سیدمهدی طالبی، خبرنگار:انفجاری -که قرار بود تسکینی برای سرخوردگی جمعی غرب باشد- رخ داد ولی اثر چندانی نداشت. غرب درباره ایران با یک موضوع کلان در مساله هستهای و یک موضوع فرعی در التهابات رژیمصهیونیستی مواجه است که در روزهای اخیر تشدید نیز شده و این دو مساله ریشههای اصلی انفجارهایی هستند که بامداد روز گذشته (یکشنبه) در اصفهان شنیده شدند.
طبق اعلام منابع، یکی از مجتمعهای کارگاهی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در استان اصفهان در این عملیات توسط سه فروند ریزپرنده از نوع کوادکوپتر مجهز به بمبلت (ریز بمب) مورد تهاجم قرار گرفت که تمام آنها توسط تدابیر پدافندی خنثی شدند. یکی از این کوادکوپترها بهصورت نسبتا سالم در اختیار دستگاههای امنیتی قرار گرفته است. بهگفته این منابع نیروهای امنیتی پس از شنیدن صدای کوادکوپترها با تجهیزات در اختیار ازجمله سلاح و سامانههای جنگ الکترونیک اقدام به مقابله با این پرندهها میکنند که موفق به ساقط کردن یک فروند از آنها میشوند. یکی از پهپادهای دیگر نیز پس از توسط جمینگ با قطع لینک ارتباط GPS سقوط و با سقف یکسوله برخورد میکند. فیلم منتشرشده در فضای مجازی درباره انفجار، مربوط به این برخورد است.
پس از این اقدام برخی آن را کار مستقل رژیمصهیونیستی معرفی کردند و بعضی دیگر آمریکا را در آن شریک دانستند. روزنامه آمریکایی والاستریتژورنال در این باره نوشت: «تلآویو در میان فشارهای بینالمللی جدید برای مهار تهران، به ایران حمله کرد.» با وجود این، نمیتوان اهداف تلآویو و واشنگتن را از هم جدا دانست و اراده رژیم را فراتر از اراده آمریکا تلقی کرد.
صهیونیستها پیشتر درحالیکه بهشدت مخالف هرگونه توافق هستهای بودند با مجوز آمریکا دست به خرابکاری علیه تاسیسات و ترور دانشمندان هستهای ایران زدند تا مسیر برای توافقی که واشنگتن منتظر آن بود هموار شود. جالب آنکه صهیونیستها پس از امضای توافق و با وجود افزایش نگرانیها و مخالفتهایشان، از ادامه ترورها دست کشیدند؛ مسالهای که بهوضوح تاکیدی بر قرار داشتن عمل تلآویو ذیل اراده واشنگتن است. در حملات بامداد یکشنبه به تاسیسات اصفهان، هرچند رژیمصهیونیستی عامل بهحساب میآمد اما آمر اصلی آمریکاست. واشنگتن از یکسو بهدنبال تحتفشار قرار دادن ایران بر سر پرونده هستهای است و از سوی دیگر نگرانیهایی درباره وضعیت وخیم رژیم دارد.
بهگفته منابع آگاه ایرانی رابرت مالی، رئیس تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا تقریبا دوهفته پیش از آغاز اغتشاشات ایران، در پاسخ به تلاشهای جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به وی تاکید کرده بود اگر تا دوهفته صبر کند، شاهد بازگشت ایرانیها به ژنو و ارائه امتیازات باورنکردنی توسط آنها خواهد بود. آمریکا برنامهریزیای جدی برای عقب راندن ایران در پرونده هستهای دارد و در این زمینه بسترسازیهای گستردهای انجام داده اما آنچه عامل زمانی رخدادهای یکشنبه بود، وضعیتی است که صهیونیستها از اواخر هفته گذشته به آن دچار گشتهاند. آمریکا به همین دلیل براساس اراده خود به رژیمصهیونیستی بهعنوان عامل منطقهای خود اجازه داد، از بستر ایجادشده برای کاهش التهابات در سرزمینهای اشغالی بهره گیرد. بنابر حملهای که در دست اقدام بود، بهدلیل فوریت امنیتی صهیونیستها بامداد یکشنبه بهصورت زودهنگام «سزارین» شد. درنتیجه این تعجیل، آنچه قرار بود انفجاری مهیب باشد، شبیه به انفجار یک ترانس برق بود. در این گزارش به بررسی این رخداد پرداخته شده است.
پرونده هستهای هدف کلان
غرب در جریان ناآرامیهای ایران به جز حمله نظامی، تقریبا از تمامی ظرفیتهای خود علیه تهران بهره برد. جمعبندی آنها این بود که ناآرامیهای جستهوگریخته، امکان ساقط کردن حکومت در ایران را دارد و اگر هم چنین نشود یک ایران تضعیف شده استعداد واگذاری امتیاز بیشتر پای میز مذاکره را دارد. اما نه حکومت ساقط شد و نه ایران حاضر شد پای میز چنین مذاکرهای برود. در تهران خط و نشان کشیدنهای طرفهای اروپایی درباره اینکه دیگر برجام در اولویت اروپا نیست مشتری پیدا نکرد تا طرف غربی ادبیات پیشین را از دستور کار خارج کند و مبتنی بر واقعیات با تهران سخن بگوید. در تازهترین اقدام طرفهای برجامی از طریق قطر پیامهایی را برای ایران ارسال کردهاند اما تهران گویا نقش غیرسازنده و اقدامات مداخلهآمیز آمریکا و بهویژه سه کشور اروپایی در اغتشاشات اخیر را مدنظر قرار داده است و نمیخواهد بهسادگی از آن بگذرد. در مواجهه با چنین وضعیتی طرف غربی با طراحی عملیات علیه یک مرکز نظامی و فضاسازی رسانهای حول آن سعی در آوردن ایران پای میز مذاکره یا هشدار به تهران برای ادامه فعالیتهای هستهایاش است. این موضوعی است که وزیر امور خارجه کشورمان تلویحا به آن اشاره کرد. حسین امیرعبداللهیان در کنفرانس خبری مشترک با همتای قطریاش در پاسخ به سوالی درباره انفجار در اصفهان گفت: «در ادامه تلاشهایی که در ماههای گذشته برای ناامنسازی ایران انجام دادند این اقدام بزدلانه انجام شده است. دستگاه امنیتی ما با اقتدار در راستای تامین حداکثری امنیت ملی کشور عمل میکند و چنین اقداماتی هیچگونه تاثیری در اراده و نیت متخصصان ما برای پیشرفتهای هستهای صلح آمیز نمیگذارد.» وزیر خارجه قطر که در کنفرانس خبری بهصراحت آشکار ساخت حامل پیام واشنگتن است، احتمالا پیامی تهدیدآمیز از سوی این کشور به تهران آورده بود. بر همین مبنا بود که عبداللهیان نیز حمله به ساختمانهایی در اصفهان را با وجود غیرهستهای بودن، به پرونده هستهای مرتبط دانست. این مساله نشاندهنده میزان اهمیت این پرونده برای غرب است.
با وجود مناقشهبرانگیز بودن پرونده موشکی و نفوذ منطقهای ایران برای غرب، مساله هستهای میتواند ضمن ایجاد موضوعی جدید کیفیت این دو را نیز تغییر دهد. اگر موشک و نفوذ منطقهای سطحی از بازدارندگی برای جلوگیری از حمله به کشور را ایجاد میکند، توان هستهای بازدارندگی ایران را یک مرحله کاملتر میکند. از سوی دیگر توان هستهای به دلیل امکان نصب روی موشکها و مخربتر ساختنشان و از سوی دیگر ایجاد «چتر هستهای» روی فعالیتهای منطقهای، آنها را نیز دچار تغییر کیفی شگرفی میسازد.
هرچند غربیها هماکنون اطمینان دارند ایران به سمت ساخت سلاح هستهای گام برنمیدارد اما در هر حال پیشرفتهای علمی تهران، وضعیت را به جایی رسانده که در صورت اراده، ساخت سریع سلاح هستهای در دسترس است. دستیابی کشوری مانند ایران به ظرفیت هستهای، قدرتی بسیار مهیبتر از تعدادی قدرتهای هستهای فعلی میآفریند. هند، پاکستان و کرهشمالی علیرغم دسترسی به سلاح هستهای، تنها میتوانند از جنبه بازدارندگی آن بهره ببرند و سرزمین اصلی خود را از حمله حفظ کنند، اما به دلیل فقدان نفوذ منطقهای، قادر به بهرهگیری از «چتر هستهای» نیستند. بهعنوان نمونه روسیه با وجود حمله به اوکراین، به دلیل بهرهگیری از قدرت هستهای، ضمن جلوگیری از حمله اوکراین به خاک اصلی خود، از چتر هستهای نیز بهره میگیرد که باعث شده دیگر کشورها بهطور مستقیم با روسیه درگیر نشوند.
با این حال امکان بهرهگیری ایران از ویژگی «چتر هستهای» تنها مساله موجود نیست. تهران در زمان آغاز برنامه هستهای میدانست به دلیل مناقشهبرانگیز بودن پیشرفت هستهای، امکان حرکت مستقیم به سمت آن به دلیل نیاز به زمان زیاد وجود ندارد. به عبارت دیگر فاصله میان «زمان آغاز برنامه هستهای» تا «زمان دستیابی به توان هستهای»، بسیار مهم و دلهرهآور بود. این زمان میتوانست تهدیدات را به شکلی جدی افزایش دهد چه اینکه در سطوحی این اتفاق رخ داد.
ایران دریافت برای پر کردن چنین شکافی جهت احتراز از قرار گرفتن در موقعیتهای سخت، نیاز به ابزارهایی دارد. به همین دلیل ایران روی «بازدارندگی متعارف اشباعی» و نفوذ منطقهای کار کرد که باعث تولید طیف وسیعی از موشکهای بالستیک، کروز، پهپادها و همچنین ایجاد شبکهای از متحدان بود.
توان موشکی و منطقهای به تهران اجازه داد با تبعات قاطعی در مسیر «آغاز» تا «پایان» پروژه هستهای مواجه نشود. با این حال با دستیابی توان هستهای، تواناییهای پیشین از بین نخواهند رفت و این به معنای دوچندان شدن قدرت تهران است.
هند، پاکستان و کرهشمالی تواناییهای کلاسیک متعارف دارند که متکی بر تعداد سربازان زیاد، جنگنده، زیردریایی و تانک است که انعطاف بالایی ندارند. این تجهیزات متعارف کلاسیک در یک جنگ کامل به کار میروند و حتی بهراحتی قابل انتقال به متحدان نیستند. از سوی دیگر این کشورها نفوذ منطقهای چندانی نیز ندارند.
این مساله نشان میدهد ایران در زمان رسیدن به توان هستهای، حداقل دو ویژگی برتر نسبت به کشور بزرگی مانند هند خواهد داشت. ایران هم از ویژگی چتر هستهای برخوردار میشود و هم همچنان به دلیل مزایای ناشی از «بازدارندگی متعارف اشباعی» یک قدرت مهیب متعارف، منعطف و البته کمهزینه باقی خواهد ماند.
احیای توافق به معنی برجام 2015 نیست
با احیای توافق هستهای در شرایط کنونی، آنچه مخالفان آمریکایی برجام درباره آن گفته بودند درست نمایانده میشود. تاکید آنها این بود که با وجود توافق هستهای، ایران درنهایت مسیری به سمت تواناییهای هستهای بالاتر خواهد داشت زیرا با فرارسیدن موعد بندهای غروب، بخشی از محدودیتها بر برنامه هستهای ایران کاهش یا پایان خواهند یافت. حالا به دلیل خروج ترامپ، درحالیکه همچنان دیگر اعضا در توافق حضور دارند ایران به پیشرفتهای هستهای بزرگی دست یافته است و هم موعد فرارسیدن بندهای غروب نزدیکند. به همین دلیل حتی دولت جو بایدن نیز نظری همانند مخالفان برجام دارد. او میداند دیگر وضعیت به سال 2015 باز نمیگردد زیرا نه تجارب ایران ازدسترفتنیاند، نه سانتریفیوژهای موجود همانند آن سالند و نه محدودیتها به دلیل فرارسیدن بندهای غروب محکم تلقی خواهند شد. تقریبا همه چیز تغییر کرده است. یک احیا تنها به علنی شدن کامل مزایای آن برای ایران از یک متن مکتوب و نقدهای مخالفان توافق در آمریکا منجر میشود.
با احیای برجام، همگان میبینند ایران روی کاغذ همچنان سانتریفیوژهای نسل جدید را در اختیار دارد و میتواند با پایان بندهای غروب آنها را مجدد نصب کند و تجاربی نیز در غنیسازی 60 درصدی دارد درحالیکه آمریکا تضمین داده بار دیگر از توافق خارج نمیشود و تن به راستیآزمایی نیز داده است؛ چنین مسائلی بهشدت در رسانههای جمهوریخواه مخالف دولت برجسته خواهد شد.
دولت بایدن با مشاهده این وضعیت درحال اعمال فشارهایی مبتنی بر توافقی است که احیای آن دستاوردهای جدید ایران را تا حدی محدود سازد که این توافق مانند 2015 شود؛ چیزی که امکانپذیر نیست. باید در نظر داشت مقصر این وضعیت ایران نیست بلکه ریشه آن در خروج آمریکا از برجام در سال 2018 است.
اهداف تاکتیکی جانبی آمریکا
آمریکا علیرغم هدف کلانی که در حمله کوچک به اصفهان و بزرگنمایی رسانهای گسترده آن داشته، به نظر میرسد اهداف جانبی متعدد و مهمی را نیز پیگیری میکند. در ادامه تلاش شده به شناسایی و بررسی این اهداف نیز پرداخته شود؛ هرچند بخشی از این اهداف حالتی تاکتیکی دارند و در راستای هدف کلان، یعنی مهار هستهای ایران قابل دستهبندی هستند.
1- معتبر ساختن تهدید نظامی
آمریکاییها معتقدند ابزار نظامیشان در ارتباط با ایران دچار ضعف شده است و دیگر تهدید به حمله روی تهران اثرگذار نیست. در این راستا آنها اقداماتی را برای معتبر ساختن تهدید نظامی انجام دادهاند که رزمایشهای بزرگ یکی از راههای آن بهشمار میرود. یکی دیگر از این راهها دست زدن به اقدامات نظامی فروجنگی و ناشناس است، همانند حمله کوچکی که به تاسیسات اصفهان صورت گرفت.
برای موثرتر ساختن این حمله، پیوستهای رسانهای نیز بهشدت فعال شدهاند. خط رسانهای غرب درحال تبلیغ این نکته است که شرایط جدید ناشی از جنگ اوکراین احتمال دارد غرب را نسبت به حمله نظامی پرهزینه به ایران ترغیب کند. با اینحال در واقعیت غرب درگیر جنگی فراگیر در اوکراین است و توانی برای ماجراجویی جدیدی علیه ایران در غرب آسیا ندارد؛ بهویژه آنکه پیشتر نیز بدون وجود جنگ در اوکراین، چنین کاری نکرده بود.
2 -حفظ فضای امنیتی در ایران
غرب فرصت ایجادشده به دنبال اغتشاشات پاییز 1401 را یک غنیمت میداند که نباید بههیچوجه کاهش یابد. از همینرو آنان به هرقیمتی قصد حفظ فضای امنیتی ایران را دارند. این مساله به اندازهای مهم است که آنها در هنگام مسدود بودن اقداماتی در داخل ایران، منافع دیگر مانند اماکن دیپلماتیک تهران را تحت فشار قرار میدهند.
3- مشغولسازی تهران
غرب تلاش دارد ایران را در داخل به بازی دزد و پلیس و در محیط پیرامونی به سرکوب گروههای تجزیهطلب و عناصر مزدور بکشاند تا از فشارهای تهران به تلآویو کاسته شود. به زعم طراحان، عملیات نظامی ایران در اطراف مرزها ضمن منحرف ساختن تمرکز ایران بر رژیم، میتواند به تخریب روابط سیاسی و تجاری انجامیده و این انحراف را پایدارتر ساخته و توان تهران را نیز کاهش دهد.
4- تاکید بر اراده آمریکا برای حفاظت از متحدان
ناتوانی آمریکا در حمایت از اشرف غنی آخرین رئیسجمهور افغانستان، حمله روسیه به زلینسکی متحد غرب در اوکراین و شکست متحدان آن در عراق با وجود حمایتهای گسترده باعث شده تا کشورهای منطقه نسبت به تواناییهای منطقهای و بینالمللی واشنگتن تردیدهایی جدی پیدا کنند. غرب تلاش دارد برای این متحدان، خودنمایی کرده و بر اراده و توانش تاکید ورزد.
5- برجستهسازی حملات آتی
حمله به اصفهان با بزرگنمایی مواجه شده است. غرب با بزرگنمایی رسانهای این حمله کوچک، تلاش دارد اینگونه نشان دهد که هرگونه حمله آتی، هرچند اگر به جای دو کیلو مواد منفجره حامل چهار کیلو مواد باشد، از برجستگی بالاتری برخوردار میشود.
چرا حملات موثر نبودند؟
چرا به تاسیسات هستهای صورت نگرفتند؟
تاسیسات موشکی و پهپادی ایران با توجه به تجربه زیر آتش بودن کشور در جریان جنگ هشتساله با رژیم بعث عراق و همچنین پیشبینی حملات و خرابکاریهای غرب، متمرکز و منحصر به نقاطی خاص نیستند. این تاسیسات بهگونهای طراحی و پراکنده شدهاند که حتی در حملات شدید نیز پایداری ورزند.
با این وجود، مساله مهم دیگر عدم حمله به تاسیسات هستهای در این دوره از تشدید تنشهاست. این حملات به چند دلیل علیه مراکز هستهای صورت نگرفته است. نخست آنکه تاسیسات هستهای بیشتری از سطح زمین به ساختارهای زیرزمینی منتقل شدهاند و امکان حمله از بیرون متوجه آنها نیست مگر خرابکاری توسط عوامل نفوذی. این مسیر نیز با توجه به تجربههای پیشین با تشدید حفاظتها به میزان زیادی مسدود شده است. از سوی دیگر حملات پیشین به زیرساختهای هستهای باعث واکنش ایران شد و تهران در پاسخ ضمن افزایش سانتریفیوژها، انتقال تاسیسات به زیرزمین و رساندن غنیسازی به 60 درصد، به خرابکاریها پاسخ داد. حملات جدید نیز میتوانست منجر به سطح بالاتر غنیسازی یا نصب سانتریفیوژهای بیشتری شود. همچنین باید درنظر داشت اگر هدف آمریکا آغاز گفتوگوهای هستهای است، حمله به تاسیسات هستهای این امکان را دشوارتر میساخت، درحالیکه در حال حاضر پیام تهاجمی غیرمستقیم میتواند کاراتر از خرابکاری مستقیم به تاسیسات هستهای باشد.
اهدافی که بهطور مستقیم به ایران مرتبط نیست
1- توجیه ارسال تسلیحات سنگین به اوکراین
غرب برای مشروعیتبخشی به ارسال سیل تسلیحات خود به اوکراین، که در موارد مناقشهبرانگیزی مانند سامانههای پدافند هوایی دوربرد پاتریوت، تانکهای آلمانی لئوپارد و تانکهای آمریکایی آبرامز، جنگنده اف-16 و زیردریاییهای آلمانی جریان دارد، نیازمند برجستهسازی ارسال تسلیحات از ایران به روسیه است.
بسیاری از احزاب و مردم در کشورهای غربی بهویژه آلمان مخالف ارسال تانکهای لئوپارد به اوکراین هستند، اما تبلیغات روی ارسال سلاح توسط ایران برای روسیه، میتواند به کماثرتر شدن چنین صداهایی منجر گردد.
2- تکمیل محاصره روسیه
حتی اگر ایران تسلیحاتی به روسیه ارسال نکرده باشد، غرب انگیزهای ثابت برای ایجاد تلاطم در ایران در حین جنگ اوکراین دارد. آنها قصد دارند به روسها نشان دهند، تنها خلأ کمربند محاصرهشان که ایران است، تحت فشار قرار گرفته و این مسیر نیز با ترکیبی از تحریم، فشار و تهدید نظامی تا حدی مسدود خواهد گشت. این مساله نشان میدهد، غرب در هرشرایطی پای ایران را به جنگ اوکراین باز میکند.
قفلی که تانک و ریزپرنده باز نمیکند
شامگاه جمعه یکجوان 21ساله فلسطینی، نقشه یک رژیم را برباد داد. سرعت اقدام و اثر سهمگین آن، تلآویو را در مخمصه انداخت تا شنبهشب و بامداد یکشنبه حملاتی کمحجم با ریزپرنده علیه تاسیسات وزارت دفاع در اصفهان و همچنین یک خرابکاری احتمالی در کارخانه تولید روغنموتور در شهر آذرشهر استان آذربایجان شرقی به سرخط خبرها بیاید. کمی پس از این دو اتفاق، اخبار دروغینی درباره انفجار و آتشسوزی در شهرهای تبریز، رشت، همدان و کرج منتشر شد. مقایسه اقدامات پیشین با حادثه شنبهشب تاسیسات اصفهان، اقدامی کمحجم، ناچیز و ناشیانه بود که توسط پدافند و تلهها خنثی شد. ایجاد حریق احتمالی از طریق خرابکاری در یک کارخانه معمولی و بدون حفاظت و انتشار اخبار دروغ درباره انفجار در چند شهر که با فاصله زمانی از دو اتفاق شنبهشب انجام شد، حاوی نکات قابلتأملی است.
این دو حادثه، نه در بعد اطلاعاتی و نه در اجرا، دارای چنان اهمیتی نبود که صهیونیستها بهصورت ویژه و پرحجم به آن بپردازند و با عباراتی همچون «انفجار مهیب» درباره آن سخن بگویند. بهنظر میرسد صهیونیستها که ناتوان در مهار دور جدید قیام فلسطینیها هستند، در رسانهها و فضای مجازی با این عملیات روانی بهدنبال القای دو موضوع برای ساکنان سرزمینهای اشغالی هستند: 1- قیام فلسطینیان واقعیت ندارد و دشمن رژیم در دوردست (ایران) قرار دارد. 2- تلآویو دستبسته نیست و توانایی عملیات در سراسر ایران را دارد.
از سوی دیگر میان ایران و اقدامات مقاومتی درحال اجرا در کرانه باختری ارتباط مستقیمی وجود ندارد؛ هرچند تهران فضای کلان این اقدامات را ایجاد کرده اما عملیاتها به شکل خودجوش به دلیل تسلیحات تزریق شده به این منطقه صورت میگیرند، بدون آنکه هدایتی از سوی ایران در میان باشد.
کرانه باختری و بهویژه شهر قدس، پس از آنکه ارتش رژیمصهیونیستی در جریان حمله به شهر جنین، 10 نفر را به شهادت رساند و 20 نفر را زخمی کرد، شاهد دستکم سه عملیات در شهر قدس بوده که 10 کشته روی دست صهیونیستها گذاشته است. این میزان تلفات طی دو دهه گذشته بیسابقه بوده است.
صهیونیستها شاهد ادامه عملیاتهای فلسطینی در شرایطی هستند که 60 درصد ارتش رژیم درگیر کرانه باختری شده اما با وجود تشدید چندباره تدابیر امنیتی که بهطور ویژه از سه سال پیش آغاز شده و هرلحظه درحال افزایش هستند، موفق نشده حتی برای هفتهای آرامش را برقرار سازد. در چنین فضایی یک خرابکاری با به پرواز درآوردن چند ریزپرنده و خبرسازی پرحجم درباره آن، برای تسکین وضعیت بحرانی موجود در سرزمینهای اشغالی است، اما نمیتوان آن را از چهارچوب اهداف غربی خارج دانست. آمریکا در روزهای اخیر مدعی شده برای جلوگیری از صادرات نفت ایران فشار به چین را افزایش داده و تیمی را نیز برای تقویت تحریمها به ترکیه، امارات و عمان اعزام میکند؛ اقداماتی که اخیرا شیپور زودهنگام ادامه سیاست شکستخورده «فشارحداکثری» ترامپ از سوی بایدن است.