
قسمت عمدهای از کارشناسان و فعالان حوزه تعلیموتربیت یکی از حلقههای مفقوده نظام آموزشی کشور را فقدان بستر توسعه مشارکتهای لایه عام بدنه جامعه میپندارند.
مشارکت؛ مفهوم مفقوده سند انتظار دولت از آموزشوپرورش
حدیث روزبهانی، فعال دانشجویی: قسمت عمدهای از کارشناسان و فعالان حوزه تعلیموتربیت یکی از حلقههای مفقوده نظام آموزشی کشور را فقدان بستر توسعه مشارکتهای لایه عام بدنه جامعه میپندارند. آنها بر این باورند که مرمت سازههای سست و فرسوده از حیث ساختار و محتوای نهادهای تعلیموتربیت رسمی عمومی کشور، بهواسطه ایفای نقش آحاد مردم و تعیین دقیق ضریب اثر ایشان در پیشروی به سمت غایات، تحقق خواهد یافت. در گام اول حاکمیت ملزم است با تسهیم و تشریک اقتدار تربیتی و بسط نرم حق تربیت میان سایر متولیان ارجح امر، اقتدار و حاکمیت خود را به طریق افقی میان سایر اجزا، عناصر، عاملان و بازیگران عرصه تربیت، تسهیم کرده و از نگاه طولی و عمودی به این جریان بپرهیزد. این افق ترسیمشده، به نظر معقول و دارای فوریت اجراست اما آنچه محل مناقشه است، راهکارها و وسایل متعددی است که در این راستا عرضه میشوند و به نام توسعه مشارکتهای مردم و به کام عرض اندام بازارهای رقابتی کوچک و بزرگ با هدف جدال بر سر جذب و متمایل ساختن شیب تقاضا به سمت خود، پیکره نظام آموزشی کشور را چندپاره میسازند.
کژتابیهای دولت مردمی از مفهوم اصیل مردمیسازی و عدم برداشت صحیح از بند ۸ سیاستهای کلی تحول در نظام آموزشوپرورش، سهم اکثر خانوادهها را به مشارکتهای مادی و خرید فرآیندها و خدمات آموزشی تقلیل میدهد تا بهواسطه حق مالکیت بر کالاهای (خدمات) خریداریشده، درصد مشارکتهای خود را در امور اجرایی، مدیریتی و بهینهسازی مدرسه ارتقا دهند.
واسپاری امر آموزش به نظام سرمایهداری و فربهسازی منطق بازار بهواسطه ایجاد چنددستگیهای اجتماعی در نهاد آموزش رسمی که از قضا باید تنها چهارچوبه ایمن از آفت طبقاتیسازیهای اجتماعی باشد و مبرای از انگارههای اقتصادی باقی بماند، نسلهای متعددی از دانشآموزان را تقدیم جامعه خواهد کرد که در پس ذهن خود، جز ملاحظات کوچهبازاری و بر چشم خود جز عینک اقتصادی ابزار دیگری جهت تعمق و تامل در جهان اطراف ندارند.
دولت سیزدهم اما ملزم است ضمن تغییر مواضع خود اصلاحاتی خرد و کلان را در راستای نیل به اهداف مدنظر وارد آورد و مسیر مشارکتهای خانوار و معتمدان و دلسوزان حقیقی را در امر تربیت دانشآموزان هموار سازد و این اتفاق رخ نمیدهد مگر با ایجاد همصدایی و همراهی با تاکیدات موکد سند تحول بنیادین آموزشوپرورش در تمامی عرصهها، خاصه در باب مساله مطروحه و جدیت و اهتمام در راستای بهوقوعپیوستن اهداف این سند و نه امتداد سیر باطل سندزدگی، موازیکاری و تعدد نگاشت.
در حوزه مشارکتها مستلزم ارتقای سهم اثر آحاد مردم در عرصههای متعدد فرهنگی و تربیتی از لایههای سیاستگذاری در ستاد گرفته تا حوزه اجراییات در نهاد مدرسه هستیم به نحوی که هیچگونه قرابت معنایی با مساله حاکمیتزدایی از آموزشوپرورش نخواهد داشت و تنها در صدد اشاعه نگاه شبکهای در تسهیم اقتدار تربیتی در حاکمیت اسلامی با استناد به فرضیاتی است که از فقه تربیتی احصاء میشود و بنا دارد حکمرانی شبکهای تربیت را تسهیل سازد. بسیاری از راهکارهای توسعه مشارکتها را میتوان نام برد که متاثر از عوامل متعدد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تنها در پستوی اذهان دغدغهمندان خاک میخورند و فرازونشیبهای اداری، تمرکزگرایی ساختاری، عدم حمایت از خیرین و واقفان، فقدان تشکلهای مردمی، عدم تعیین دقیق نسبت شوراهای سیاستگذار در آموزشوپرورش چه در حوزه تصویب و تصمیم و چه در حوزه نظارت و پایش، عدم تعیین یک تعامل و همافزایی موثر میان سه عامل اساسی پرورش انسان (خانواده، جامعه و آموزشوپرورش) و... ساختار فوق را به یک نظام بسته تبدیل کرده است.
چنانچه ساختار وزارتخانه آموزشوپرورش از ستاد تا صف، بهصورت یک نظام باز مدنظر قرار نگیرد و جهت احیای خود، درگاه ارتباطی موثری با محیط پیرامون نداشته باشد، خانواده و سایر عناصر دخیل در امر تربیت را بیحس و بیدغدغه نسبت به موضوع فوق میسازد؛ چراکه صفر تا صد فرآیند تعلیموتربیت را به حاکمیت سپردهاند و این درحالی است که دولت، خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته، در حال واسپاری حاکمیت تربیتی خود به بازار بیرحم سرمایه است که نهتنها هیچ ایده موثر و سازندهای ناظر به مساله تربیت ندارد که چه بسا، چگالی اثرات سوءتربیتی آن نیز بیشتر باشد.
لذا از ریاستجمهور و کارگروه مربوطه تقاضا میشود با بازنگری مجدد بر نگاشت سند انتظار دولت و اصلاح ایدئولوژی دخیل در نگارش این سند که بعضا قرابتهای جدی با زدودن نقش حاکمیت اسلامی از تربیت فرزندان این مرز و بوم داشته و موجب هجو شدن نظام اعتقادات و تغییر تمایلات و سبک زندگی ایشان به نفع نظام سلطه در پروژه جهانیسازی میشود، مسیرهای منتهی به اهداف مطلوب را به بیراهه نکشانند و با اولویت قرار دادن مساله تعلیموتربیت، ادامهدهنده طریق حیات شهید معلم والامقام، رجایی باشند.
مطالب پیشنهادی










