اواخر هفته گذشته سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از عبارت «جنگ غیرسخت» برای توصیف شیوه جدید مواجهه اروپا با ایران استفاده کرد. او توضیحی درباره ابعاد این جنگ ارائه نکرد و بهصورت خاص، هشداری به طرف اروپایی در اینباره نداد تا جمعه شب این فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هشدارهایی داد که باشد اروپا را متوجه ماجراجوییهایش بکند. سردار امیرعلی حاجیزاده در گفتوگوی زنده تلویزیونی، بهصورت محترمانهای اروپا را تهدید کرد و به آنها گفت که اگر ایران موشکهایی با برد بیش از 2 هزار کیلومتر نمیسازد، «به احترام اروپاییها» بوده است. او در ادامه ابراز امیدواری کرد که «اروپاییها احترام خود را نگه دارند». در سالیان گذشته ایران توانسته با تکیه بر توانمندی داخلی، سبد متنوعی از تسلیحات را برای پشیمان کردن متجاوزان به حوزه نفوذش در منطقه تدارک ببیند. تهران در برخی حوزهها با وجود قابلیتهای فنی برای توسعه برنامههای نظامی خود، دست به توسعه این قابلیتها نزده تا این پیام را به طرفهای اروپایی ارسال کند که اگر قرار بر تهدید باشد، این توانمندیهای بالقوه به سرعت تبدیل به توانمندی بالفعل خواهند شد. در حال حاضر ایران به موشکهایی با برد 2 هزار کیلومتر بسنده کرده؛ چراکه اصلیترین دشمنش رژیمصهیونیستی با این برد موشکها به راحتی در تیررسش است. آمریکا نیز با توجه به حجم انبوه پایگاههای نظامیاش در منطقه، وضعیت مشابهی دارد. بنابراین تا زمانی که تهران از جانب اروپا تهدید نشود، میلی به افزایش برد موشکهایش ندارد اما این مساله همانگونه که فرمانده هوافضای سپاه گفته است، بستگی به آن دارد که اروپاییها احترامشان را نگه دارد. در همین چهارچوب بود که جمعه شب حاجیزاده از ورود موشک کروز ایرانی با نام پاوه به سبد موشکی کشور خبر داد؛ موشکی که از برد آن میتوان دریافت اصلیترین هدفش، سرزمینهای اشغالی است.
معنا و پیامدهای افزایش برد موشک به بیش از 2000 کیلومتر
در گفتوگوی جمعهشب فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار حاجیزاده به مساله برد موشکهای ایرانی نیز اشاره کرد. او از توانایی ایران در هدف قرار دادن ناوهای آمریکایی در فاصله 2 هزار کیلومتری سخن گفت و این را نیز اضافه کرد که این محدودیت فاصله «به احترام اروپاییها» بوده که «روی عدد ۲ هزار کیلومتر» نگه داشته شده است. او این بخش از سخنانش را با یک جمله معنادار به پایان رساند: «و امیدواریم اروپاییها احترام خود را نگه دارند».
افزایش برد موشکهای بالستیک و کروز ایران به بیش از 2 هزار کیلومتر، سرتاسر اروپا را در تیررس کلاهکهای متعارف قرار میدهد. هشدار سردار حاجیزاده درباره افزایش برد موشک، معنای وسیعتری دارد. با افزایش برد موشکهای ایران، در وهله نخست اروپا از دایره حمله یا شعار حمله نظامی به ایران، به دلیل ضربهپذیری متقابل خارج میشود. اروپا در سالهای گذشته کمتر از ادبیات تهدیدآمیز نظامی علیه ایران استفاده کرده است اما در هر تقابل آمریکا علیه ایران، آنها طبیعتا همراه واشنگتن خواهند بود. اما در شرایطی که آنها بدانند در صورت ماجراجویی، خاک کشورهایشان در برد تسلیحات متعارف ایران قرار دارد، محاسبات دقیقتری را درباره گامهایی که برخواهند داشت، لحاظ میکنند. در چنین آوردگاهی، اروپا از موازنه نظامی علیه ایران تا حد زیادی خارج میشود.
در شاخه دوم، توانمندیهای نظامی ایران، چتر نظامی اروپا در منطقه را از بین میبرد. تا امروز هرچند ایران در برد تسلیحات اروپایی قرار داشته، اما تهران این قاره را در برد سلاحهای خود قرار نداده است. در صورت ایجاد بازدارندگی توسط ایران در برابر اروپا، چتر موجود بر سر فعالیتهای نظامی این قاره در غرب آسیا تا حد زیادی ناکارآمد میگردد. پیش از این اروپا این فراغ بال را برای خود قائل بود که درصورت حمله به نیروهایش، میتواند خاک اصلی ایران را تهدید کند، بدون آنکه خاک این قاره تحت تهدید سلاحهای تهران باشد. ایران با فناوریهای رو به رشد نظامی خود، عملا دو مورد اول را به انجام رسانده است ولی با اینحال از گرفتن آرایش تهاجمی علیه اروپا خودداری میکند که کلید فهم نهایی هشدارهای فرمانده نیروی هوافضای سپاه در آن قرار دارد.
ایران بهطور رسمی و نه به لحاظ محدودیت فناوری، برد موشکهایش را به 2 هزار کیلومتر محدود ساخته و تاکید دارد دشمنانش در همین برد قرار دارند. اگر تهران برد موشکهایش را به اندازهای افزایش دهد که در صورت لزوم سرتاسر اروپا را هدف قرار دهد، این تصمیم بدان معناست که اروپا در دایره دشمنان ایران قرار گرفته و این قاره شامل تمام اقداماتی میشود که تهران علیه دشمن خود اجرا میکند. به عبارت دیگر در این صورت اروپا محیط عملیاتی اقدامات مقابلهای ایران میشود و فعالیتهایی علیه آنان و منافعشان در محیط پیرامونی قاره سبز- همانند آنچه علیه آمریکا و رژیمصهیونیستی در منطقه جریان دارد- طراحی و اجرا خواهد شد. از سوی دیگر ایران در محیط پیرامونی دشمن، به رقبا و دشمنانشان کمک و تدارکات میرساند و در تقویت شبکه مخالفانشان میکوشد.
هشدار مقامات ایرانی نشان میدهد فرصت برای اروپای درگیر جنگی سخت و طولانیمدت با ابرقدرتی که تا ۳۴ سال قبل تا میانه قاره سبز امتداد داشت، کماکان باقی است تا در آتش دشمنیای که خود قصد دارد برافروزد، نسوزد. دشمنیای که ضمن دشوارتر ساختن نبرد در دیواره شرقی قاره سبز، خود جداگانه نبردی طاقتفرسا بهشمار میآید و در سالهای اخیر در غرب آسیا در سطحی توسط آمریکاییها و اروپاییها تجربه شده است. اروپا اگر در مرزهای جنوبی خود از شامات تا شمال آفریقا دچار تنشی با دنبالههای داخلی شود، ضمن درگیر شدن طولانیمدت و بروز بیثباتی فزاینده در امور امنیتی، اجتماعی و سیاسی، جنگ در شرق اروپا را نیز در سطح بالاتر و با زیانی بیشتر از آنچه در انتظارش است، خواهد باخت. آخرین هشدارها در حال ارسال است. بهطور واضح اگر اروپا در دایره دشمنی قرار گیرد، آنچه امروز ادعا میکند و توسط ایران رد شده است را نقد در دستان روسیه و کوبیده شده بر سر مواضعش در اوکراین خواهد یافت.
روسیه تاکنون خود بهصورت مستقل بهعنوان یک ابرقدرت بیشتر نظامی، در اوکراین جنگیده و تدارکاتی نظامی از ایران دریافت نکرده است. مجتمع رژیم نظامی- صنعتی ایران که با هزینهای کم موجب انباشت کمی-کیفی سلاح در دستان تهران و دیگر اضلاع محور مقاومت شده و جدای از آن صادرات رسمی ۴ میلیارد دلاری تهران، درصورت گشوده شدن این انبار به سمت روسیه، تحولی جدی در این نبرد ایجاد میکند.
ایران میتواند در گام اول دهها و سپس صدها پهپاد شناسایی- تهاجمی از انواع مختلف را با بردهای گوناگون در اختیار روسیه قرار داده و سیلی از موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای تهاجمی را به روسها بفروشد. ایران همچنین میتواند طیف وسیعی از تسلیحات انفرادی و حتی موشکهای ضدزره خود را در اختیار مسکو قرار دهد که امروز بهشدت نیازمند تسلیحات کارآمد است. همچنین اگر تهران به دلیل خصومتورزی اروپا با خود، جنگ اوکراین را نه جنگی طبق منافع، بلکه جنگ خود تلقی کند، آنگاه دهها هزار نیروی نظامی از گروههای مقاومتی، که لزوما از غرب آسیا نیستند بهصورت اعتقادی و نهضتی روانه جبههها خواهند شد که وقایع نبرد با آمریکا در عراق و جنگ با تکفیریها، کاراییشان را اثبات کرده است.
در حوزه اطلاعاتی نیز تهران میتواند چه در داخل و چه خارج از جغرافیای اوکراین ضرباتی دردناک به خطوط تدارکاترسانی غرب وارد سازد. اروپا وضعیتی را ایجاد کرده که با شرایط کنونی چیزی جز این سرنوشت را نمیتواند موجب شود.
تهدید سردار حاجیزاده نسبت به افزایش برد موشکها، اقدامی مهم ولی کماکان غیرسخت نسبت به قاره سبز است که درصورت اصرار بر ادامه روند کنونی، با سرعتی بالاتر از حد انتظار دامنگیر مسببانش خواهد شد.
اروپا بهتازگی مجبور شده نیروهای خود را از دستکم دو کشور مالی و بورکینافاسو در غرب آفریقا خارج سازد و در پیوند با این خروج، منافعش را نیز جا بگذارد. اروپا هراس از افزایش چنین نمونههایی در این قاره دارد. در غرب آسیا و بهطور خاص عراق، سوریه و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، اروپاییها حضور نظامی دارند و از منافع دیگری نیز برخوردارند که در زیر سیطره یا سایه قدرت محور مقاومت قرار دارد که این مساله حتی شامل آبراههها هم میگردد.
تاکید اروپا بر روند کنونی، این قاره را که در شرایط جنگی بیش از اندازه محتاج روابط فراقارهای ساخته، با تنشهایی مخرب روبهرو میسازد که بالطبع شرایط ویژه، تاثیرات جدیتری نسبت به وضعیت معمول برایشان خواهد داشت، با درنظر گرفتن این نکته که چنین تنگنایی حتی در زمان آرامش پیشین نیز برایشان قابل تحمل نبود. هرچند اروپا به تعبیر سرلشکر سلامی جنگی غیرسخت را با ایران برگزیده اما اگر پی گرفتن این مسیر از روی استیصال و ناتوانی قاره سبز بوده، آنها نمیتوانند اقدامات مقابلهای را تنها در چهارچوب اقدامات غیرنظامی ببینند. جنگ غیرسخت اروپا با ایران اگر به سختی و مرگ ایرانیان از طریق دشواریهای اقتصادی بینجامد، با توجه به مستقیم و صریح بودن منطق «کشتن» چه با سلاح چه با تحریم دارویی و... بنبستی جز مواجهه با اقدامات متقابل و البته فراتر از جنگ غیرسخت نخواهد داشت.
تهدید آمریکا
سردار حاجیزاده همانند دیگر مسئولان ایران بر هدف تهران برای گرفتن انتقام از مقامات دخیل و فرماندهان درگیر در ترور سردار سلیمانی تاکید کرد؛ مسالهای که با اتمام روند نظامی پاسخ در حمله به عینالاسد، تاکیدی بر ادامه فرآیند انتقام نظامی است. وی درخصوص عملیات موشکی علیه پایگاه آمریکایی عینالاسد در 18 دی ماه 1398 گفت که اگر ایران میخواست میتوانست «هزار نفر از آمریکاییها» را بکشد «اما باید ترامپ و پومپئو و مکنزی کشته شوند.»
ابعاد سهگانه انتقام
این اظهارات و سایر موضعگیریهای مقامات غربی نشان میدهد درحقیقت انتقام ایران نسبت به ترور سردار سلیمانی ابعادی سهگانه دارد. در بعد نظامی این مساله با حمله به عین الاسد با هدف شکستن هیمنه ارتش آمریکا انجام شد. در بعد امنیتی این مساله به پیگیری و قصاص آمران و عاملان دخیل در ترور بازمیگردد که تاکنون در سطحی پیگیری شده ولی با توجه به زنده بودن سران دستوردهنده همچنان در دستورکار جدی است. در بعد سیاسی و راهبردی که اصلیترین بعد انتقام به حساب میآید، ایران به دنبال اخراج آمریکا از منطقه با خارج ساختن حضور نظامی این کشور است.
پیگیری سیاست اخراج آمریکا از منطقه بهعنوان اصلیترین ضلع انتقامی ایران باعث شده تا آمریکا بخش اعظم نقاط حضور خود در عراق را طی سال ۲۰۲۰ در پی حملات گروههای مقاومت ترک کند و صرفا در دو نقطه متمرکز شوند و سپس با توافق تغییر ماموریت نظامیان خود از رزمی به آموزشی، علیرغم اصرار به ادامه حضور نظامی در پوشش این توافق، به نوعی برای زمان خروج کامل آمادگی و بهانهای قابل ارائه برای افکار عمومی آمریکا ایجاد کند تا مساله افغانستان تکرار نشود. در افغانستان آمریکا با برنامهریزی مقاومت، مجبور شد از این کشور در سال ۲۰۲۱ بگریزد. در سوریه نیز حملات به پایگاههای آمریکا آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در سال ۲۰۲۲ دامنه آتشها به پایگاه الظفره امارات نیز کشیده شد و سپس کویت را نیز فراگرفت.
سردار حاجیزاده در گفتوگوی روز جمعه خود گریزی به احتمال درگیر شدن مستقیم کشورهای میزبان نیروهای آمریکا در منطقه، در یک جنگ فراگیر زده و گفت: «[در هنگام عملیات موشکی علیه عینالاسد] ما آماده جواب دادن آمریکاییها بودیم تا در مرحله اول ۴۰۰ موشک به پایگاههایشان از اردن تا کویت شلیک کنیم.» موضوعی که هشداری به متحدان منطقهای آمریکاست که پایگاههای خود را در اختیار این کشور قرار دادهاند.
در میان سه ضلع انتقامی از لحاظ ویژگی و بهترتیب میزان تاثیر کامل، بعد نظامی نقطهای، کوتاهمدت و در داخل منطقه انجام شده و با موفقیت به پایان رسیده است. در بعد سیاسی و راهبردی که طولانیمدت و منطقهایست با قدرت درحال پیگیری بوده و موفقیتهایی بزرگ به دست آورده است ولی با توجه به حضور فعلی آمریکا این موفقیتها همچنان نسبی به حساب میآیند. در حوزه امنیتی این موضوع با توجه به فرامنطقهای بودن، محدود بودن اهداف و میزان بالای حفاظت از آنان، کماکان با نقطه مطلوب فاصله دارد، هرچند فوریت آن به اندازه اقدام نظامی و اهمیت آن به میزان حوزه سیاسی و راهبردی نیست.
با این وجود پیگیری بعد امنیتی، دارای ویژگیهای بازدارندهساز است تا آمریکا و سران آن بدانند که پس از دست زدن به جنایت در غرب آسیا، تبعات آن تا لحظه مرگشان در آمریکای شمالی تهدیدشان میکند. سران آمریکا اغلب به راحتی و بدون احساس خطر، مبادرت به اقدامی میکنند که میتواند آسیبهایی به کشورهای منطقه و حتی تا حدی نظامیان آمریکایی وارد سازد. به زعم مقامات آمریکایی اما این پیامدها تنها گریبانگیر کشورهای منطقه و نهایتا بخشی از نظامیان آمریکایی در منطقه میشود؛ بدون آنکه کمترین خطری به آنها برسد. با کشیده شدن دامنه آسیبها به آنان، این افراد و جانشینانشان با مسئولیت بیشتری دست به فعالیت خواهند زد.
فشار به عوامل برترساز آمریکا
آنگونه که فرمانده هوافضا گفته، نیروی تحت امر او از ابتدا به دنبال «ناکارآمد»سازی «توانمندی و ماشین جنگی آمریکاییها» بوده است. یکی از این توانمندیها، «پایگاههای آمریکایی در منطقه» است که «زمانی برای آنها قدرت بود»، اما به تعبیر سردار حاجیزاده امروز «گوشت زیر دندان» و «نقطهضعف» برای آنها شد. او به هیبت ناوهای آمریکایی نیز اشاره کرده که تنها اعلام خبر حرکت ناوها به سمت کشوری، منجر به سقوط حاکم آن کشور میشد اما امروز ایران قادر است «تا دو هزار کیلومتر ناوهای آمریکایی را بزند».
ایران امروز با انواع موشکها و پهپادها، ضمن توانایی نابودی ناوهای هواپیمابر آمریکا، میتواند در صورت جنگ، مانع از انتقال نیروهای آمریکایی و تدارکات مورد نیاز پایگاههایشان در منطقه شود. در چنین شرایطی، واشنگتن با تیره بودن افق جنگ، دشوار است به سمت گزینه جنگ یا حتی ابزار محدود نظامی گام بردارد. آنچه در این میان قابلتوجه است، تلاش تهران برای خارج ساختن توانایی هستهای آمریکا از معادلات، با کسب «بازدارندگی علمی- ملی» است. رشد فناوری هستهای که میتواند به پیشرفتهای خیرهکننده علمی در تمام حوزههای علوم نظری و مهندسی، دیپلماسی، حفاظت از تاسیسات و دانشمندان و سیاست منجر گردد، میتواند ملت ایران را به سطحی برساند که حتی در سختترین فشارها نابود نشود. با اینحال پیشرفت فناوری هستهای ذیل موضوع کلان «بازدارندگی علمی- ملی»، میتواند با ایجاد ظرفیت هستهای برای ایران، کشور را از چتر هستهای نیز برخوردار سازد. در این صورت توانایی اعمال فشار واشنگتن بر تهران تا حد زیادی خنثی میشود.
وضعیت پیش رو برای صهیونیستها به چه معناست
اگر آمریکا و اروپا در توازن قوای منطقهای توان خود را از دست داده و واقعیت را مورد پذیرش قرار دهند، آنگاه آنان نه ظرفیت حمایت از حیات رژیم را خواهند داشت و نه انگیزه آن را، زیرا چنین اقدامی بیثمر و ناممکن تلقی خواهد شد. صهیونیستها در ابتدای حضورشان در سرزمین فلسطین، با اتکا به نفوذ غرب در امپراتوری عثمانی موفق شدند از میانه مداخلات قدرتهای بینالمللی در شامات، در این سرزمین جای پایی برای خود بیابند. آنها در ادامه نیز با استفاده از حمایت انگلیسیها و سپس فرانسه و بهطور خاص آمریکا به حیات خود ادامه دادند.
اگر آمریکا و اروپا در غرب آسیا از اعتبار افتاده و ناتوانی خود را بپذیرند، آنگاه دشوار بتوان تصور کرد صهیونیستها قادر به ادامه حیات جعلی خود در منطقه باشند. در چنین شرایطی عواملی مانند برتری نظامی و هستهای صهیونیستها نیز از بین رفته یا در آستانه اصطکاک است و دیگر آنها نمیتوانند به عناصر نیمهداخلی قدرتشان نیز متکی باشند.
موشکهایی که قارهپیما میشوند
در گفتوگوی تلویزیونی، فرمانده هوافضای سپاه به تغییرات در ساخت موشکهای ایران هم اشارهای داشت. کاهش 75 درصدی وزن موشکهای دوربرد، 10 برابر شدن کارایی سرجنگیها و یکششم شدن زمان آمادهسازی نسبت به گذشته و کاهش قیمت آن از ویژگیهای این موشکهای دوربرد ایران است. این تغییرات در حوزه ماهوارهبرها هم اتفاق افتاده و ایران به توانمندی جدیدی دست پیدا کرده که میتواند به ارتفاع بالا ماهواره بفرستد. به عبارت دیگر، تواناییهای جدید برد موشکهای ایران را بهشدت افزایش میدهند. این ویژگیها که با رونمایی از موتورهای جدید سوخت جامد مانند سلمان و رافع همراه شده، تهران را قادر میکند موشکهای بالستیک قارهپیما را بهسادگی بسازد. موشکهای قارهپیمای بزرگ با سوخت مایع و سنگین، کارایی نظامی چندانی ندارند، اما فناوریهای جدید به تهران نه صرف توانایی دستیابی به یک موشک قارهپیما، بلکه توانایی ساخت نمونههای تاکتیکی را میدهد. اشاره سردار حاجیزاده به ساخت ماهوارهبرهای سنگین با قابلیت پرتاب تاکتیکی، اشارهای به این ویژگیهاست.
موشک هایپرسونیک
موشک هایپرسونیک ایران که چندماه قبل خبر آن منتشر شده بود، دارای سرعتی 13 تا 14 ماخ است. این موشکها، برخلاف موشکهای بالستیک که پس از نقطه اوج بهسمت هدف پرتاب میشوند و مسیری قابلپیشبینی تا آن دارند، بهصورت گلایدی بهسمت هدف پرواز میکنند و با توجه به تغییر جهت، ارتفاع پروازی و سرعت بالا، توسط سامانههای ضدموشکی قابلشناسایی، رهگیری و نابودی نیستند.
با دستیابی ایران به موشکهای هایپرسونیک، سپرهای دفاع موشکی که میلیاردها دلار قیمت دارند، بهطورکلی ناکارآمد میشوند. رژیمصهیونیستی با کمک آمریکا طی چنددهه تلاش کرده بود در سه لایه، برای موشکهای با ارتفاع بالا (موشکهای بالستیک میانبرد)، میانی (موشکهای بالستیک تاکتیکی) و ارتفاع پایین (راکتها) حفاظی برای خود بسازد که این سه لایه، بهعنوان پشتیبان یکدیگر نیز عمل میکردند. بهعبارت دیگر اگر سامانههای مخصوص مقابله در ارتفاع بالا بهخوبی کار نمیکردند، کلاهک در مسیر میانی توسط سامانه دیگری رهگیری میشد و در صورت گریز مجدد، توسط سامانه ارتفاع پایین تحتمقابله قرار میگرفت.
کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس نیز کوشیدهاند با چندین برابر قیمت سامانههایی مانند پاتریوت پک-2 و پک-3 را بههمراه سامانه پیشرفتهتر و تخصصیتر تاد، بهخدمت بگیرند. سامانه تاد میتواند در ارتفاع بالا با موشکهای بالستیک درگیر شود. آمریکا خود نیز در منطقه، چه در حوزه زمینی و چه دریایی، با ترکیبی از سامانههای پدافند هوایی فعالیت میکند اما موضوع مهم، ناکارآمدی تمام سامانههای ضدموشکی موجود دربرابر موشکهای هایپرسونیک است. پیشبینی میشود تا چنددهه، پدافند هوایی موثری علیه موشکهای هایپرسونیک بهخدمت گرفته نخواهد شد.
موشکهای هایپرسونیک ایرانی با سرعت بالا، در اولین موج حمله میتوانند سامانههای ضدموشکی و مراکز فرماندهی دشمن را درهم بکوبند و راه را برای دیگر امواج موشکی باز کنند. هراس از موفقیت صددرصد حملات موشکی ایران، میتواند هراس بزرگی برای دشمنان منطقهای تهران بهویژه تلآویو باشد.
موشک کروز پاوه
فیلم منتشرشده از موشک کروز پاوه، بهطور کامل بدنه این موشک را آشکار نمیسازد. به نظر میرسد بدنه این موشک، برگرفته از بدنه موشکهای کروز پیشین مانند هویزه و سومار باشد. با اینحال، نقطه تمایز آن برد هزار و 650 کیلومتری آن است که از برد پیشین یعنی هزار و 350 کیلومتری اعلام شده، اندکی بیشتر است. این موشک باید تفاوتهای دیگری نیز داشته باشد. ساخت چند نمونه موشک کروز، از روی یک بدنه و طراحی مشترک، نشان میدهد این موشکهای به ظاهر مشابه، در مسائلی مانند کیفیت سوخت، وزن بدنه و نوع هدایت تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
به نظر میرسد، یک تفاوت مهم موشک پاوه، نسبت به موشکهای کروز قبلی، ارتفاع پرواز پایینتر آن باشد. اگر موشکهای کروز قبلی ایران در ابتدای پرواز ارتفاعی چند صد متری داشتند و به مرور در مسیر، از ارتفاع خود میکاستند، ارتفاع پروازی موشک پاوه، 40 تا 50 متری عوارض زمینی است و براساس آنچه در فیلم رونمایی از آن به نمایش درآمد، پاوه به خوبی میتواند در میان کوهها پرواز کرده و خود را از چشمان رادارها دور نگاه دارد.