امیرحسین کشانی، مسئول کارگروه مبارزه با فساد و تبعیض بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر:داستان، داستان اعتراض کارگران پالایشگاههای گاز استان بوشهر است. اعتراضی که توسط کانون انجمنهای صنفی کارگران برای دستیابی به چهار مطالبه کاملا صنفی شکل گرفته است. کارگران در این اعتراض 4 مطالبه دارند.
۱_اجرای صحیح و کامل طرح طبقهبندی مشاغل
۲_ساماندهی وضعیت نامناسب رانندگان محترم خودروهای استیجاری و اجرای طرح جبران خدمات برای آنان
۳_تردد ۲ به ۲ همه همکاران علیالخصوص همکاران محترم واحدهای اداری و پشتیبانی
۴_ساماندهی وضعیت خدمات رفاهی علیالخصوص کمپها و خوابگاهها
مطالباتی که نه رنگ و بوی سیاسی دارد و نه خواسته ارتباطی با اغتشاشات اخیر بگیرد، یعنی هر جای این مطالبه و فرامتنش را که بخواهید ببینید رد و اثری از اقدامی خارج از عرف پیدا نمیکنید. این مطالبات بارها مطرح شده اما پاسخی برای حل آن داده نشده است. فلذا کانون کارگران که یک تشکل رسمی و کاملا قانونی و دارای ۱۴ هزار عضو کارگری است، سه بار برای مجوز برپایی تجمع اعتراضی اما مسالمتآمیز و در چهارچوب قانون از مراجع ذیربط درخواست کرده؛ اما هر بار به بهانههای مختلف این درخواست نادیده گرفته شده است.
البته که قطعا ممکن است نهادهای امنیتی به دلایلی صلاح ندانند که تجمع اعتراضی صورت بگیرد. اما چند بار؟ همچنین اگر تجمع به مصلحت نبوده چرا زمان دیگری برای آن تعیین نشده است؟ چرا جواب مشخصی به کارگران داده نشد و طبق گفته کارگران حتی برخورد مناسبی هم با نمایندگانشان که برای صحبت با مسئولان آمده بودند صورت نگرفته است؟
بعد از نادیده گرفته شدن محض درخواست ۱۴ هزار کارگر برای دستیابی بحق قانونی خود و پس از بارها تلاش قانونی، دقیقا در شب تاریخی که برای تجمع مشخص شده، تنی چند از کارگران بازداشت میشوند و عملا جلوی تجمع به شکل سخت گرفته میشود. خبری هم از اقناع و صحبت با کارگران نیست.
اما باید بدانیم این نوع برخورد در چه فضایی صورت گرفته است. این کانون مجوز رسمی دارد و تنها کانون کارگری کشور است. آن هم چه کارگرانی؟ کارگرانی که با بصیرت تمام در دوره اغتشاشات انهدامطلبانه صبر کردند و اجازه بهرهبرداری سیاسی از مطالباتشان را ندادند. آنها برای عدم همراهی با این جریان و جلوگیری از سوءاستفاده توسط رسانههای معاند چند ماه مطالبات بحقشان را به تعویق انداختند. کارگران هر نوع همکاری که ممکن بود با نظام و نیروهای امنیتی برای حفظ امنیت کشور بشود انجام دادند. حتی در نامههایشان قید شده کارگرانی که در ساعت تجمع در شیفت کاری هستند حق ندارند خط تولید را ترک کنند که مبادا تولید متوقف شود! اگر این ازخودگذشتگی برای منافع ملی نیست پس به آن چه میتوان گفت؟
کارگرانی که تا این حد ازخودگذشتگی به خرج دادند تا مطالباتشان را به نحو درست داخل چهارچوب قانون تعریف کنند و هیچ معضلی برای کشور ایجاد نکنند؛ حتی در فراخوان تجمعشان نیز به اعضا تاکید شده به هیچ عنوان شعار سیاسی خارج از ساختار سر ندهند. با هیچ رسانه ی معاند و ضد انقلاب همراهی نشود و...
تشکل قانونی، اعتراض قانونی، درخواست رسمی، همراهی همهجانبه برای حفظ امنیت، مطالبات کاملا صنفی و غیرسیاسی و... عزیزان؛ دیگر یک اعتراض باید چه شرایطی داشته باشد که ذیل اصل ۲۷ قانون اساسی قرار بگیرد؟
نقد ما همواره به اغتشاش خارج از ساختار معطوف بوده و هست اما وقتی راه برای اعتراض داخل ساختار این چنین با نگاه صرفا امنیتی محدود میشود چطور میتوان امید به اصلاح از درون داشت؟ این کانون دقیقا مانند پلی ارتباطی بین مسئولان و کارگران برای درخواست مطالباتشان است. پلی که میتواند بهراحتی بحرانهایی مانند آنچه در هفتتپه و فضاسازی رسانهای که حول آن انجام شد را به بهترین نحو کنترل کند. بدون آنکه حقی از کارگران ضایع شود. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ گویا نهادهای ذیربط که اتفاقا این حجم از همراهی و موقعیتسنجی را در این ساختار دیده بودند تیشه برداشته و به ریشه این راهکار تاکنون موفق زدند.
شاید عزیزان در دفاع هزار استدلال امنیتی بدهند اما احتمالا هیچ استدلال اجتماعی برای این حرکت وجود ندارد. جایی که دقیقا پاشنهآشیل این روزهای کشور است. چقدر ملاحظات اجتماعی را در این نوع تصمیمگیری و برخورد دخیل دانستهاید؟
اعتماد و بدنه اجتماعی که یک تشکل بهخوبی توانسته با خود همراه کند و از طوفان فتنهها عبور دهد با دستان خود آتش زدیم. باید بدانیم که اگر منتقدهای معتقد تحمل نشوند و اصل ۲۷ قانون اساسی به محاق رود؛ دیگرانی هستند که خب حتی از خونریزی بینی یک کودک هجمه رسانهای علیه نظام بسازند، چه رسد مطالبات کارگران صنعت نفت کشور! خب این برخورد چه پیامی دارد؟ گویا مستقیما به کارگران میگوید برای شنیدن صدایتان باید سطلزباله آتش بزنید!
خودتان قضاوت کنید. اگر کارگران ذیل قانون اساسی و بهطور مسالمتآمیز اعتراضشان را مطرح میکردند بیشتر «مصلحت» را به خطر میانداخت و خوراک رسانههای معاند میگشت یا اکنون که عملا پالس ناامیدی در حق اعتراض به جامعه کارگری وارد شده است؟ اگر این مدل از مطالبات که در راستای امنیت ملی و قانون اساسی و... هستند به نتیجه برسند؛ به تمام جوانانی که از اصلاح ساختارها ناامیدند امید خواهد داد. حقیقت را برای فریبخوردگانی که فکر میکنند بدون براندازی نمیتوان تغییری در کشور رقم زد، تبیین خواهد کرد. امیدآفرینی و تبیین حقایق که دقیقا مطالبات مقاممعظمرهبری از همه ماست.
طبیعتا بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر با تمام رفتارهای کانون کارگران موافق نیست؛ اما نمیتوان چشم بر حق کارگران، اصل ۲۷ قانون اساسی، نگاه صرفا امنیتی به مطالبات کارگری و بسیاری از مسائل دیگر بست. فارغ از هر مصلحتاندیشی و شرایطی که شورای تامین استان برای این نوع برخورد در نظر گرفته است، این مساله مطرح است که اگر اعتراض در ساختار را بهصلاح نمیدانید دلیلتان برایش چیست؟