج دوم او با دختر مشاور خودش صورت می‌گیرد که این قصه زوال خاندان را رقم می‌زند. در‌حالی‌که خاندان‌های دیگر منتظر بودند تا شاه، همسر خود را از آنها انتخاب کند، او به آنها پاسخ منفی می‌دهد و با یک مانور سیاسی سنگین، هم با دختر مشاور خود ازدواج می‌کند و هم اینکه برای تقویت تاج و تخت، دخترش را به خاندان ولاریون‌ها می‌دهد که این خودش یک مشکل دیگر را ایجاد می‌کند که اینجا نمی‌شود درست مطرحش کرد اما بعدها، سنگین‌ترین ضربه را به خاندان شاهی می‌زند. شکاف اصلی بین دو زن شکل می‌گیرد. ملکه جدید، قدرت را برای خودش می‌خواهد و رینیرا قدرت را برای خودش. این وسط، خیانت‌ها شکل می‌گیرد، کودتاها رخ می‌دهد، آدم‌هایی کشته می‌شوند، آدم‌هایی اسیر می‌شوند و ما متوجه می‌شویم که قرار است چه جنون خون‌آلودی را در فصل‌های بعد شاهد باشیم. 

آنچه خواهیم دید
مرگ پادشاه، به کودتای سیاسی منجر شد. ولیعهدی رینیرا از سوی ملکه نادیده گرفته شد و مقامات طرفدار ولیعهد، کشته شدند. کاخ قبل از اعلام مرگ پادشاه، از طرفداران رینیرا پاکسازی شد تا مشاور شاه و دخترش قدرت را در دست بگیرند و بکوشند تا خاندان خود را در راس کار نگه دارند. با زیر سوال رفتن مشروعیت فرزندان رینیرا و حذف لقب ولیعهدی و همچنین تلاش هر دو خاندان برای جذب متحد، کار به سمت نبردهای سنگین بعدی کشیده می‌شود. در فصل‌های بعد، خون و آتش و اشک خواهیم دید و صد البته که هر چه خونین‌تر، پر‌بیننده‌تر. منتظر باشید تا در فصل‌های بعد، مرگ‌ها را بازشماری کنیم و ببینیم کدام سریال، خون بیشتری روی سر مخاطبانش می‌ریزد. 
 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار