رادیو مضمون | تاریخ سینمای ایران (۶)
جریان فیلمفارسی بعد از انقلاب با اینکه تو نیمه دوم دهه هشتاد دوباره به صحنه برگشت، و دهه ۹۰ بود که معنای کامل خودشو پیدا کرد.خیلی از کشورهای دنیا سینمای عامهپسند داشتن یا دارن و کنارش هزار جور سبک دیگهی سینمایی هم میتونه رشد کنه، اما این فقط توی ایران اتفاق میفته که هر وقت فیلمفارسی سوار کار میشه، بقیه همه محو میشن. جماعت فیلمفارسیساز میدونن که اگه رقابت بره سر اینکه خلاقیت کی بیشتره، بازی اونا به هم میخوره. اگه طبقهای که مخاطب سینماست جابجا بشه، اونا قافیه رو باختن، اگه قرار باشه سینما حرفای جدی مردمو بزنه، اونا از بقیه عقب میافتن. اونا سینما رو تو یه فرمول ساده و یهخطی میخوان که خودشون میتونن توش برندهی همیشگی باشن. چند نفر باید ستاره بشن و هر فیلمی باید با حضور اینا بفروشه و بدون اینا نفروشه. این بخش دوم اتفاقاً خیلی مهمتره. هیچ فیلمی بدون این چند تا چهره نباید بفروشه. اگه فیلمی که ستاره نداره خوب بفروشه، یعنی فرمول ساده و یهخطی تجارت به هم خورده. پس فیلمی که ستاره نداشت، نباید میفروخت و فرمول نباید به هم میخورد و رقابت سر این نمیافتاد که کی خلاقیت بیشتری داره. بقاء فیلفارسی مشروط بود به عقبموندگی سینمای ایران.