مجتبی اردشیری، منتقد سینما:نخستین ساخته آرمان خوانساریان، دو نیمه متفاوت دارد. در نیمه نخست، فیلم مبین یک نرم اجتماعی و شکل ارتباطی حاکم میان آدمهای آن است. چگالی داستانی در این نیمه بالاست و مخاطب، با صراحت بیشتری، وجه غالبی از اجتماع روز را مشاهده میکند. در نیمه دوم، جریان بهکلی تغییر پیدا میکند و شکل عاشقانهای به خود میگیرد. درواقع نویسنده در نیمه دوم «جنگل پرتقال»، دست به یک آسیبشناسی رفتاری و هیجانی میزند و در مقام کنشگر، برای صورتمسالهای که در نیمه نخست ارائه میدهد، دارو تجویز میکند.
این سیاست در جنگل پرتقال، به خوبی درآمده است. مخاطب متوجه این تغییر فاز میشود. انگارههای روانشناختی با آنکه در مسیلهایی چون فیلم بازی کردن مریم در فراموشی، دچار سکتههایی است اما بهخوبی میتواند سوار بر داستان شده و یک دگردیسی درست را به نمایش بگذارد. بار اصلی اما برعهده نیمه دوم داستان است. جایی که رهیافتهای روانشناختی به داستان رسوخ کرده تا مخاطب با جلوههایی از عاشقانه و خودشناسی صریح مواجه شود. بار عاشقانه داستان، به خوبی سمپات شده و مخاطب خود را درگیر میکند. همچنین شخصیتشناسی درستی برای 2 کاراکتر اصلی، مهندسی میشود و به همین دلیل کرنشهای پیاپی آنها در برابر یکدیگر و کوتاه آمدنشان، منطقی جلوه میکند. در پناه این شخصیتپردازی درست است که مخاطب، فینال پایانی را بهتر درک کرده و درد آن برایش بیشتر میشود. علیالخصوص وقتی میفهمد این دو قرار نیست به یکدیگر برسند و در سکانس بعد، وقتی باد در حال بردن مدرک کارشناسی رضا (میرسعید مولویان) است، به خوبی میتواند درک کند که او برای چه تا آن اندازه بیتفاوت با این موضوع برخورد میکند. درواقع اگر فیلم، این سکانس عبور از الموت را در خود نمیگنجاند، فینال ناقص میماند. این فینال علاوهبر تشریح بهتر حسوحال درونی یک عاشق بازنده، وجه روانشناختی کار که فیلم متعهد به آن ظاهر شده را تکمیل کرده و هم به لحاظ مضمونی و هم به لحاظ زیباشناختی، توانسته یک پایان توام با عشق، شکست، تغییر و البته جریان زندگی را به تصویر بکشد.
از سوی دیگر، جنگل پرتقال در سمت درست رئالیسم ایستاده. نخواسته وارد مباحثی چون رئالیسم جادویی یا رئالیسم سیاسی شده و به همین دلیل از جایگاه فردیت، به جامعه ورود میکند و همه چیز را از زاویه یک راوی که کنشمندی رضا را با آدمهای اطرافش ثبت میکند، به مخاطبش منتقل مینماید.
بنابراین داشتههای فیلم پس از یک رومنس تاثیرگذار که جای آن در سینمای ایران بهشدت احساس میشود، به زاویه نگاه اجتماعی و تلقی فردیت در آن نیز کشیده شده و به همین دلیل، مخاطب شاهد دو نیمه متفاوت اما تاثیرگذار است. در نیمه نخست وجه بیرونی کاراکترها، پوسته جامعه و صراحت حال، هدف قرار میگیرد و در نیمه دوم، احوالات درونی آدمها و تاثیرات ماتقدم و گذشته آن بر فضا مستولی میشود.
جنگل پرتقال با تمام سادگی، فیلم خوبی از آب درآمده است. اگرچه در برخی موارد، ضعفها و ناهماهنگیهایی در راکوردهای اجرایی و کات دادنها به چشم میخورد که کار را نیازمند تدوینی دوباره میکند اما با این حال، میتوان به نخستین ساخته آرمان خوانساریان آفرین گفت و آن را یکی از بهترین آثار جشنواره امسال خطاب کرد.