محمد رضایتی، عضو شورای سردبیری:از آخرین باری که به حسینیه امامخمینی(ره) آمدم، از روزی که حسینیه انتهای خیابان فلسطین برای ما در حکم دانشگاه امامخمینی بود و برای گذراندن چند واحد درس انقلاب، پای درس استاد مینشستیم؛ تا همین امروز که این بار در لباس خبرنگاری دوباره به اینجا آمدهام، نزدیک به 9سالی میگذرد و استاد هنوز در همان حسینیه درس انقلاب اسلامی میدهد. اینکه قرعه حاشیهنگاری دیدار آذریزبانها با رهبر انقلاب اسلامی به نام من افتاد هم خودش جالب بود و تا حدی کارم را سخت کرد؛ نوشتن از حسوحال مردمی که با زبان آذری به دیدار رهبر خود آمدهاند برای کسی که آذری خیلیکم میداند کار سختی است، بااینحال ندانستن از زبان آذری را بهانه دیر رفتن به حسینیه نکردم و خودم را یکساعت پیش از شروع مراسم به حسینیه رساندم تا لااقل در شورونشاط جماعتی که از تبریز آمدهاند سهمی داشته باشم. مخصوصا اینکه دیدار با مردم تبریز چند روزی پس از راهپیمایی گسترده مردم در 22 بهمن است. چند روز پیش از این راهپیمایی، آیتالله خامنهای در دیداری که با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش داشتهاند بر حفظ راهبرد وحدت تاکید کرده و از مردم خواستهاند تا «22 بهمن مظهر اتحاد و اعتماد ملی» باشد و حالا حدس اینکه بخشی از سخنان ایشان درباره این راهپیمایی باشد خیلی سخت نبود، اما برای من این نکته اهمیت دارد که جهتی که رهبری از آن زاویه به موضوع نگاه میکنند کدام است. زمستان 1401 با سالهای قبلش تفاوت معناداری داشته و حداقل دوماه پاییزش را با التهاب پشتسر گذاشته و در این شرایط سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن اهمیت پیدا کرده است.
شعارهایی که از دلها برخاسته و بر زبانها نشسته
این را هم بگویم که رهبر انقلاب اسلامی هرسال با مردم تبریز دیدار دارند؛ مناسبت این دیدار هم حرکت تاریخی مردم تبریز در 29 بهمن سال 56 است؛ سال گذشته این دیدار بهصورت ویدئوکنفرانسی برگزار شد و حالا که کشور کرونا را پشتسر گذاشته، این دیدار حضوری در حسینیه امامخمینی(ره) شورانگیزتر شده است. هنوز عقربههای ساعت به 10 نرسیده و حاضران شعار میدهند: «ای پسر فاطمه منتظر تو هستیم» و چند شعار دیگر به زبان آذری. بلافاصله با بغلدستیام طرح رفاقت میریزم و میخواهم بعضی شعارها را ترجمه کند؛ در همین حینوبین یکی از حاضران تصویر تعدادی از شهدای آذریزبان را با خودش آورده و بین مردم پخش میکند، دوست جدیدم میگوید: «آقامهدینن عکسین ورمنه». عکس شهید مهدی باکری را میخواهد روی دست بگیرد. پرسیدم چرا عکس آقا مهدی؟ که میگوید عاشق اوست و به همشهری بودن با این شهید افتخار میکند و این را هم میگوید که احتمالا پسر شهید باکری هم به این جلسه آمده.
هرچه زمان به لحظه دیدار با رهبری نزدیکتر میشود، شور و حرارت شعارها هم بیشتر میشود اما دو شعار آن هم در لحظهای که رهبری وارد حسینیه شدند، از همه بیشتر خودنمایی میکند؛ از دلها برخاسته و بر زبانها نشسته «بیزاؤلماغا حاضیروخ، خامنهای سربازیوخ» و «آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی».
قاری جلسه آیات «انا فتحنا...» و «اذا جاء نصر...» را انتخاب کرده؛ انصافا هم خوب میخواند؛ حماسی و مناسبِ مناسبتِ جلسه؛ که هم برای قیام مردم تبریز است و هم اینکه وصفی از پاسخ مردم ایران به دو ماه و خردهای تلاش جبهه ضدایران.
پس از قرائت قرآن، روحانی سالخوردهای پشت تریبون میرود و لحظاتی مرثیه شهادت امام موسیکاظم(ع) را میخواند. لحن و بیان روضه خواندنش بیشباهت با مرثیهخوان بیت امام مرحوم کوثری نیست. ساده و بیآلایش میخواند و همینکه از بابالحوائج کاظمین گریزی به بابالحوائج کربلا میزند، حسینیه را با خودش همراه میکند و من که از روضه آذری چیزی نمیفهمم دارم بیاختیار گریه میکنم؛ آخر به قلبها گریز زده. نامش را از دوستم میپرسم؛ حاجآقای بلاغی و از معممهای تبریز است.
توطئه دوقطبیسازی جامعه؛ تعبیر آلهاشم از وقایع اخیر
پس از این گریز مختصر، نوبت حجتالاسلاموالمسلمین آلهاشم، نماینده ولیفقیه در آذربایجان شرقی است که چنددقیقهای صحبت کند. لحن نطق آقای آلهاشم حماسی و باصلابت و شبیه اُمرای ارتشی است. خودش اما میخواهد و نشان داده که فقط امام نماز روز جمعه نیست و تلاش میکند که امامجماعت روزهای غیرجمعه هم باشد. از او بارها تصاویری در میان دانشجویان و بازاریان و حتی در ورزشگاه دیدهایم. او برای وقایع اخیر هم تعبیر جالبی به کار میبرد؛ و از «توطئه دوقطبیسازی جامعه» میگوید و از اینکه دشمن در این توطئه نتوانسته به هدفش برسد. به همینها هم در نطق خود مقابل رهبری اشاره میکند و از اینکه «جناحی نبودن» را در ارتباط با مردم سرلوحه کارش قرارداده میگوید.
پرهیز از جناحگرایی البته توصیه رهبری به نهادهای انقلابی هم هست. اواخر ماه گذشته بود که رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی پس از اینکه توصیه کردند: «در کل کشور به اتحاد کلمه و همدلی نیاز داریم» و به مجموعههای انقلابی توصیه کردند که «باید کاملا از افتادن در دام نحلههای گوناگون فکری و جناحگرایی پرهیز کنند.»
وحدت و امید؛ دو کلیدواژه مهم رهبری
این «اتحاد و همدلی» و «افق امید» دو کلیدواژه مهمی است که در بیانات اخیر رهبر انقلاب بارها تکرار شدهاند. ایشان در روزهای پایانی شهریور یکی از دستاوردهای دفاع مقدس را اتحاد ملت دانستند و از روزهایی که «مردم را به دو قسمت تقسیم کرده بودند و در داخل خانوادهها حتی دودستگی و دوفرقگی و اختلاف بهوجود آورده بودند» گفتند؛ از روزهایی که گروهکها هم «بهنفع خودشان همینطور مشغول ایجاد تفرقه بودند؛ مردم را گروهگروه میکردند.»
ایشان با صراحت بیشتری در نیمه دیماه هم به موضوع وحدت مردم پرداختند و با جدا کردن اختلافنظر درباره موضوعات گوناگون از ایجاد اختلاف بر سر انقلاب و کشور فرمودند: «تحریک احساسات گروهی علیه دیگری کار دشمن است.»
دشمن که دشمن است و کار خودش را میکند؛ در آن دیدار رهبری گفتند که «ما هم خودمان حواسمان باشد! غافل نشویم بگوییم خب قضایا تمام شد، ما هم بدانیم آن چیزی که ملت را نگه میدارد امید است و وحدت؛ اتحاد میان آحاد مردم. بله، سلایق مختلفی وجود دارد، اختلافات نظر در مسائل گوناگون وجود دارد، اما درباره اسلام، درباره نظام، درباره انقلاب، وحدت نظر بین مردم هست؛ نگذاریم این وحدت نظر از بین برود. به اختلافات کمک نکنیم؛ اختلافات قومی، اختلافات مذهبی، تحریک احساسات یک گروهی علیه یک گروه دیگر. هرکس در زمینه خدشه به اتحاد ملت حرکتی انجام بدهد برای دشمن کار کرده؛ این را همه توجه داشته باشند!»
اینها به کنار؛ آیتالله خامنهای در چندماه گذشته به برخی نقاط مستعد برای قطبیشدن جامعه هم انذار دادهاند؛ از اینکه «ضعف حجاب، موجب نمیشود آن فرد را از دایره دین و انقلاب خارج بدانیم» تا «جامعه ورزشی و هنری ما سالم است» همه و همه در یکراستا و در یک منظومه فکری و اندیشهای و احتمالا برآمده از یک واقعیت جامعه امروز ماست؛ جامعه ایران دچار تکثرگرایی است و نقطه هزیمت دشمنان هم دامن زدن به فضای دوقطبی است.
نمیخواهم از فضای حسینیه امامخمینی دورتان کنم اما علت یادآوری این بیانات این است که بهطور واضحی سخنان آیتالله خامنهای در چندماه گذشته منظومهای و در امتداد هم است.
تعظیم به شنبه تاریخی
شروع بیانات رهبری اشاره به «شنبه تاریخی» یعنی شنبه بیستودوم بهمن هزاروچهارصدویک است. «یکشنبه تاریخی، یک بیستودوم بهمن تاریخی در سرتاسر کشور» که به «اظهار تعظیم» رهبر انقلاب ختم شده است: «اظهار ارادت به ملت ایران در همهجا؛ از منتهاالیه شرق کشور تا منتهاالیه غرب کشور، از شمال تا جنوب کشور، در شهرهای دوردست، در مراکز، در شهرهای بزرگ مثل تبریز، اصفهان، مشهد و جاهای دیگر تا روستاها؛ همه با هم صدا بلند کردند ملت ایران، خیلی ارزشمند است اینها. شکراللّه سعیکم ملت ایران! البته بنده حالا خودم را شایسته این نمیدانم که من تشکر کنم، خدا باید تشکر کند.»
ارزیابیای که رهبری از راهپیمایی 22 بهمن امسال دارند، مبتنیبر واقعیتهاست. ایشان بر مشکلات جامعه و کشور پرده چشمپوشی نمیکشند و آنها را نادیده نمیگیرند. برخلاف برخی نگاهها که منجر به نفی کاستیها و سفیدنمایی از کژکارکردهاست اما رهبری به «این مشکلاتی که مردم با همه وجودشان، با جسم و جانشان حس میکنند» هم اشاره میکنند.
تعظیم غیرتزئینی به قدرت جمهور
مردم میفهمند، مردم درک میکنند، مردم تحلیل دارند؛ اینها کلیدواژههایی است که بارها از حسینیه امامخمینی(ره) شنیدهایم. ارج نهادن به جمهور، صرفا بیان یک شعار از عالیترین مقام کشور نیست؛ ایشان بارها بر آرای عمومی توجه داده و آن را ارج نهادهاند و در اینجا یادآوری برخی دیدگاهها که آرای مردمی را نوعی تحمیل عقیده اجباری به حاکمیت میداند، ما را از گزارش فضای سخنرانی دیروز رهبر انقلاب دور میکند.
رهبر انقلاب «صرف اینکه حالا جماعت آمدند در خیابانها» از مردم تجلیل نمیکنند؛ ایشان برای مردم قدرت تحلیل قائلند و با مثالی میگویند: «از مصاحبههای مردم آشکار بود که آنها با تحلیل به راهپیمایی آمدهاند و چون درک کرده بودند که آمریکا از حضور آنها بیمناک است، پرشور و شاد، باروحیه و انگیزه، و با شعارهای مضموندار، جهتگیری اصلی خود یعنی حمایت کامل از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را نشان دادند.»
اگر به بنبست رسیده پس چرا میلیارد دلاری خرج میکنید؟
این روزها تحلیلهای ناامیدکننده زیاد شنیدهایم؛ مخصوصا اینکه جماعت ضدایران بلندگوهایش قویتر شده و مدام تکرار میکند که ایران به بنبست رسیده. رهبر انقلاب اما استدلالی خلاف این حرفها میآورند که «خب اگر به بنبست رسیدیم، دشمن چرا اینقدر خرج میکند که ما را به زمین بزند؟ خب حکومتی که به بنبست رسیده دیگر زمین زدنش خرج نمیخواهد که، خودش زمین میخورد! میلیاردها دلار دارند خرج میکنند در دنیا، بسیاری، از کشورهایی که پولی دارند، ثروتی دارند و برخلاف جهت ملت ایران حرکت میکنند دارند خرج میکنند جمهوری اسلامی را منحرف کنند. به زبان هم میآورند، تصریح هم میکنند. چرا میکنند؟ اگر ما به بنبست رسیده بودیم، اگر ما داشتیم از پا میافتادیم -همانطور که بعضیها میخواهند وانمود کنند- احتیاج نبود این همه پول خرج کنند آنها.»
چند وقت پیش بود که یکی از فعالان ضدایران که تحرکات زیادی در پارلمان اروپا دارد، افشا کرد که برخی تصمیمات ضدایرانی سالانه برای اروپا هزاران میلیارد یورو هزینه دارد. خرج کردن علیه ایران چیزی نیست که پوشیده باشد. دولت آمریکا هم ابایی از حمایت مالی علنی از برخی عناصر ندارد، برای مثال در یکمورد و فقط از سال 2015 تاکنون رقمی حدود 630 هزار دلار مستقیما از بودجه آمریکا به یکی از این چهرهها پرداخت کرده است. یک مرکز که تحتعنوان دارالترجمه فعالیت دارد از سال 2017 تاکنون از طریق تدوین گزارشهای حقوقبشری ضدایرانی 32451 دلار مستقیما از بودجه آمریکا دستمزد دریافت کرده است. یک بنیاد که مدعی است از افراد خیر و سازمانهای خیریه ارتزاق میکند در سال 2020 طی قراردادی رسمی مبلغ 78 هزار دلار از دولت آمریکا دریافت کرده است. یا یک بنیاد دیگر که از طریق آموزشهایی موسوم به آموزشهای مدنی تلاش کرده در جامعه ایران دست به شبکهسازی بزند، بنابر اعلام رسمی دولت آمریکا این نهاد از سال 2012 تاکنون بیش از پنجمیلیون دلار از این بودجه این کشور دریافت کرده؛ و اینها هزینههای آشکاری است که ما میدانیم و خدا عالم است که چه هزینههای پنهانی در این رابطه خرج نشده است.
شاید همین موضوع بود که رهبری طرفِ ملت ایران را «عدهای که نظراتشان در برخی مسائل سیاسی مخالف نظرات عموم مردم و مسئولان است»، ندانستند و گفتند: «اینها طرفِ ملت ایران نیستند؛ طرف ملت ایران، استکبار است و همه مراقب باشند که به استکبار کمک نکنند و ابزار آن در مقابل اسلام و ایرانِ عزیز نشوند.»
با مشکلات کشور چه کنیم؟
اما یک سوال مهم این است که با مشکلات کشور چه کنیم؟ مهمتر اینکه چطور آنها را تحلیل کنیم؟ رهبر انقلاب در تحلیل این موضوع افق جدیدی مطرح کردند که نفی نگاه ناامیدانه بود. ایشان گفتند که «تاکید بر پیشرفتها به معنی انکار ضعفها نیست» و گفتند: «ضعفها و کمبودهای زیادی به دلایل مختلف در کشور وجود دارد که بعضی از آنها مانند گرانی، تورم و کاهش ارزش پول ملی برای مردم محسوس است و در بخشهای دیگر مانند بخشهای اداری هم ضعفهایی وجود دارد، اما در مقابل این ضعفها، دو نوع نگاه میتوان داشت». نگاه اول به تعبیر رهبری نگاه انقلابی است که با نگاه به دستاوردها، بفهمیم این توان وجود دارد که با همان همتی که به این پیشرفتها دستیافتهایم، امکان برطرف کردن ضعفها نیز وجود دارد. نگاه دیگر که رهبری آن را «نگاه ارتجاعی» نامیدند، این است که «نتیجه بگیریم که فایدهای ندارد و نمیشود کاری کرد، بنابراین باید دست روی دست بگذاریم یا نِق بزنیم و ضعفها را با صدای بلند مطرح کنیم و حتی مثل برخیها اصل انقلاب و جمهوری اسلامی را انکار کنیم.»
رهبر انقلاب با اشاره به دستیابی کشور به پیشرفتهای غیرقابلباور، گفتند: «من 40 سال در این کشور مسئولیت داشتهام. در سالهای اول انقلاب دستیابی به پیشرفتهایی مانند تولید چند ده میلیون تن فولاد حتی به ذهن کسی خطور نمیکرد اما اینگونه دستاوردها با همت مردم و جوانان و مسئولان خوبی که داشتیم، ایجاد شد و امروز نیز این همتها وجود دارد.»
ماجرای یک تصمیم عجیب
رهبر انقلاب در این بخش از سخنان خود با اشاره به شبهات مکرر دشمن درباره توان نظامی ایران مثال جالبی بیان کردند: «اولا کشوری که این همه دشمن دارد باید به فکر خودش و ملتش باشد، همچنانکه اوایل انقلاب وقتی فهمیدم عدهای میخواهند هواپیماهای اف-۱۴ را بفروشند بهسرعت مصاحبه و افشاگری کردم و آن حرکت ناکام ماند.»
اما ماجرای فروش هواپیماها چه بود؟ رهبر انقلاب در فروردین 95 هم این خاطره را با جزئیات بیشتری مطرح کرده بودند؛ روزهای نخست بهار آن سال یک پیام توییتری از صفحه منتسب به مرحوم هاشمیرفسنجانی جنجال زیادی بهراه انداخت؛ همان پیامی که ادعا داشت «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست، نه دنیای موشکها» و رهبری این مواضع را با مواضع دولت موقت در فروش اف-14های ارتش به آمریکا مقایسه کردند.
خبر روزنامه اطلاعات در 29 بهمن 1357 درست یکهفته پس از پیروزی انقلاب این بود که رادیولندن در گزارشی به نقل از منابع آمریکایی اعلام کرد «آمریکا 80 فروند اف-14 به ایران فروخته که اکنون ٧٧ فروند آن در اصفهان موجود است. مقامات آمریکایی از فروش این هواپیماها به ایران متاسفند و امیدوارند بتوانند این هواپیماها را از دولت انقلابی ایران بخرند.»
این اقدام در داخل هم مدافعانی داشت؛ دسته اول برخی جریانهای نزدیک به رژیم سابق بودند و سروصدایشان در برخی مطبوعات دیده میشد، مثلا روزنامه آیندگان روز 19 اسفند 1357 نوشت: «خریدهای نظامی سنگینقیمت و تجملاتی نظیر آواکس اشتباه محض است، زیرا خوب میدانیم که فروشنده چنین وسایل حساس و پرخرجی نه نقشه ساخت آن را به ما میدهد، نه اجازه تولید آن را و نه حتی آموزش نحوه استفاده از این وسایل را. بر همین اصل چنین سلاحهایی که همراه با کارشناسان مربوطهاش تحویل میگیرند، ما را تا حد یک نگهبان بیجیره و مواجب سلاحهایی که خودمان پولش را دادهایم اما عملا متعلق به دیگران است، درمیآورد. تجهیز اصولی و منطقی ارتش آینده ایران بستگی به هوش و فراست نظامیان و نحوه بهرهگیری از استعدادهای غیرنظامیان ایران دارد!»
دسته دوم اما برخی چهرههای دولت موقت بودند. مهدی چمران در خاطرات خود از تصمیم دولت موقت برای فروش جنگندههای اف-14 میگوید: «شهید چمران به مهندس بازرگان بهعنوان استادش احترام بسیار میگذاشت اما وقتیکه مهندس بازرگان میخواستند هواپیماهای اف-۱۴ را بفروشند بهشدت مخالفت کرد. این نکته در خاطرات مقاممعظمرهبری نیز هست. اولینباری که مهندس چمران را دیدند در همانجایی بود که دکتر جلوی مهندس بازرگان استدلال میکرد که جنگنده اف-۱۴ را نفروشید. حتی برای این مساله به خدمت امام رفت. مهندس بازرگان معتقد بود که ایران با کشوری جنگ ندارد! دکتر معتقد بود ایران جنگ ندارد اما دشمنان ایران با ایران جنگ دارند. بنابراین باید قدرت دفاعی داشته باشیم اگر این قدرت را نداشته باشیم حتما با ما میجنگند.»
حسن روحانی هم در خاطرات خود در اینباره نوشته است: «روزی که وزیر امور خارجه اعلام کرد که دولت قصد دارد هواپیماهای اف-۱۴ را به آمریکا پس بدهد، من بسیار نگران شدم و به دکتر بهشتی زنگ زدم و قرار ملاقات گذاشتم و در دیدار با ایشان درباره این ماجرا صحبت کردم. دکتر بهشتی در پاسخ گفت: این آقایان در شورای انقلاب، موضوع فروش هواپیماهای اف-۱۴ را مطرح کردند و گفتند: ما قادر به استفاده از این هواپیماها نیستیم، زیرا کادر فنی و خلبانان این جنگندهها، آمریکاییها بودند و با رفتن آنها از کشور، کسی توانایی پرواز و تعمیرات این هواپیماها را ندارد. و بالاخره این تصمیم با مخالفت شدید دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی در شورای انقلاب به اجرا درنیامد و درنهایت هواپیماها به آمریکا پس داده نشد. این هواپیماها در دوران دفاع مقدس نقش بسیار موثر و استثنایی در حفاظت از آسمان ایران و مراکز حساس و حیاتی کشور داشتند.»
خلاصه دیدار؛ آینده روشن
آینده روشن خلاصه چیزی بود که رهبری برای ایران ترسیم کردند و شرط آن را کار همگانی و در درجه اول توسط مسئولان دانستند.
ایشان رشد اقتصادی و مهار تورم را مهمترین کارها خواندند و با تاکید بر اینکه همه بهخصوص مسئولان موظف به فعالیت جهادی و کار و پیگیری شبانهروزی هستند، گفتند: «امور اقتصادی، امروز مهمترین کارهاست، زیرا بدون رشد اقتصادی کار کشور پیش نمیرود و لازمه رشد اقتصادی هم ثبات و مهار تورم و ثبات قیمتهاست. مساله تورم نیز علاجپذیر است و باید مسئولان بخشهای مختلف آن را علاج کنند. علاوهبر مسئولان، قشرهای مختلف مردم ازجمله دانشجو، استاد، عالِم دینی، کارگر، کاسب و دامدار قادر به نقشآفرینی در عرصههای گوناگون هستند.»