بیش از دو هفته پیش، چهل‌و‌یکمین دوره جشنواره فیلم فجر با تمام فراز و نشیب‌هایش تمام شد. اختتامیه جشنواره و چند روز بعد از آن را می‌توان آخرین فرصت برای بحث‌های داغ درباره سینمای ایران و اندیشیدن درباره وضعیت فعلی و افق‌های پیش‌روی آن دانست و می‌توان سرآغازی تلقی کرد برای بحث‌های پهن دامنه معرفتی و سیاست‌گذارانه درباره این سینما.
  • ۱۴۰۱-۱۲-۱۰ - ۰۰:۲۱
  • 00
چهل‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر در کشاکش تحلیل واقع‌‌بینانه یا فانتزی

محسن جوهری،  پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام‌صادق(ع):بیش از دو هفته پیش، چهل‌و‌یکمین دوره جشنواره فیلم فجر با تمام فراز و نشیب‌هایش تمام شد. اختتامیه جشنواره و چند روز بعد از آن را می‌توان آخرین فرصت برای بحث‌های داغ درباره سینمای ایران و اندیشیدن درباره وضعیت فعلی و افق‌های پیش‌روی آن دانست و می‌توان سرآغازی تلقی کرد برای بحث‌های پهن دامنه معرفتی و سیاست‌گذارانه درباره این سینما. اگر رویکرد دوم را انتخاب کنیم و جشنواره را شروعی برای اندیشیدن مجدد و مستمر درباره سینمای ایران بدانیم، باید از فرصت 10روزه‌ای که در ایام جشنواره ایجاد شد به‌نفع یافتن نقاطی جهت تامل بلندمدت خود بهره ببریم. این نوشته تلاش می‌کند در حد وسع محدود خود، نقاطی را برای درنگ درباره آینده سینمای ایران مطرح کند.
واقع‌بینی شرط نخست دستیابی و ارائه یک توصیف دقیق از وضعیت هر‌ پدیده اجتماعی، از‌جمله جشنواره اخیر فجر است. این واقع‌بینی حکم می‌کند که اذعان شود در چند ماه منتهی‌به برگزاری جشنواره، جمع قابل‌توجهی از اهالی این سال‌های سینما ایران، از هر‌ تلاشی برای نرساندن فیلم‌هایشان به جشنواره دریغ نکردند که اگر این تلاش صرف بهتر ساخته‌شدن آثارشان می‌شد، سینمای امسال ایران احتمالا گوی سبقت را به‌لحاظ فنی از بسیاری از کشورهای جهان می‌ربود. همچنین مرغ خیال این سینماگران آنچنان آزاد و رها و گسسته از واقعیت پرواز می‌کرد که فروپاشی انقلاب را تا ایام بهمن‌ماه کاملا در دسترس می‌دانستند؛ این تخیل قوی نیز اگر در خدمت داستان‌سرایی و فیلمنامه‌نویسی قرار می‌گرفت، شاید می‌توانست تحولی ژرف در ادبیات داستانی و هنر فیلمنامه‌نویسی ما رغم بزند. در چنین شرایطی چشم بستن به روی زحمات متولیان جشنواره برای برگزاری این رویداد مهم هنری‌- فرهنگی از انصاف به دور است.
اصل مهم واقع‌بینی که در بخش قبل به آن اشاره شد، نقطه مقابل برداشت‌های فانتزی از سطح کیفی آثار جشنواره و اثرسنجی سیاست‌های دولت در عرصه سینما است. باید اذعان کرد که سطح کیفی اکثر قریب به اتفاق آثار جشنواره امسال، متوسط رو به ‌پایین بود و با سختی می‌توان چند فیلم را متوسط رو به ‌بالا یا خوب ارزیابی کرد. غلبه نگاه فانتزی بر نگاه واقع‌بینانه زمانی خودش را نشان می‌دهد که تصور کنیم در جشنواره اخیر و به‌واسطه تحریم افراد متعلق به جریان روشنفکری، سینمای ایران به‌دست جریان انقلابی افتاده است. فانتزی بودن این تحلیل زمانی بهتر فهمیده می‌شود که تولیدات سینمایی به نمایش درآمده در جشنواره امسال در دو برش تحلیل شوند. برش اول، برش سازمان‌های فرهنگی تولیدکننده یا حامی آثار و برش دوم افراد و تیم‌های تولیدکننده فیلم‌ها.
جشنواره اخیر فجر به‌خوبی مشخص کرد که سازمان‌های متولی تولید یا حمایت از آثار سینمایی، به‌خصوص آنها که به‌صراحت منتسب به جریان انقلابی هستند، نه‌تنها پیشرفت محسوس در حرکت خود نداشته‌اند؛ بلکه بعضا در مواردی به عقب حرکت کرده‌اند. سازمان هنری رسانه‌ای اوج نتوانست تعداد آثار باکیفیت خود را در جشنواره ارتقا دهد و حضورش در جشنواره امسال تفاوت خاصی با سال‌های قبل نداشت. سازمان تبلیغات اسلامی و زیرمجموعه مهم آن یعنی حوزه هنری هم نتوانسته ادعای خود در مسیر تحول و بازگشت به روزهای اوجش در سینمای دهه‌های 60 و 70 ایران را تکرار کند و تقریبا هیچ‌کدام از آثارش، از سطح زیبایی‌شناختی و حتی مضمونی شاخصی برخوردار نبود. عملکرد فارابی اما در بین سازمان‌ها از همه ضعیف‌تر است و معلوم نیست سرمایه‌گذاری‌های این نهاد در چه فرآیندی به آثاری منتج شده که به‌لحاظ سینمایی بسیار ضعیف و به‌لحاظ تماتیک به‌شدت نحیف هستند.
برش دوم، یعنی برش تولیدکنندگان آثار، حوزه‌ای است که برخی از مسئولان و تحلیل‌گران، از آن به‌عنوان نقطه قوت جشنواره اخیر یاد کرده‌اند. نگارنده این متن نیز واردشدن چهره‌های تازه‌نفس به سینمای ایران را پدیده مثبتی ارزیابی می‌کند که احتمالا حاصل تلاش آگاهانه مدیریت سینمایی کشور در یکی دو سال اخیر است. بااین‌وجود آنچه باید با نگاه موشکافانه‌تری به آن نگریست و درباره آن به‌تفصیل تأمل کرد این است که آیا این فیلمسازان تازه‌نفس، ادراک درونی شده متفاوتی نسبت به پدیده انقلاب اسلامی و اکنون و آینده جامعه ایرانی دارند یا خیر؟ آیا این نسل از دریچه باورمندی به حقیقت ناب انقلاب اسلامی، مسیر متفاوتی را برای امتداد حرکت تاریخی ملت ایران در ذهن دارند؟ در پاسخ اجمالی به این پرسش باید گفت که آثار این هنرمندان جوان در جشنواره امسال، حاکی از تفاوت بنیادینی در زاویه دید آنها به پدیده انقلاب اسلامی و جامعه ایرانی نبود. به تعبیر دیگر در آثار این گروه از هنرمندان نه زاویه نگاه تازه‌ای به پیشینه تاریخی انقلاب وجود داشت و نه بصیرت متمایزی نسبت به آینده آن. 
نکته آخر اینکه آثار سینمایی این دور از جشنواره و مواضع متشتت مسئولان سینمایی کشور به‌خوبی مشخص کرد که دستگاه سیاستگذاری فرهنگی کشور هنوز به عقلانیت واحد و منسجمی برای شیوه مواجهه با جریان غالب سینماگران کشور که عمدتا در بخشی از طیف جریان روشنفکری قرار می‌گیرد دست نیافته است. از یک سو این صدا به گوش می‌رسد که چه‌بهتر روشنفکران جشنواره را تحریم کردند و از سوی دیگر عده‌ای نوعی آه حسرت تراژیک سر می‌دهند که واویلا، سینمای ایران بدون اینان به نحوی زمین خورده که دیگر نمی‌تواند روی پایش بایستد. در این میان جای نوعی نگاه ظریف و البته راهبردی که بتواند ظرفیت‌های فنی و هنری این جریان را به نفع ایده انقلاب اسلامی استفاده کرده و البته سودای تربیت نسلی از هنرمندان حقیقتا انقلابی را در سر داشته باشد کمتر دیده می‌شود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱