میلاد جلیلزاده، خبرنگار:دوران ۴۴ ساله جنگ سرد یکی از پرتلاطمترین و پرگرهترین دورههای تاریخ تمدن است. صدراعظم آلمان در دهه 30 میلادی، کسی بود که باعث شد بین کمونیسم و سرمایهداری یک پیمان و اتحاد یا بهعبارتی یک صلح نیمهمسلح برقرار شود و وضعیت جنگ سرد پدید بیاید.
آدولف هیتلر که لابد همه او را میشناسند، ابتدا بهعنوان همپیمان بلوک غرب و سدی دربرابر نفوذ کمونیسم به قسمتهایی از اروپا لشکر کشید. بعد ناگهان گردش کرد و با استالین، پیشوای شوروی پیمان صلح امضا کرد و لشکرش را به سمت جبهه غرب فرستاد. از این صلحنامه هم یکسالونیم بیشتر نگذشته بود که هیتلر به شوروی حمله کرد و باعث شد سرمایهداری و کمونیسم همپیمان شوند و جبههای بهعنوان متفقین را تشکیل دهند، پس از پیروزی متفقین در جنگ، هر دوطرف به سلاح هستهای مجهز شدند و شروع به تقسیم جهان میان خودشان بهعنوان حوزههای نفوذ کردند. جنگ سرد از ۱۹۴۷ آغاز شد، جایی که هری ترومن، رئیسجمهور آمریکا به وجود جهان دوقطبی اعتراف کرد. این جنگ بزرگ شامل حوزههای متنوع ایدئولوژیک، استراتژیک، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی ورزشی بود. دوران جاسوسبازیهای بزرگ، جنگهای نیابتی، مناظرههای آتشین در دانشگاهها و نبردهای ادراکی و شناختی در سینما و ادبیات و موسیقی فرارسید. جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ اعراب با اسرائیل، بحران موشکی کوبا، جنگ هند و چین، جنگ چین و ویتنام، جنگ زیردریاییها، رقابتهای اتمی، رقابتهای فضایی، دوران مککارتیسم، کودتا در کشورهای مختلف و هزارویک اتفاق بزرگ دیگر همه ذیل جنگ سرد رخ دادند و درباره هرکدامشان دهها یا گاهی صدها فیلم سینمایی ساخته شده است. با فروپاشی شوروی بهنظر رسید که جنگ سرد بهپایان رسیده اما تکقطبی بودن جهان نمیتوانست منافع همه کشورهای دنیا را بالانس کند و از خاکستر جنگ سرد، دوباره غولهای بر زمین افتاده سر بلند کردند. در آغاز دهه سوم قرن بیستویکم، حرکت بهسمت جهان چندقطبی دوباره آغاز شد و زنگ آن را مثل همیشه تانکها و مسلسلها به صدا درآوردند. در بیش از ۳۰ سالی که آمریکا هژمون یگانه جهان بود، هنوز درباره جنگ سرد فیلمهایی ساخته میشد و هرچه به سالهای اخیر نزدیکتر میشویم، بیشتر میبینیم که ادبیات ضدروس و ضدچینی و بعضا ضدایرانی در فیلمهای آمریکایی تقویت میشود. بهطورمثال فیلم «تنت» ساخته کریستوفر نولان که اولین اکران بزرگ سینمای آمریکا پس از دوران کرونا بود، بهنوعی پیشگویی وضعی بود که از سال ۲۰۲۲ آغاز شد و حالا شرایط نشان میدهد که کاملا جدی است. در ایام کرونا چینیها چند فیلم مهم ساختند و نمایش دادند که همگی بسیار پرفروش بودند و به جنگ سرد مرتبط میشدند. «ایثار» که دومین فیلم پرفروش جهان در سال ۲۰۲۰ شد و سری اول و دوم «نبرد دریاچه چانگجین» که اولی پرفروشترین فیلم جهان در سال ۲۰۲۱ و دومی تا مدتی رکورددار پرفروشترین فیلم جهان در سال 2022 بود، همچنین فیلم «تکتیرانداز» که ژان ییمو، ستاره کارگردانی سینمای چین و از مشهورترین فیلمسازان جهان آن را ساخت، ازجمله این فیلمها هستند. کره جنوبی هم چند فیلم درباره جنگ کره ساخته است که ذیل مفهوم جنگ سرد تعریف میشوند و فیلمهای زیاد دیگری دارد که بهشکل نمادین و رمزی یا تلویحی به این موضوع پرداختهاند. مثلا فیلم «ریزش خاکستر» که درباره فوران یک آتشفشان است یا سری اول و دوم «باران پولادین» که رقابت قدرتهایی مثل چین آمریکا در شبهجزیره را نشان میداد. نقطه بارز و مشخص سینمایی کره در پرداخت جنگ سرد، «فرار از موگادیشو» است که بهعنوان نماینده این کشور به مراسم اسکار فرستاده شد و آمریکاییها صلاح دیدند که آن را مطلقا نادیده بگیرند. شاید کمکارترین کشورها در این حوزه بهلحاظ سینمایی ایران و روسیه بودند. البته روسیه فیلمهای متعددی راجعبه مقاومت ارتش سرخ در جنگ جهانیدوم میساخت که جبهه فاشیستی مقابل را به یاد مخاطبانش میانداخت اما در ایران وضع بهطورکل متفاوت بود و سینما در دست کسانی قرار داشت که عملا متمایل به بلوک غرب بودند، حتی نام بسیاری از فیلمها همنام کشورها یا شهرهای غربی بود و بعضی از مجموعههای نمایش خانگی هم بهعمد روی بخشهای تاریکی از روابط ایران و روسیه دست گذاشتند و بهبهانه دفاع از عرق و غیرت ملی، یک دوپینگ فرهنگی برای جریانی فراهم کردند که اعتقاد داشت در این دوگانه پیش رو باید در سمت بلوک غرب ایستاد.
در «فرهیختگان» پروندههای متعددی طی سالهای اخیر تهیه شد که هرکدام از این فیلمها را بههمراه پیام سیاسیشان تحلیل و بررسی میکرد. ما حتی عنوان کردیم که برای پی بردن به وضع آینده جهان و آنچه در ذهن سیاستمداران میگذرد، میشود به فیلمهایی که سینمای هرکدام از این کشورها ساختهاند نگاه کرد، پس از سخنرانی سالانه ولادیمیر پوتین که همزمان با سالگرد جنگ اوکراین قرائت شد، آرایشهای سرسختانه برای برهم زدن نظم تکقطبی جهان رفتهرفته رسمیت پیدا کرد. این البته چیزی نبود که پیش از این کسی حدس نزده باشد اما حالا دیگر خیلی جدیتر و رسمیتر شده است. این جنگ حتی جنبههای ایدئولوژیک و تمدنی هم پیدا کرده است و قبل از این در فیلمهای بسیاری میشد این شلیکهای مقدماتی را دید. فردگرایی بلوک غرب دربرابر جامعهگرایی شرق، همجنسگرایی دربرابر اخلاقیات، ساختارشکنی عرفی دربرابر پدردوستی تاریخی و چندین و چندمورد دیگر همگی زبانههای ایدئولوژیک این رویارویی بودند که قبلا از گوشهوکنار بعضی فیلمها بیرون زدند. حالاست که میشود نشست و بعضی از فیلمهایی که در این سالهای اخیر با موضوع جنگ سرد ساخته شدند و بهنوعی پیشبینی موضع کشورهای مختلف درقبال اتفاقات آینده بودند را دوباره دید و دوباره دربارهشان اندیشید. در ادامه مروری داشتهایم بر چند فیلم مهمی که چین، کره و آمریکا در اینباره ساخته بودند.
Tenet
تلاشهای زیادی از جانب سینمای آمریکا برای زنده کردن فضای جنگ سرد طی سالهای اخیر شده است. شوروی که بیش از ۳۰ سال است فروپاشیده و نظام فعلی روسیه بهرغم رویاروییهای گاهوبیگاهش با غرب، هم دیگر چپگرا نیست و هم نفوذ و هژمونی سابق را ندارد. یک فیلم کمدی آمریکایی در اوایل دوران پس از فروپاشی شوروی ساخته شده بود که از داخل کاخ سفید روایت میشد و دولتمردان آمریکا را نشان میداد که برای ایجاد انسجام ملی، دنبال یک دشمن ملی میگشتند. آنها ابتدا سراغ روسها رفتند تا درخواست کنند که دوطرف به دوران جنگ سرد برگردند، اما پاسخ منفی شنیدند. بعد دنبال دشمنهای دیگر گشتند و وقتی هیچدولتی را نیافتند، بهدلیلی کاملا پوچ، شروع به دشمنسازی از کانادا کردند. همین توضیح میدهد که جنگ سرد چه کارکردی برای دولتمردان آمریکا دارد، ایجاد انسجام داخلی به بهانه وجود یک دشمن خارجی. حالا که شوروی از هم پاشیده و چین هم بهشدت از افتادن در دام جنگ سرد امتناع میکند و حالا که تقریبا معلوم شده بهراه انداختن کهنالگوی جنگهای صلیبی نمیتواند ذهن مخاطبان غربی را برای انسجام اقناع کند، فیلمهای متعددی میبینیم که از چیز موهومی به نام مافیای روسیه هیولا میسازد.
Tenet که در فارسی آن را انگاشته، انگاره، اصول و عقیده ترجمه کردهاند، عنوان یازدهمین فیلم کریستوفر نولان، فیلمساز انگلیسی-آمریکایی ۵۰ ساله است که غیر از آثار ابرقهرمانی مثل «آغاز بتمن» و «شوالیه تاریکی» یا فیلم جنگی «دانکرک»، در اکثر آثار دیگرش به تئوریهای فیزیک و پس و پیش شدن زمان علاقه زیادی نشان داده بود. نولان هشدار آیندهای را میدهد که جنگ سرد دوم بین آمریکا و روسیه در آن برقرار است و جهان در آستانه جنگ جهانی سوم هم قرار دارد. او البته این وضعیت را مستقیما نشان نمیدهد، بلکه آدمهایی از آینده به امروز میآیند و خبرش را میدهند. جنگ سرد پیشرو و جنگ جهانی مورد انتظار، دیگر با محوریت بمب اتم نیستند، بلکه همین امکان سفر در زمان، زمینه اصلی رقابت است. از این جهت، تنت یک فیلم پیشاآخرالزمانی است که کانون اصلی آن را روسهراسی تشکیل میدهد. این غلو بیش از حد، اتفاقا زمینههای قومی و نژادی هم دارد، طوری که حتی میشود حدس زد تاحدودی به تبار کریستوفر نولان برمیگردد. او از پدری انگلیسی و مادری آمریکایی متولد شده و هر دوی این کشورها جزء رقبا و دشمنان دیرینه روسها هستند. همانطور که اصالت روسی فیلمسازی مثل استیون اسپیلبرگ باعث میشود او با وجود اعتقاد قلبی و واضحش به پرچم آمریکا، حتی وقتی درباره جنگ سرد فیلم میسازد، لحنی ملایمتر در مواجهه با روسها داشته باشد (مثلا «پل جاسوسان») یا در «فهرست شیندلر» که موضوعش هولوکاست است، ناجی نهایی یهودیان را نه ارتش آمریکا، بلکه ارتش شوروی نشان بدهد. تبار نولان هم روی نوع لحنی که نسبت به روسها دارد، بیتاثیر نبوده است. نولان حتی از دید منفی جامعه سیاهان آمریکا درباره روسها استفاده میکند و قهرمان فیلمش را یک سیاهپوست قرار میدهد. جان دیوید واشنگتن، فرزند هنرپیشه معروفی به نام دنزل واشنگتن است که او هم در چندین فیلم علیه گانگسترهای روس اسلحه کشیده یا نقش کشتهشوندهای بهدست آنها را بازی کرده است. داستان اختلاف بین سیاهان آمریکا و روسها که در دوران جنگ سرد اوج گرفته بود، قصهای مفصل است. سیاهپوستان آمریکا با یهودیان این کشور اختلافاتی دامنهدار داشتند و حتی کار به بمبگذاری هرکدام از این گروهها در محلات یکدیگر میکشید و بخش قابلتوجهی از یهودیان آمریکا روستبار بودند.
نبرد در دریاچه چانگجین
فیلم «نبرد در دریاچه چانگجین» سال ۲۰۲۱ اولین فیلم پرفروش دنیا شده بود. این فیلم البته نهایتا جایگاه نخست را به یک اثر هالیوودی داد اما با این حال، چنین فروش حیرتانگیزی جهان را در شوک فرو برد. سری دوم آن فیلم هم امسال اکران شد و هماکنون در همان جایگاه قرار دارد. سال قبل از آن یعنی ۲۰۲۰ میلادی هم چین با فیلمی به نام «هشتصد» رکورد پرفروشترین فیلم سال در دنیا را شکسته بود؛ نکته جالب اینجاست که همه این رکوردشکنهای شرقی، فیلمهای جنگی هستند. این مساله، هم رویکرد جدیدی در حزب کمونیست چین را بهخوبی نشان میدهد و هم همسویی افکار عمومی چین با این رویکرد را بازتاب داده است.
نبرد در دریاچه چانگجین، فراتر از یک فیلم سینمایی، اثری است که ساخته شدن آن علامتهای واضحی در حوزه سیاست بینالملل از یک سو و اوضاع افکار عمومی داخلی چین از سوی دیگر میدهد. حزب کمونیست چین از ساخته شدن این فیلم حمایت کاملی کرد و حتی آن را میتوان محصول همین حمایتها دانست. این فیلم به سفارش بخش تبلیغات حزب کمونیست چین و با حمایت کمیسیون نظامی مرکزی و دولتهای محلی در پکن و استانهای هبی و لیائونینگ ساخته شد و کسی هم این موضوع را مخفی نکرده است.
۲۰۰ میلیون دلار برای ساخت این فیلم هزینه شد و در گیشههای داخلی چین ۹۱۳ میلیون دلار فروخت و تقریبا بدون فروش جهانی، تبدیل به دومین اثر پرفروش جهان در سال ۲۰۲۱ شد. این نشان میدهد اوضاع افکار عمومی داخلی چین چقدر با حاکمیت آن همسو شده است. از طرف دیگر کسانی که در کار ساخت این فیلم مشارکت کردهاند و بهعبارتی همکاری علنی با پروپاگاندای حزب کمونیست را پذیرفتند، افراد شاخص و مهمی در سینمای شرق هستند. چن کایگه که در کنار ژانگ ییمو یکی از غولهای نسل پنجم سینمای چین در عرصه بینالمللی محسوب میشد و فیلمساز جشنوارهای بسیار موفقی بود، با حضور در چنین پروژهای تقریبا نشان میدهد قید حضور و کسب موفقیت در فستیوالهای غربی را زده است. تسوی هارک و دانته لام هم از کارگردانان شاخص اکشن هنگکنگ هستند و حالا حاضر شدهاند رسما طرف سرزمین اصلی چین بایستند. وو جینگ، ستاره این فیلم هم در همین چهارچوب قابل توجه است. این البته اولین باری نیست که چنین چیزی در سینمای چین طی سالهای اخیر دیده میشود. او قبلا فیلم بسیار پرفروش «گرگ مبارز» را کارگردانی کرده بود که آن هم فضایی میهنپرستانه داشت. نکته سوم و شاید مهمتر، موضع دولت چین در قبال مسائل بینالمللی است که با این فیلم بهطور واضح مشخص میشود و گردش محسوسی را در آن میتوان به عیان دید. لاجرم، همه موضوع را به تایوان ربط میدهند. بحث سینمای استراتژیک بحث جدیدی نیست، اما در سالهای اخیر و با حضور جدی شرقیها در آن، جلوه دیگری پیدا کرده است.
تکتیراندازها
«تکتیرانداز» یا «تکتیراندازها» یک فیلم جنگی چینی محصول سال ۲۰۲۲ به کارگردانی ژانگ ییمو و دخترش ژانگ مو با بازی چن یونگشنگ، ژانگ یو و ژانگ یی است. این فیلم داستان ژانگ تاوفانگ، یک تکتیرانداز چینی را روایت میکند که دشمنان آمریکایی را در جنگ کره شکست میدهد. تکتیراندازها برای بزرگداشت روز PLA در اول فوریه 2022 در چین به نمایش درآمد. روز PLA که بهعنوان روز ارتش هم شناخته میشود، درحقیقت بزرگداشت قیام نانچانگ است؛ یعنی اولین درگیری حزب ملیگرای چین با حزب کمونیست آن. همچون «نبرد در دریاچه چانگجین» که مصادف با صدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست چین به نمایش درآمد، تکتیراندازها هم در یک روز نمادین افتتاح شد. از سوی دیگر شباهت نامخانوادگی کارگردان با شخصیتهایی که روایت درباره آنهاست، این ظن را بهوجود آورده که نسبتی فامیلی یا قبیلهای در این میان وجود داشته باشد.
شاید تمام افتخارات فیلمسازان جشنوارهای شاخص در ایران، رویهم به اندازه ژانگ ییمو نباشد؛ اما حالا او حضور علنی در پروپاگاندای ملی و جنگی چین را ترجیح میدهد. این یعنی بهواقع خبری بزرگ در راه است. یک منتقد آمریکایی جمله جالبی دراینباره گفته بود: «حس عجیبی است که در یک فیلم جنگی، سربازان آمریکایی را در مقام آدمهای بد قصه ببینی! ما سالهاست که به عکس این قضیه عادت کرده بودیم.» خود فیلم نبرد در دریاچه چانگجین، سرتاسر اکشن و شعاری است و مشخصا برای سادهترین مخاطبان ساخته شده است؛ هرچند فیلم ژانگ ییمو نسبتا پیچیدگی و عمق بیشتری دارد اما همین فیلمهای ساده و سادهتر، موضع رسمی و پیچیده سیاستخارجی چین را قابلفهم میکنند.
پل واترگیت
«نبرد در دریاچه چانگجین۲« که همچنین بهعنوان «پل واترگیت» شناخته میشود، در سال ۲۰۲۲ با همان تیم کارگردانی و همان بازیگران به نمایش درآمد. این فیلم براساس نبردهای تاریخی در گذرگاه فونچیلین در طول نبرد مخزن چوسین در جنگ کره است و در اول فوریه ۲۰۲۲ (سالنوی چینی) اکران شد. پل واترگیت تا به حال ۶۳۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروخته است و تا اینجای کار، دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۲ است. این فیلم در سایتهای چینی دوبان و مائویان به ترتیب با امتیاز 7.2 از ۱۰ و 9.6 از ۱۰ در مقایسه با نسخه قبلی خود که 7.4 و 9.5 امتیاز کسب کرده بود، توانسته همان سطح از رضایت مخاطبان را جلب کند. بیزینس اینسایدر این فیلم را بخشی از یک ژانر سرگرمی در سینمای چین ارزیابی میکند که چین و کمونیست چینی و حزب و ارتش آزادیبخش خلق را ستایش میکند. یعنی این مضامین توانستهاند سرگرمکننده هم باشند و تبدیل به ژانری پرفروش شوند.
فرار از موگادیشو
«فرار از موگادیشو» فیلمی اکشن و درام محصول سال ۲۰۲۱ کرهجنوبی به کارگردانی ریو سونگ وان است که داستان آن براساس رویدادهای واقعی در جریان جنگ داخلی سومالی میگذرد. در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ برای پذیرفتهشدن در سازمان ملل متحد، رقابتی بین دو کره در آفریقا جریان دارد تا رای کشورهای آفریقایی را بهدست بیاورند. همزمان با رقابت سفرای شمال و جنوب کره برای نزدیک شدن به رئیسجمهور سومالی، این کشور درگیر یک جنگ داخلی بزرگ میشود. این فیلم، جزئیات فرار خطرناک کارمندان سفارت کرهشمالی و جنوبی را به تصویر میکشد که در آتشبار این درگیریها گیر افتادهاند.
مساله اتحاد کره در شرق آسیا دغدغه مهم این روزهای مردم آن مناطق است و گویا آنها برای فرار از نظم نوین جهانی که پس از جنگ دوم پدید آمد و با تکقطبی شدن دنیا در 30 سال پیش کاملا شمایل یکجانبهای گرفت، دستوپا میزنند. آنچه سینمای کره بهعنوان رویای اتحاد شمال و جنوب مطرح میکند، تنها یک وهم یا آرزو نیست و در عالم واقعیت هم گامهایی برای آن برداشته شده است. اتحاد کره که در آینده محتمل بهنظر میرسد، در ماه ژوئن سال ۲۰۰۲ میلادی با قطعنامه دوجانبه کرهجنوبی و کرهشمالی بدون پادرمیانی کشور سوم گامهای اولیهاش را برداشت. این قطعنامه که به قطعنامه 15 ژوئن مشهور است، در آوریل ۲۰۱۸ میلادی به مراحل پایانی نزدیکتر شد و با برگزاری یک نشست، قطعنامه دیگری با عنوان پَنمونجوم بین دو کره امضا شد.