فرزاد جهان بین، معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه آزاد:در آیهالکرسی مقایسهای بین طاغوت و الله شده است. در این آیه شریفه میفرماید طاغوت بهدنبال یخرجونهم منالنور الی ظلمات است، درحالیکه الله بهدنبال یخرجهم منالظلمات الی نور است. این امر دو نوع سیاستگذاری و دو نوع رویکرد را بیان میکند. یک رویکرد بهدنبال آن است که فرد و جامعه را بهصورت سیستماتیک از نور به ظلمات ببرد و رویکرد دیگر فرد و جامعه را ظلمات به نور بهصورت سیستماتیک ببرد. به عقیده من تفاوت اصلی پهلوی و جمهوری اسلامی در این دو رویکرد است. به بیان دیگر معتقد هستم پهلوی به مثابه یک نظام طاغوت بهصورت سیستماتیک رویکرد، سیاستگذاری و برنامهریزیاش این بود که جامعه را از نور به ظلمت ببرد و جمهوری اسلامی بهصورت سیستماتیک، سیاستگذاری و برنامهریزیاش آن است که جامعه و فرد را از ظلمات بهسمت نور ببرد و روزبهروز به این نورانیت اضافه کند. اینکه چه میزان در این مسیر موفقیت داشته، بحث بعدی و دیگر است.
برای تاسیس دانشگاه باید مجوز آمریکاییها اخذ میشد
در همین زمینه خاطرهای از مرحوم شیخالاسلام میگویم. او کتابی دارد که در آن نقل میکند، من در آمریکا تحصیل کردم و به ایران برگشتم. در آن موقع در ذهنم آمد تا یک دانشگاهی را در ایران تاسیس کنم. او در کتاب میگوید که نزد وزیر وقت رفتم و موضوع را با او مطرح کردم و وزیر در جواب گفت در قانون تاسیس دانشگاه درنظر گرفته نشده است. در ادامه نیز وزیر میگوید که مشکلی وجود ندارد و اجازه این اقدام را از شاه خواهیم گرفت. منتها اخذ اجازه از شاه یک مقدمهای دارد و آن باید طی شود. پرسیدم آن مقدمه چیست؟ در پاسخ گفت که یک هیات مستشاری آمریکایی است که باید برای راهاندازی این دانشگاه (دانشگاه ملی سابق و شهید بهشتی امروز) این افراد توجیه شوند. او میگوید نزد آن هیات مستشاری آمریکایی رفتم. میگوید من تحصیلکرده آمریکا از آنها باسوادتر بودم اما سختی آنجا بود که من برای آنکه در کشورم بخواهم یک دانشگاه را راه بیندازم باید از این افراد اجازه میگرفتم. این بهعنوان یکی از تلخترین اتفاقاتی است که برایم در این مسیر افتاد. او یک دیدار دیگر نیز با مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی داشت که آن هم جالب است. مرحوم شیخالاسلام میگوید موضوع تاسیس دانشگاه را به آیتالله بروجردی توضیح دادم و او استقبال کرد و حتی قدری پول برای استفاده در تاسیس دانشگاه به من داد.
یک هیات مستشاری آمریکایی باید تایید میکرد تا ما یک دانشگاه در کشور راهاندازی کنیم. این امر یعنی در گلوگاه علم کشور، کسانی نشسته بودند که بحث را سمت منافع استعماری خود ببرند.
باید حجاب و چادر از لغتنامهها حذف میشد
یک مثال دیگر برای بیان جهتگیری و رویکرد آن زمان بیان میکنم. مستحضر هستید مرحوم شهید مطهری یک سخنرانی در دانشگاه شیراز فعلی و پهلوی سابق به نام جاذبه و دافعه علی(ع) دارد. رئیس دانشگاه بعد از پایان این سخنرانی بهشدت از آن خوشش میآید و بالای سن میرود و میگوید آقای مطهری به لباس روحانیت آبرو بخشیدهاند. شهید مطهری در پاسخ میگوید نه، لباس روحانیت به من آبرو بخشیده است. رئیس دانشگاه میگوید آنقدر این سخنرانی شما خوب بود که شما هر درخواستی از من داشته باشید آن را انجام خواهم داد. شهید مطهری میگوید من تنها یک درخواست بسیار کوچک دارم. دانشجویان متدین که میخواهند در دانشگاه نماز بخوانند جایی ندارند و اگر ممکن است یک اتاق به این افراد بدهید. در پاسخ، رئیس دانشگاه میگوید این درخواست بسیار بزرگی است و امکانپذیر نیست. درنهایت یک جای بسیار دور را به شرط نصب عکس شاه به دیوار به آنها میدهند. یعنی نهتنها برای دینداری و سهولت دینداری تمهید نمیکردند؛ بلکه برعکس آن نیز عمل میکردند. اما درحالحاضر در همین دانشگاه شیراز نزدیک به 40 نمازخانه و مسجد وجود دارد. در خود دانشگاه شیراز در 12 مکان، نماز صبح را بهصورت جماعت برگزار میکنند و روزانه 4 الی 5 هزار نفر در نماز جماعت دانشگاه شرکت میکنند. این یک نکته مهم است که درخواست شهید مطهری یک درخواست سنگین تلقی میشود و درنهایت رئیس دانشگاه با سختی فضای دوری را برای نمازخانه درنظر میگیرد.
دو مثال یکی در حوزه علم به روایت مرحوم شیخالاسلام و دیگری در حوزه فرهنگ و تدین از شهید مطهری زدم.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از رئیس شهربانی درخواست دارد که مانع ورود دختران چادری به دانشگاه شود. او برای اجرای این طرح میگوید بهنحوی برنامهریزی شود که این دختران مسخره شوند، هو شوند و عناوینی مانند کلاغسیاه به اینها داده شود تا این افراد نتوانند در دانشگاه حاضر شوند. این مثال ظریف دیگری است که میتوان در این زمینه مطرح کرد.
میگوید شما برای تمسخر برنامهریزی کنید. برای مثال امروز مطرح میشود که برنامهریزی کنید تا راه به پیشرفت ببرید. یعنی نظام فرهنگی و دانشگاهی پا به کار شود تا پیشرفتهای کشور را ببیند و اعتمادبهنفس ملی افزایش پیدا کند. اما در آن زمان میگفتند برنامهریزی کنید که این دختران با این عناوین شناخته شوند. نمونه دیگر که در این حوزه میتوان آورد در نشریه «زن روز» به تاریخ 17 دیماه 1356 چاپ شده است. در یک گفتوگو منصوره پیرنیا از اشرف پهلوی میپرسد آینده زن ایرانی را چطور پیشبینی میکنید؟ اشرف در پاسخ میگوید کاری خواهیم کرد، -آوردن همین جمله کاری خواهیم کرد؛ یعنی بهصورت سیستماتیک و برنامهریزیشده- که در ایران اگر کتاب لغت برداشته شود، در بخش ح و چ دو واژه چادر و حجاب از آن حذف شده باشد.
حمایت از ازدواج همجنسگرایان در ایران زمانی که در غرب ممنوع بود
اگر در زمان پهلوی مفاهیم مدرن را پیگیری میکردند، غصه آدم کمتر بود. آنتونی پارسونز یک کتاب به نام غرور و سقوط؛ خاطرات سفیر انگلستان در ایران دارد. او میگوید دیداری با شاه داشته و به او در رابطه با صحنههای اهانتآمیز در جشن هنر شیراز گفته و به او متذکر شده که صحنههای اهانتآمیز به نسبت جشن پیشین فراتر رفته بوده و مشخص است این امر در سابق نیز اتفاق افتاده است. او میگوید بهعنوان مثال یکی از صحنههایی که در پیادهرو انجام میشد تجاوز به عنف بود که بهطور کامل نه بهعنوان نمایشی و وانمودسازی بهوسیله یک مرد کاملا عریان با یک زن درمقابل چشمان همه صورت گرفت. او در کتاب آورده که به شاه گفته اگر چنین نمایشی بهطور تصادفی در شهر وینچستر انگلستان اجرا میشد کارگردان و هنرپیشهها جان سالم بهدر نمیبردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت. یعنی اگر حتی همین نمایش به همین کیفیت در انگلستان برگزار میشد، هنرپیشهها و کارگردان جان سالم بهدر نمیبردند؛ درحالیکه این نمایش در ایران برگزار میشد و جالب است این امر را بهعنوان یکی از مظاهر پیشرفت بیان میکردند. از سوی دیگر ازدواج همجنسگرایان را ترویج میکردند. دو پسر که یکی فرزند یک ژنرال سرشناس بوده در سال 1968 برای اولینبار در ایران ازدواج میکنند. یکی از آنها کیوان خسروانی بوده و این امر زمانی در کشور رخ میدهد که در بسیاری از کشورهای اروپایی ازدواج همجنسگرایان ممنوع بود. در خاطرات علم نیز آمده که برای سخنرانی به دانشگاه رفته بود و بین افراد حاضر تعدادی چادری نیز بودند. فرهنگمهر، رئیس دانشگاه میگوید این دختران هر نوع تماس بدنی را حرام میدانند. علم میگوید شاه از شنیدن این موضوع بسیار ناراحت شد و گفت حتی یک نفر از این افراد نباید در محیط دانشگاه باشد. این همان طراحی سیستماتیک است. از بالاترین مقام کشور تا پایینترین برنامهریزی میکردند تا جامعه ایرانی مولفههای فرهنگی و دینی خود را از دست بدهد. به بیان دیگر تلاش برای خروج از نور به ظلمت انجام میشد.
نتیجه سیاست طاغوتی 290 کتابخانه درمقابل 800 مشروبفروشی بود
نتیجه این سیاست این میشود که در کل کشور 290 کتابخانه داشتیم. درحالیکه تنها در تهران 800 باب مغازه مشروبفروشی وجود داشت. میزان آبجوی مصرفی در شهر تهران 400 هزار بطری بود و تعداد کتابهای منتشرشده در کل سال 200 عنوان. تعداد زنان دانشگاهی 12 هزار و 884 نفر بود و تعداد زنان بدکاره 50 هزار نفر. یعنی آن جهتگیری اثر خودش را در بطن جامعه نشان میداد.
درحالحاضر تنها نیروهای جهادی ما که اغلب جوانانی هستند که به مناطق محروم، به اردوهای جهادی میروند؛ دوونیم میلیون نفر هستند. مثال دیگر اینکه در سال 1384 چهارصد هزار نفر از مناطق عملیاتی دفاعمقدس دیدن کردند. این میزان در سال 1396 به بیش از 7 میلیون نفر رسیده است. این اثر همان جهتگیری است. بله اشکالات زیاد است و اگر فرصت باشد ما خودمان در آن زمینه نیز سخن خواهیم گفت. اما جهتگیری بسیار مهم است. امیرالمومنین علی(ع) فرمود: «کسی که دنبال حق است حتی اگر اشتباه نیز کند با کسی که اساسا بهدنبال باطل است، یکی نیست.» رژیم پهلوی بهصورت اساسی و سیستماتیک بهدنبال باطل بود و نگاه باطلی داشت.
هدف پهلوی از اسلامزدایی زدن ایران بود
درخصوص ایرانیت نیز همانگونه که میدانید تا قبل از مشروطیت بین ایرانیت و اسلامیت هیچ مشکلی وجود نداشت و بهنوعی همآوایی وجود داشت. برای مثال بعد از آنکه میرزایشیرازی فتوای مهم تحریم تنباکو را صادر کرد چون آن حکم حکومتی و موقت بود، پس از پایان آن حکم، یک بیانیه داد و گفت این حکم باعث اعلای کلمه ملت شد. احمد کسروی با همه دینستیزیای که دارد میگوید اگر علما و مراجع نبودند اساسا مشروطه اتفاق نمیافتاد. اما بالاخره وابستگان و روشنفکران غربگرا سعی کردند بین ملیت و دین جدایی ایجاد کرده و دین را حذف کنند. پهلوی نیز به همین صورت عمل کرد. غصه من از آنجایی است که کاش دین را حذف میکردند ولی حداقل ملیت را نگه میداشتند.
ملیت را نیز نگه نداشتند. اینان احساس تحقیری در ملت ایران ایجاد کردند. امام راحل در وصیتنامه خود گفتهاند ما را چه شده است که وقتی نام خارجی بر خود مینهیم میبالیم، اما وقتی نام ایرانی اسلامی بر خود میگذاریم احساس خفت میکنیم. این خاطراتی که در مباحث نظامی مطرح میشود که فرماندهان ارشد ما مجبور بودند برای یک عامل دونپایه آمریکایی پا بچسبانند و ادای احترام کنند یا در مباحث نظامی خاطراتی از شهید عباس بابایی و دیگران آمده که ایرانیها حتی اجازه نداشتند در قسمت تعمیر قطعات و اقدامات دیگر کاری کنند نشان از همین امر است. یعنی ملیت را اینان تحقیر کردهاند. در دوره پهلوی اول حتی قومیتها را نیز از بین برده بودند. یعنی اینان نهتنها قومیتها را فرصت نمیدانستند، بلکه آنها را تهدید بیان میکردند. خاطراتی که سفرا دارند و نوع ذلتی که شاه درمقابل اینان داشته بیانگر این موضوع است. همان نمونه که بیان شد، شخصیتی مانند شیخالاسلام باید برای اخذ مجوز درمقابل یک هیات مستشاری آمریکایی حاضر شده و زانو بزند و از آنها تایید بگیرد. این یعنی اینان ملیت را نیز نتوانستند حفظ کنند. شاید این نکته را نشنیده باشید و جالب است. یکی از دلایلی که متفقین رضاشاه را از حکومت برکنار کردند راضی کردن ملت برای رضایت به اشغال بود. آنها میگویند درواقع به ملت ایران رشوه دادیم تا با برکناری رضاشاه اینان بعد از جنگ جهانی دوم درمقابل ما دیگر مقاومت نکنند. در آن کتاب آمده که اگر این امتیاز به ملت ایران داده نمیشد، اینان اجازه نمیدادند اجنبی پایش در خاک ایران باز شود.
مرحوم جلال آلاحمد میگوید شب خوابیدیم و صبح که بیدار شدیم، همه نمادهای ایران باستان را بالای سر خود دیدیم. آلاحمد میگوید چرا؟ هدف برجستگی این امر نبود، بلکه این اتفاق با هدف از بین بردن عوامل و پیوندهای مقاومت ملت ایران در مقابل بیگانه بوده تا زمینه استیلای آن را فراهم کنند.
نکتهای که وجود دارد یعنی اگر اینان اسلام را زدهاند بهخاطر آن بوده که ایرانیت را نیز بزنند. چون ایران همیشه حافظ اسلام و اسلام همیشه حافظ ایران بوده است. در جنگهای ایران-روس، 500 تن از علما کفن پوشیدند و در اردوگاه شاهی ایستادند. در جنبش تنباکو و قرارداد 1919 چهکسانی مقابل بیگانه ایستادند؟ مرحوم مدرس و دیگران بودند. هرجا ایران در خطر بوده، اسلام ایستادگی کرده و ایران نیز مانند یک عقیق این اسلام را در آغوش گرفته است. اینان هدفشان از تضعیف اسلام این بوده که درنهایت ایران را تضعیف کنند و اینان بتوانند به کشور وارد شوند و منابع را غارت کنند.
متاسفانه در پایاننامهها گشتم و چیزی را پیدا نکردم. امپراتوری میجی در ژاپن خیلی فاصله زمانی با رضاشاه ندارد و او نیز بهعنوان پدر ژاپن نوین مطرح میشود و رضاشاه را نیز میخواهند بهعنوان پدر ایران نوین جا بیندازند. سلوک و روش او بهگونهای شد که ژاپن در جنگ جهانی دوم بهعنوان یک ابرقدرت ظاهر میشود و این را با ایران مقایسه کنید. متاسفانه یکی از اقداماتی که رضاشاه انجام داد، تضعیف مولفههای ملت ایران بوده است.
خداوند از خطاهای جزئی ملت ایستاده در راه حق میگذرد
در دینداری فردی من یک صحبت مفصلی با عنوان محکدینداری در جامعه ایرانی انجام دادهام. درواقع از قبل انقلاب تا سال 1397 هر پیمایشی که در این زمینه بهدست من رسیده بود را دیده بودم. اما میخواهم شاخص دینداری اجتماعی در حوزه کلان را بگویم. بر این اساس من نهتنها معتقدم جامعه ایرانی با وجود همه این نابسامانیهایی که در حوزه حکمرانی فرهنگی وجود دارد و تهاجم فرهنگی، نهتنها کمتر دیندار نشده است، بلکه سطح جدیدی از دینداری را ارائه داده است.
در این زمینه امام باقر(ع) از پیامبر(ص) نقل کردهاند: «قطعا و یقینا مردمی که در اسلام از پیشوایی ستمپیشه که بهسوی خدا نیست فرمان برند را عذاب میکنند؛ هرچند در اعمال خویش نیکوکارانی پرهیزکار باشند و قطعا و یقینا مردمی را که در اسلام از پیشوایی هدایتگر که از سوی خدا باشد را فرمان برند، میبخشند؛ هرچند در اعمال خویش ستمکار باشند.» این روایت در کتاب ثوابالاعمال و عقابالاعمال شیخ صدوق آمده است. این نکته بسیار مهمی است. سوالی که اینجا وجود دارد این است که درحالحاضر مردم ما در سایه ولایت درمقابل استکبار و در دفاع از مظلوم ایستادهاند یا نه؟ واقعا اگر مردم نمیایستادند که جمهوری اسلامی نمیتوانست دوام بیاورد. در همین اتفاقات اخیر که بهشدت نیز تند شد، گفتند اگر تند کنند بهعلت گمان بغض متراکم در مردم جرقهای خورده میشود و اینها به خیابان میآیند. در ادامه اعتصابها رخ خواهد داد و کار نظام تمام خواهد شد. آیا این امر محقق شد؟ خیر؛ 1378 و 1388 نیز محقق نشد. دست این مردم را باید بوسید. بله همه خطا داریم. جز معصوم، احدی عصمت ندارد و همه در معرض خطا هستیم.
بهعقیده من باید مردم را در شاخص کلان و اینگونه تحلیل کرد. بهعقیده من واقعا خدای متعال بهعلت ایستادگیای که این مردم درمقابل ظلم کردهاند و حمایتی که از دین کردهاند، رحمتش بر آنها بسیار زیاد خواهد بود. میدانید که داعش چقدر سبوعیت داشت. نمیکشتند، بلکه بد میکشتند. با همه اینها جوانان ما به دعوت دولت سوریه به این مناطق رفتند. شخصیتهایی مانند شهید حججی، فرزندان همین ملت هستند و در دامن همین ملت پرورش پیدا کردهاند. منتها متاسفانه برخیمواقع برخی از ناهنجاریها را میبینیم و به آن ضریب داده و به آن پروبال میدهیم که البته بحثهای رسانهای نیز در دامن زدن به آن موضوع دخیل است. نکته دیگر اینکه خدای متعال در قرآن وقتی ویژگی یاران پیامبر اسلام را مطرح میکند، میگوید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه وَالَّذِینَ مَعَه أَشِدَّاءُ عَلَىالْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهمْ تَرَاهمْ رُکعًا سُجَّدًا» اولین ویژگی در رأس ویژگی یاران رسولالله این است که «َاشِدَّاءُ عَلَىالْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهمْ» شما نگاه کنید وقتی بحث کرونا، زلزله، بحثهای جهادی و امثالهم پیش میآید در آن حضور دارند. الان در خوی زلزله آمده و مردم واقعا بنیآدم اعضای یکدیگر هستند و رحماء بینهم! اما اشداء علیالکفار هم هستند.
بعد از قضیه برجهای دوقلو آمریکا بحث مبارزه جهانی علیه تروریسم را اعلام کرد. حتی در دانشگاههای خود نیز تلاش کردند جهت علم را عوض کرده و علم را برای امنیت کردند. آنها اعلام کردند بنلادن را کشتند؛ یعنی خود را قهرمان مبارزه با تروریسم نشان میدهند اما قهرمان مبارزه با تروریسم که شد؟ شد شهید سلیمانی. آنها خودشان تروریسم را ایجاد کرده و چند تریلیون دلار هزینه کرده و داعش را درست کردند تا قهرمان مبارزه با تروریسم شده و در منطقه برای خود جایی پیدا کنند و بیش از پیش فشار خود را در این منطقه حساس بیشتر کنند. کتاب «قبله عالم» نوشته گرام فولر میگوید ایران قبله عالم است. حالا تصور کنید چنین کشوری در این منطقه حساس محکم ایستاده و درمقابل زیادهخواهی مستکبران و در رأس آن آمریکا نهتنها در کشور خود، بلکه در منطقه ایستاده است. باید ملت ایران را با این شاخصه ببینیم. این ملت شایسته هر نوع اکرام و احترامی هستند. وقتی در داخل برخیجاها ناهنجاریهایی وجود دارد، اگر کلان و حقیقت باطنی مردم ایران را نبینیم دچار خطا در تحلیل میشویم. تشییع پیکری که از شهید سلیمانی انجام شد و این همه علیه حضور ایران در سوریه زدند اما محبوبترین شخصیت ملی ایران با اختلاف فاحش در نظرسنجیها، شهید حاجقاسم سلیمانی شد. ببینید رهبر معظم انقلاب چقدر از مردم تمجید میکنند.
تغییر ریل جامعه به اقتصاد اشتباهی فاحش بود
اما درخصوص ضعفها من معتقدم چند اشتباه صورت گرفته است. البته دنبال حق بودهایم اما اشتباهاتی نیز داشتهایم که باید مرتب اصلاح شود. متاسفانه با اینکه مسائل اقتصادی بسیار مهم هستند اما واقعیت این است که جهتگیری و غلبه باید با مسائل فرهنگی باشد نه با مسائل اقتصادی؛ این موضوع یکی از اشتباهاتمان بود. امیرالمومنین(ع) فرمودند: «من کاری کردم پایینترین طبقات جامعه هم نانگندم میخورند، خانه و سرپناه دارند و از آب گوارا مینوشند.» یعنی پایینترین دهکها این سه را دارند. اما بیشترین مباحث ایشان فرهنگی است؛ رفاه داشتن حق مردم است و ما در فقه تلاش برای بیشتر از کفاف را مستحب میدانیم. اما وقتی ریل جامعه رفاهطلبی شود مشکلی که وجود خواهد داشت این است که فرد هرچه بیشتر داشته باشد نارضایتی او نیز بیشتر میشود. متاسفانه بعد از جنگ و سیاستهایی که از سوی دولت وقت مخصوصا از دوره دوم مرحوم آیتالله هاشمی گرفته شد، مسائل اقتصادی را «مساله اول» کردند. الان هم دولت سیزدهم همین اشتباه را دارد، یعنی برای اقتصاد باید کار کنیم اما نگذاریم اقتصاد مساله اول شود.
تفکیک آموزش و پژوهش از فرهنگ، اشتباه دیگر بود
اشتباه دوم این بود که ما بحثی در فرهنگ داریم بهنام اقطاب اثرگذار که بیشترین تاثیر را در ایجاد فرهنگ، تولید و تثبیت فرهنگ دارند. یکی از مهمترین آنها نظام تعلیموتربیت است. متاسفانه در ابتدا یک سادهانگاری درخصوص انقلاب فرهنگی کردیم. چند سالی که تعطیل بود و بعد گمان کردیم با اضافه شدن گروه معارف (که البته بسیار مهم است) و با یکسری تعدیلها و تغییر در متون، مسائل و مشکلات حل میشود. ولی متاسفانه شاکله دانشگاه و آموزشوپرورش ما شاکله غربی است. بهطور مثال در دانشگاه سه زیرنظام وجود دارد؛ آموزش، پژوهش و فناوری و فرهنگ. الان اگر از شما پرسند مهمترین زیرنظام چیست، میگویید آموزش، بعد فناوری و فرهنگ را فوقبرنامه میدانید. درواقع فرهنگ در حاشیه قرار میگیرد. درحالیکه قرآن وقتی یک پدیده علمی مطرح میکند مثلا خداوند در قرآن میفرمایند: «مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ، بَینَهما بَرْزَخٌ لا یبْغِیانِ فَبِأَی آلاءِ رَبِّکما تُکذِّبانِ» یعنی بلافاصله از دل یک پدیده تعلیمی و علمی، پدیده فرهنگی و معنوی درمیآید. ما متاسفانه در دانشگاه اشتباه بزرگی انجام دادهایم که بین آموزش، فرهنگ و بین پژوهش و فرهنگ تفکیک قائل شدهایم. بهطور مثال در آییننامه ارتقا کسی که میخواهد دانشیار شود باید از فرهنگ 10 امتیاز، اما از پژوهش 65 امتیاز کسب کند. یعنی پژوهش 6ونیم برابر از فرهنگ اهمیت بیشتری دارد. معتقدم این روند، اشکالات اساسی ایجاد میکند. غیر از اینکه در متن آموزش نیز ما حتی از بومیسازی غفلت کردهایم که انشاءالله باید اصلاح کنیم.