علی صولتی، خبرنگار «فرهیختگان»؛ ساعت حوالی یک ظهر، تقاطع خیابان بهار و طالقانی، جمعیت بهاندازه شب گذشته نیست و نیروهای عملیاتی آتشنشانی هم با غم از دست دادن یکی از بهترین همکارانشان بعد از اطفای کامل حریق ساختمان 153، از آنجا رفتهاند. چند ماشین نیروی انتظامی و چند هایلوکس شهرداری تهران و یک کیوسک و نوارهای زرد محدودکننده برای جلوگیری از تردد در خیابان، بهعلاوه کسبه و تعدادی از عابران که همه به یک نقطه نگاه میکنند و انگار حسب تجربیات قبلی، همه منتظر یک ریزش و فاجعهای دیگرند.
جلوتر میروم، به کسبه و عابران نزدیکترم. پچپچها را میشنوم. هر جمع دو، سهنفرهای بر سر یک موضوعی جدل میکنند. اینهایی که جلوی کرکره نیمهپایین یکی از مغازهها ایستادهاند گلایه از وضعیت اقتصادی دارند و از اینکه مجبور شدهاند شب عیدی مغازهشان را بهخاطر چنین اتفاقی ببندند ناراحتند و دهانشان هم که چفتوبست ندارد. البته پربیراه نمیگفتند. معلوم نیست به چه علت و مسالهای ساختمان آتش گرفته و دودش به چشم کسبه این محل رفته و شب عیدشان را خراب کرده و آنها را از کسب درآمد محروم. چک دارند، اجاره و بدهی، همهاش تلنبار شده بود برای آخر سال و تسویه با درآمدی که شاید این شبها داشته باشند.
جلوتر دو نفر دیگر ایستاده بودند و درباره بار یکی، دو شب قبل حرف میزدند. صندلیهای ماساژوری که گویا یکشب قبل به همین ساختمان آوردند و به طبقات پایینی بردند. چرتکه میانداختند که این صندلیها چندصد میلیون قیمت دارند و حالا چه ضرری گریبانگیر مالک آنها شده و خدا به دادشان برسد. چه سرمایهای دود شد. البته تخیلشان هم گل کرده بود و قبل از روشن شدن اصل ماجرا، آتشسوزی را به همین صندلیها ربط میدادند و اینکه شاید کسی تعمدا این کار را کرده و پدرکشتگی با مالک آن صندلیها یا مالک ساختمان داشته و این فاجعه را بهبار آورده است. از انبارهای طبقات پایین میگفتند و سرمایههایی که احتمالا همهاش دود شد.
جلوتر جمع دیگری از قیمت دلار میگفتند و وضعیت بد اقتصاد و اینکه شب عیدی چه بلایی سر کسبه این ساختمان و مغازههای زیرساختمان میآید. عابر بودند و همینطوری سر صحبتشان با هم باز شده بود و داشتند همهچیز را تحلیل میکردند. قیمت دلار را به آتشسوزی و آتشسوزی را به نظام و خلاصه تمام شقایقها را به گودرز نسبت میدادند تا حداقل جمع دونفرهشان را قانع کنند، این اتفاق طبیعی نیست و دست پنهانی وسط ماجراست و این آتشسوزی کار اوست. مکالمه جالبی بود برای رفع خستگی و چند دقیقه از درون خندیدن. عایدی خاصی نداشت. زودتر از بقیه از این جمع هم رها شدم و کمی به ساختمان نزدیکتر، چندنفری آنجا ایستاده بودند.
ماموران شهرداری، چند پرسنل آتشنشانی، پلیس و عدهای دیگر بنرهایی را آماده کرده بودند که تا اطلاع ثانوی، بهدلیل ریزش احتمالی ساختمان و وقوع اتفاقی غیرمترقبه، ورود به ساختمان ممنوع است. ورود به خیابان بهار هم با خودرو محدود شده بود. گویا قرار بود کسی وارد ساختمان نشود، اما آن یکساعتی که من آن حوالی میگشتم و جزئیات را ثبتوضبط میکردم تعداد زیادی به ساختمان وارد و از آن خارج شدند. لباس مشخصی هم نداشتند، کلاه ایمنی هم به سر نکرده بودند. خلاصه اینکه اگر اشتباه نکنم از کسبه بودند و میرفتند تا چیز باارزشی اگر داخل ساختمان هست، از آن خارج کنند. امیدوارم آن احتمال ریزش، احتمال بماند و با این شلگیریهای همیشگی موعد بحران، وضعیت بحرانیتر نشود.
اینطرفتر، حتما از کسبه یا از مردم عادی، کسی چند عکس را از شهید رضا دارابی، آتشنشان قهرمانی که در این حادثه و در حین عملیات به شهادت رسید، سیاهوسفید روی کاغذ پرینت گرفته و روی دیوار چسبانده بود. هرکسی هم که نگاهش به این عکس میخورد، چند لحظهای مکث میکرد و حتما خاطرات زیادی در ذهنش از فاجعه پلاسکو مرور میکرد و میگذشت. من هم همینطور، چنددقیقهای ایستادم، یاد پلاسکو افتادم، یاد تمام آتشنشانهایی که همین چندوقت پیش برای انجام یک مصاحبه پای درددلهایشان نشسته بودم، بعد گذشتم و دوباره بین مردم رفتم و این بار چند سوالی پرسیدم. البته سوالات همان جوابهایی را میگرفت که از پچپچها شنیده بودم.
ماجرای ما و ساختمانهای ناایمن دقیقا در آن نقطهای قرار دارد که کسبه در انتظارش بودند. با هر حادثهای برای هر ساختمانی و با هر شکل و مدلی، منتظر فروریختنیم. پلاسکو، کلینیک سینااطهر، ساختمان متروپل، ساختمان علاءالدین و... . نمیدانم تا کی قرار است که اسمی به این ردیف اسامی اضافه کنیم. اما میدانیم تا زمانی که یکبار برای همیشه پرونده ساختمانهای ناایمن باجدیت دنبال نشود و وضعیت این سازهها مشخص نشود و از طرفی نسخه ماده 100 هم پیچیده نشود، این لیست همچنان بهروزشدنی است و باید منتظر اتفاقات مشابه باشیم. آن از پلاسکو و وضعیت ایمنی و سازهای که آن فاجعه را آفرید و در ذهن همه مردم ایران ماندگار شد، آن یکی از ساختمان کلینیک سینااطهر و بعد هم ماجرای متروپل و همیشه هم که ترس و اضطراب بابت آتشسوزیهای پیدرپی و مشکلات ساختمانهایی نظیر علاءالدین.
حالا ماییم و این تجربه جدید که به اذعان مدیران شهری، تقریبا همه تخلفات مربوط به کمیسیون ماده 100 را داشته و پلمب هم شده و به اصرار و بیقانونی خود مالکان این پلمب فک شده و ساختمان به روال عادی خودش برگشته و تبدیل به انبار شده و کسی هم نگفته که چرا این بیقانونی اتفاق افتاده و این پلمب چرا فک شده و این ساختمان کار خودش را میکند. مهدی بابایی، رئیس کمیته ایمنی و مدیریت بحران شورای اسلامی شهر تهران اظهار داشت: «این ساختمان رای کمیسیون ماده ۱۰۰ را دارد، زیرا مالکان ساختمان اقدام به تغییر کاربری طبقات منفی 1، ۲ و 3 به کاربری انبار کرده بودند. همکاران شهرداری تهران اوایل آذر امسال به این ساختمان مراجعه و آن را پلمب کردند اما مالک بهطور غیرقانونی اقدام به فکپلمب کرد. مجددا همکاران شهرداری در اواخر آذرماه گذشته برای پلمب مجدد به ساختمان مراجعه کردند اما مالک ممانعت کرد و این موضوع توسط عوامل کلانتری محل نیز صورتجلسه شد. دادستانی تهران مجددا در ۱۹ بهمنماه دستور پلمب را صادر کرد اما مالک مراجعه کرد و درخواست مهلت کوتاه برای تخلیه داشت.» سخنگوی شهرداری تهران، شهردار تهران و باقی مسئولان شهرداری هم به این موضوع اشاره کردهاند، اما اینکه چطور مالک میتواند به این راحتی پلمب را فک کند، آن هم نه یکبار و دوبار که چند بار و بعد هم مانع از پلمب مجدد شود، باید مسئولان شهری و قضایی پاسخگو باشند. نمیشود در شهری که جابهجا کردن یک آجر در آن هم جریمه دارد و ماموران شهری بهسرعت در محل حاضر میشوند، چنین سازهای در قلب پایتخت بیتوجه به هیچ نهاد و شخص و سازمانی، کار خودش را بکند.
از این ساختمانها در شهر کم نیست. عدد و رقم هم از تعداد این ساختمانها کم ندادهاند. قدرتالله محمدی، مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر تهران بعد از پایش 33 هزار ساختمان در تهران در ارتباط با تعداد ساختمانهای ناایمن پایتخت میگوید: «این عدد مربوط به پایش ایمنی ساختمانهای شهر تهران است. اقدامی که از سال ۹۵ به بعد آغاز شد و همکاران ما داوطلبانه کاری را آغاز کردند که در جریان آن توانستند ۳۳ هزار ساختمان را در شهر تهران پایش کنند. این ساختمانها براساس ضوابط آتشنشانی و وضعیت ایمنی به چهار گروه ایمنی دستهبندی شدند که دسته اول آن ساختمانهای بسیار پرخطر بود که همین ۱۲۹ ساختمانی است که عدد آن اعلام شده و البته تعداد آن درحالحاضر به ۱۱۹ ساختمان رسیده است. دسته دوم ساختمانهای پرخطر، دسته سوم ساختمانهای میانخطر و دسته آخر ساختمانهای کمخطر است.» درکنار این عدد 16 هزار ساختمان ناایمن در تهران هم اعلام شده بود که علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران در ارتباط با آن گفته بود: «حالا با توجه به آنچه گفتم ما آمدیم و فهرستی از ساختمانها تهیه کردیم. دقت کنید این فهرست به معنای فهرست ساختمانهای ناایمن نیست، بلکه فهرست ساختمانهای مهمی است که لازم است ایمنی آن از سوی تیمهای مشترک که برای هریک از مناطق ۲۲ گانه درنظر گرفتهایم، بررسی شود. این ۱۶ هزار ساختمان ناایمن نیستند، بلکه ما آنها را جزء اولویت قرار دادیم تا ایمنیشان را بررسی کنیم و ممکن است پس از پایان بررسی اصلا متوجه شویم که یک درصدی از این ساختمانها ایمنی خیلیخوبی هم داشتند.»
دو اظهارنظر بالا اخیرا و توسط مسئولان فعلی مدیریت شهری اعلام شده است و حداقل میدانیم، 129 ساختمان وضعیت خوبی ندارند، یعنی 129 پلاسکو، علاءالدین، سینااطهر و همین ساختمان 153 در تهران داریم که هر روز ممکن است با حادثهای مواجه شوند. با این اوصاف مدیران سابق شهری پایتخت هم اعداد و ارقام عجیبی از تعداد ساختمانهای ناایمن اعلام میکردند، برای مثال محسن هاشمی، رئیس سابق شورای شهر تهران ضمن اعلام آماری از تعداد ساختمانهای ناایمن در پایتخت گفت: «در تهران بعد از حادثه پلاسکو، 33 هزار ساختمان ناایمن شناسایی شدند، اما ما بهتنهایی امکان مقابله با این ساختمانها را نداریم و مقرر شد با همکاری دستگاه قضایی این مشکل رفع شود. نکته بعد این بود که در مسیر ایمن شدن ساختمانها تنها 200 ساختمان ایمن شده است و سههزار ساختمان هم در مسیر ایمنسازی قرار دارند، اما 29 هزار ساختمان هیچ اقدامی انجام ندادهاند. مردم باید بدانند آیا ساختمانی که قصد ورود به آن را دارند ایمن هست یا خیر؛ باید در شهرداری تهران برای اعلام ساختمانهای ناایمن، سامانه سوتزنی تشکیل دهیم.»
قبلتر از هاشمی هم زهرا نژادبهرام، عضو سابق هیاترئیسه شورای شهر تهران در ارتباط با ساختمانهای ناایمن کلانشهر تهران گفت: «براساس بررسیهای انجامشده تاکنون 26 هزار ساختمان ناایمن در سطح شهر تهران وجود دارد. در این میان 430 مورد آن جزء ساختمانهای پرخطر بوده که ابلاغیههای لازم برای آنها ارسال شده است. بیشترین تعداد ساختمانهای ناایمن در مناطق 11 و12 وجود دارد. این مناطق جزء مناطق قدیمی هستند که بیشترین میزان سکونت و ساختمانسازی از گذشته در این مناطق وجود داشته و ازسوی دیگر تعداد زیادی ساختمانهای بلندمرتبه در این محدودهها موجود است.» زهرا صدراعظم نوری، رئیس سابق کمیسیون سلامت شورای اسلامی شهر تهران نیز در ارتباط با ساختمانهای ناایمن در پایتخت اظهارنظر کرده بود. به گفته او «سازمان آتشنشانی در عمل به وظایف خود بهرغم محدودیت منابع مالی تاکنون حدود 22 هزار ساختمان ناایمن را شناسایی کرده، اما با توجه به خلأهای موجود در قوانین، سرعت ایمنیسازی آنها بسیار کند بوده و با هماهنگیهای بهعملآمده با مراجع قضایی تنها 30 ساختمان ملزم به ایمنیسازی شدند.» این اعداد و ارقام با تمام تناقضها و تفاوتها، همه خبر از یک موضوع میدهند و آن اینکه مردم تهران، روزانه پا در تعداد زیادی از ساختمانهای ناایمن در پایتخت میگذارند و معلوم نیست کدامیک از این ساختمانها ممکن است همان روز دچار سانحه شوند.