• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۱۱-۱۹ - ۰۰:۰۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

بعد از رفتن من بپر اینجا، بپر اونجا!

فیلم می‌خواهد به ما بیاموزد که اگر پس از ۶۰ دقیقه تمام داستان یک فیلم حداقل ۹۰ دقیقه‌ای را متوجه شدیم چگونه باید تماشای آن را ادامه ‌دهیم؟ 

بعد از رفتن من بپر اینجا، بپر اونجا!

نیما کرمی، منتقد سینما:فیلم می‌خواهد به ما بیاموزد که اگر پس از ۶۰ دقیقه تمام داستان یک فیلم حداقل ۹۰ دقیقه‌ای را متوجه شدیم چگونه باید تماشای آن را ادامه ‌دهیم؟ 
اما متاسفانه کارگردان به همین پرسش ساده نیز پاسخی نمی‌دهد. 
«بعد از رفتن» داستان نیم‌خطی مردی است که به دنبال همسرش است. خب؟ حالا چه اتفاقی افتاد؟ ما (مخاطب) چه کار کنیم؟ همین؟ بعد از این یک ساعت چه کار کنیم؟ مرد به همراه پسرش از ابتدای فیلم به این‌طرف و آن‌طرف می‌دود. چرا؟ همسرش را ببیند؟ ‌انگیزه‌اش برای دیدن بالاخره پول بود یا رسیدن به همسر یا کشف حقیقت یا رساندن پسر برای دیدار مادرش؟ از ساحل تا مسافرخانه و خانه پدری و حمام عمومی و سیرک اجرا و... تمام رفت‌وآمدها را با یک نفر همراه شدن و به زن رسیدن و فرار زن! از قضا پس از اتفاقاتی پیش‌پا‌افتاده و سطحی و دم‌دستی دوباره زن با پای خودش و بدون هیچ‌انگیزه‌ای برگردد و تمام ماجرا را شرح دهد؟ همین؟ چرا از همان اول نیامد؟ چون برادرش تهدید کرده بود؟ یعنی اینقدر تهدید جدی بود که تا اواخر فیلم مونا (سارا بهرامی) صبر کرد تا برادرش از کشور خارج شود و نزد مرد برگردد. برگشت. چه شد؟ به هم رسیدند؟ نرسیدند؟ نفهمیدیم. 
شخصیت‌ها چگونه عمل می‌کنند؟ صابر ابر که مثل همیشه و بدون هیچ تفاوتی در ایفای نقش خود و ایده‌ا‌ی که نمایانگر اعمال و احساسات این نقش باشد مثل یک ربات ظاهر می‌شود، به دیگران زل می‌زند تا بقیه از او عذرخواهی کنند. تحول این فرد چگونه است؟ با یک‌بار غلبه بر ترس از رانندگی و بعد گویی بسان یک ابرقهرمان ظاهر شدن و پایانی بر اتمام گذشته‌ نکبت‌بار خود؟ چگونه؟ او که کاری نکرد. فقط منتظر ماند تا بقیه نزد او بیایند. سارا بهرامی چگونه است؟ با گریه همیشگی بر صورت و ژست تئاتری خود ظاهرشدن و حالت همیشگی یک زن از همه جا بی‌خبر و پشیمان از گذشته... خب؟ خانواده پسر چگونه است؟ هیچ. فقط فهمیدیم در خانواده مشکلی هست. چگونه حل شد؟ نفهمیدیم. 
پایان قصه به چه صورت است؟ ابتدای فیلم با یک قول و گریه مظلومانه پانته‌آ پناهی‌ها وعده داده شد که پدر و پسر به ساحل و آرامش قبلی خود برمی‌گردند. پایان فیلم پدربزرگ مانع از رفتن شد. پدر و پسر برگشتند؟ برنگشتند؟ نفهمیدیم. 
پس بهتر است به جای پاسخ به سوالات و شبهات فیلم که احتمالا هیچوقت نمی‌توان پاسخی برای آن یافت به این پرسش اصلی پاسخ داد که چرا بنیاد سینمایی فارابی بایستی چنین فیلمی بسازد و انتظار همراهی مخاطب را داشته باشد؟ بعد از رفتن نه قصه رفتن زن است و مسائل و مشکلات پس از رفتن او و نه قصه‌ پدر و پسری که زن خانواده آنان را ترک کرده‌اند و روایت مصائب ایشان. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار