امیرحسین شمس، پژوهشگر تاریخ معاصر:پرویز ثابتی نام شخصی است که این روزها در ایام چهلوچهارمین سالگرد انقلاب اسلامی بیش از سالهای قبلی به زبان آمده است. اما چرا؟ او چه کسی است که نامش در زبانهاست؟ چه کاری انجام داده است؟
پرویز ثابتی در سال ۱۳۱۵ در سنگسر از توابع استان سمنان که در آن روزها محل سکونت اقوام بهایی بود به دنیا آمد. دوران مدرسه ابتدایی را در دبستان شاهپسند سنگسر و دوران دبیرستان را در فیروز بهرام تهران گذراند. پس از دبیرستان در دانشگاه تهران تحصیل کرد و موفق به اخذ لیسانس در رشته قضایی از دانشکده حقوق تهران شد. در سال ۱۳۳۷ با معرفی شخصی بهنام ضرابی که مدیرکل اداره نهم سازمان امنیت و اطلاعات کشور یعنی ساواک بود به استخدام آنجا درآمد. ثابتی با جاهطلبی و تظاهر به سرسپردگی خیلی زود در تشکیلات ساواک پیشرفت کرد. البته هوش وی در نقشههای عملیاتی و فکری، خود دلیل دیگری مبنی بر ترقی وی بود. با حمایت حسین فردوست، آجودان مخصوص شاه و ناصر مقدم، ابتدا مدیرکل اداره سوم و در سال ۱۳۴۵ رئیس اداره یکم اداره کل سوم شد. در همین سال ناگهان به اعتبار یک برنامه تلویزیونی به شخصیتی سرشناس موسوم به مقام امنیتی بدل شد و بهتدریج ابعاد قدرتش فزونی گرفت. ارتباط ثابتی با هویدا نخستوزیر وقت بیتأثیر نبود؛ چراکه هر چهارشنبهشب با وی دیدار میکرد و هویدا نیز از پشتیبانان او بود. ثابتی ریاست ادارهای را بر عهده داشت که همه افراد برای احراز شغلشان از وزارت تا کارمند باید مورد تأیید و بررسی آن قرار میگرفتند. ثابتی ازجمله کسانی بود که در رأس یک گروه از مأموران ویژه ساواک به اسرائیل اعزام شد و طبق اسناد موجود از آرشیو ساواک در همان مأموریت به استخدام موساد درآمد. در سال ۱۳۵۲ توسط ارتشبد نعمتالله نصیری، ریاست وقت ساواک، به سمت مدیرکل اداره سوم تعیین و عملا همهکاره ساواک شد. بسیاری از کسانی که در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری شکنجه شدند گفتهاند که ثابتی شخصا در شکنجه آنان شرکت داشته است و بسیاری از اعدامها و قتلهای مشکوک در ساواک مربوط به دستور او میشود. تصویر امیرمراد نانکلی هنوز در کمیته مشترک سابق هست. او را چنان شکنجه کرده بودند که صورت و بدنش به شکلی وحشتناک درهم شکسته و تغییر کرده بود و در همین حال به شهادت رسید. طبق اظهارات زندانیان سابق شخص ثابتی در پرونده شهید نانکلی دست داشت. او در خشونت ورزیدن گوی سبقت را از همه ربوده بود. راهبرد وی اعمال خشونت حداکثری و سرکوب شدید بود تا جایی که مدعی بود در عرض 48 ساعت میتواند بساط انقلاب و انقلابیها را جمع کند. ثابتی ضمن اینکه بحث شکنجه توسط ساواک را رد میکند، میگوید خودش ندیده است کسی تحت شکنجه قرار گیرد اما در این زمینه بسیار شنیده است! این از آن سخنان محیرالعقولی است که فقط میتواند از دهان کسانی مثل ثابتی بیرون بیاید. او در مصاحبهای با یکی از رسانههای خارجی وجه بیرحمی ساواک در کشتن، شکنجه و سرکوب مخالفان را انکار میکند و میگوید: «اینها اتهامات بیجا و بیربط بود. بنده همیشه به سهم خودم با شکنجه که یک چیز غیرقانونی بود مخالفت کردهام و چون حقوق خوانده بودم به سهم خودم همیشه با هرچیزی که منجر به شکنجه شود مخالفت کرده و هیچوقت هم خودم نه شکنجه دیدهام و نه بازجویی کردهام!» محمدیوسف باروتی از انقلابیونی که در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک بهسر میبرد درباره این موضوع میگوید: «اینجا بازجویی داشتیم که تخصصش درآوردن کتف زندانیان بود و با یک ضربه کتف را از جا درمیآورد و سپس دوباره جا میانداخت. بازجویان این زندان با یکدیگر مسابقه خشونت میگذاشتند. پرویز ثابتی هم از روسای بازداشتگاه بود و اکنون در آمریکا زندگی میکند. پرویز ثابتی (با نام رمز بامداد) در تمام عملیاتهای بزرگ ساواک در سالهای ۱۳۵۲تا ۱۳۵۶ نقش رهبر عملیات و ریاست کل را برعهده داشت. گزارشهایی که از طریق نصیری به شاه داده میشد، عمدتا از طرف ثابتی و گروه تحلیلگر او تنظیم میگردید. او همچنین در کار نوشتن بولتنهای فوقسری و فوقمحرمانه مهارتی چشمگیر داشت. بولتنهای فوقمحرمانهای که به دست شاه میرسید. ثابتی حتی در انتصاب مقامات دولتی و انتخاب نمایندگان مجلس نقش اساسی داشت. فعالیتهای اعضای خاندان سلطنت هم از این گونه نظارت و گزارشها محفوظ نبودند، گاه حتی گزارشهای ثابتی درمورد فعالیتهای غیرقانونی اعضای خاندان سلطنت خشم شاه را برمیانگیخت. عوامل جاسوسی اسرائیل (موساد) در ایران و افرادی از قبیل منوچهر آزمون، داریوش همایون و... بودند که مستقیما با او تماس داشتند و اخبار و اطلاعات دست اولی را از دستگاههای دولتی و بخش خصوصی و بازار و محافل در اختیار او میگذاشتند. نقش وی به حدی زیاد و موثر بود که وقتی در پاییز ۱۳۵۶ از کار برکنار شد برخی معتقد بودند شاه از مبارزه برای بقای حکومت خود دست کشیده است.
پرویز ثابتی طرفدار سیاست سرکوب تظاهرات بود و همواره تأکید داشت که دولت باید با قاطعیت تمام تظاهرات را سرکوب کند. در اوایل سال ۱۳۵۷ از طریق هویدا پیامی مبنی بر اینکه عنان کار را دست کم برای مدتی کوتاه به او و ساواک بسپارد و بگذارد آنها تدابیر لازم را برای سرکوب مردم و آرام کردن کشور به کار بگیرند، برای شاه فرستاد و شاه از وی خواست که طرح عملیات مورد نظرش را مشخص کند. همچنین به سرعت نام ۱۵۰۰ تن از مخالفان عمده رژیم را فراهم آورد و معتقد بود بازداشت و حتیالمقدور اعدام آنها آرامش را به شهرها بازخواهد گرداند. ثابتی بنا به خصوصیات شغلیاش صاحب چندین پاسپورت به اسامی مختلف بود. در آبان سال۱۳۵۷ هنگامی که از تحلیلهای سیاسی، فروپاشی نظام شاهنشاهی را بزودی پیشبینی میکرد، با نام مستعار «عالیخانی» به بلژیک و از آنجا به اتفاق همسرش به اسرائیل رفت. سپس در شهر سانفرانسیسکو در خانهای مجلل ساکن شد. او پس از ساکن شدن در آمریکا به حمایت مالی از کمپینهای انتخاباتی جرج بوش و دونالد ترامپ پرداخت. پس از سالها در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۲۳ یعنی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ در تجمع ضدانقلاب تصویری از وی بهمراه همسر و دخترش منتشر شد که برای حمایت از آزادی مردم و بخصوص زنان و دختران ایرانی در آن مکان حضور پیدا کرده بود. تعجبها بهخاطر همین کار وی بود؛ چراکه روزی خود او از عوامل شکنجه و سانسور در نظام طاغوت و از کسانی بود که به وحشیانهترین شکل ممکن زنان و دختران و افراد مخالف را دستگیر و شکنجه میکرد که گاهی موجب شهادت آنان نیز میشد. حالا چه شده که این شکنجهگر مدعی آزادی شده است؟ چرا امروز در فضای مجازی #من_یک_ساواکی_ام ترند شده از او به عنوان فردی پاک و طاهر یاد میشود؟ قطعا نفوذ عمال و عوامل سیا و موساد و دشمنان انقلاب پس از سالها و تا ۴۴ سال باعث شد تا عکس دقیقی از وی منتشر نشود تا تلاش شود یاد وی و خاطرات سهمگین او از ذهن مردم پاک شود، اما بعد از مدتها با انتشار عکس او نهتنها کسانی که توسط او و سازمان تحت فرمان او شکنجه شدند، بلکه مردم بابصیرت او را به یاد آوردند و به تبیین نقش او در رژیم گذشته برای افراد بیاطلاع پرداختند تا خواستار اعاده حقوق انسانی و ایجاد دادرسی برای افرادی که توسط وی و سازمانش تحت شکنجه قرار گرفتند، در سازمان ملل باشند و سابقه ننگین او از یادها فراموش نشود.