نیما کرمی، منتقد سینما:فیلم میخواهد به ما بیاموزد که اگر پس از ۶۰ دقیقه تمام داستان یک فیلم حداقل ۹۰ دقیقهای را متوجه شدیم چگونه باید تماشای آن را ادامه دهیم؟
اما متاسفانه کارگردان به همین پرسش ساده نیز پاسخی نمیدهد.
«بعد از رفتن» داستان نیمخطی مردی است که به دنبال همسرش است. خب؟ حالا چه اتفاقی افتاد؟ ما (مخاطب) چه کار کنیم؟ همین؟ بعد از این یک ساعت چه کار کنیم؟ مرد به همراه پسرش از ابتدای فیلم به اینطرف و آنطرف میدود. چرا؟ همسرش را ببیند؟ انگیزهاش برای دیدن بالاخره پول بود یا رسیدن به همسر یا کشف حقیقت یا رساندن پسر برای دیدار مادرش؟ از ساحل تا مسافرخانه و خانه پدری و حمام عمومی و سیرک اجرا و... تمام رفتوآمدها را با یک نفر همراه شدن و به زن رسیدن و فرار زن! از قضا پس از اتفاقاتی پیشپاافتاده و سطحی و دمدستی دوباره زن با پای خودش و بدون هیچانگیزهای برگردد و تمام ماجرا را شرح دهد؟ همین؟ چرا از همان اول نیامد؟ چون برادرش تهدید کرده بود؟ یعنی اینقدر تهدید جدی بود که تا اواخر فیلم مونا (سارا بهرامی) صبر کرد تا برادرش از کشور خارج شود و نزد مرد برگردد. برگشت. چه شد؟ به هم رسیدند؟ نرسیدند؟ نفهمیدیم.
شخصیتها چگونه عمل میکنند؟ صابر ابر که مثل همیشه و بدون هیچ تفاوتی در ایفای نقش خود و ایدهای که نمایانگر اعمال و احساسات این نقش باشد مثل یک ربات ظاهر میشود، به دیگران زل میزند تا بقیه از او عذرخواهی کنند. تحول این فرد چگونه است؟ با یکبار غلبه بر ترس از رانندگی و بعد گویی بسان یک ابرقهرمان ظاهر شدن و پایانی بر اتمام گذشته نکبتبار خود؟ چگونه؟ او که کاری نکرد. فقط منتظر ماند تا بقیه نزد او بیایند. سارا بهرامی چگونه است؟ با گریه همیشگی بر صورت و ژست تئاتری خود ظاهرشدن و حالت همیشگی یک زن از همه جا بیخبر و پشیمان از گذشته... خب؟ خانواده پسر چگونه است؟ هیچ. فقط فهمیدیم در خانواده مشکلی هست. چگونه حل شد؟ نفهمیدیم.
پایان قصه به چه صورت است؟ ابتدای فیلم با یک قول و گریه مظلومانه پانتهآ پناهیها وعده داده شد که پدر و پسر به ساحل و آرامش قبلی خود برمیگردند. پایان فیلم پدربزرگ مانع از رفتن شد. پدر و پسر برگشتند؟ برنگشتند؟ نفهمیدیم.
پس بهتر است به جای پاسخ به سوالات و شبهات فیلم که احتمالا هیچوقت نمیتوان پاسخی برای آن یافت به این پرسش اصلی پاسخ داد که چرا بنیاد سینمایی فارابی بایستی چنین فیلمی بسازد و انتظار همراهی مخاطب را داشته باشد؟ بعد از رفتن نه قصه رفتن زن است و مسائل و مشکلات پس از رفتن او و نه قصه پدر و پسری که زن خانواده آنان را ترک کردهاند و روایت مصائب ایشان.