زهرا رمضانی – فاطمه طاری بخش، خبرنگار:علم و فناوری نهفقط برای توانمندی و حل مسائل یک جامعه، بلکه بهعنوان عنصری حیاتی و موثر در عرصههای جهانی بر جایگاه کشورها تاثیر میگذارد و از جنبههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر سرنوشت ملتها موثر است. هرچند این موضوع و شرایط اتفاق تازهای در جهان علم به حساب نمیآید اما هرچه جلوتر میرود مساله علم و فناوری جایگاه مهمتری پیدا میکند تا جاییکه بخشی از سیاستگذاریهای کلان مدیران کشورها معطوف به این حوزه تغییر میکند. یکی از جنبههای این جریان را میتوان در حوزه دیپلماسی نرم دید که دانشمندان و پژوهشگران کشور را با دنیا متصل کرده و بستر را برای حضور آنها از دیگر کشورها به دانشگاههای ایران هم باز میکند. موضوعی که روز گذشته در همایش نظام رتبهبندی، جستاری در دستیابی به جایگاه دانشگاه جهان تراز در دانشگاه پیام نور مطرح شد. در پنل اول این همایش رکسانا نیکنامی، استاد دانشگاه تهران، محمدرضا دهشیری، سفیر ایران در سنگال و امیررضا اصنافی، عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی به بررسی این مقوله پرداختند. در ادامه مشروح این گزارش آمده است.
موافقتنامههای موضوعی جایگزین توافقنامههای بزرگ در جهان علم شدهاند
رکسانا نیکنامی، استادیار دانشگاه تهران :زمانی که درباره علم و دانش صحبت میکنیم، به نظر میرسد که این حوزه، یک حوزه کمتر حساسیتزا محسوب میشود. امروزه دائما درباره جهانی شدن علم، دهکده جهانی و بینالمللی شدن علم میشنویم، اما زمانی که به واقعیت نگاه میکنیم، میبینیم اینگونه نیست. اگر به سابقه دوران جنگ سرد برگردیم، میبینیم بیشتر فعالیتهای جاسوسی که بین شوروی و ایالات متحده آمریکا صورت میگرفت در حوزه علم و فناوری بوده و امروز هم همینگونه است. یعنی بخش اعظمی از فعالیتهایی که قدرتهای بزرگ انجام میدهند در حوزه علم و فناوری است. در اصل این موضوع در قرن 21 بسیار مهمتر شده؛ چراکه ماهیت چالشهایی که ما در این قرن با آن روبهرو هستیم، بیشتر ماهیت علمی دارد که ازجمله آنها میتوان به مسائل زیستمحیطی، ریزگردها، پاندمی کرونا و اینترنت اشیا اشاره کرد که چون ماهیت علمی دارند، سیاستگذار بهتنهایی نمیتواند، از عهده حل کردن آنها بربیاید. موضوع دیگر پاسخ به این چالشها هم از علم بیرون میآید، یعنی بخشی از آن به حوزه سیاستگذاری برمیگردد، اما بخش مهمتر کمک گرفتن از افراد متخصص در علوم است. تصور میکنم در قرن 21 رابطه و کنش بین حوزه سیاست و علم، بیشتر شده و این مساله باعث شده تا دیپلماسی علم و فناوری برای تمام قدرتهای بزررگ از اهمیت بالایی برخوردار شود.
تعارض بین دانش علم ملی و دانش علم باز مساله علم را پیچیده کرد
امروز بحث علم آزاد در دنیا خیلی مطرح میشود اما موضوع اصلی این است که ظرافتهایی که بتوانیم این علم را در کشور خودمان یا هر کشور در حال توسعه یافته دیگری مطرح کنیم، به دلیل رقابتپذیری بالایی که عرصه دانش دارد، خیلی امکانپذیر نیست. یعنی علیرغم جهانی شدن علم در دنیا یک گرایش درونزای دیگری به سمت بازگشت به حوزه بومی هم رخ داده است و آنچه این حوزه را پیچیدهتر کرده، تعارض بین دانش علم ملی و دانش علم باز است. یکی از مناطقی که در حوزه دانش جهانی بهخوبی فعالیت میکند، اتحادیه اروپاست که سرمایهگذاری زیادی هم در این حوزه انجام داده است. از زمانی که اورزولافن ریاست این اتحادیه را برعهده گرفته، شاهد افزایش 10 درصدی در بودجه علم و فناوری اتحادیه اروپا و بالطبع نوآوریهای بسیاری از سوی این اتحادیه بودیم. این بدان معنی است که اگر بخواهیم در حوزه علم و فناوری موفق عمل کنیم، قبل از هر اقدامی نیازمند آن هستیم که قدرتمند کردن و توانمندسازی حوزه آموزش عالی را انجام دهیم نه اینکه آن را به سمت ضعیفتر شدن ببریم. این قدرتمند هم از لحاظ مالی است و نیاز دارد تا بودجه آموزش عالی نسبت به امروز افزایش چشمگیری پیدا کند و نکته دیگر هم ساختارهای خود دانشگاه است که جهانی باید به معنی واقعی کلمه شرایط برای مبادلات بینالمللی و تضارب آرا در عرصه فراهم شود.
فرهنگ دیپلماسی علمی باید در همه رشتهها ایجاد شود
تعاریف مختلفی برای دیپلماسی علم و فناوری وجود دارد و یکی از دو تعریفی که بیشتر در جهان مطرح است، اینکه رابطه سیاسی بین یک کشور با دیگر بازیگران بینالمللی که میتواند دولت باشد یا نهادهای بینالمللی یا سازمانهای منطقهای روی تعاملات تاثیر میگذارد، اما این تعاملات یک سو نیستند. یعنی وقتی از دیپلماسی علم و فناوری صحبت میکنیم، 3 لایه مختلف را شامل میشود که دیپلماسی برای علم، علم برای دیپلماسی و علم در دیپلماسی است. وقتی از دیپلماسی برای علم صحبت میکنیم، منظور این است که بخواهیم نظام و وضعیت علمی کشور را ارتقا دهیم، در این راستا از پتانسیلهای وزارت امور خارجه برای تحقق این مساله کمک میگیریم تا بتوانیم موافقتنامههای مختلفی با کشورها، دانشگاهها و موسسات علمی مختلف منعقد کنیم. وقتی از علم برای دیپلماسی صحبت کنیم، در اصل علم حلقه واسطه تلقی میشود و نگاه ما به علم نگاه ابزاری است. به عبارت دیگر از فناوری استفاده میکنیم تا به دستاوردهایی برسیم که در دیپلماسی از آن تحت عنوان قدرت نرم یاد میشود و از این طریق بتوانیم منافع کشور را تامین کنیم. به جرات هم میتوانم بگویم ما به مفهوم بعدی علم در دیپلماسی اصلا ورودی نداشتهایم، از این رو باید به سمتی حرکت کنیم که فرهنگ دیپلماسی علمی را از ابتدا در کشور ایجاد کنیم.
اگر فردی که دورههای مختلف تحصیلیاش به پایان رسیده، یکباره بخواهد با مفهوم دیپلماسی علمی آشنا شده و به سمت بینالمللی شدن حرکت کند، بههیچوجه فایده ندارد، کما اینکه تجربه هم نشان داده این کار به جایی نمیرسد. فرهنگ دیپلماسی علم و فناوری در رشتههای مختلف باید از ابتدا ایجاد شود. در ایران وقتی میخواهیم خودمان را معرفی کنیم، میگوییم بنده فلانی هستم استاد دانشگاه فلان، اما در کشورهای توسعهیافته، افراد میگویند استاد دانشگاه فلان هستند و بعد از آن اسمشان را میگویند. این به معنی آن است که فرهنگ دیپلماسی برای آنها نهادینه شده و اولویت اول گسترش فعالیتهای دانشگاهی است که در آن مشغول به کار است، نه اینکه خودش بهصورت شخصی بخواهد ارتباط بینالمللی بگیرد.
هدف مهم دیپلماسی برای علم که بیشتر در سطح بین حکومتی رخ میدهد و نشاندهنده نقش پررنگ دولت در آن است، اینکه یکسری زیرساختها را برای فعالیتهای علمی فراهم میکند. آنچه اینجا اهمیت پیدا میکند اینکه وزارت علوم باید همکاری تنگاتنگی با وزارت خارجه داشته باشد و بهتنهایی نمیتواند این کار را به پیش ببرد. اما در علم برای دیپلماسی آنچه بیشتر مطرح میشود، دیپلماسی خط دوم است و منظور این است که دولت دیگر دخالتی ندارد و دانشگاه با دانشگاه و دانشمند با دانشمند بهصورت مستقیم تعامل برقرار میکند.
پردیس دانشگاه تهران یک دانشجوی خارجی هم ندارد
اگر بخواهیم به سمت توسعه آموزش عالیمان حرکت کنیم، باید نگاه سیستماتیک به حوزه دیپلماسی علمی داشته باشیم. منظور از توسعه پیدا کردن این است که فعالیتهای صورتگرفته باید نیازمحور باشد. همچنین برای اینکه پیوند با عرصه بینالملل بهصورت واقعی صورت گرفته و شرکای واقعی در این عرصه داشته باشیم، باید کنشی انجام شود و دیپلماسی علمی حد واسطهای است که چرخدندههای این حوزه را به حرکت درمیآورد. از طرفی هم بعد از کرونا و جنگ اوکراین سیاستگذاری کشورهای پیشرفته دستخوش تغییر شده و آنها دیگر از جهانی شدن عبور کردهاند و دیگر دنبال قراردادها و توافقنامههای بزرگ در هیچ عرصهای نیستند و اگر بخواهیم با زمان همراه شویم، باید به سمت موافقتنامههای موضوعی حرکت کنیم. بهطور مثال باید یک موافقتنامه خاص با یک دانشگاه خاص درباره یک رشته و حوزه خاص منعقد کنیم. البته این مساله تنها مربوط به حوزه علمی نیست، بلکه در اقتصاد و سیاست هم به همین شکل باید عمل کرد.
موضوعی که باید به آن اشاره کنم اینکه تجربه بنده از پردیس بینالملل دانشگاه تهران این است که در میان دانشجویان آنها، یک دانشجوی خارجی ندیدهام بلکه همهشان دانشجویان ایرانی هستند که در کنکور سراسری نتوانستند چندان موفقیتی به دست آورند و پردیس بینالملل را انتخاب کردند. از این مساله میگذرم و میگویم ابزارهای دیپلماسی علمی راهبردی هستند، یعنی باید در وهله اول یک سند راهبردی علم و فناوری که بهصورت مشترک توسط وزارت علوم و خارجه و رایزنیهای سازمان تبلیغات تهیه شود، سندی که نیازمحور بوده و مبتنیبر واقعیتها باشد. متاسفانه ما سندی برای دیپلماسی علم و فناوری نداریم. در حوزه عملیاتی هم لازم است اقداماتی انجام دهیم. بهطور مثال اتحادیه اروپا باجههای اطلاعرسانی در سازمانهای عضو خود دارد تا دانشجو به راحتی بتواند ارتباط برقرار کند، اما ما چنین باجههایی را نداریم که براساس آن دانشجو بتواند بهراحتی با واحد بینالملل وزارت علوم در ارتباط باشد یا در جریان موافقتهای بینالمللی قرار بگیرد و با مسیر سختی روبهرو میشود.
باید یک اجماع درونی درباره دیپلماسی علمی ایجاد شود
محمدرضا دهشیری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سنگال:سوال بنده این است که چگونه میتوانیم از دیپلماسی علمی برای ارتقای رتبههای دانشگاههای کشور بهره بگیریم؟ فرضیه اصلیمان هم این است که دیپلماسی علمی از رهگذر برندسازی، شبکهسازی، تمدنگرایی و بینالمللیگرایی موجبات ارتقای رتبهبندی دانشگاهی کشور را فراهم کند. صحبتهایمان را به 3 قسمت مفهومشناسی، اهمیت و ضرورت دیپلماسی علمی و چگونگی بهرهوری در دیپلماسی علمی برای ارتقای رتبهبندی دانشگاههای کشور تقسیمبندی کردهام. در بحث مفهومشناسی، منظور از نظام رتبهبندی دانشگاهها، تعیین معیارها و شاخصهای رتبهبندی دانشگاه و تکیه بر شاخص تولیدات علمی، شاخص استناد، جوایز بینالمللی و سطوح رتبهبندی دانشگاهها براساس شاخصهای آموزشی و پژوهشی، سطح کیفی آموزش و اعتبار و خوشنامی دانشگاهها و... است.
لزوم جهش میان رشتهای برای مرتبطسازی علوم با سیاست بینالملل
3 مفهوم درباره دیپلماسی علمی داریم که شکلی از دیپلماسی عمومی یا سطح دوم است. اول علم در دیپلماسی که به معنی استفاده از ابزارهای علمی برای تصمیمگیری سیاست خارجی و ارائه مشاورههای علمی برای حمایت از اهداف سیاست خارجی محسوب میشود. مفهوم دوم، دیپلماسی برای علم است که به معنی بهرهگیری از دیپلماسی برای تسهیل همکاریهای علمی و پژوهشی بین کشورها است که موجب شکلگیری یک دیپلماسی علمی هماهنگ با رویکرد منسجم است. مفهوم سوم هم علم برای دیپلماسی به معنی تقویت همکاریهای علمی و بینالمللی در راستای ارتقای روابط بینالمللی صلحآمیز و برقراری مشارکت بینالمللی سازنده و پاسخگوی هماهنگ به مشکلات جهانی و کاهش زمینههای منازعه بین کشورها است.
در بخش دوم که اهمیت و ضرورت دیپلماسی علمی است هم باید بگویم که مهمترین نیاز آن لزوم حل مشکلات فرامرزی و پاسخگویی هماهنگ به چالشهای جهانی در پرتوی همپیوندی علم و فناوری با سیاست بینالملل است. چالشهای جهانی با علم و فناوری از یکسو و تحولات بینالمللی همپیوندی، داشته و موضوعاتی مانند هوش مصنوعی، ارتباطات، رمز ارزها و... میتوانند ما را در حل چالشهای فرامرزی جهانی از قبیل گرمایش جهانی، تغییرات اقلیمی، بیماریها و پاندمیهای فراگیر مانند کرونا، اشاعه هستهای، شهری شدن سریع، رشد فزاینده جمعیت و... کمک کنند. نکته دیگر هم تنوع ابعاد دیپلماسی علمی است. یعنی ما دیپلماسی آب، محیطزیست، سلامت، بهداشت جهانی، انرژی، دیجیتال، هستهای، شهری و... را داریم که اینها بیانگر این است که ما نیاز به یک جهش میان رشتهای برای مرتبطسازی علوم با سیاست بینالملل داریم. دلیل سوم اهتمام به دیپلماسی علمی نیاز متقابل دانشمندان و دیپلماتها به مهارتهای یکدیگر است. یعنی دانشمندان به فنون مذاکره، ارتباطات، مهارتهای رهبری، شبکهسازی و... نیازمند بوده که در روابط بینالملل به لبه آن توجه میشود و دیپلماتها هم به برخی از مهارتهای علمی از قبیل تحلیل دادهها، درک عدم قطعیتهای علمی و... نیاز دارند.
5 راهکار برای افزایش جایگاه بینالمللی دانشگاههای کشور
موضوع بعدی چگونگی بهرهگیری از دیپلماسی علمی برای ارتقای رتبهبندی دانشگاهها است و اولین رویکردی که میتواند ما را در این زمینه یاری کند، برندسازی است. برندسازی یک ابزار خلاق از سوی سیاستگذاران برای کاربست دیپلماسی علمی در روابط بینالملل بهشمار میرود که 3 لایه این حوزه عبارتند از برندسازی مکانی، برندسازی سیاستی و برندسازی ابزارهای سیاستی، که ازجمله آن میتوان به ارائه تسهیلات پژوهشی، حمایت از دانشگاههای خارجی در طرحهای کلان پژوهشی، میزبانی المپیادهای بینالمللی و... اشاره کرد. مقوله دیگر هم بحث شبکهسازی است. با توجه به اینکه جهان کنونی، یک جهان دیجیتالی بوده و نیاز به ایجاد شبکه علم و فناوری در عرصه فراملی وجود دارد، باید دانشگاههایمان در شبکه دانشگاههای مطرح دنیا حضور داشته باشند، به عبارت دیگر قدرت در عصر کنونی نیز قدرت شبکهای است. سومین راه استفاده از دیپلماسی علمی، روایتسازی بهویژه روایتسازی ایجابی است. یعنی با تکیه بر نوآوریهای ارتباطی در نظم دیجیتالی کنونی و همچنین همپیوندی فزاینده کنشگران محلی و بینالمللی، یک تصویر ایجابی از کشورمان و نقش پیش روی آن در فناوریهای دیجیتال و نوآوریها و استارتاپها نشان دهیم. چهارمین روش هم برای ارتقای رتبهبندی دانشگاهها، رویکرد تمدنگرا است. بعضی از دانشگاههای بینالمللی نگاهی اقتصادمحور به آموزش عالی داشته و تلاش میکنند تا از این حوزه برای افزایش درآمدهای خودشان بهره بگیرند درحالیکه رویکرد باید تمدنی و مبتنیبر اخلاقمداری و بها دادن به کنش فرهنگی باشد. پنجمین روش هم بینالمللیسازی دانشگاه است که برای این منظور نیاز به آن داریم که مرجعیت علمی دانشگاهها ارتقا پیدا کند. همچنین شاهد جذب استعدادهای علمی هم باشیم و میزان کسب جوایز بینالمللی یا مشاوره اساتید دانشگاهها در نهادهای تخصصی بینالمللی افزایش پیدا کند.
تلاش بازیگران آموزش عالی باید به افزایش اعتماد به اساتید منجر شود
مساله دیپلماسی علمی امری زمینهمند است و بایستی زمینه ایجابی ملی و یک نوع اجماع درونی برای این مساله داشته باشیم. این مهم است که بتوانیم یک زمینه فرهنگی و فکری مثبت نسبت به تعاملات علمی در کشورمان شکل بگیرد. نکته دیگر کیفیگرایی در دیپلماسی بوده و باید بهجای کمیت به کیفیت توجه کنیم و بهجای نگاه نظری، بیشتر جنبههای کاربردی این دیپلماسی را مدنظر قرار دهیم. همچنین باید یک هماهنگی درونی سازنده میان نهادهایی که دستاندرکاران آموزش عالی هستند، شکل بگیرد. همافزایی اولویتها و اقدامات بازیگران دخیل در عرصه دیپلماسی علمی و اهتمام آنها به ارتقای سرمایه اجتماعی هم نکته دیگری است که باید مدنظر قرار بگیرد، یعنی باید تلاش همه این بازیگران به افزایش اعتماد عمومی به اساتید دانشگاهها بهعنوان نخبگان مرجع منجر شود.
سایت دانشگاهها هم باید توانایی جذب داشته باشند
امیررضا اصنافی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی:در اینجا میخواهم درباره یکی از حلقههایی که میتواند با زمینه جهانیسازی و بینالمللیسازی دانشگاهها در ارتباط است، صحبت کنم. اینکه اصلا چرا بحث حضور ما در جهانی شدن اهمیت پیدا کرده، دلایل مختلفی دارد. اول اینکه تعداد پژوهشگران و رشتههای دانشگاهی در حال افزایش بوده و درمقابل هم مرزهای دانشی در حال توسعه است و دیگر هیچکس نمیتواند ادعا کند که در حوزه تخصصیاش، بهترین است. بحث آزادسازی تجارت و سرمایهگذاری خصوصی هم مطرح است، یعنی بسیاری از موسسات در بخشهایی سرمایهگذاری میکنند که برای آنها سوددهی داشته باشد. درنهایت بحث گردش اطلاعات و ایجاد رقبایی برای دانشگاهها مانند mooc (آموزش از راه دور) مطرح است، رقبایی که میتواند برای آموزش مستمر یک خطر جدی باشند. اگر دانشگاهها نتوانند به خوبی رسالت خودشان را در عرصه ملی و بینالمللی انجام دهند، moocها جای آنها را خواهند گرفت.
اینکه ما چه دانشگاهی را فراجهانی میدانیم، منظور دانشگاهی است که بتواند در ابعاد مختلف حضور جهانی داشته باشد. اینکه بتوانیم از همکاری اعضای هیاتعلمی یا دانشجویانی بهره بگیریم که در زمینه بینالملل کار میکنند یا ارائه برخی دروس به زبانهای انگلیسی یا دیگر زبانهای روز دنیا و اینکه بتوانیم در کشورهای مختلف شعبه یا انتشارات معتبری داشته باشیم، مهم است. نکته آخر هم داشتن یک پایگاه تعاملی است. یعنی آنچه در عرصه جهانی شدن باید جدی بگیریم، این است که بتوانیم یک ارتباط تعاملی را با دنیا داشته و بتوانیم از طریق یک ویترین که همان سایتها هستند، دستاوردهایمان را به دنیا نشان دهیم. همه میدانیم که تاریخچه ارتباطات علمی چه پیشینهای دارد از سفرهای علمی شروع و حالا به نشریات علمی و سایتها رسیده است.
اطلاعات کاربردی به شناخت راحتتر افراد کمک میکند
در بحث ارتباطات علمی و جهانی باید غیر از اینکه خودمان را به دنیا معرفی کنیم، بتوانیم افراد را هم جذب کنیم. یعنی هر چه اطلاعات در دسترستر و کاربردیتر باشد، بهتر میتوانند شناختی از دانشگاه ما پیدا کنند و درنهایت ارتباطات لازم شکل میگیرد. نکتهای که باید مدنظر قرار بگیرد این است که آنچه در دانشگاهها تولید میشود چه در قالب بحثهای آموزشی، چه پژوهشی و چه همکاریهای دو سویه در گرو گردش اطلاعات و جریان علمی است. این گردش هم زمانی رخ میدهد که ما بتوانیم وبسایت بهروز و تعاملی داشته و بتوانیم از پتانسیل اطلاعاتی که در اختیار داریم بهدرستی استفاده کنیم.
اگر بخواهیم در عرصه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم، تنها راه آن قرارگیری در نظامهای رنکینگی مانند تایمز، شانگهای و... نیست، هر چند که آنها هم ابزارهایی برای رسیدن به رنکینگ بهتر هستند، اما وقتی به وبسایت وبومتریک شاخصهای مختلفی دارد که از جمله آن بهروز بودن سایت دانشگاهها است، نگاه میکنیم، به اهمیت دسترسی به اطلاعات مربوط به دانشگاهها میرسیم. در این سایت ایران در زمره 10 مورد برتر آسیا نیست اما وقتی به بخش ایران این سایت نگاه میکنیم، دانشگاه تهران در رتبه اول قرار دارد. وقتی پژوهشگران و دانشمندان میخواهند با دانشگاهی ارتباط بگیرند، در کنار اینکه رنکینگ آن را در نظر میگیرند، به این مقوله که سایت دانشگاه تا چه میزان بهروز است هم توجه دارند و اینکه چه اطلاعاتی میتوانند از وب سایت دانشگاه مدنظرشان به دست آورند.
وقتی میخواهیم به جهانی شدن فکر کنیم، باید همه مولفههای این حوزه را در کنار یکدیگر ببینیم. یکی از دانشگاههای امارت یک پلتفرمی دارد که وقتی کاربر وارد آن میشود، از آنجایی که با هوش مصنوعی کار میکند، با کاربر ارتباط برقرار میکند و این جذابیت اولیهای که در سایت ایجاد میشود، بسیار اثرگذار است. حالا اگر بخواهیم از دانشگاههای کشور سوال کنیم باید در ابتدا تلفن مربوط را پیدا کنیم، بعد اگر مسئول آن بخش در آن زمان حضور داشته باشد، میتوان به نتیجه رسید و این روند باعث طرد شدن افراد از وبسایتهای دانشگاهیمان میشود. ما باید بخش انگلیسی سایتهای دانشگاهی را جدی بگیریم. درست است که اخبار در این بخش از سایت دانشگاهها قرار میگیرد، اما سوال این است که اگر فردی میخواهد به یکی از دانشگاههای کشور اپلای کند، این موضوع برای او اهمیت دارد که روز گذشته کدام بخش دانشگاه افتتاح شده؟ قطعا خیر. در این بخش دستاوردها و افتخارات، پیشتاز بودن در مرزهای دانش و ارتباط برقرار کردن با مخاطب بیرون مهم است و فرمهای آنلاینی که کاربر به راحتی بتواند آن را پر کند.