درباره جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر
​​​​​​​جشنواره فیلم، یعنی جایی که ۲۰ الی ۳۰ فیلم ببینیم، ۵ الی ۱۰ فیلم قابل‌بحث پیدا کنیم و هر مخاطب حرفه‌ای حداقل دو سه فیلم محبوب و چند مورد قابل‌قبول بین این فیلم‌ها پیدا کند.
  • ۱۴۰۱-۱۱-۲۳ - ۰۰:۰۰
  • 00
درباره جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر
به یاد بیاوریم که جشنواره فیلم یعنی چه
به یاد بیاوریم که جشنواره فیلم یعنی چه

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار:جشنواره فیلم، یعنی جایی که ۲۰ الی ۳۰ فیلم ببینیم، ۵ الی ۱۰ فیلم قابل‌بحث پیدا کنیم و هر مخاطب حرفه‌ای حداقل دو سه فیلم محبوب و چند مورد قابل‌قبول بین این فیلم‌ها پیدا کند. جشنواره فیلم یعنی جایی که در نشست‌های خبری‌اش، بیشتر کارگردان صحبت می‌کند و بازیگران هم اگر حرفی می‌زنند، عموما درباره دلایل قبول نقش و چگونگی ارتباط با آن است، نه اینکه چهره‌ها چنین میزانسنی را تبدیل کنند به مکانی برای اجرای سیت‌کام‌کمدی و حتی از تماشای کل نشست هم نشود چندان فهمید که خود فیلم درباره چه بود و چه حال‌وهوایی داشت. جشنواره فیلم یعنی جایی که نوع به‌خصوصی از ایده‌های سینمایی توصیه می‌شود. البته نه اینکه یک ژانر به‌خصوص یا حتی سبک خاص، بلکه یک ایده، یک جهان‌بینی، با پذیرفته شدن فیلم‌هایی که نماینده آن هستند و تقدیر از آنها، تبلیغ و تقویت می‌شوند. جشنواره‌ها برای اینکه آثار مورد نظرشان را در سبد داشته باشند در طول سال اقدام به تولید یک‌سری آثار می‌کنند. مثلا دولت فرانسه سالانه چندین و چند برابر محصولاتی که در کن نمایش می‌دهد را در سراسر دنیا تولید می‌کند و برای این تولیدات ریل‌گذاری هم انجام می‌شود. یعنی تهیه‌کننده‌ها خصوصی هستند اما بودجه را از دولت می‌گیرند و هیاتی در وزارت فرهنگ این کشور هست که فیلمنامه‌ها را برای تصویب و بودجه گرفتن می‌خواند و بخش قابل‌توجهی از مواضع آنها کاملا واضح و روشن است. حتی بخش‌هایی از ملاحظات وزارت فرهنگ فرانسه که علنا سیاسی و به‌شدت قابل‌مناقشه هستند هم به‌طور واضح، مشخص است. اینها درمجموع یعنی جشنواره فیلم. البته چند مورد دیگر هم می‌شود به این فهرست اضافه کرد.
ما مدتی بود که از فضای واقعی یک جشنواره فیلم فاصله گرفته بودیم و به چیزهایی عادت کرده بودیم که بیشتر از خود سینما، به حواشی آن ربط داشت. به جای اینکه صرفا بخواهیم یک تعداد فیلم قابل‌قبول ببینیم منتظر نام‌های به‌خصوصی بودیم که بعضا با آثاری فاقد ارزش‌های سینمایی در جشنواره حاضر می‌شدند اما هیجان این حضور و گاهی یافتن فرصتی برای تمسخر این آثار عادت‌مان شده بود. ما فراموش کرده بودیم که جشنواره فجر قرار است چه نوع سینمایی را تقویت کند. فکر می‌کردیم اینجا جایی است که روند خودجوش سینما را در ویترین قرار می‌دهد؛ حال آن که رویش‌های خودبه‌خودی و روندهای خودجوش هم صرفا توهم بود و دست نامرئی سیاست‌های جناحی پشت آن قرار داشت. ما می‌دیدیم که به شکل حیرت‌انگیزی در جشنواره فجر که بنیاد فارابی مسئول برگزاری آن است، اگر تعداد تولیدات فارابی از دو سه مورد تجاوز می‌کرد، عده‌ای به همین بهانه نقد می‌کردند و حمله می‌کردند که همه چیز دولتی شد. اساسا همه جای دنیا معنای جشنواره همین است. اگر هر دولتی یک جشنواره فیلم را برای تبلیغ و جا انداختن ایده به‌خصوصی برگزار می‌کند آیا ممکن است در طول سال هیچ اقدامی برای تولیدات همسو با آن ایده انجام ندهد؟ آیا بقیه فستیوال‌ها صبر می‌کنند که ببینند چقدر شانس داشته‌اند و از بین آثاری که در طول سال گذشته تولید شده و حاضرند به این جشنواره بیایند، آیا مواردی هم هست که به‌طور اتفاقی با ایده آنها همسو باشد یا نه؟ برای اینکه یادمان بیاید سینما به واقع یعنی چه و جشنواره سینمایی چه معنایی دارد، لازم است مدتی بگذرد و عادات‌مان به حالت طبیعی برگردد. امسال جشنواره‌ای داشتیم که حدود ۴۰ درصد از آثارش را کارگردان فیلم‌اولی ساختند. حتی بین بازیگران هم چهره‌های جدید بیشتری نسبت به دوره‌های قبل دیده می‌شد. آنهایی که فیلم‌اولی نبودند هم اکثرا جوان بودند. نام‌ها از قبل کنجکاوی‌برانگیز نبودند چون کسی اکثرشان را نمی‌شناخت اما فیلم‌ها حتی بهتر از خیلی دوره‌های دیگر بود. مثلا کیفیت مجموع آثار این دوره، به‌وضوح نسبت به فجر سی‌ونهم و چهلم سطح کیفی بالاتری داشت.
«جنگل پرتقال»، «غریب»، «سرهنگ ثریا»، «اتاقک گلی»، «سینما متروپل»، «یادگار جنوب»، «گل‌های باوارده»، «کت چرمی»، «عطرآلود» و البته انیمیشن «بچه‌زرنگ»؛ خب یک دوره از هر فستیوالی مگر چند تا فیلم قابل‌قبول باید داشته باشد؟ اینکه من و شما از این فیلم خوش‌مان بیاید و از آن یکی نه، سطح دوم بحث است. فعلا این اهمیت دارد که چه تعداد فیلم قابل‌بحث داشتیم و از این لحاظ آیا دوره‌ای که گذراندیم فقیرتر از دوره‌های قبلی بود یا نه. شاید اگر دایره سلایق را وسیع‌تر بگیریم، چند فیلم دیگر را هم می‌توان به این فهرست اضافه کرد. مثلا بعضی‌ها «بعد از رفتن» را دوست داشتند یا «روایت ناتمام سیما» یا «استاد» هم طرفدارانی پیدا کردند. اگر وظیفه یک جشنواره را کشف و معرفی افراد و ایده‌های جدید بدانیم، اکثر آثار قابل‌بحث این دوره را هم فیلم‌اولی‌ها ساخته‌اند یا کسانی که هنوز خیلی جوان هستند. اگر مثل خیلی از فستیوال‌های دیگر دنیا بخش فیلم‌های اول و دوم، در فجر چهل‌ویکم جدا می‌شد، وزن این بخش نسبت به بخش اصلی سنگینی می‌کرد.
نشست‌های خبری هم عمدتا بدون حضور بازیگران برگزار می‌شد و اگر از مورد مصطفی زمانی بگذریم، اساسا هیچ‌کدام از چهره‌های شناخته‌شده در جمع اهالی رسانه حاضر نشدند. همین قضیه توی ذوق خیلی‌ها زد و احساس کردند جشنواره آن شور و نشاط گذشته را ندارد. بله آن همه غوغا دیگر نبود ولی راستش این است که تبدیل شدن سینمای اهالی رسانه به پاتوق سوژه‌سازی بازیگران برای رسانه‌های زرد، از ابتدا هم ربطی به ماهیت یک جشنواره فیلم نداشت و در هیچ‌کدام از فستیوال‌های معتبر دنیا چنین جوی رایج نیست. صحنه‌ای که معمولا در این سال‌ها رقم می‌خورد این بود که گروهی از بازیگران هر فیلم در نشست خبری حاضر می‌شدند و شروع می‌کردند به اجرای سیت‌کام‌کمدی و جور کردن کلیپ‌های چند ثانیه‌ای متعدد و بانمک برای پیج‌های اینستاگرام. با هم شوخی می‌کردند، سر به سر هم می‌گذاشتند، تکیه‌کلام‌های بامزه می‌پراندند و خلاصه اینکه حتی اگر فیلم‌شان جذابیت خاصی نداشت یا حتی اگر فیلم‌شان غمگین و سیاه بود، نشست خبری‌اش کاملا کمدی برگزار می‌شد و به اندازه کافی باحال و سرگرم‌کننده از آب در می‌آمد. این نشست‌ها جالب و بانمک بود اما چیزهایی که در آنها می‌گفتند و کارهایی که می‌کردند، مطلقا ربطی به خود فیلم‌ها نداشت. نشست خبری فیلم‌ها برای این است که درباره خود فیلم از عوامل سوالاتی بپرسند، نه اینکه بهانه‌ای باشد برای جمع شدن چند بازیگر در یک میزانسن خطی و ادای پاسخ‌های بانمک یا ساختارشکن به صندلی‌های روبه‌رو. عین همین میزانسن را بسیاری از شوهای تلویزیونی در سراسر دنیا پیاده می‌کنند و جالب است با اینکه این یک مورد به‌خصوص، از رصد تلویزیون ما برای کپی کردن دور مانده بود، مدل آن در جشنواره فجر به جای نشست خبری فیلم‌ها پیاده می‌شد.
امسال تولیدات استراتژیک فراوانی هم داشتیم که شاید بتوانند بخشی از آن خلأ عظیم روایتی را در ایران پر کنند. بحث درباره اینکه چرا عده‌ای تا به حال نمی‌گذاشتند کار به این سمت پیش برود، مفصل و مجزاست و پیش از این هم قدری به آن پرداخته شده اما به هر حال همه مردم ما هنوز درست نمی‌دانند که مجاهدین خلق چه کسانی بودند و چه کردند و درحال حاضر چه می‌کنند. کسی چندان خبری نداشت که گروهک کوموله چه بود و چه کرد. راجع‌به اتفاقاتی که آبادان محاصره‌شده در ۴۰ سال پیش تجربه کرد، کسی چندان چیزی نمی‌داند و این موارد نه‌تنها جذاب و هیجان‌انگیز هستند، بلکه به امروزمان هم ربط دارند. بدون دانستن این چیزها تحلیل‌ها به‌شدت غلط از آب در خواهند آمد و با تکیه بر پیش‌فرض‌های غلط، این امکان برای عده‌ای فراهم است که حرف‌های اساسا باطلی را به ذهن جامعه قالب کنند. البته از لحاظ سینمایی هنوز درباره دوره پیش از انقلاب خلأ روایی بزرگی هست که روی آن کار نشده و تجربه کاریکاتوری تلویزیون در سریال «معمای شاه»، اساسا ذوق همه را نسبت به آن کور کرده. اینکه رکورددار تورم ایران در دوره‌ای که درآمد نفتی‌اش هزار برابر شده بود، یعنی امیرعباس هویدا، به این معروف است که ۱۳ سال قیمت خودکار بیک را یکسان نگه داشته، یعنی با فاجعه سواد تاریخی و خلأ محض روایی مواجه هستیم. حتی خود امیرعباس هویدا چنین جمله‌ای را نگفته اما این جمله جعلی چنان همه‌جا پیچیده که خیلی از طرفداران نظام هم نمی‌دانند اساسا چنین چیزی بیان نشده بود، چه برسد به اینکه حقیقت داشته باشد یا نه. خلأهای روایی متعددی را می‌توان سراغ گرفت که باید سروقت‌شان می‌رفتیم و هنوز نرفته‌ایم. به‌طور قطع این سوژه‌ها از زندگی روزمره آپارتمان‌نشینان مرکز خیلی سینمایی‌تر هستند. نکته آخر این است که داوری‌های جشنواره فجر را می‌بایست از فرآیندی که حضور خود فیلم‌ها در کنار هم رقم می‌زند، جدا کرد. در هیچ دوره‌ای این داوری‌ها بدون اشکال نبود و ظاهرا راهی برای دفاع از این وضع وجود ندارد جز اتکاء به منطق لیبرالیستی «سلیقه یک جمع به‌خصوص». البته گاهی آنچه سلیقه یک جمع به‌خصوص خوانده می‌شد، القائاتی بود که از طرف مدیران صورت می‌گرفت و گاهی قدرت و نفوذ یک یا دو نفر از داوران که روی بقیه تسلط داشتند، نتیجه نهایی را رقم می‌زد. بله شاید سزاوار بود که جایزه تهیه‌کننده‌ها یا همان بهترین فیلم را به جنگل پرتقال می‌دادند اما حتی نامزدش نکردند. میزانسن‌های سرهنگ ثریا چشمگیر و امیدوارکننده بود اما کارگردانش را حتی نامزد نکردند، بازی بابک حمیدیان در غریب هم نامزد نشد و به‌طور کل فیلم معرکه‌ای مثل گل‌های باوارده، جز در یکی‌دو بخش فنی، هیچ جا نامزد نشده است. غیر از چسبیدن به عبارت «سلیقه یک جمع به‌خصوص» هیچ راه منطقی و هیچ استدلالی برای دفاع از این موارد مهم و غیرقابل چشم‌پوشی وجود ندارد اما اینها ارزش فیلم‌ها و عوامل‌شان را پایین نمی‌آورد، بلکه لکه‌ای در کارنامه سینمایی داوران است. حتی از این لحاظ هم فضای فجر امسال تفاوت چندانی با دوره‌های سابق نداشت. جشنواره‌ای که در دوره اولش حتی جرأت نکرد به فیلمسازان حرفه‌ای جایزه بدهد و تا مدت‌ها به بازیگرانش خصوصا زن‌ها جایزه نمی‌داد، هنوز هم حتی در پرشکوه‌ترین دوره‌ها از نظر داوری وضعیت مناسبی ندارد و هر مدیری هم که آمده، به جای اصلاح این وضع، معمولا دنبال توجیه وضع رفته است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰