طاهره راهی، خبرنگار:13 آبان روز مهمی در تاریخ انقلاب ایران در سال 57 است. تبعید امام خمینی به ترکیه در سال 1343، کشتار دانشآموزان در سال 1357 در دانشگاه تهران و تسخیر سفارت آمریکا در سال 1358، سه رویداد متفاوت بودند که هرکدام در شکل دادن به حرکت انقلاب اسلامی نقش خاصی ایفا کردهاند. اما شاید بتوان مهمترین دلیل فراموش نشدن آن روز تاریخی را تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بیان کرد، اتفاقی که دست آمریکا را برای مردم روشن کرد.
تسخیر سفارت آمریکا به دستگیری 66 دیپلمات آمریکایی منجر شد، افرادی که بهعنوان دیپلمات اما در اصل بهعنوان جاسوس در ایران مشغول بودند. دیپلماتهای گروگان گرفته شده هنوز در تهران بودند که خبری از طبس به دنیا مخابره شد؛ نیروی هوایی آمریکا که برای آزاد کردن دیپلماتهایش به ایران و صحرای طبس آمده بود، گرفتار طوفان شن شده و گریختهاند. همین خبر بود که مسئولان ایران را برآن داشت تا گروگانها را از تهران خارج و در چند شهر مختلف نگهداری کنند. این جابهجایی دیپلماتها اما نکتهای است که من نیز تا قبل از خواندن کتاب «گروگانکشتگی» اطلاع زیادی از آن نداشتم. تنها شنیده بودم که پس از واقعه طبس، گروگانها جابهجا شدهاند، اما به کجا و چطور؟ نمیدانستم. موضوعی که دستمایه آخرین کتاب نوید ظریف کریمی شده و در رمانی داستانی، از تغییر مکان چند دیپلمات آمریکایی برایمان نوشته است.
کریمی که ایده این کتاب را از مصاحبههایش برای کتاب دیگری به نام «پرده دوم» گرفته، با بهرهگیری از تخیل داستانی، بخشی از دوران 10 روزه حضور دیپلماتهای آمریکایی در مشهد را به تصویر کشیده است. کتاب «گروگانکشتگی» که برخلاف سایر کتب مربوط به تسخیر لانه جاسوسی، نه تاریخ شفاهی است و نه اسنادی است، بلکه کتابی است در قالب یک رمان که اطلاعاتی تاریخی را به مخاطبان عرضه میکند؛ قالبی که در تمام سالهای پس از تسخیر و واقعه طبس، جای خالیاش حس میشد.
نویسنده که این رمان را در 48 بخش کوتاه و بلند و در 295 صفحه به رشته تحریر درآورده و توسط انتشارات سروش چاپ و منتشر شده، در کنار اتفاقات مربوط به 6 گروگان آمریکایی، گریزی هم به گروهکهایی چون سازمان مجاهدین زده است. کریمی در کتابش، چندین قهرمان دارد که هرکدام بهگونهای با گروگانها در تماس بودهاند. از سالومه که دختری است از اعضای سازمان مجاهدین تا رشید و سهیلا و فرازی و مهران، نگهبانان گروگانها.
کتاب «گروگانکشتگی» واقعیتی است در بستر رمان که به دلایلی برای بسیاری از ما متولدین دهه 60 و پس از آن ناشناخته مانده است. همانگونه که خود نویسنده نیز به آن معترف است: «من متولد سال 1365 هستم، پیش از من نیز نویسندگان بزرگ و نامداری در حوزه ادبیات انقلاب قلم زدهاند، اما به هر دلیلی به این موضوع ورود نکردهاند. یکی از دلایل این امر میتواند سختی نوشتن از واقعهای باشد که افراد دخیل در آن در قید حیات هستند، شاهد ماجرا بودهاند و ممکن است با خواندن کتاب، نقدهایی به آن وارد کنند. نوشتن از تاریخ مانند تاریخ صدر اسلام و... سخت است، اما جنس سختی آن با سختی نوشتن درباره وقایعی مانند تسخیر لانه جاسوسی متفاوت است. من سعی کردم با درنظر گرفتن این مسائل، با وسواس بیشتری به ماجرا بپردازم.» رضایی همراه با ماجرای انتقال گروگانها به مشهد، داستان خانوادههایی را میگوید که چگونه اعضایشان عضو گروهکها میشدند. افرادی که گاه دچار شک میشوند، اما دیگر راه برگشتی ندارند و این همان نکته تاریک و روشن اوایل انقلاب است که نویسنده به خوبی توانسته آن را بیان کند. «گروگانکشتگی»، رمانی روان و قصهگو است که مخاطب را به دنبال قصه خود میکشاند، همان ویژگی که هر رمانی باید داشته باشد و در این اثر هم نویسنده به خوبی از عهده آن برآمده است.
از نکات برجسته کتاب شیوه روایت آن است. در رمان با تعدد شخصیتها روبهرو هستیم و روایت از فردی به فرد دیگر سپرده میشود و از چند منظر به یک اتفاق پرداخته میشود که خود شیوه تازهای است. سالومه، ویلی، فرازی و آن آدم ناشناس، همه و همه اتفاقی را روایت میکنند که پیشتر در کتب تاریخی و با اسناد درباره آن میدانستیم. کریمی لابهلای روایت اشخاص، به تسخیر سفارت آمریکا و واقعه طبس، همچنین به حضور آمریکاییها در شهرهای مختلف ایران به عناوین مختلف در قبل از انقلاب اشاره میکند. همچنین با شناخت مکانها، گروهکها، سپاه ایران و جو و تفکر حاکم بر آن شخصیتها را بهگونهای شکل داده که بهراحتی میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و صداهای مختلف شخصیتها را همزمان بشنویم.