تکثر فرهنگی، قومی، مذهبی و اقلیمی، ایران را به کشوری متنوع و سرشار از استعدادهای بالقوه تبدیل کرده است. جبهه معاندان اما با دست گذاشتن روی این نقطه قوت تمام سعی خود را به کار گرفته است تا با مانعتراشی در مسیر بهرهبرداری از این ظرفیتها نقطه قوت ایران را به نقطهضعف تبدیل کرده و تکثر جامعه ایران را به عاملی برای افتراق تبدیل کند. این سیاست به ویژه در ماجرای التهابات 1401 بیش از پیش رخنما شد. جریان اپوزیسیون برای ایجاد یک جنگ داخلی در ایران رودربایستی را کنار گذاشت و رسما تریبون را به رهبران تجزیه ایران تقدیم کرد. اتحاد ملی راهبرد خنثیکنندهای است که باید درمقابل این رویکرد تفرقهاندازانه اپوزیسیون و دولتهای غربی و عربی پشت صحنه آن، به کار گرفته شود. راهبردی که رهبر انقلاب نیز روز گذشته در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی آن را یکی از نیازهای مهم امروز برشمرده و حفظ اتحاد ملی را به عنوان دیوار سر به فلک کشیده درمقابل دشمن که نقش بسیار عظیمی در پیروزی و پیشرفت انقلاب داشته است یک وظیفه توصیف کردند. رهبر انقلاب در این دیدار همچنین با اشاره به وجود زمینههای اختلافی تبدیل نکردن این اختلافات به گسل را امری لازم دانسته و بیان میدارند: «خب یک اختلافاتی قهراً وجود دارد. این اختلافات را نباید تبدیل کرد به گسل. یک وقت زن را مطرح میکنند، یک وقت بحث شیعه و سنی را مطرح میکنند، یک وقت مسائل گوناگون دیگر، یک وقت اختلاف نسلی را مطرح میکنند برای اینکه اختلاف ایجاد کنند. وقتی که ما میبینیم دشمن وحدت را آماج حملههای خودش قرار داد، وظیفهمان چیست؟ وظیفه این است که این اتحاد را، این وحدت را حفظ کنیم. نگذاریم دشمن در این خواسته پلید خودش پیروز بشود.» آنچه رهبر انقلاب در امکان تبدیل اختلافات به گسل هشدار دادند را پیش از این جامعه ایران در غائله 88 به طور ملموس تجربه کرده است. غائلهای که در آن مجموعهای از گسلهای اقتصادی، اجتماعی و مذهبی فعال شد و شدت آن به حدی بود که گاها شکافی نیز بر دیوار محبت بین خانوادهها انداخت. حد اعلی ایجاد گسل اجتماعی و پیامدهای منفی آن را میتوان در بحرانی مرور کرد که جامعه سوریه در دهه گذشته پشتسر گذاشت. بحرانی که باعث شد مردم این کشور مرگ با اسلحه همسایه را تجربه کنند.
اختلاف را آنگونه که هست بپذیریم
برای اینکه عزمی در مقابل تفرقهافکنی معاندان ایجاد شود، قدم اول پذیرفتن واقعیتی به نام اختلاف است. اگر قرار باشد هرکس فقط هویتی مشابه خود را تحمل کند، طبعا در جامعهای که انبوهی از مذاهب و قومیتها را در خود گنجانده است با افرادی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیتواند همزیستی داشته باشد. همزیستی مسالمتآمیز البته افرادی را که استقلال و تمامیت ارضی کشور را مورد خدشه قرار میدهند، شامل نمیشود. طبعا کسی که علیه کشور اقدامی کرده و امنیت و سلامت جامعه را بهخطر میاندازد نمیتواند توقع داشته باشد دیگران با او برخوردی نداشته و مانع رویکرد مخرب وی نشوند، اما این اصل نباید دستاویز افرادی قرار گیرد که مواجههای تمامیتخواهانه با جامعه داشته و اقشار مختلف را صرفا بهدلیل تفاوت دیدگاه با برچسبزنی مورد اتهام و حذف قرار میدهند. در ماجرای اتفاقات چندماه اخیر آنچه بیش از همه در رویکرد براندازان نمود داشت، این بود که تلاش داشتند از هر ظرفیت اختلافی برای ایجاد دوقطبی استفاده کنند. به همین دلیل نیز اساسا حجاب بهعنوان یکی از مسائل محل اختلاف برخی طیفهای جامعه بهعنوان کلید آغاز آشوب انتخاب شد و بهمرور نیز جهت دعوا بهسمت مسائل قومی و مذهبی سوق پیدا کرد. معاندان برای اینکه شهرهای مرزی غرب کشور را بهآشوب کشیده و مسیر تجزیه آنها را ریلگذاری کنند هویت کردی مهسا امینی را پررنگ کرده و همزمان تریبون رسانههای خود را در اختیار چهرههایی چون عبدالله مهتدی رهبر حزب کومله قرار میدادند. بیاثر بودن مانور بیحجابی در منطقه شرق باعث شد رسانههای خارجنشین شایعه تعرض در چابهار را بهانهای برای جوسازی قرار دهند تا بلکه بتوانند غیرت دینی مردم استان سیستانوبلوچستان را در راستای اهداف خود مورد سوءاستفاده قرار دهند. تجزیه پروژه شکستخوردهای بود که اپوزیسیون نسخه آن را برای نواحی مختلف ایران پیچیده بود و قرار بود تجمعات هزار پرچمی چون برلین نیز پازل این پروژه را تکمیل کند. این اتفاقات نشان میدهد دشمنان یک ایران مستقل به طمع نابودی کشور همواره به کمین نشسته و هر اتفاق و کوچک و بزرگی را به طعمه تبدیل میکنند. حالکه ارادهای برای سوءاستفاده از اختلافات جامعه وجود دارد، امر بدیهی این است که دلسوزان کشور همواره عناصر وحدتآفرین را مستمسک قرار داده و با اجتناب از پررنگ کردن تمایزات زمینه ایجاد تفرقه را مسدود کنند. علیرغم وجود چنین الزامی اما شاهدیم گاهی افرادی ناآگاهانه از تریبون در اختیار خود برای تاکید بر نقاط تمایز بهره برده و حتی با برچسبزنی گامی بلندتر بهسمت شکاف اجتماعی برمیدارند.
برای جلوگیری از تبدیل اختلافات به گسل جلوی نفرتپراکنی چهرههای مشهور را بگیریم
برای جلوگیری از شکلگیری این گسلها که رهبر انقلاب در سخنان دیروزشان صراحتا رفتارهای بهوجودآورنده آن را نهی کردند و با اشاره به اینکه وجود اختلاف نظر طبیعی است و آنچه مخرب است پدید آمدن این گسلهاست، پیشنهادهای زیادی طی چند ماه اخیر مطرح شده است. در اوج روزهایی که شهرهای کشور درگیر ناآرامیهای خیابانی بود هم صاحبنظران بسیاری از لزوم بهکارگیری رفتارها و سازوکارهایی گفتند و نوشتند که درنتیجه آن سازوکارها، همدلی ملی در شرایط حساس کشور تقویت شود. این پیشنهادها که دال مرکزی عموم آنها، حرکت به سمت تقویت همدلی ملی است را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد. یک بعد آن مجموعه رفتارها و سازوکارهایی است که وظیفه فکر کردن به آن با مسئولان کشور است. این مسئولان که از آن حرف میزنیم هم، میتوانند از سیاستگذار تا مجری و حتی نظارتکننده بر آن سیاست تدوینشده را شامل شود. بعد دیگر آن که متوجه اقشار جامعه است را شاید بتوان از این منظر مورد بررسی قرار داد که برخی چهرههای فرهنگی، هنری یا ورزشی که به درست یا غلط طی این سالها میان مردم شناختهشدهاند و به تبع آن تریبونی برای اظهارنظرهای خود دست و پا کردهاند که اتفاقا مخاطبان آن کم هم نیست، به همان اندازه جامعه مخاطبان خود، مسئولیت متوجه آنهاست. به این معنا که اگر از مقامهای مسئول انتظار میرود با سیاستگذاریها و آمادهکردن بسترها و فراهم آوردن سازوکارها زمینه گفتوگو و شنیده شدن نظرات و انتقادات گروههای مختلف را فراهم کنند به همان میزان هم باید از چهرهای شناختهشده، فارغ از حرفه و شغلشان انتظار داشت که تا جای ممکن اظهارنظر یا اقدامی از خود بروز ندهند که جامعه را به سمت دوقطبیهای مخرب هل داده و شکافهایی میان اقشار مختلف مردم به وجود بیاورد.
درمورد مسئولیتی که در ایام اوجگیری التهابات اجتماعی و ناآرامیهای شکلگرفته در فضای عمومی کشور متوجه صاحبان تریبون اعم از مقام مسئول و چهره شناختهشده فرهنگی، هنری یا ورزشی است در همین صفحه بارها مطالبی نوشته و به نقد شاخصترین چهرههای سیاسی، فرهنگی و ورزشی که با اظهاراتشان حداقل چند روزی به ترند شبکههای اجتماعی تبدیل شده بودند و فضای جامعه را درگیر التهاباتی کرده بودند، پرداختهایم. صراحتا از میان مسئولان کشور چند نماینده مجلس ازجمله حسین جلالی و محمدتقی نقدعلی برای اظهارنظرها و طرح شاذشان درباره مقابله با بخشهایی از جامعه به بهانه مساله حجاب، سیدمصطفی میرسلیم برای نسخهپیچی عجیبش درباره پرونده متهمان محاربه، موسی غضنفرآبادی رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی برای تهدید تلویحی افرادی که حجاب کامل را رعایت نمیکنند و دیگر چهرههای دارای مسئولیت در نهادهای اجرایی و تقنینی کشور که سخنان عجیب و دوقطبیسازشان طی چند مدت اخیر حاشیهساز شد را به صورت تفصیلی و مستدل مورد نقد قرار دادیم و از این افراد خواستیم اگر میبینند با هربار حرف زدنشان بخشی از جامعه را دچار التهاب میکنند، حداقل «کمتر حرف زدن» یا اصلا «حرف نزدن» را تمرین کنند تا بلکه آرامش جامعه کمتر زیر سایه تهدید این افراد قرار بگیرد و امنیت ملی کشور به مخاطره نیفتد.
علاوهبر اظهارات مسئولان که به اندازه جایگاه آن افراد میتواند بر روان و آرامش عمومی جامعه اثرات مثبت یا منفی بگذارد، اظهارنظر چهرههای شناختهشده در بستر رسانه ملی نیز باید مورد نقد قرار گیرد. رسانه ملی که باید فضایی برای تقویت همدلی ملی در بزنگاههای مهم باشد بعضا به ظرفیتی برای برهم زدن نظم عمومی جامعه تبدیل میشود. اخیرا نمونه آن را با اظهارات عجیب ابوالقاسم طالبی، کارگردان شناختهشده در برنامه هفت شاهد بودیم. در جایی از برنامه طالبی، یک امر طبیعی و ناخواسته در بین بانوان را دستاویز قرار داد تا به خیال خود آن دسته از بازیگران زنی که طی چند ماه اخیر اظهارنظرهای غلطی داشتهاند یا کشف حجاب کردهاند را تنبیه کند و با تعابیری جنسیتزده آنها را تحقیر کند. اظهاراتی که با بازخوردهای منفی گستردهای مواجه شد اما هیچیک از آن بازخوردهای منفی باعث نشد این کارگردان شناخته شده از اظهارات خود اظهار پشیمانی کرده و بابت آن عذرخواهی کند. نکته تعجببرانگیزتر آنکه طالبی در واکنش به انتقادات گفته است: «از کسانی که به من توهین کردند شکایت میکنم چراکه من حرف بدی نزدم.» اظهارات اینچنینی، مصادیق روشنی از اختلافافکنی تلقی میشوند که رهبر انقلاب روز گذشته صراحتا آن را گسلآفرین توصیف کردند.